یکی از مهمترین زیرنظامهای مدیریت شهری، نظام خردهفروشی و بهتبع آن نظام تدارک و توزیع اقلام موردنیاز ساکنان شهر است. مستقل از تامین امنیت برای عرضه اقلام مورد نیاز ساکنان شهر، شکل و چارچوب خردهفروشی و تدارک و توزیع کالا نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است.
در شهرهای بزرگ دنیا این مهم نه تنها در پیکربندی فضایی شهر بازتاب مییابد، بلکه بهطور مستمر از روشها و فنون جدید نیز برای مدیریت بهتر آن استفاده میشود. با این حال، اساس و بنیاد نظام خردهفروشی و نظام تدارک و توزیع در تهرانِ امروز تفاوت چندانی با دهههای گذشته ندارد.
تجربه زیست روزمره نگارنده در تهران حاکی از آن است که انواع و اقسام خودروهای حمل بار مربوط به گوشت، مرغ، لبنیات، اقلام خوراکی، لوازم شوینده و بهداشتی، دارو، مصالح ساختمانی، لوازم یدکی خودرو، میوه و سبزیجات، و… روزانه در خیابانها و کوچههای شهر تهران در حال تردد و تخلیه بار مقابل در فروشگاهها هستند.
این خودروها عموما به دلیل عدم وجود فضای کافی بهطور دوبله توقف میکنند. این توقفها با توجه به عرض محدود خیابانها و کوچههای شهر انسداد مسیر و ترافیک را بههمراه دارند.
اگر این پدیده، مربوط به یکی از محدودههای شهری تهران یا تعداد مشخصی کوچه و خیابان بود، قابل اغماض مینمود؛ اما بهدلیل سنتی بودن نظام خردهفروشی شهر تهران این معضل در تمام سطح شهر قابل مشاهده است. تجربه زیسته خواننده محترم، حتما گواه مدعای فوق خواهد بود.
نظام فعلی خردهفروشی شهر تهران که مبتنی بر فروشگاههای کوچک با میانگین متراژ 40 تا 50 متر مربعی است، به طریق اولی نیازمند یک شبکه سنتی توزیع کالا نیز هست. بهطوری که یک خودروی حمل بار برای تخلیه بار خود باید طی روز چندین بار و در چندین محل توقف کند.
بدیهی است هر تخلیهبار نیز خود نیازمند انجام حسابوکتاب، مستندسازی و ردوبدل اسناد و مدارک است که زمان توقف را طولانیتر میکند. مشکل زمانی حادتر میشود که بدانیم اقلام موجود در فروشگاهها عموما از تنوع بالایی برخوردارند و این تنوع هم شامل محصول و هم شامل نشان تجاری (برند) نیز میشود.
برای همین ممکن است در طول یک روز چند خودروی حمل بار از برندهای مختلف صرفا برای تخلیه یک قلم کالا مثلا نوشابه به فروشگاهی مراجعه کنند.
اگر این امکان وجود داشت که نظام خردهفروشی و نظام تدارک و توزیع کالای شهر تهران را با نمونههای موجود در کشورهای دیگر از طریق شاخصهایی همچون تعداد خودروهای ناوگان شبکه توزیع کالا نسبت به حجم کالای جابهجاشده، میزان سوخت مصرفی ناوگان شبکه توزیع کالا نسبت به حجم کالای جابهجاشده، تعداد نیروی انسانی شاغل نسبت به حجم کالای جابهجاشده، مدت زمانی حمل کالا از درب کارخانه تا درب فروشگاه، و غیره مقایسه کنیم، آنگاه میتوانسیم به مدد آمار و ارقام، قضاوت درستتر و کاملتری از بهرهوری این بخش نسبت به میانگین جهانی داشته باشیم.
البته شواهد روشنتر از آن است که برای اثبات نیاز به آمار و ارقام دقیق و موثق باشد. در واقع، از آنجا که نظام سنتی خردهفروشی شهر تهران طی دهههای گذشته متناسب با توسعهی شهر تهران تغییر و تحول نیافته در حال حاضر پاسخگوی نیازهای شهری با بیش از ده میلیون جمعیت نیست.
بخش قابل توجهی از ترافیک تهران و متعاقب آن آلودگی صوتی و نیز آلودگی هوا، ناشی از ناکارآمد بودن نظام خردهفروشی و نظام تدارک و توزیع کالا است.
مدیریت شهرهای بزرگ و پرجمعیت، منطق و اقتضائات خاص خود را دارند و نمیتوان به مدد روشهای سنتی به حل مسائل آنها همت گمارد. بهروزرسانی و تحول نظام خردهفروشی شهر تهران از آنجا اهمیت مضاعف مییابد که در حال حاضر نقش قابل توجهی در معضل ترافیک تهران و صد البته آلودگی هوا و آلودگی صوتی دارد.
بدیهی است ترددهای غیرضرور فقط به این بخش محدود نمیشود. جابهجایی دانشآموزان از سوی والدین و تجمع ایشان با خودروهای شخصی مقابل مدارس، ترددهای غیرضرور اربابرجوع به ادارهها به دلیل فرآیندهای مندرس و قدیمی، و عدم روزآمدسازی آنها و فقدان دولت الکترونیک به معنی واقعی کلمه، انقطاع محلات از سوی بزرگراهها و تکهپاره شدن محلات به طوری که مسیر هموار و در دسترسی برای پیادهروی در سطح شهر فراهم نیست. شهروندان ناگزیر باید به استفاده از خودرو متوسل شوند، و بسیاری موارد دیگر همگی در افزایش روزافزون ترافیک تهران سهیماند.
البته اگر شهرداری تهران و سایر نهادهای مسئول گزارش دقیق و مبسوطی از بهرهوری این بخش تهیه کنند و سهم و نقش نظام فعلی خردهفروشی و تدارک و توزیع کالا در ترافیک شهر تهران و سایر موارد را به تفکیک مشخص نمایند، به یقین شناخت بهتری از وضعیت موجود بهدست خواهد آمد و زمینه و بستر لازم برای بررسی تخصصی و ارایه راهکارهای مناسب و موثر فراهم خواهد شد.