سیاستهای مهاجرتی و تقویت نوآوری
در حال حاضر بسیاری از کشورها در سراسر جهان با چالشهای پیر شدن جمعیت و کمبود نیروی کار ماهر در بخشهای اقتصادی و مشاغل خاص روبرو هستند. تغیییرات تکنولوژیک و گذار به اقتصادهای دانشبنیان، تقاضای نیروی کار کاملا تخصصی و متنوع را ایجاد کرده است که اکثر کشورها نمیتوانند نیروی انسانی متخصص مورد نیاز را حداقل در کوتاهمدت و در حد نیازشان پرورش و توسعه دهند. بر همین اساس ایجاد مکانیزمهایی برای جذب و نگهداشت نیروی انسانی ماهر، در دستور کار بسیاری از دولتها قرار گرفته است.
این امر موجب ایجاد یک رقابت جهانی برای جذب استعدادها و اجرای طیف وسیعی از سیاستهای ملی و منطقهای برای جذب بهترین و درخشانترین استعدادها در میان کشورهای مختلف شده است. از اواسط دهه 2000، اکثر کشورهای عضو OECD و تعداد فزایندهای از کشورهای غیر عضو OECD سیاستهای مهاجرتی انتخابی را بهطور خاص با هدف جذب یا حفظ مهاجران ماهر معرفی کردهاند.
سیاستگذاران و تصمیمگیران کشورها بر اساس دو استدلال اقتصادی به جذب مهاجران ماهر علاقه دارند. اول اینکه، بسیاری از کشورهای توسعهیافته با پیری جمعیت و کمبود عرضه نیروی کار مواجه هستند و مهاجران بهعنوان راهحلی برای کمبودهای فعلی و آتی بازار کار در نظر گرفته میشوند. و دوم اینکه، بر اساس منطق تئوریهای رشد درونزا، سرمایه انسانی بهعنوان یک منبع ضروری برای رشد اقتصادی تلقی میشود و از این منظر مهاجران ماهر نقش مثبتی در رشد اقتصادی و تقویت رقابت اقتصادی دارند.
برای مثال، مطابق پیمان لیسبون و اروپای 2020، کشورهای اروپایی هدفگذاری کردهاند که جزء رقابتیترین و پویاترین اقتصادهای دانشبنیان جهان باشند. بنابراین جذب دانشجویان و نیروی کار ماهر بخشی از استراتژی کشورهای توسعهیافته در راستای این اهداف است. در این میان دو گروه، دانشجویان بینالمللی و نیروی کار ماهر در اولویتهای جذب سیستمهای مهاجرتی کشورها قرار میگیرند.
دانشجویان بین المللی به این دلیل در اولویتهای جذب و نگهداشت قرار میگیرند که بهعنوان مجموعهای از نیروی کار ماهر در نظر گرفته میشوند که بهطور بالقوه میتوانند در کشور میزبان جذب و نگهداری شوند. این فارغ التحصیلان که در محیط کشور میزبان آموزش دیدهاند، از خصوصیاتی برخوردارند که باعث میشود آنها نسبت به سایر نیروی کار خارجی که از خارج استخدام میشوند، برای استخدام مناسبتر باشند. آنها زندگی در کشور میزبان را تجربه کردهاند و به همین دلیل تا حدودی با جامعه محلی، فرهنگ، آداب و رسوم و زبان کشور میزبان آشنایی دارند.
علاوه بر این، آموزش آنها مربوط به بازار کار داخلی است، جایی که مدارک تحصیلی آنها بلافاصله به رسمیت شناخته میشود. به عبارت دیگر، دانشجویان بینالمللی از مهارتهایی برخوردار هستند که میتواند ادغام اجتماعی و اقتصادی آنها را در جوامع میزبان به میزان قابل توجهی تسریع کند.
بهکارگیری سیاستهای جذب، استخدام و حمایت از کارآفرینان نوآور مهاجر یکی از مکانیزمهایی است که دولتهای کشورهای مختلف برای ایجاد بستر نوآورانه و کارآفرینانه در کشورشان، دنبال میکنند. به معنای دیگر جذب و حفظ بنیانگذاران و کارمندان استارتاپها از کشورهای ثالث حرکت آزاد کالا، خدمات، سرمایه و نیروی کار در بازار را تضمین میکند. در سالهای اخیر، شاهد گسترش طرح های ویزای استارتاپی در بسیاری از کشورهای دنیا و بهخصوص اتحادیه اروپا و همچنین ارائه مشوقهای مختلف برای کارآفرینان استارتاپی از کشورهای ثالث بودهایم.
استارتاپ ویزاها نوعی ویزای اقامت موقت مشروط هستند که با هدف توسعه اکوسیستمهای کارآفرینی، دامن زدن به رشد اقتصادی و نوآوری و همچنین افزایش قابلیت رقابتپذیری کشورها در اقتصاد دانشبنیان جهانی راهاندازی میشوند و در صورت تحقق شرایط خاصی به ویزای اقامت دائمی تبدیل میشود. از سال 2010 که اولین ویزای استارتاپی توسط شیلی بهکار گرفته شد تا سال 2019 میلادی، 27 کشور ویزای استارتاپ راهاندازی کرده یا برخی برنامههای ویزای قبلی خود را به این سمت اصلاح کردهاند.
کشورهای توسعهیافته اغلب مکانیزم استارتاپ ویزا را برای حفظ مزیت رقابتی خود و کشورهای در حال توسعه اغلب مکانیزم استارتاپ ویزا را برای شکلگیری بستر کارآفرینانه و نوآورانه در کشورشان و همچنین توسعه منطقهای بهکار میگیرند. بخش مهمی از دریافتکنندگان ویزای استارتاپ دانشجویان بینالمللی در همان کشور بودهاند که بعد از فارغ التحصیلی جذب فضای استارتاپی کشور میزبان شدهاند.
نمودار زیر روند فزاینده برنامه ویزاهای استارتاپی و کارآفرینی در دنیا را نشان میدهد:
با توجه به اینکه در کشور ایران تاکنون از ظرفیتهای دانشجویان بینالمللی بهرهبرداری زیادی نشده است و همچنین سیستم مهاجرتی ساختاریافتهای در قبال مهاجران بینالمللی طراحی نشده است، استارتاپ ویزا میتواند به عنوان یک مکانیزم مهاجرتی در قبال ورود مهاجران در نظر گرفته شود.
برنامه ویزای استارتاپ برای کشورهایی مانند ایران که توسعه اقتصاد دانشبنیان و اتکا به نیروی انسانی را برای گذار از شرایط اقتصادی مبتنی بر منابع فیزیکی هدف گرفتهاند، بهعنوان ابزاری برای توسعه و اتصال اکوسیستم استارتاپی نوپای خود به استعدادها و ظرفیتهای جهانی و منطقهای بسیار مفید است. بهویژه ایران از آن جهت که در منطقه جنوب غرب آسیا و خاورمیانه از جایگاه خوبی از نظر شاخص نوآوری برخوردار است با توجه به سیاستهای جذب (مانند استارتاپ ویزا) و ارتقای جایگاه خود از این جهت میتواند بهعنوان هاب توسعه استارتاپها در منطقه تبدیل شود.
نظرات