روش نادرست افزایش پایه پولی
پارسال تکلیف موسسات مالی غیرمجاز روشن شد، اکنون صحبت از ادغام یکسری موسسات اعتباری مجاز ، از جمله قوامین، مهر اقتصاد، انصار، کوثر و حکمت ایرانیان، در بانک سپه است. مشکل این پنج موسسه این است که نسبت بدهی آنها به دارایی آنها بیش از حد زیاد شده است.
بدهی این موسسات، سپرده مردم است؛ دارایی آنها وام و املاک و سایر سرمایهگذاریها است. مشکل این روزهای بانکهای زیانده این است که این وام و املاک آنقدر درآمد ماهانه ندارند که هزینه بانک و سود سپردهها را بدهند. برخی وامها در نکول هستند و برخی املاک مستاجر ندارند. لذا بانکها از بانک مرکزی قرض میگیرند تا سود سپردهگذار را بدهند.
اما یک مشکل دیگر این است که گاهی سودی که بانکها بابت تسهیلات میگیرند کمتر از سودی است که به سپرده میدهند. حتما این روزها پیامک تبلیغاتی برخی بانکها را دیدید که تسهیلات با سودهای پایین، مثلا ۱۵ درصد، اعطا میکنند. این در حالی است که بیش از ۲۰ درصد سود سپرده میدهند! این چه طور بیزینسی است؟!
این بانکها دارند خود را too big to fail میکنند. یعنی آنقدر خودشان را بزرگ میکنند؛ آنقدر سپرده میگیرند و سهم خود را از نقدینگی کل نظام بانکی زیاد میکنند، تا حاکمیت مجبور به مدارا با آنها شود. اگر حاکمیت با یک بانک بزرگ مدارا نکند، سپردهگذارهای آن جلوی بانک مرکزی شعارهای مختلف میدهند. پس موسسات اعتباری ولو به قیمت زیان کردن، در پی جلب سپردهگذار جدید و بزرگ شدن هستند.
چه طور مدارایی از حاکمیت میخواهند؟ انتظار دارند بانک مرکزی زیان آنها را به عهده بگیرد، یعنی عملا با چاپ کردن پول جدید، زیان آنها را جبران کند. اما این منجر به افزایش پایه پولی و افزایش تورم میشود! یعنی عملا جامعه و به خصوص قشری که ارز، سکه و ملک ندارد، جبران کننده زیان سپردهگذاران این موسسات خواهد شد!
افزایش پایه پولی فی نفسه بد نیست، منتها باید به میزان درست و از طریق درست انجام شود. افزایش پایه پولی، با نوشتن چکی در وجه بانکهای زیانده، طریق درست افزایش پایه پولی نیست.
نظرات