خطرات مالی زندگی روستاییان
بررسی تحولات جمعیتی روستایی در کشور نشان داد که بعد خانوار روستایی در سال 1395 در حدود 3.4 نفر بوده، یعنی به طور متوسط در هر خانوار 3.4 نفر با هم زندگی می کنند. از طرف دیگر بررسی شد که بیش از 67 درصد بهرهبرداران بخش کشاورزی کوچک مقیاس هستند که با توجه به مشکلات مربوط به کشاورزی خردهپا (از قبیل تامین مالی، سرمایه گذاری در فناوری، بکارگیری روشهای جدید تولید، بکارگیری ماشین آلات) و بازار فروش، تامین معیشت و زندگی و تامین مالی کسبوکار را با بعد خانوار 3.4 نفر با مشکل مواجه میسازد.
با توجه به این دو واقعیت موجود در این نوشتار به وضعیت درآمدی و هزینه خانوار روستایی پرداخته میشود تا مشخص شود که در چه وضعیت مصرفی قرار دارند و چقدر امکان پسانداز را میتوان برای خانوار روستایی متصور شد.
بر اساس اطلاعات منتشر شده مرکز آمار در نشریه هزینه و درآمد خانوار شهری و روستایی، در سال 1396 میانگین هزینه سالانه خانوار روستایی در حدود 179 میلیون ریال بوده که نسبت به سال گذشته (157میلیون ریال) در حدود 13.9 درصد افزایش داشته است. مقایسه هزینه سالانه خانوار شهری (حدود 330 میلیون ریال) و روستایی در این سال نشان میدهد که یک خانوار روستایی در حدود 54 درصد هزینه یک خانوار شهری را داراست یعنی نصف سطح سبد هزینه مصرف اقلام خوراکی و غیرخوراکی یک خانوار شهری.
اگر نگاهی به تفکیک هزینههای خوراکی و غیرخوراکی خانوار روستایی بیاندازیم، در سال 96 در حدود 37 درصد (سالانه حدود 67 میلیون) مربوط به هزینههای خوراکی و 63 درصد مربوط به هزینههای غیرخوراکی ( سالانه 112 میلیون ریال) است . در میان گروهبندی هزینههای خوراکی بیشترین سهم به ترتیب مربوط به آرد، رشته، غلات و فرآوردههای آن با 25 درصد سهم و بعد از آن گوشت با 21 درصد سهم و سبزیها و میوه ها با 16 درصد سهم قرار دارد.
مقایسه الگوی مصرف خانوار روستایی و شهری نشان میدهد که اولویتبندی گروههای خوراکی تقریبا شبیه هم بوده اما از نظر میزان سهم متفاوت است به طوری که برای خانوار شهری به ترتیب برای گروه آرد، رشته، غلات و فرآوردههای آن با 22 درصد، گوشت با 21 درصد سهم سبزیها و میوهها با 17 درصداست.
در بخش غیرخوراکی هم بیشترین سهم در سبد مصرفی خانوار روستایی به ترتیب مربوط به مسکن با 29 درصد سهم و بعد از آن حملونقل و ارتباطات با 20 درصد سهم و بهداشت 16 درصد قرار دارد.
مقایسه الگوی مصرف خانوار روستایی و شهری نشان میدهد که اولویتبندی گروههای غیرخوراکی تقریبا شبیه هم بوده اما از نظر میزان سهم متفاوت است به طوری که برای خانوار شهری به ترتیب برای مسکن با 43 درصد، حمل و نقل و ارتباطات با 16 درصد سهم بهداشت و درمان با 14 درصداست. برای مناطق روستایی سهم حملونقل و ارتباطات و بهداشت و درمان در سبد خانوار بیش از مناطق شهری است.
مقایسه هزینههای خوراکی و غیرخوراکی خانوار روستایی با خانوار شهری نشان میدهد که یک خانوار روستایی در حدود 87 درصد هزینه خوراکی شهری و حدود 44 درصد هزینه غیرخوراکی خانوار شهری را داراست. به عبارت دیگر هزینه مصرف کمتر از مناطق شهری. توجه به این نکته که درصد تغییرات شاخص کل (نرخ تورم کالاها و خدمات مصرفی خانوار) در دوازده ماه منتهی به اسفند ماه سال ١٣٩٦ نسبت به دوره مشابه سال قبل برای کل کشور 8.2 درصد، مناطق شهری ٨.١ درصد و مناطق روستایی ٨.٨ درصد است.
یعنی نرخ تورم در مناطق روستایی بیشتر از شهری بوده و کاهش قدرت خرید بیشتری اتفاق افتاده است. از این رو افزایش 13.9 درصدی هزینه خانوار روستایی در سال 96 در حدود 8.8 درصد آن به خاطر تورم و تنها 1/5 درصد افزایش در میزان اقلام سبد مصرفی خانوار بوده است.
نگاهی دیگر به آمارها نشان میدهد که درآمد خانوار روستایی در سال 96 در حدود 55 درصد یک خانوار شهری (درآمد خانوار شهری سالانه 367 میلیون ریال) در همین سال است.
از طرف دیگر میانگین درآمد خانوار روستایی در سال 1396 در حدود 202 میلیون ریال بوده که نسبت به سال قبل در حدود 14.1 درصد افزایش داشته است که کمی بیشتر از نرخ افزایش هزینهها (13.9درصد) بوده است. در حدود 31.7 درصد درآمد خانوار از محل مشاغل آزاد (کشاورزی و غیرکشاورزی)، 29.4 درصد از محل حقوق بگیری و 38.8 درصد از درآمدهای متفرقه (شامل حقوق بازنشستگی(18.9 درصد سهم)، اجاره مسکن شخصی(22.6 درصد سهم) و سایر درآمدها نظیر یارانه، کمک هزینه تحصیلی و … (58.4 درصد سهم) است)، حاصل شده است.
ملاحظه میشود که درآمدهای متفرقه سهم بیشتری در سبد درآمدی خانوار روستایی خصوصا یارانهها دارند. به عبارتی دیگر وابستگی درآمد خانوار روستایی به درآمدهای متفرقه است که برخی از آنها همانند یارانه و کمک و … پایدار نبوده و ممکن است در طول زمان تغییر یابد. سهم بالای درآمدهای متفرقه احتمال ناپایداری و خطر کاهش درآمد خانوار را افزایش میدهد.
نگاهی دیگر به آمارها نشان میدهد که درآمد خانوار روستایی در سال 96 در حدود 55 درصد یک خانوار شهری (درآمد خانوار شهری سالانه 367 میلیون ریال) در همین سال است. پایین بودن سطح درآمدی خانوار روستایی، شکاف درآمدی میان شهر و روستا را باعث شده که خود میتواند یکی از دلایل مهاجرت و ترک روستا به شهرها باشد.
آیا زمان آن نرسیده دانش محور و عقلایی محور عمل کنیم؟ آیا قرار است به بازیگر اصلی توسعهیافتگی، یعنی انسان توسعهیافته ،گمشده دیروز و امروز ما، هنوز هم بیتوجه باشیم و عنصر اصلی تغییر و تحول را نادیده بگیرم؟
نسبت هزینه به درآمد خانوار روستایی نشان میدهد که در حدود 89 درصد درآمد خانوار صرف هزینههای مختلف خوراکی و غیرخوراکی شده و تنها 11 درصد (یعنی دو میلیون و دویست و بیست هزارتومان در سال) از درآمد خانوار امکان پسانداز برای تولید و سایر فعالیتهای دیگر (که درسبد هزینهای خانوار نیامده است) وجود دارد. این رقم اگر هم پسانداز شود نمیتواند تامین مالی کسب و کار روستایی را بنماید و نیاز به تامین مالی از منابع دیگر وجود دارد.
حال سوال این است مسئولین چه برنامهای برای توسعه روستایی و کشاورزی پایدار خصوصا در زمینه معیشت و رفاه روستاییان همراه با حفظ و پاسداشت منابع طبیعی و محیط زیست دارند؟ تدوین برنامه توسعه پایدار روستایی روزآمد و هماهنگ با برنامه توسعه کشاورزی پایدار با توجه به مسایل موجود بخش کشاورزی و روستایی در کنار آمایش سرزمین و تعیین الگوی کشت بهینه (فنی، اقتصادی، اجتماعی و توسعهای) نیاز سالیان گذشته ما بوده که همچنان باقی مانده است.
آیا زمان آن نرسیده دانش محور و عقلایی محور عمل کنیم؟ آیا قرار است به بازیگر اصلی توسعهیافتگی، یعنی انسان توسعهیافته ،گمشده دیروز و امروز ما، هنوز هم بیتوجه باشیم و عنصر اصلی تغییر و تحول را نادیده بگیرم؟ همواره روستائیان و کشاورزان عزیز که با آنها روبرو میشویم گلهمند هستند که خود آنان به فراموشی سپرده شدهاند. لازمه دولت مقتدر و مردمی، برگشت به مردم و فراهمسازی زمینهها و بسترهای ظهور و دیده شدن انسانهای توسعهیافته است.
نظرات