کد مطلب: ۳۸۸۷۳۷

روحانی ۲ ؛ پیام‌های اقتصادی اظهارات جدید رئیس جمهور

اگر سخنان اردیبهشت ماه رئیس جمهور و بیان اینکه «از برجام خارج نمی‌شویم» نفس راحتی برای فعالان اقتصادی به ارمغان آورد، تاکید اخیر او بر «عدم رعایت سطح غنی‌سازی» بیش از پیش آنها را نگران می‌کند.

انتخاب مسیر سیاسی در برخورد با بدعهدی‌ ایالات متحده و فشار سیاسی-اقتصادی این کشور، عدم واکنش عملی قاطع از سوی اروپا، عدم اطمینان از راهکارهای قابل تعریف و جایگزین توسط سایر کشورها و شرکای اقتصادی نظیر چین، ژاپن، کره جنوبی و حتی روسیه و در نهایت تصمیمات کلان کشوری، ایران را بر آن داشته تا در عبور از این مسیر باتلاقی تصمیم قاطعانه و سخت بگیرد.

شرایط به گونه‌ای رقم خورده که شیخ دیپلمات پرده‌های تعارف معمول در سیاست را کنار زده و مستقیماً از تصمیم کشور در عدم تعهد به غلظت مورد توافق غنی‌سازی حاصل از «برجام» می‌گوید.

تصمیمات ویژه سیاستمداران

تصمیم‌گیری در شرایط سخت و تحت فشار از یکسو و عدم اطمینان از برخی متغیرها سیاستمداران را مجبور می‌کند تا با گذار از برخی خطوط و به قصد تاکید بر برخی شاخصه‌های سیاسی و حاکمیتی، تصمیمات ویژه بگیرند.

تصمیم «ایران» بر گذر از منافع «نسیه» به قصد کسب امتیاز با اوراق «نقد» قابل تامل و بررسی است. در کنار هر آنچه در این جابه‌جایی شرایط عاید ایران می‌شود یک مورد به شدت بر خط زلزله و رانش قرار دارد.

بسیاری معتقدند سرمایه «ترسو» است. صرف نظر از آنچه «سرمایه‌گذاری‌های خطرپذیر» می‌گویند (که همان گروه نیز تابع محاسبات و آستانه‌های تحمل ریسک هستند) تقریبا هر نوع سرمایه از شرایط عدم اطمینان فراری است. این نه فقط در خصوص سرمایه مالی که در حوزه سرمایه انسانی و سرمایه فکری نیز صادق است.

اگر چه ماهیت فعالیت‌های اقتصادی کسب سود است، با این حال تمرکز اغلب فعالان اقتصادی در شرایط فعلی حفظ کسب‌وکارها با سود حداقلی است. البته این بیشتر در خصوص فعالان تولید، صادرات و واردات است. شاید فعالان حوزه بازارهای ارز و سکه و حتی سهام نظری متفاوت داشته باشند.

شاید عده‌ای بر این باور باشند «برجام» نتایج ملموس و قابل شمارش زیادی بر اقتصاد کشور نداشت.این سخن را نمی‌توان دقیق دانست اما نمی‌شود به طور کامل رد کرد. با این حال موافقان و مخالفان برجام بر یک قول متفق هستند: برجام امنیت روانی به ارمغان آورد و این امنیت روانی پاداشش آرامش در اقتصاد بود و خیز برای رونق.

از یکسو، سال‌ها مدیریت سلیقه‌ای و متکی بر شرایط و افراد، زمینی برای بالندگی منافع اقتصادی برجام مهیا داشت، نه سرمستی حاصل از پیروزی، مجال هشدار برای فردای مبادا داد و نه عمر ماه عسل برجام کفاف داد تا از تحفه‌های اقتصادی‌اش بهره پایدار ببریم.

از آنجا که هر آنچه وجود دارد بر پایه دلایل ایجادی استوار است و حذف آن دلایل به عدم وجود می‌انجامد؛ با ترک خوردن دیوار برجام ستون‌های اقتصادی نیز یک به یک دچار تزلزل شد.

حالا که نه جامعه جهانی سر سازگاری دارد و نه تاریخ مشخصی برای حل مشکلات قابل تعیین است، انتظار فعالان اقتصادی بر حمایت‌های داخلی استوار است. حمایتی که خود راه رفتن روی طناب برای دولت محسوب می‌شود.

دولت باید به قدری مسلط باشد که از ظهور و بروز خطاهای عمدی و غیرعمدی و رانت‌های فسادزا جلوگیری کند و نه آنقدر عرصه را سخت و تنگ کند که فضای فعالیت تیره و ناامیدکننده شود. نه آنقدر سخت بگیرد که نفس بی‌رمق فعالان اقتصادی به شماره افتد و نه آنچنان سهل که فعالیت را در محیطی غبارآلود و ناشفاف آلوده کند.

این یک جنبه ماجراست. اگر دولت بتواند با تمام آنچه دارد طرف عرضه و سمت «بنگاه» را کنترل کند برای «خانوار» و طرف تفاضا نیز باید برنامه داشته باشد. دولت تمام تلاش خود را خواهد کرد تا گرداب «رکودتورمی» به این بحران‌ها اضافه نشود یا حداقل از سرعت افزایش آن کاسته شود.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.