تصمیمگیری و نااطمینانی؛ تخت گاز در جادهای مهآلود
تمام زندگی با تصمیمگیریهای متفاوت در زمانهای مختلف گرهخورده است. تصمیمگیری یکی از محورهای اصلی کسبوکار است. هیچ شرکتی نمیتواند به حداکثر ظرفیت خود دست یابد، مگر اینکه تصمیمات مناسب، سریع و منسجم اتخاذ کند و آنها را به شکلی اثربخش پیادهسازی کند. در فرآیند تصمیمگیری فرد با دادهها و اطلاعاتی که در دست دارد،
تمام زندگی با تصمیمگیریهای متفاوت در زمانهای مختلف گرهخورده است. تصمیمگیری یکی از محورهای اصلی کسبوکار است. هیچ شرکتی نمیتواند به حداکثر ظرفیت خود دست یابد، مگر اینکه تصمیمات مناسب، سریع و منسجم اتخاذ کند و آنها را به شکلی اثربخش پیادهسازی کند. در فرآیند تصمیمگیری فرد با دادهها و اطلاعاتی که در دست دارد، شروع به تجزیهوتحلیل میکند، استراتژیهای مختلف را بررسی کرده و نهایتا به راهحل مناسب دست میابد. بنابراین پایان یک فرآیند تصمیمگیری میتواند شروع فرآیند بعدی باشد. پس هر تصمیم دارای هدفی است که این هدف، متغیرِ وابستهی تابع هدف ما، بهحساب میآید و سایر متغیرهای موثر، در قسمت متغیرهای مستقل قرار میگیرند.
ما در تصمیمگیریهای روزانه خود و به طور کلی تصمیماتی که در کلِ طول زندگی میگیریم، همواره با چنین تابع هدفی دست به گریبانیم. گاهی تعداد متغیرها زیاد شده و در نتیجه گرفتن تصمیم نیز سختتر میشود. اما گاهی متغیرها کم بوده در نتیجه فرآیند تصمیمگیری به سهولت طی میشود.
مغز ما مانند نرمافزارهای اقتصادی خود به تجزیهوتحلیل اهداف و استراتژیهای موجود میپردازد و نهایتا راهحل ارائه میکند. اما همین فرآیند را به یک جامعه تعمیم دهید. همینطور که تعداد افراد اضافه میشود، تعداد متغیرها و قیدها نیز افزایش میابد و تابع هدف چنان پیچیده میشود. بدون تحقیق و بررسی فراگیر، تصمیمگیری ممکن نخواهد بود. این داستان زمانی به حد اعلایِ پیچیدگی خواهد رسید که متغیرهای غیرقابلکنترل در مدل تصمیمگیری ما زیاد شوند.
خودکشی نهنگ آبی
تمامی نهنگهای آبی که در اقیانوسها زندگی میکنند، ساختار بدنی یکسانی دارند همه آنها قامت تقریباً یک اندازهای دارند. هیچ نهنگی آبی 1000 متر نیست. وزن آنها بهطور میانگین یکی است. هیچ نهنگی آبی 900 تن نیست. هیچ نهنگی تخم نمیگذارد. تمامی آنها پستاندارند. به یک میزان عمر میکنند. اغلب چشم، قلب و به طور کلی آناتومی یکسانی دارند. در واقع، متجانس هستند؛ شبیه به همدیگر، همانطور که ما شبیه به هم هستیم.
پس کاملا منطقی است اگر بگوییم: فلان درصد ریسک وجود دارد که یک نهنگ در طول عمرش خودکشی کند!
در دنیای اقتصاد، متغیر ما انسانهای هستند که خودشان هم گاهی از فهمِ علتِ برخی رفتارهایشان باز میمانند.
اما در اقتصاد ما هیچ زمانی با قطعیت نمیتوانیم بگوییم که قیمتها 30 درصد در 10 سال آینده افزایش پیدا میکنند. علت چنین پدیدهای در اقتصاد وجود عدم اطمینان است. ما در دنیای نهنگهای آبی با متغیرهای قابلکنترل و به تبع قابل پیشبینی روبهرو هستیم. به همین دلیل بهراحتی و با اطمینان طبق دادههای گذشته میتوانیم به تفسیر آینده بپردازیم.
اما در دنیای اقتصاد، متغیر ما انسانهای هستند که خودشان هم گاهی از فهمِ علتِ برخی رفتارهایشان باز میمانند. تمامی اینها باعث میشود گاهی به چنان شرایطی برسیم که از اتخاذ هر گونه تصمیم ناتوان شویم.
سفر به جزیره امنِ اطمینان
همانطور که گفته شد متغیرهای تصمیمگیری ما زمانی که مدل در سطح یک جامعه تعمیم داده میشود، بیشتر و بیشتر میشوند. تصمیمگیری ما در این حالت وابسته به شرایط متغیرهایمان است و همین باعث میشود تصمیمگیری در شرایط مختلفی اتفاق بیفتد. تصمیم، ممکن است در شرایط اطمینان و یا عدم اطمینان گرفته شود.
منظور از شرایط اطمینان حالتی است که تمامی متغیرهای که استفاده میکنیم قابلکنترل باشند، به عبارتی بتوان آنها را پیشبینی کرد و روندشان را شناسایی کرد. در این حالت محاسبه نرخ بازگشت به سرمایه، ارزش فعلی، مدت بازگشت سرمایه، نسبت منافع به مخارج و به طور کلی هر متغیری که دارای روند است و ما قصد پیشبینی آن روند را داریم، بسیار آسان خواهد بود.
ترس ما از ناشناخته ریشه در نااطمینانی دارد.
فرض کنید شما قصد دارید برای تعطیلات به سفر بروید. دو مقصد پیش روی شماست. یکی از آنها دارای اطلاعات دقیق و کامل از هتلها، مکانهای گردشگری، هزینهها و… است. اما درباره مقصد دیگر، اطلاعات مبهم است و شما نمیدانید ساختار هزینهها در آن شهر به چه شکل است. امنیت آن شهر در چه وضعیتی است. حال شما کدامیک را انتخاب میکنید؟
منطق هر کس به او فرمان میدهد به سفری که از پیش اطلاعات کاملی از محیط آن، هزینهها، مکانهای گردشگری، امنیت و… دارد سفر کند، نه به مقصدی که هرلحظه امکان دارد از او سرقت شود، سرش کلاه بگذارند یا بهدرستی نتواند مقصدش را پیدا کند. به عبارتی بهجای میروید که هیچ نقطه مبهمی برای تصمیمگیریتان وجود نداشته باشد.
انتخاب با چشمهای کاملا بسته
بیایید به مثالهای درس گسسته دبیرستانمان بازگردیم. شما دو کیسه دارید. در یکی از این کیسهها 40 گوی سفید وجود دارد. در کیسه دیگر شما از اینکه چند گوی از 40 گوی سفید و چند گوی قرمز است اطلاعات دقیقی ندارید. تنها میدانید 40 گوی سفید و قرمز در این کیسه وجود دارد. اگر به شما بگوید که در ازای در آوردن یک گوی سفید جایزهای دریافت میکنید، کدام کیسه برای شما مطلوبتر خواهد بود؟
قطعا شما به سراغ کیسهای میروید که اطلاعات دقیقی از محتویاتش دارید. شما در حالت اول با متغیری روبهرو هستید که کاملا تحت کنترل شماست و این مانند شرایط اطمینان در ادبیات اقتصادی است. فعالان عرصه اقتصادی برایشان مطلوب است که بتوانند متغیر را آنالیز و پیشبینی کنند. متغیری که چون دریایی متلاطم گاهی طوفانی میشود، گاهی آرام برای فعالان و برنامهریزان اقتصادی زنگ خطری است با هشدار: به من نزدیک نشوید، خطر ورشکستگی.
اطمینان یعنی شرایطی که متغیرها کاملا تحت کنترل ما است.
فرض وجود اطمینان کامل، شاید در شرایط ایستا منطقی باشد و تجزیهوتحلیل اقتصادي را آسانتر کند، اما هنگامیکه پای زمان به میان میآید دیگر منطقي به نظر نمیرسد. در اين فاصله زماني، مقدار درآمد و هزینههای آينده، تحت تاثير عواملي قرار ميگيرد که خارج از کنترل سرمایهگذار بوده و دقيقا قابل پیشبینی نيستند.
دستوپا زدن در تلاطم ریسک
شرایط دیگری که برای تصمیمگیری وجود دارد تصمیمگیری در شرایط عدم اطمینان است که خود به دو دسته ریسک و نااطمینانی تقسیم میشود. یکی از مشکلات، همتراز دانستن این دو مفهوم است. حال آنکه این دو شرایط از نظر ماهیت با یکدیگر یکسان اما از نظر درجه، کاملا متفاوت هستند. ریسک شرایطی است که تصمیمگیری در آن همانطور که از نامش پیداست ریسکی است اما به هر حال امری است ممکن.
در شرایط ریسک ما تعدادی متغیر غیرقابلکنترل داریم که اطلاعاتی از گذشته آنها در دسترس است. با توجه به این اطلاعات میتوانیم روند احتمالی که این متغیرها ممکن است در آینده طی کنند را به دست بیاوریم.
شما اطلاعاتی از وضعیت جغرافیای یک منطقه در دست دارید اطلاعاتی از قبیل میزان بارندگی در سال، سیلها، زمینلرزهها و… با استفاده از این اطلاعات میتوانید محاسبه کنید که احتمال وقوع سیل، زلزله یا وقایع طبیعی دیگر در آن منطقه جغرافیایی به چه میزان است و سپس اقدام به ساخت خانه کنید.
به میزانی که محاسبات شما درست از آب دربیاید و همه احتمالات را در نظر گرفته باشید، شما اقدام صحیحی کردهاید و تصمیم عاقلانه و درستی گرفتهاید. به میزانی که احتمالات را نادیده گرفته باشید، احتمال شکست وجود خواهد داشت. شما با ریسک وقوع سیل مواجه هستید اما اگر بدانید که چقدر آن ناحیه سیلخیز است به تصمیم شما کمک خواهد کرد.
هیچکس از فردای خود خبر ندارد
در کشور ما با اجرای برنامه هدفمندسازی یارانهها، قیمت حاملهای انرژی افزایش چشمگیری پیدا کرد. اگر کسانی که به برنامهریزی میپرداختهاند این احتمال را در نظر نگرفته باشند، قطعا با شکست مواجه میشوند و نمیتوانند خود را با شرایط جدید انطباق دهند. دچار کاهش درآمد و زیان میشوند و کمکم از چرخه اقتصادی خارج میشوند.
مناقشه اتمی باعث تغییرات زیادی در اقتصاد آمریکا شد. قیمت هر بشکه نفت به 100 دلار رسید، این به آن معنا بود که شرکتها و کارخانههای که سوخت اصلی آنها انرژیهای فسیلی بود با افزایش سرسامآور هزینههای خود مواجه شدند و این لطمهای بزرگ در فرآیند تولیدشان بهحساب میآمد. در این میان تنها کسانی پیروز میدان شدند که از پیش در توابع تصمیمگیریشان احتمال این اتفاق را در نظر گرفته بودند و به سمت سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر سرمایههای خود را سوق داده بودند. به طور قطع بازنده این بازی (که به عقیده بسیاری تمامی استراتژیهایش در راستای کاهش وابستگیِ صنایع به انرژیهای تجدیدناپذیر چیده شده بود) کسانی بودند که ریسک بالا رفتن حاملهای انرژی را تا این حد، در نظر نگرفته بودند.
به عبارتی وارد شدن به فضای که در آن ریسک حاکم است ورود به یک بازی شانسی است که به میزانی که افراد ریسکپذیر یا ریسک گریز باشند بیشتر خود را درگیر این بازی میکنند.
سقوط به ورطه نااطمینانی
اگر شما اطلاعاتی مبنی بر میزان بارشهای سالیانه، سیلها، زمینلرزهها و… در دست نداشته باشید، قطعا نخواهید توانست به پیشبینی احتمال اینکه وضعیت جغرافیای در آن منطقه چگونه است برسید. به عبارتی ساخت خانه در چنین وضعیتی که هیچ چشماندازی از آینده ندارید، ساختن خانهای بر روی آب است. هرلحظه ممکن است فروریزد و از بین برود.
این میتواند تصویری صحیح از شرایط نااطمینانی در تصمیمگیری باشد. شما تعدادی متغیر غیرقابلکنترل دارید و از آنهم بدتر هیچ اطلاعاتی از گذشته آنها به منظور پیشبینی آیندهشان ندارید. در چنین شرایطی محاسبه احتمال وقوع بسیار دشوار و گاهی غیرممکن میشود.
ساخت خانه در چنین وضعیتی که هیچ چشماندازی از آینده ندارید، ساختن خانهای بر روی آب است.
شرایط نااطمینانی مانند رانندگی در مه غلیظ است. هر لحظه احتمال میدهید با مانعی برخورد کنید که سد راهتان شود و شما را از حرکت باز دارد. بنابراین عقل حکم میکند در چنین شرایطی در کنار جاده پارک کرده و منتظر شرایط بهتر و از بین رفتن مه شوید.
نااطمینانی چه بلای بر سر یک کشور میآورد؟
شاید اینکه فضای تصمیمگیری در یک کشور دچار نااطمینانی شود، تهدیدی بسیار بزرگ به حساب بیاید. نااطمینانی چون ویروسی باعث فلج شدن تمامی یک کشور میشود، چراکه همانطور که گفته شد نااطمینانی توانای برآورد آینده را از بین میبرد.
فعالان اقتصادی بدون برآورد آینده اقتصاد، نمیتوانند به فعالیت بپردازند. سرمایهگذاران در این شرایط یا مانند آن راننده در گوشهای پارک کرده و به امید آیندهای روشن به افق خیره میشوند. یا سرمایه خود را از کشور خارج کرده و به جای میبرند که بتوانند آینده را پیشبینی کنند. همچنین افراد خارج از آن کشور هم انگیزهای برای سرمایهگذاری در آن کشور نخواهند داشت. به عبارتی کشور وارد فاز رخوت میشود، چرا که ممکن است با روی کار آمدن رییس جمهوری یا تغییر چند مدیر تمامی محاسبات یکشبه بر باد رود.
در شرایط نااطمینانی، انتظار عاقلانهترین تصمیم است.
اگر در یک کشور سوالات فعالان اقتصادی از اینکه در چه صنعتی سرمایهگذاری کنیم، به سمت چه کالای بخریم و بفروشیم و سرانجام به این ختم شود که سرمایهمان را به چه کشوری برای سرمایهگذاری ببریم؟ حرکت کند. بدانید که کشور در حال سقوط به چاه نااطمینانی است.
سال بلوا و سایه نااطمینانی بر یک کشور
سال، سال بلوا است. خورشید برمیآید. گویی خاک مرده ریختهاند. مردم در خانههایشان هستند. کسی دستودلش به کار نمیرود. در میدان شهر، داری برپاشده است، دار سایه بلندی دارد. وحشتناک و عجیب. خورشید که برمیآید، سایهاش از جلو همه مغازهها و خانهها میگذرد. گویی اخطار میدهد به تمامی مردم. سال بلوا تاریخ پرهراس یک سرزمین است.
دار در کتاب سال بلوای عباس معروفی همیشه من را به یاد نااطمینانی میاندازد. گویی دار نمای نااطمینانی در یک جامعه است. از زمانی که دار در شهر بالا میآید دیگر شرایط مثل قبل نمیشود. رونق و نشاط از کسبوکار و جامعه رخت میکند و مردم دچار رخوت میشوند. این شاید تفسیر ادبیِ نااطمینانی در یک جامعه باشد. نااطمینانی با یک جامعه چنین میکند. تلاش تمامی اقتصادها و کشورها گریز از گرفتار شدن به شرایط نااطمینانی است.
نظرات