نظریه محدودیتها؛ بخش اول
چه اتفاقی میافتد که یک سیستم، یک کارخانه یا یک خط تولیدی، نمیتواند نرخ تولید خود را از حدی بیشتر کند؟ اگر بخواهیم نرخ تولید یک محصول را افزایش دهیم، دقیقا باید چهکار کنیم؟ آیا لازم است همه خط تولید را عوض کنیم؟ اگر شما صاحب یک مجموعه تولیدی هستید و چنین سؤالاتی دارید، جای
چه اتفاقی میافتد که یک سیستم، یک کارخانه یا یک خط تولیدی، نمیتواند نرخ تولید خود را از حدی بیشتر کند؟ اگر بخواهیم نرخ تولید یک محصول را افزایش دهیم، دقیقا باید چهکار کنیم؟ آیا لازم است همه خط تولید را عوض کنیم؟
اگر شما صاحب یک مجموعه تولیدی هستید و چنین سؤالاتی دارید، جای درستی آمدهاید. نظریه محدودیتها (Theory of Constraints or TOC) یک نظریه مدیریتی مهم برای افزایش تولید و سود در سیستمهای تولیدی است. ما در این سری از مقالات به نظریه محدودیتها میپردازیم.
نظریه محدودیتها چیست؟
نظریه محدودیتها یک روششناسی برای شناسایی و رفع مهمترین فاکتورهای محدودکننده بر سر راه اهداف تولیدی است.
این نظریه ابزارهایی برای رفع سیستماتیک این محدودیتها تا جایی که هیچ فاکتور محدودکنندهای وجود نداشته باشد، ارائه میدهد. نظریه محدودیتها بیش از همه در سیستمهای ساخت و تولید مانند خطوط تولید و کارخانهها به کار میرود. در این سیستمهای تولید، به اینگونه محدودیتها که باعث کاهش نرخ تولید میشوند اصطلاحا تنگنا (Bottleneck) گفته میشود.
بهبیاندیگر این فعالیت یا حلقه محدودکننده، باعث کندی و کاهش سود کل سیستم میشود.
نظریه محدودیتها از یک رهیافت علمی برای بهبود سیستم استفاده میکند. در این رهیافت علمی فرض بر این است که هر سیستم پیچیدهای مثل یک فرآیند ساخت و تولید، شامل چندین فعالیت مرتبط یا حلقههای زنجیر تولید است. در این سیستم، ممکن است یکی از حلقههای زنجیره تولید مشکل داشته باشد.
این مشکل و نقص میتواند محدودیتی روی نرخ تولید کل سیستم ایجاد کند. بهبیاندیگر این فعالیت یا حلقه محدودکننده، باعث کندی و کاهش سود کل سیستم میشود.
سود بیشتر
میدانیم که هدف نهایی بسیاری از شرکتهای تولیدکننده، کسب سود است. در شرکتها این هدف هم در کوتاهمدت و هم در بلندمدت دنبال میشود. نظریه محدودیتها، ابزارهای قدرتمندی برای کمک به شرکتها و کارخانههای تولیدی به رسیدن به این هدف ارائه میدهد. این ابزارهای شامل:
- پنج گام تمرکزی : این یک روششناسی برای شناسایی و حذف محدودیتها است.
- فرآیندهای تفکر : اینها ابزارهایی برای تحلیل و رفع مسائل هستند.
- حسابداری بهرهوری (Throughput Accounting): حسابداری بهرهوری روشی برای اندازهگیری عملکرد و کمک به تصمیمگیریهای مدیریتی است.
ما در این مقاله به پنج گام تمرکزی در نظریه محدودیتها پرداختهایم. در مقالات آینده به فرآیندهای تفکر و حسابداری بهرهوری نیز خواهیم پرداخت.
آغاز نظریه محدودیتها
نظریه محدودیتها را اولین بار دکتر ایلیا گولدبرت (Eliyahu Goldratt) در رمان هدف (The Goal) در سال ۱۹۸۴ معرفی کرد. از آن زمان این نظریه بسیار تغییر یافته و توسعه دادهشده است. این نظریه امروزه یکی از مهمترین ابزارها در دنیای مدیریت و خصوصا مدیریت تولید است.
یکی از مشخصات جذاب نظریه محدودیتها این است که در این نظریه بهبود فعالیتها و عملکرد هر یک از حلقههای زنجیره تولید، در اولویت قرار داد. هر چه حلقه یا فعالیتی محدودیت بیشتر یا مشکل بدتری داشته باشد، در اولویت بالاتری قرار میگیرد و باید هر چه سریعتر مشکل آن را شناسایی و رفع کنیم.
نظریه محدودیتها ابزارهای قدرتمندی برای بهبود عملکرد سیستمهای تولیدی ارائه میدهد.
آنچه در این نظریه اولویت است رفع محدودیت یا قید فعلی است؛ یعنی محدودیت، مشکل یا قیدی که مربوط به یکی از حلقههای تولید است و ما میدانیم که وجود آن بر کل سیستم تاثیر منفی میگذارد. ازاینروی نیازی ضروری داریم که آن را رفع کنیم. در این راستا، نظریه محدودیتها یک روششناسی بهشدت متمرکز برای انجام بهبودهای سریع ارائه میدهد.
اگر بتوانیم در مجموعه تولیدی خود نظریه محدودیتها را با موفقیت اجرا کنیم، منافع بسیاری به دست خواهیم آورد. این منافع میتوانند شامل فهرستی بزرگ باشند؛ اما اگر بخواهیم بهصورت مختصر به آنها بپردازیم، میتوانیم چنین فهرستی ارائه دهیم:
- افزایش سود : افزایش سود مشخصا هدف بسیاری از شرکتها است. میتوانیم با اجرای راهکارهای نظریه محدودیتها مستقیما سود حاصله را افزایش دهیم.
- بهبود سریع : بهبود سریع نتیجه تمرکز تمام توجه ما به یک بخش ضروری و مشکلدار است، یعنی بخشی که از زنجیره تولید که محدودیت دارد.
- کاهش زمان تولید : مدتزمان تولید با بهینهسازی یا رفع محدودیتها کاهش مییابد و باعث میشود تولید یکنواختتر و سریعتر صورت پذیرد.
- کاهش موجودی : حذف تنگناهای تولیدی به معنی این است که در یکلحظه تعداد کارهای در حال انجام کاهش مییابند. در نتیجه لازم نیست انباری برای محصولات نیمه آماده داشته باشیم.
مبانی نظریه محدودیتها
مفهوم مرکزی
مفهوم مرکزی در نظریه محدودیتها همانظور که گفتیم این است که اگر فرآیند یا حلقهای دارای یک محدودیت است و کل سیستم را کند میکند، برای بهبود کل سیستم باید این محدودیت را رفع کنیم یا کاهش دهیم.
یکی از نکات بسیار مهمی که برای انجام چنین کاری وجود دارد این است که صرف زمان برای بهینهسازی چیزهایی که محدودیت نیستند، منافع زیادی ایجاد نخواهد کرد؛ یعنی سرمایهگذاری و اتلاف وقت روی حلقههایی که محدودیت و مشکل چشمگیری ندارند در وهله اول چندان بهصرفه نیست؛ زیرا تاثیر چندانی روی سود تولیدی نخواهد گذاشت. فقط رفع یا کاهش محدودیتها و مشکلات چشمگیر است که میتواند به سود بیشتر منجر شود.
در نگاه گلدبرت تمرکز عصاره اصلی نظریه محدودیتها است.
ازاینروی نظریه محدودیتها به دنبال ارائه تمرکز دقیق و پایدار برای بهبود محدودیت فعلی است. این تمرکز پایدار تا زمانی ادامه خواهد داشت که محدودیت رفع شود. پسازآن نیز ما را به رفع محدودیت بعدی هدایت میکند.
قدرت نهفته نظریه محدودیت از توانایی آن در ایجاد تمرکز بالا برای یک هدف یعنی سود و حذف کامل آن محدودیت برای کسب سود بیشتر است. در حقیقت در نگاه گلدبرت تمرکز عصاره اصلی نظریه محدودیتها است.
پنج گام تمرکزی
روششناسی نظریه محدودیت پنج مرحله دارد که در شکل زیر نشان دادهشده است.
این پنج مرحله را میتوانیم به این شکل توضیح دهیم:
- شناسایی (indentify): شناسایی محدودیت جاری یعنی اینکه بخشی از فرآیند یا حلقه تولیدی که نرخ تولید را محدود میکند، بیابیم.
- بهرهبرداری (Exploit): یعنی انجام برخی اقدامهای سریع برای کاهش یا حذف آن محدودیت با استفاده از منابع موجود و چیزهایی که در دست داریم
- مهار کردن (Subordinate): بازبینی تمام بخشهای فرآیند و حصول اطمینان از اینکه آنها درست و مناسب کار میکنند و میتوانند پس از رفع محدودیت مذکور، بهطور کامل نیازها را تامین کنند.
- ارتقا (Elevate): اگر هنوز هم محدودیت وجود دارد و هنوز رفع نشده است، به این فکر کنید که چه گامهای دیگری میتوانیم برداریم تا دیگر آن بخش محدودیت نداشته باشد. معمولا در این گام اقدامهای رفع محدودیت را ادامه میدهیم تا محدودیت شکسته شود یا اینکه به بخش دیگری انتقال یابد. این مرحله در برخی موارد سرمایهگذاری مالی لازم خواهد داشت.
- تکرار (Repeat): این پنج گام تمرکزی یک چرخه دائمی برای بهبود هستند. ازاینروی وقتی یک محدودیت برداشته شد، باید به دنبال رفع محدودیت بعدی باشیم. این گام بدین معنی است که هیچوقت از خود رضایت نداشته باشیم؛ یعنی باید با قدرت محدودیت جاری را رفع کنیم و سپس سریعا به رفع محدودیت بعدی بپردازیم.
ادامه دارد
نظریه محدودیتها ابزار قدرتمند و مفیدی برای بهبود عملکرد سیستمهای تولیدی است. این نظریه بسیار گسترده است و شرح آن خارج از حوصله یک مقاله است. به همین دلیل در این مقاله فقط به اولین ابزار این نظریه یعنی پنج گام تمرکزی پرداختیم.
در دو مقاله آینده که ادامه همین مقاله خواهند بود به دو ابزار فرآیندهای تفکر و حسابداری بهرهوری خواهیم پرداخت.
نظرات