کد مطلب: ۴۷۳۱۸۴

اعتماد مصرف‌کننده: معیاری کلیدی برای پیش‌بینی و بهبود روند اقتصاد

اعتماد مصرف‌کننده: معیاری کلیدی برای پیش‌بینی و بهبود روند اقتصاد

فرض کنید در یک مهمانی عادی با تعدادی از دوستان و آشنایان خود قرار دارید. یکی از دوستان متاهل جمع از وضعیت شغلی نامناسب همسر خود می‌گوید که به‌تازگی بیکار شده است. فرد دیگر در جمع توضیح می‌دهد که با بالا رفتن قیمت بنزین و هزینه‌های زندگی، مجبور به فروختن خودرو خود شده و از

فرض کنید در یک مهمانی عادی با تعدادی از دوستان و آشنایان خود قرار دارید. یکی از دوستان متاهل جمع از وضعیت شغلی نامناسب همسر خود می‌گوید که به‌تازگی بیکار شده است. فرد دیگر در جمع توضیح می‌دهد که با بالا رفتن قیمت بنزین و هزینه‌های زندگی، مجبور به فروختن خودرو خود شده و از این به بعد، از حمل‌ونقل عمومی استفاده خواهد کرد. درنهایت، شما هم تعریف می‌کنید که با گرانی روزافزون فعلی، از بازسازی آپارتمان خود منصرف شده و مبلغ‌ آن را در خرید ملک دیگری سرمایه‌گذاری خواهید کرد.

دیدگاه شما و دوستانتان به آینده اقتصاد کشور، بر تصمیمانتان تاثیر گذاشته و به دلیل شرایط بد اقتصاد، از خرید کردن و مصرف کردن دست‌ کشیده‌اید.

در مباحث اقتصادی، این نوع مکالمات و عقاید راجع به وضعیت فعلی و آینده اقتصاد کشور «اعتماد مصرف‌کننده» یا «Consumer Confidence» نام دارد. ازآنجایی که بخش مصرف به طور میانگین 50 تا 70 درصد تولید ناخالص داخلی کشورها را تشکیل می‌دهد، نگاه مصرف‌کنندگان به آینده اهمیت زیادی برای سنجش روند اقتصاد دارد.

اما سنجش این معیار چه فایده‌ای دارد؟ و به طور دقیق‌تر، چه نتایجی را می‌توان از آن استخراج کرد؟

در ادامه این مقاله، مفهوم اعتماد مصرف‌کننده را به طرز کامل‌تر توضیح داده و سپس، به اهمیت بررسی آن خواهیم پرداخت.

اعتماد مصرف‌کننده چیست و چگونه اندازه‌گیری می‌شود؟

در هر نوع اقتصادی، مصرف و هزینه‌های مصرف‌کننده یکی از بزرگ‌ترین بخش‌های تولید کشور به حساب می‌آید؛ برای مثال، در اقتصاد خدمات محوری مانند ایالات‌متحده، 70 درصد از تولید ناخالص داخلی از مصرف تامین می‌شود. حتی در ایران، با وجود وابستگی به نفت و در نظر نگرفتن شرایط فعلی، مصرف حجم قابل‌توجهی از تولید ناخالص کشور را تشکیل می‌دهد.

اندازه‌گیری این نوع مخارج و هزینه‌ها کار نسبتا واضح و راحتی است. اما شناسایی روند‌های آینده، تغییرات رفتار مصرف‌کنندگان و جهت کلی مصرف در اقتصاد کار دشواری به حساب می‌آمد؛ خصوصا به دلیل نوسان دار بودن رفتار مصرف‌کنندگان و تغییرات متداوم آن‌ها.

برای حل این مشکل، اقتصاددانان شاخصی را به نام شاخص اعتماد مصرف‌کننده‌ ایجاد کردند. برای اندازه‌گیری آن، ماهانه از حدود 5 هزار نفر، پرسشنامه‌ای در ارتباط با دیدگاه افراد به وضعیت فعلی و آینده اقتصاد پر می‌شد. هدف این پرسشنامه‌ها درک دید کلی جامعه به وضعیت کلی اقتصاد بود، تا در کنار مقایسه آن با وضعیت مالی افراد نتیجه‌گیری‌های نسبتا دقیقی از روند مصرف ایجاد شود.

وقتی مصرف‌کنندگانی مانند من و شما از آینده خود مطمئنیم، پول بیشتری برای خرید خرج کرده، وام‌های بیشتری دریافت می‌کنیم و در نهایت، رشد اقتصادی را سرعت می‌بخشیم. اما اگر اعتماد مصرف‌کنندگان پایین باشد، آن‌ها سعی کرده تا به جای خرج کردن پس‌انداز کنند و در نتیجه رشد اقتصادی محدود خواهد شد.

اما این‌گونه نگرش‌ها به اقتصاد چگونه اندازه‌گیری شده و به داده تبدیل می‌شود؟ در اینجا به شاخص CCI می‌پردازیم که توسط سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) پذیرفته شده است.

survey collection edited

برای مثال در ایالات‌متحده، همان‌طور که اشاره کردیم، برای اندازه این معیار ماهانه از 5 هزار نفر نظرسنجی انجام می‌شود. این نظرسنجی از 5 سوال تشکیل شده که به دو قسمت تقسیم می‌شوند:

شاخص شرایط فعلی

  • ارزیابی شرکت‌کنندگان از شرایط فعلی کسب‌وکار
  • ارزیابی شرکت‌کنندگان از شرایط فعلی بازار شغل و شرایط استخدامی

شاخص انتظارات

  • ارزیابی شرکت‌کنندگان نسبت به آینده شرایط کسب‌وکار در شش ماه پیش‌ رو
  • ارزیابی شرکت‌کنندگان نسبت به آینده شرایط استخدامی و بازار شغل در شش ماه پیش‌ رو
  • ارزیابی شرکت‌کنندگان نسبت به کل درآمد خانوار خود در شش ماه پیش‌ رو

شرکت‌کنندگان باید پاسخ‌های خود را از سه گزینه «مثبت»، «منفی» و «خنثی» انتخاب کنند. سپس این پاسخ‌ها به عدد‌های یک، منفی یک و صفر تبدیل شده و بر اساس آن‌ها شاخص اعتماد مصرف‌کننده شکل می‌گیرد.

اما در واقعیت، این شاخص چه نکاتی را به ما نشان می‌دهد؟

چرا باید به فکر اندازه‌گیری آن باشیم؟

در کشورهایی که این معیار اندازه‌گیری می‌شود، تولید‌کنندگان، فروشگاه‌ها، بانک‌ها و از همه مهم‌تر، دولت‌ها از این شاخص برای تصمیم‌گیری‌های خود استفاده می‌کنند.

تغییرات کمتر از 5 درصد شاخص معمولا قابل‌توجه نیستند، اما هر نوع نوسان بیشتر از 5 درصد در شاخص اعتماد مصرف‌کننده، نشان‌دهنده تغییر روند اقتصاد کشور است.

یک کاهش ماه‌به‌ماه این شاخص نشان می‌دهد که مصرف‌کنندگان نگرشی منفی نسبت به امنیت شغلی و درآمدی خود در آینده دارند. درنتیجه، تولیدکنندگان ممکن است انتظار کاهش خرید کالا (به خصوص کالا‌های گران‌قیمتی مانند خودرو یا مسکن) را داشته باشند. و به همین دلیل از موجودی آینده خود کم کرده یا پیشرفت و توسعه پروژه‌هایشان را به تعویق بیندازند.

اما در مسئله دولت ایران، استفاده‌های کشور از این معیار می‌تواند بسیار پیچیده‌تر و در عین‌ حال، مفیدتر باشد.

البته قبل از این مورد، ابتدا باید دو نکته را راجع به این شاخص بدانید:

  1. شاخص اعتماد مصرف‌کننده یک شاخص پیشرو محسوب می‌شود. یعنی به عبارت دیگر، این شاخص می‌تواند ابزار بسیار خوبی برای پیش‌بینی رکودهای اقتصادی باشد؛ چرا که مصرف و کاهش آن نه‌تنها دارای روندی میان‌مدت بوده، بلکه تاثیرات عمیقی بر تولید داخلی کشور و جریان پولی خواهد داشت. برای مثال، در سال 2008، مدت زمان زیادی طول کشید تا تولید ناخالص داخلی (GDP) شرایط اقتصادی ایجاد شده را نشان دهد؛ اما کاهش شاخص اعتماد پیش‌بینی‌گر خوبی برای رکود پیش رو ایالات‌متحده بود.
  2. از دید اقتصاددانان، شاخص اعتماد یک شاخص تاخیردار یا «Lagging Indicator» است. یعنی تغییر اقتصاد زمانی در این شاخص نمایان شده که خود تغییر قبلا رخ داده باشد. علت این اتفاق از جایی ناشی می‌شود که مصرف‌کنندگان برای درک تغییرات اقتصادی و کنار آمدن با آن‌ها به زمان احتیاج دارند. به عبارت دیگر، افزایش اعتماد مصرف‌کننده در امروز نماد رشد اقتصاد در چندین ماه گذشته است.

پس به طور کلی، با وجود تاخیر داشتن نشانگرهای این نماد نه‌تنها از دیگر شاخص‌ها سریع‌تر بوده، بلکه قابلیت پیش‌بینی بهتری را نیز فراهم می‌کند.

در شرایط فعلی اقتصاد ایران، با وجود متغیرها و معیارهای مختلف، پیش‌بینی روند اقتصاد کار بسیار دشواری است. البته که پیش‌بینی مردم نسبت به آینده نیز می‌تواند چندان دقیق نباشد، اما نکته اینجاست که مردم بر اساس پیش‌بینی‌های خود عمل می‌کنند، و همین نکته سبب می‌شود که تصور عمومی (چه اشتباه و چه درست) به اثرهایی بسیار واقعی در اقتصاد منجر شود.

یکی از مثال‌های بارز این مورد را در ریزش اخیر بازار بورس مشاهده کردیم. بسیاری معتقدند که دخالت‌های بیش‌ازحد دولت سبب شد تا اعتماد عموم به آینده بازار کاهش پیدا کرده و به خروج سرمایه‌گذاران حقیقی منجر شود. همه این موارد به اعتماد مصرف‌کننده و احساسات سرمایه‌گذار بازمی‌گردد. و با وجود اینکه دلیل آن اتفاق شاید کاملا درک نشده باشد، اما می‌توان به کمک این شاخص به شناسایی دلایل آن پرداخت.

دخالت‌های دولت در بازار بورس، سیاست‌های مربوط به صادرات و واردات ، مالیات و بازار مسکن همگی دارای تاثیرات عمیقی بر اقتصاد هستند. اجرای بی‌رویه و بی‌حساب این نوع سیاست‌ها می‌تواند منجر به آسیب‌های جبران ناپذیری به اعتماد مصرف‌کننده شده که چالش‌هایی عظیم را برای اقتصاد ایجاد کند.

در نتیجه، در حال حاضر بیشتر از هر زمان دیگری لازم است تا اعتماد مصرف‌کنندگان را در نظر داشته باشیم؛ هم برای بهبود سیاست‌های اجرایی و اثرات آن‌ها و هم برای جلوگیری از وقوع رکودهای متداوم در سال‌های آینده.

پایه‌های اعتماد بالا به اقتصاد

درنهایت، این سوال در ذهن شکل می‌گیرد که اعتماد مصرف‌کنندگان را چگونه می‌توان افزایش داد؟

تا این نقطه از مقاله، تمامی مطالب از تحقیقات و دیدگاه‌های اقتصاددانان شناخته شده مطرح شد. اما در نظر شخصی من، می‌توان دید بسیار جامع‌تری به مسئله اعتماد در اقتصاد داشت.

در نظر من و طبق تجربه شخصی، میانبری برای ایجاد اعتماد وجود ندارد. به هر میزان که قرار است بر اعتماد فردی تکیه کنیم، به همان میزان نیز باید برای کسب آن زمان بگذاریم؛ و مسئله اعتماد مصرف‌کننده نیز از این قاعده مجزا نیست.

اعتماد از 5 پایه تشکیل می‌شود:

  1. صداقت
  2. پایداری
  3. اطلاعات
  4. اعتبار
  5. خدمت

اگر از نگرشی اقتصادی به این پنج پایه بپردازیم، نتیجه‌گیری‌های جالبی را می‌توان استخراج کرد.

شاید بخش زیادی از اعتماد عموم مردم به آینده اقتصاد از صداقت دولت ناشی شود؛ اینکه سیاستمداران به مشکلات کشور اذعان داشته و از دلایل واقعی بروز آن‌ها مطلع باشند. از این طریق، اعتماد مصرف‌کنندگان به پیش‌بینی‌های دولت و سیاست‌مداران نسبت به آینده نیز می‌تواند افزایش پیدا کند.

در مرحله بعدی، پایداری و ثبات اقتصادی قطعا می‌تواند به دید مثبتی به اقتصاد منجر شود؛ اما همان‌طور که مشخص است، در شرایط همه‌گیری و همچنین تحریم‌های اعمال شده، نمی‌تواند امید چندانی به این مورد داشت.

در بحث اطلاعات، یکی از کلیدی‌ترین راه‌های تقویت اعتماد می‌تواند شفافیت عملکرد بنگاه‌ها و دولت باشد. به عبارتی، اگر مردم یک کشور از نحوه اجرای سیاست‌ها و عملکرد آن‌ها باخبر باشند، قطعا ذهنیت مثبت‌تری در مقایسه با حالت بی‌اطلاعی شکل خواهد گرفت؛ در زمان نبود اطلاعات، زمینه برای اخبار اشتباه و تحلیل‌های کذب گسترش پیدا کرده و درنتیجه، هر میزان هم که وضعیت اقتصاد نامناسب باشد، تحلیل‌های منفی‌تری نسبت به شرایط واقعی شکل خواهد گرفت.

در مورد چهارم، منظور از اعتبار سابقه عملکرد یک دولت در طی سال‌های گذشته است. زمانی که یک دولت برای مدتی نسبتا طولانی، عملکرد خوبی از خود نشان دهد، طبعا مردم واکنش‌های مثبت‌تری به وقایع اطراف خود نشان خواهند داد.

در نهایت، برای کسب اعتماد بالای مصرف‌کنندگان به رضایت آن‌ها نیاز است؛ و رضایت تنها در ازای دریافت خدمات شکل می‌گیرد. تا زمانی که منابع یک کشور در جهت بهبود شرایط و خدمات شهروندانش استفاده نشود، مردم نیز امیدی به بهبود شرایط اقتصادی کشورشان نخواهند داشت.

با تجمیع تمامی این موارد اعتماد مصرف‌کننده شکل می‌گیرد، و با وجود اینکه شاید امکان تامین هم‌زمان همه‌ آن‌ها وجود نداشته باشد، دولت‌ها می‌توانند با بهبود هر کدام از این پایه‌ها اعتماد به اقتصاد را افزایش داده و در نتیجه، مسیر رشد را سرعت بخشند.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.