کد مطلب: ۴۳۰۶۱۰

آیا ایده استارتاپ شما با موفقیت آن مرتبط است؟

آیا ایده استارتاپ شما با موفقیت آن مرتبط است؟

امروزه با رشد دسترسی ابزار‌های کسب‌وکاری، هر فردی می‌تواند ایده استارتاپ خود را به واقعیت تبدیل کند. اما مسئله زمانی شکل‌گرفته که موفقیت یا شکست آینده این ایده‌ها موردبررسی قرار می‌گیرد؛ آیا اعضای تیم توانایی انجام این پروژه‌ها را دارند؟ آیا سرمایه کافی برای راه‌اندازی استارتاپ وجود دارد؟ اما سوالی که در این زمینه بسیار

امروزه با رشد دسترسی ابزار‌های کسب‌وکاری، هر فردی می‌تواند ایده استارتاپ خود را به واقعیت تبدیل کند. اما مسئله زمانی شکل‌گرفته که موفقیت یا شکست آینده این ایده‌ها موردبررسی قرار می‌گیرد؛ آیا اعضای تیم توانایی انجام این پروژه‌ها را دارند؟ آیا سرمایه کافی برای راه‌اندازی استارتاپ وجود دارد؟

اما سوالی که در این زمینه بسیار بحث‌برانگیز است، به ایده افراد مربوط می‌شود: آیا ایده استارتاپ به‌اندازه کافی خوب است؟ و ایده استارتاپ تا چه حد بر موفقیت آن موثر است؟

در جواب به سوالات مربوط به ایده، دو جناح مختلف وجود دارد: موسسان و سرمایه‌گذاران.

در اینجا منظور از موسسان افرادی است که قصد راه‌اندازی استارتاپ خود را داشته و یا در حال راه‌اندازی آن هستند. و منظور از سرمایه‌گذاران نیز شتاب‌دهنده‌ها و سرمایه‌گذاران خطرپذیر و حتی مشاوران و منتورهای استارتاپ‌ها هستند.

موسسان تازه‌کار، به‌طور معمول، تمامی موفقیت خود را وابسته به ایده خود می‌دانند؛ ایده‌ای که بسیار ناب است و راه‌اندازی‌ آن، راه‌حل رفع مشکلات جمعیت زیادی خواهد بود. اما در میان موسسان باتجربه‌تر، میزان وابستگی ذهنی به ایده معمولا پایین‌تر است؛ حتی با وجود اینکه در میان این دسته از افراد، ایده‌ها‌ی جذاب‌تری موردبررسی قرار می‌گیرد، اما تجربه فعالیت در بازار به آن‌‌ها ثابت کرده که موارد بسیار مهم‌تری در موفقیت استارتاپ تاثیرگذار خواهد بود.

از طرف دیگر، سرمایه‌گذاران در جهت مخالف این طیف قرار می‌گیرند. اکثر سرمایه‌گذاران و مشاوران معتقدند که مواردی مانند تیم، زمان‌بندی و تکنولوژی بسیار مهم‌تر از ایده یک استارتاپ است. اگر خود را در جایگاه سرمایه‌گذاران قرار دهیم، متوجه می‌شویم که این دیدگاه کاملا منطقی است؛ یک سرمایه‌گذار از چه راهی می‌تواند کیفیت یک ایده را اندازه‌گیری کند؟ در حالی که می‌توان با کسب تجربه، کیفیت یک تیم و تکنولوژی آن‌ها را به‌صورت آماری تشخیص داد.

در این مقاله، قرار است تحقیقی را بررسی کنیم که هدف آن پاسخ دادن به این سوال است: این‌که کیفیت یک ایده تا چه میزان بر موفقیت یک استارتاپ موثر خواهد بود.

نا اطمینانی در کارآفرینی و بررسی‌های متخصصان

تنها با خواندن داستان‌ زندگی کارآفرینان موفق و مقداری واقع‌نگری می‌توان متوجه شد که مسیر تبدیل یک ایده به یک محصول قابل‌استفاده و در نهایت، ایجاد یک کسب‌وکار، مسیر راحتی نیست.

بسیاری از تحقیقات گذشته، موفقیت‌های یک استارتاپ را به توانایی موسس آن برای جذب سرمایه، جذب کارکنان توانمند و مدیریت منابع ربط می‌دهند؛ تا در نهایت موسس بتواند با بهره‌وری حداکثری از منابع خود، رشد بلندمدت کسب‌وکار را حفظ کند.

طبیعتا سرمایه‌گذاران نیز از همین معیارها برای بررسی تیم‌های بالقوه استفاده می‌کنند. زیرا در نهایت، برای انتخاب مناسب با وجود نا اطمینانی‌ها و عدم تقارن اطلاعات میان دو طرف، سرمایه‌گذار تنها می‌تواند به این معیارها اعتماد کند.

اما در یکی از جدیدترین تحقیقات این حوزه، این ایده مطرح می‌شود که موفقیت یا سقوط یک کسب‌وکار استارتاپی را می‌توان توسط ایده اولیه آن تشخیص داد؛ حتی قبل از اولین مراحل جذب سرمایه و مخارج ابتدایی. شاید موفقیت یک کسب‌وکار جدید کمتر از آن چیزی که تصور می‌کنیم به تجربه، شخصیت و ارتباطات موسس آن با دیگر سرمایه‌گذاران بستگی دارد و بیشتر به پایه‌های ایده اصلی مربوط می‌شود.

جالبی این تحقیقات به جدید بودن آن برمی‌گردد؛ در سال‌های اخیر تحقیقات تجربی (یعنی با توجه به داده‌های خرد) بسیار کمی در ارتباط با تاثیر ایده بر موفقیت کسب‌وکارها انجام‌شده است، و این‌که از میان ایده و جذب سرمایه بلندمدت، کدام‌یک به بقای استارتاپ‌ها مرتبط‌اند.

یکی از دلایل این اتفاق، دسترسی سخت به پیش‌‌بینی‌های آینده استارتاپ‌ها در مرحله اولیه‌ آن‌هاست؛ معمولا آن پیش‌بینی‌هایی که در دسترس هستند دچار سوگیری از طرف سرمایه‌گذاران بوده، یا برای استارتاپ‌هایی صورت گرفته‌اند که در همان مراحل ابتدایی حجم زیادی از سرمایه را جذب کرده‌اند. هنگامی که سرمایه‌گذاران به ایده خاصی جذب می‌شوند، در همان ابتدا مبالغ زیادی را روانه آن کرده و به همین دلیل، جداسازی اثرات ایده و سرمایه جذب‌شده به کار دشواری تبدیل می‌شود.

همچنین اتفاق جالبی که در این میان رخ می‌دهد، تمرکز بر دریافت سرمایه بیشتر توسط موسسان است که تنها به دلیل بازخورد‌های سرمایه‌گذاران قبلی صورت می‌گیرد؛ و هیچ‌گونه ارتباطی با ایده خود کسب‌وکار نداشته است.

بررسی متخصصان صرفا بر اساس ایده اولیه

برای حل مشکلات ذکرشده و تمرکز بیشتر بر روی اهمیت ایده اولیه کسب‌وکار، محققان تصمیم گرفتند تا یک داده بسیار خاص را بررسی کنند: سرویس بررسی ریسک (یا VMS) دانشگاه MIT ماساچوست. هدف این سرویس کمک به کارآفرینان و موسسانی است که در مرحله‌های ابتدایی کسب‌و‌کار خود قرار داشته و برای توسعه مفاهیم خود به کمک نیاز دارند.

در طی این تحقیقات، داده‌های مربوط به ویژگی‌ها، ارزیابی‌ها و نتایج 650 استارتاپ که از این سرویس بهره ‌بردند، موردبررسی قرار گرفت. بیشتر این استارتاپ‌ها و پروژه‌ها قصد ورود به بازارهای رقابتی مانند صنایع تولیدی، نرم‌افزار و ابزار‌های پزشکی را داشتند و در آخر، مبلغ 700 میلیون دلار توسط این استارتاپ‌ها به‌صورت سرمایه جذب شده بود.

پروسه بررسی ایده‌ها در سیستم VMS

وقتی یک کارآفرین به سیستم VMS می‌پیوندد، گروه منتخبی از 100 تحلیلگر، مدیران اجرایی و سرمایه‌گذاران که دارای تجربه مشاوره هستند، یک گزارش کلی از ایده ارائه‌شده را بررسی می‌کنند. این گزارش که توسط عوامل VMS تهیه می‌شود، تمامی نکات کسب‌وکار ارائه‌شده را بررسی کرده و آن را به‌نوعی خلاصه‌ای از ایده آن تبدیل می‌کند.

این گزارش شامل مدل کسب‌وکار پیشنهادی، فناوری‌های موردنیاز، مشتریان موردنظر و مشکلات اجرایی ایده می‌شود. اما این خلاصه‌های ارائه‌شده که از لحاظ ساختاری کاملا مشابه هستند، اطلاعات بسیار کمی را در ارتباط با موسسان استارتاپ و توانایی‌های آن‌ها در اختیار قرار می‌دهند.

VMS

یکی از ملاقات‌های مشاوران و منتور‌های ایده‌ها در دانشگاه MIT

مشاوران VMS باید بدون ملاقات موسسان استارتاپ و تنها با استفاده از خلاصه ذکرشده، دخالت خود در پروژه را مشخص کنند؛ که اکثر این ایده‌های ارائه‌شده ثبت ‌نشده و هیچ‌گونه سرمایه‌ای را دریافت نکرده‌اند.

این مشاوران در بررسی‌های خود بسیار سخت‌گیر هستند: به‌طور متوسط، مشاوران و منتور‌های VMS تنها نسبت به 5 درصد از ایده‌های ارائه‌شده ابراز علاقه می‌کنند. در نتیجه، تایید این مشاوران معیار بسیار خوبی برای تشخیص کیفیت یک ایده کسب‌وکاری در مراحل اولیه شکل‌گیری آن‌ هستند.

نتایج تحقیقات

آمار‌های استارتاپ‌های پذیرفته‌شده توسط VMS نشان می‌دهند که معیار‌های بررسی‌شده توسط مشاوران، معیار‌های بسیار بااهمیتی هستند. در نمونه‌ای از تیم‌های استارتاپی که توسط محققان بررسی شد، 46.5 درصد از آن‌ها وارد فاز عملیاتی شدند و 18.6 درصد از همین مقدار، از سرمایه‌گذاران حرفه‌ای سرمایه جذب کردند. و در نهایت، 22 درصد از تمامی تیم‌ها به مرحله ورود به بازار رسیدند.

نکته مهم اینجاست که ایده‌هایی که توجه بیشتری را توسط منتور‌ها و مشاوران جذب کردند، با احتمال بسیار بالاتری ممکن بود به بازار وارد شوند. حتی کوچک‌ترین افزایش تعداد منتورهای علاقه‌مند به یک پروژه باعث رشد 17 درصدی احتمال موفقیت یک استارتاپ و ورود آن به بازار می‌شد.

اما اثرات این نکات در بخش‌های متفاوت فعالیت استارتاپ‌ها، متفاوت است. در ایده‌هایی که وابستگی زیادی به تحقیق و توسعه (R&D) داشتند (مانند ابزارهای پزشکی یا نوآوری‌های شیمیایی)، جلب توجه و نظر مثبت مشاوران با موفقیت آن استارتاپ رابطه بسیار قوی‌تری داشت.

به‌عبارت دیگر، اگر ایده کسب‌وکاری وابسته به تحقیقات علمی و نوآوری در ابزار‌های کاربردی بود، احتمال موفقیت آن با نظر مثبت منتورها رابطه معنی‌دارتری داشت؛ در نقطه مقابل، این اثرات در استارتاپ‌های مربوط به ارائه سرویس، مانند ابزارهای نرم‌افزاری، با موفقیت آن‌ها رابطه کم‌تری داشتند.

این اطلاعات برای استارتاپ‌ها به چه معناست؟

محققان این پژوهش به این نتیجه رسیدند که در دوره‌های ابتدایی یک کسب‌وکار، ایده‌های کلی و مفهوم آن می‌تواند به روش‌های مختلفی دچار تغییر شود. در نتیجه، بسیاری از سرمایه‌گذاران سعی می‌کنند تا ایده‌های ارائه‌شده را در مراحل اولیه بررسی نکنند؛ و زمانی شروع به نوشتن چک کنند که مدارک قابل اتکایی در ارتباط با موفقیت کسب‌وکار وجود داشته باشد.

و چیزی که این تحقیقات را از دیگران متمایز می‌کند، این نکته است که مشاوران و منتور‌های موردبررسی، نظرات خود را در مراحل ابتدایی ایده و با کمترین داده‌های ممکن ارائه کردند. و حتی با وجود تمامی این موارد، احتمال اینکه مشاوران نسبت به ایده‌های موفق خوش‌بین باشند، بسیار بالاتر از ایده‌های ناموفق بود؛ داده‌ها نشان داد که نیمی از ایده‌هایی که نظرات مشاوران را جلب کرده بودند به مرحله اجرا رسیدند.

این داده‌ها بسیار بااهمیت هستند؛ خصوصا در زمانی که بسیاری از کسب‌وکار‌های نوپا، تمرکز اصلی خود را روی جلب سرمایه‌های اولیه، ورود به شتاب‌دهنده‌ها یا جذب سرمایه‌های خرد گذاشته‌اند. این واسطه‌های مالی باعث می‌شوند تا کسب‌وکار‌ها توانایی تغییرات بالاتری داشته و در مراحل ابتدایی بسیار انعطاف‌پذیر باشند؛ البته با میزان سرمایه کمتر.

در نتیجه می‌توان با بهره‌مندی از این ابزار‌های مالی و بهبود ایده‌ اولیه کسب‌وکار، شانس خود را برای دریافت سرمایه از سرمایه‌گذاران خطرپذیر (VC) افزایش داد؛ چراکه در این حالت، کسب‌وکار شما به ثبات کافی از لحاظ مدل کاری رسیده و سرمایه‌گذاری بسیار بهتری به نظر می‌آید.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.