تنش ۱۳۰ دلاری دو کشور!/ پشت پرده اختلاف ایران و آذربایجان چیست؟
تنش میان ایران و جمهوریآذربایجان، به بالاترین سطح از زمان استقلال این جمهوری از «اتحاد جماهیر شوروی» رسیده است. کلیت ماجرا را تقریبا همه میدانند: آذربایجان از خودروهای سنگین ایرانی به مقصد ارمنستان، عوارض میخواهد اما ایران به این نتیجه رسیده که این نوک کوه یخ اتفاقاتی است که در آینده رخ میدهد. به گزارش
تنش میان ایران و جمهوریآذربایجان، به بالاترین سطح از زمان استقلال این جمهوری از «اتحاد جماهیر شوروی» رسیده است. کلیت ماجرا را تقریبا همه میدانند: آذربایجان از خودروهای سنگین ایرانی به مقصد ارمنستان، عوارض میخواهد اما ایران به این نتیجه رسیده که این نوک کوه یخ اتفاقاتی است که در آینده رخ میدهد.
به گزارش تجارت نیوز ، این نگرانی، ایران را به برگزاری یک رزمایش در مرز دو کشور سوق داد و حالا ظاهرا معادلات ژئوپولتیک منطقه را باید از نو بررسی کرد، معادلاتی که ایران را به این نتیجه رسانده که زبان سلاح از زبان دیپلماسی رساتر است. اما در پس این رخدادها چه چیزهای دیگری ممکن است نهفته باشد؟
ماجرا فقط عوارض ۱۳۰ دلاری است؟
پس از پیروزی برقآسایِ آذربایجان بر ارمنستان در جنگ «قرهباغ» در سال گذشته میلادی و بازپسگیری اراضی اشغالیِ این ناحیه پس از ۳ دهه، باکو اعتماد به نفسی پیدا کرده که تصمیم دارد آن را در مسیر توسعهطلبیهای منطقهای خود بریزد.
آذربایجانیها سه دهه بود که از اشغال این منطقه به دست ارمنستان، دلچرکین بودند و حالا با این پیروزی، نوعی غرور ملی را تجربه میکنند. عجیبتر آنکه این پیروزی نظامی، با وارد آمدنِ حدود یک میلیارد دلار خسارت به ارتش ارمنستان همراه بود و حتی دولت این کشور (به ریاست «نیکول پاشینیان») را هم تا مرز سقوط و کودتا از درون پیش برد.
آذربایجان در قرارداد مصالحهای که با وساطت روسیه با ارمنستان بست، این حق را به دست آورد که جادهای میان «جمهوری خودمختار نخجوان» و خاک اصلی خود داشته باشد و به این ترتیب، «نخجوان» را که جزیرهای جدا افتاده از خاک اصلی بود، به خاک اصلی متصل کند.
جنگ «قرهباغ» سرآغاز یک بازی ژئوپولتیک جدید در منطقه بود.
ایران بازنده ماجرا است، چرا که تا امروز، ارتباط میان خاک اصلی جمهوریآذربایجان و «نخجوان»، صرفا از طریق هوایی و آن هم از آسمان ایران میسر بود. برنده اصلی اما حتی خودِ آذربایجان هم نیست، بلکه ترکیهای است که حالا از طریق این جاده، دریای مدیترانه را به ترکمنستان و دیگر کشورهای ترکنشین در شرق دریای خزر و در آسیای مرکزی متصل میکند.
اما پیروزیِ نظامی آذربایجان بر ارمنستان، مسیر جادهای که از ایران به ارمنستان میرفت را هم دستخوش تغییر کرد. بخشهایی از این جاده، از منطقه «قرهباغ» میگذرد و حالا که این منطقه دوباره به دست آذربایجان افتاده، خودروهای سنگین ایرانی متهم به عبور غیرقانونی از خاک آذربایجان شدهاند و آذربایجان از هر خودرو، ۱۳۰ دلار عوارض عبور، آن هم تنها برای یک مسیر چند کیلومتری طلب کرده است.
طی هفتههای اخیر، سربازان ارتش آذربایجان، دو راننده ایرانی را که این مالیات را نپرداخته بودند، دستگیر کرده و همین موضوع، پس از کش و قوسهای دیپلماتیک، در نهایت به برگزاری رزمایش ایران در مرزهایش با جمهوریآذربایجان ختم شد.
مهمان ناخوانده در منطقه قفقاز
اما ماجرا تنها بر سر عوارض ۱۳۰ دلاری نیست. جمهوریآذربایجان جنگ «قرهباغ» را به کمک پهپادهای «بیرقدار تیبی۲» (Bayraktar TB2) ساخت ترکیه به پیروزی نزدیک کرد و این در حالی است که تخمین زده میشود طی یک دهه اخیر، آذربایجان بین یک تا دو میلیارد دلار تسلیحات نظامی هم از اسرائیل خریداری کرده باشد.
اسرائیل روابط بسیار نزدیکی با جمهوریآذربایجان دارد. از طرفی، رژیم اشغالگر قدس، جزو نخستین کشورهایی بود که استقلال آذربایجان از اتحاد جماهیر شوروی را به رسمیت شناخت و اگر مخالفتهای محافظهکاران اسلامگرا در آذربایجان نبود، روابط دیپلماتیک دو کشور علنیتر از چیزی بود که اکنون هست.
تنش اخیر میان ایران و جمهوریآذربایجان را باید مهمتر از چیزی که به نظر میرسد، قلمداد کرد.
همزمان، پس از ترور سردار قاسم سلیمانی، برخی زمزمهها مبنی بر نفوذ عوامل اسرائیلی از طریق خاک جمهوریآذربایجان به ایران و دخالت آنها در این ماجرا هم در محافل دیپلماتیک شنیده میشد. افزون بر این، جمهوریآذربایجان یکی از تامینکنندگان اصلی انرژی فسیلی مورد نیاز اسرائیل است.
ترکیه چه میخواهد؟
اما اسرائیل تنها مزاحم این منطقه نیست. شعرخوانی «رجب طیب اردوغان»، رییسجمهور ترکیه در ماجرای رژه روز پیروزی در باکو، که از آن به دوختنِ چشم طمع به آذربایجانِ ایران تعبیر شده بود و کمی بعد برگزاری رزمایش مشترک «سه برادر» با مشارکت ترکیه، جمهوریآذربایجان و پاکستان، دیگر قطعات پازلی بودند که نشان میدادند ظاهرا ماجرا بیش از یک جاده و یک عوارض ۱۳۰ دلاری است.
با ترکیه شروع کنیم. سیاست خارجی ترکیه کاملا «بندبازانه» است: این کشور عضو «ناتو» است، اما روابط بسیار نزدیکی با روسیه (دشمن شماره یک «ناتو») دارد. از آنسو، این کشور توسعهطلبیهای خاص خود را هم دارد: در لیبی و سوریه وارد منازعه نظامی شده، باقیماندههای «داعش» را به جنگ «قرهباغ» کشانده و مناقشات ارضی با یونان و قبرس (هر دو عضو اتحادیه اروپا) دارد که برای اروپاییها قابل تحمل نیست.
علاوه بر این، ترکیه به عنوان یک کشور اسلامی، در رابطه با اسرائیل «یکی به نعل میزند و و یکی به میخ» و روابط میان این دو، طیفی از قطع رابطه تا همکاری اقتصادی را شامل میشود. حالا اما همین ترکیه، تحت سیاستهای «نوعثمانیگرایی» اردوغان و نامید از پیوستن به «اتحادیه اروپا»، میخواهد قدرت منطقهای خودش را افزایش دهد.
اردوغان و علیاف در جشن پیروزی جنگ «قرهباغ» در باکو
برای افزایش قدرت منطقهای اما یک راه بیشتر وجود ندارد: سرشاخ شدن با قدرتهای منطقهایِ دیگر. و چه کشورهایی قدرتهای منطقهای غرب آسیا هستند؟ به تعبیرِ کارشناسان روابط بینالملل، ایران، عربستان، رژیم اشغالگر قدس و خودِ ترکیه.
ترکیه پیش از این (بر سر ماجرای محاصره اقتصادیِ «قطر») با عربستان سرشاخ شده بود. سرشاخ شدن با اسرائیل هم با همان سیاست «یکی به نعل و یکی به میخ» به پیش میرود و حالا مانده ایران. ایران اما لقمهای نیست که به این راحتی قابل هضم باشد و به همین خاطر ترکیه شروع به یارکشی کرده است. این موضوعی است که بعدا باید در جایِ خود بررسی شود.
پاکستان چه میخواهد؟
اما یکی دیگر از قطعات این پازل هم پاکستان است که ظاهرا از منطقه قفقاز فاصله دارد، اما واقعا در ماجرا دخیل است. پاکستان ششمین ارتش قدرتمند جهان (بر اساس تعداد نفرات) را دارد و این در حالی است که بر اساس برخی پیشبینیها، قدرت اقتصادی پاکستان هم در سالهای آینده به اندازهای رو به رشد خواهد بود که این کشور تا سال ۲۰۵۰ میلادی، اقتصادی بزرگتر از اقتصاد کانادا و ایتالیا خواهد داشت.
موسسه مشاوره اقتصادی «پرایس واترهاوس کوپرز» (PwC) پیشبینی کرده تولید ناخالص داخلی پاکستان بر اساس «شاخص برابری قدرت خرید» در سال ۲۰۳۰ میلادی از مرز ۱٫۸ تریلیون دلار و در سال ۲۰۵۰ میلادی از مرز ۴٫۲ تریلیون دلار خواهد گذشت.
با حدود ۲۲۰ میلیون نفر جمعیت در سال ۲۰۲۰ میلادی، پاکستان پنجمین کشور پرجمعیت جهان (پس از چین، هند، ایالات متحده آمریکا و اندونزی) هم هست. سرمایهگذاری گسترده چین در پاکستان هم نوید این را میدهد که این کشور به زودی در مسیر رشدِ مبتنی بر سرمایهگذاری خارجی خواهد افتاد و این در حالی است که سرمایهگذاریهای طولانی مدت عربستان در پاکستان را هم باید در نظر داشت.
پاکستان بازیگر مهمی در منطقه است و احتمالا در سالهای آینده، از این کشور همسایه بیشتر خواهیم شنید.
اما باز هم میتوان پرسید چه ارتباطی میان این قدرت بزرگ در جنوبشرقی ایران و ماجرای تنش میان ایران و آذربایجان وجود دارد؟ حدسهای متعددی میتوان زد، اما یکی از مهمترینها احتمالا این است که همکاری میان سهگانه «پاکستان، ترکیه و جمهوریآذربایجان» در جهت توازنبخشی به قدرت در منطقه غرب آسیا است.
به عبارت ساده، شاید بتوان میان روابط این سه کشور و همکاریهای آنها با اسرائیل، عربستان و حتی چین و روسیه، ارتباطاتی پیدا کرد که خروجیِ آنها، ایجاد بالانس قدرت در غرب آسیا (خاورمیانه) باشد.
نظرات