دروغگوها چرا دروغ میگویند
همه ما دروغ میگوییم، حتی با وجود اینکه میدانیم دروغگویی کار غلط و اشتباهی است. اما دروغ گفتن یک ایرادی دارد: تحقیقات نشان میدهد که هر چه بیشتر دروغ بگویید، گفتن آن برایتان آسانتر میشود، و احتمالا دوباره دروغ خواهید گفت. دن اریلی، روانشناس رفتاری در دانشگاه دوک میگوید «بدترین و خطرناکترین چیزی که درباره
همه ما دروغ میگوییم، حتی با وجود اینکه میدانیم دروغگویی کار غلط و اشتباهی است.
اما دروغ گفتن یک ایرادی دارد: تحقیقات نشان میدهد که هر چه بیشتر دروغ بگویید، گفتن آن برایتان آسانتر میشود، و احتمالا دوباره دروغ خواهید گفت.
دن اریلی، روانشناس رفتاری در دانشگاه دوک میگوید «بدترین و خطرناکترین چیزی که درباره دروغ وجود دارد این است که افراد نمیفهمند که دروغگویی چقدر ما را عوض میکند.»
روانشناسها در تحقیقاتشان پی بردهاند که کودکان در سن ۲ سالگی شروع به دروغ گفتن میکنند. حتی بعضی از کارشناسان دروغگویی را بهعنوان یک نقطه عطف در تکامل انسان در نظر میگیرند، مانند خزیدن و راه رفتن. به دلیل اینکه دروغگویی نیاز به برنامهریزی پیچیده، توجه و توانایی دیدن موقعیت از دیدگاه شخص دیگری برای تاثیرگذاری روی آن افراد دارد. اما در مورد بیشتر آدمها، دروغگویی محدود میشود زیرا احساس اخلاقی و توانایی خودقانونگذاری در ما به وجود میآید.
یک پژوهش در مورد شیوع دروغگویی در آمریکا نشان داد که در یک دوره ۲۴ساعته، بیشتر افراد بالغ و بزرگسال اعلام کردهاند که هیچ دروغی نگفتهاند. تقریبا نیمی از دروغهای ثبتشده در این تحقیق را میتوان فقط به ۵ درصد از شرکتکنندگان نسبت داد. و بیشتر اشخاص وقتی که میتوانند دروغ بگویند، از گفتن دروغ اجتناب میکنند و فقط وقتی که حقیقت برایشان دردسرساز میشود، به دروغگویی و فریبکاری روی میآورند.
تحقیقات نشان میدهد که هر چه بیشتر دروغ بگویید، گفتن آن برایتان آسانتر میشود، و احتمالا دوباره دروغ خواهید گفت.
عصبشناس شناختی دانشگاه هاروارد، جاشوا گرین میگوید بیشتر ما برای دروغگویی نیاز به تمرین داریم. در تحقیقات، او برای دروغ گفتن در مورد سود مالی فرصتی را در اختیار افراد مورد تحقیق قرار داد، در حالی که مغز افراد را با دستگاه MRI مورد بررسی قرار داده بود، که جریان خون را در بخشهای فعال مغز نشان میداد.
بعضی از اشخاص حقیقت را فورا و بهصورت غریزی بیان کردند. اما دیگران تصمیم گرفتند که دروغ بگویند و افزایش شدید فعالیت در شبکه کنترل لوب آهیانه و پیشانی آنها مشاهده شد. این مورد نشان میدهد که آنها داشتند بین حقیقت و عدم صداقت تصمیمگیری میکردند و در نهایت عدم صداقت را انتخاب کردند.
با انجام بررسیهای بعدی، او دریافت اشخاصی که در هنگام کسب پول، مراکز پاداش عصبی فعالتری داشتند، بیشتر در بین گروه دروغگوها قرار میگیرند و اظهار کرد که دروغ گفتن ممکن است با ناتوانی در مقاومت در برابر وسوسهها ارتباط داشته باشد.
دانشمندان نمیدانند واقعا چه چیزی مانع از دروغ گفتن ما میشود. برخی از آنها باور دارند که راستگویی یک هنجار اجتماعی است که آن را نهادینه میکنیم یا نتیجه کشمکش در مغز ما است، بین چیزهایی که میخواهیم و دیدگاه مثبتی که میخواهیم از خودمان داشته باشیم. اما نکته جالب در مورد این مکانسیم پیشگیرانه این است که از درونمان نشات میگیرد.
اریلی، روانشناس دانشگاه دوک میگوید «خودمان درباره میزان صداقتمان قضاوت میکنیم. و این قاضی درونی همان چیزی است که روانی را از غیرروانی متمایز میکند.»
شرایط خارجی نیز از نظر زمان و تعداد دروغ گفتن ما اهمیت دارد. تحقیقات نشان میدهد وقتی که بتوانیم دروغ را منطقی جلوه دهیم، وقتی دچار استرس و خستگی هستیم و یا وقتی میبینیم که دیگران صداقت ندارند، احتمال اینکه دروغ بگوییم بیشتر میشود. و وقتی که اخلاقیات را به یاد میآوریم و یا وقتی فکر میکنیم که دیگران در حال تماشای ما هستند، احتمال اینکه دروغ بگوییم کمتر میشود.
اریلی میگوید «بهعنوان یک جامعه باید درک کنیم که وقتی با دروغگویی برخورد نمیکنیم و تنبیه و مجازاتی برای این رفتار در نظر نمیگیریم، احتمال رخ دادن دوباره دروغگویی را افزایش میدهیم.»
در یک تحقیق در مجله نیچر نوروساینس، اریلی و همکارانش نشان دادند که عدم صداقت چگونه مغز افراد را تحت تاثیر قرار میدهد و دروغگویی در آینده را آسانتر میکند. وقتی که اشخاص دروغ میگفتند، دانشمندان متوجه فعالیت شدید در آمیگدال یا بادامه مغز آنها شدند. بادامه بخش مهمی از مغز است که باعث ایجاد ترس، اضطراب و واکنشهای احساسی -از جمله حس گناهی که در هنگام دروغ گفتن به شما دست میدهد- میشود.
اما هنگامی که دانشمندان یک بازی با سوژههای خود انجام دادند که در آن سوژههای تحقیق با دروغگویی و فریب دادن شریکشان پول به دست میآوردند، متوجه شدند که سیگنالهای منفی بادامه مغز شروع به کاهش میکند. نهتنها در این مورد، بلکه وقتی که عدم صداقت افراد هیچ عواقبی برای آنها ندارد، دروغهای آنها تمایل بیشتری به احساسی شدن پیدا میکند.
تالی شاروت، عصبشناس شناختی دانشگاه لندن که مسئولیت این تحقیق را برعهده داشت، میگوید «اگر آدمها فرصت داشته باشند تا به نفع خودشان دروغ بگویند، ابتدا دروغهای کوچکی میگویند و بهمرور زمان دروغهایشان بزرگتر و بزرگتر میشود.»
چرا آدمها دروغ میگویند
یکی از مهمترین سوالات در مورد دروغگویی، انگیزه دروغ گفتن است. دروغگویی موضوعی چندوجهی است، با این حال پژوهشگران دریافتهاند که چرا مردم دروغ میگویند. مجله نشنال جئوگرافیک یافتههایی را درباره دروغگویی مردم جمعآوری کرده و آنها را به چهار گروه تقسیم کرده است.
برای پیشرفت خود:
فقط کمتر از نیمی از دروغها (۴۴٪) برای نوعی پیشرفت یا نفع فردی و یا گروهی گفته میشود. فرد میتواند به منفعت مالی دست پیدا کند (۱۶٪)، فرد میتواند منافع غیرمالی به دست آورد (۱۵٪)، فرد میتواند تصور بهتری از خودش داشته باشد (۸٪)، و یا به فرد اجازه میدهد تا با خنداندن دیگران بهعنوان فردی طناز و بذلهگو شناخته شود (۵٪).
برای محافظت از خود:
دلیل اصلی دیگر دروغ گفتن مردم برای محافظت از خودشان است. این دسته بیش از یکسوم دروغها را شامل میشود (۳۶٪). پنهان کردن و یا لاپوشانی اشتباهی که مرتکب شدهاند (۲۲٪)، و برای جلوگیری از اشتباهاتی که سایر افراد انجام میدهند (۱۴٪).
برای تاثیرگذاری بر دیگران:
میزان کمی از کل دروغها که در این دسته جای میگیرد، سایر افراد را تحت تاثیر قرار میدهد (۱۱٪). کمک به دیگران (۵٪)، صدمه زدن و آسیب رساندن به دیگران (۴٪)، و دروغهایی برای مودبانه رفتار کردن و یا حفظ شئونات اجتماعی (۲٪).
نامعلوم:
کوچکترین دسته دروغهایی که به دلایل نامعلوم رخ میدهد (۹٪). دلیل بیشتر این دروغها برای شخص معلوم نیست (۷٪) و یا به دلایل آسیبشناسی است (۲٪).
نتایج یک تحقیق روانشناسی شناختی کاربردی نشان داده است که دروغگویی مداوم میزان باور به یک رخداد دروغین را افزایش میدهد و باعث کاهش باور به اتفاقات واقعی میشود. دروغ گفتن میتواند درک و فهم و اعتمادبهنفس اشخاص در مورد واقعیت را تحریف کند.
انواع دروغ
دروغ چگونه شکل میگیرد؟ در ادامه انواع مختلف دروغ را بررسی میکنیم.
گستاخانه:
دروغهای گستاخانه یا آنگونه که معروف است دروغهای وقیحانه، برای افرادی که این نوع دروغها را میشنوند، عدم صداقت آنها مشخص است. این نوع دروغها آنقدر واضح است که بیشتر کودکان این نوع دروغها را میگویند.
گمراهکننده:
دروغهای گمراهکننده بادقت و بامهارت ساخته و پرداخته میشوند، با این هدف که در انتها فرد شنونده گمراه شود و فریب بخورد. این دروغها معمولا ظریف و بهسختی قابل تشخیص است.
کذب یا انکارکننده:
تکذیبها موقعی بیان میشوند که افراد میخواهند صحت موضوعی را انکار کنند.
اشتباهی یا سهوی:
دروغها میتوانند از اشتباهات ناشی شوند. اشخاص ممکن است باور کنند حرفی که میزنند حقیقت دارد، در صورتی که اینگونه نیست.
اغراقآمیز یا شاخدار:
اغراقها و گندهگوییها ادعاهای غلطی را درباره موضوع یا چیزی بزرگتر و بهتر مطرح میکند. بهعنوان مثال، افراد ممکن است با گفتن حرفهایی درباره موفقیتهایی که کسب نکردهاند، تصویر بهتری از خودشان ارائه دهند. مثال دیگری که میشود گفت این است که اشخاص حرفی میزنند و قولی میدهند که نمیتوانند به آن عمل کنند.
تخیلی:
دروغهای تخیلی عمدتا روایتی را بازگو میکند که امکان ندارد حقیقت داشته باشد. این دروغها بهراحتی برملا میشوند و نشانهای از ناامیدی هستند.
کوچکشماری:
دروغهای کوچکشماری مقدار و اندازه موضوعی را کاهش میدهند. غالبا این نوع دروغها توجیه عقلانی دارند و وقتی استفاده میشوند که اشخاص نمیتوانند حقیقت را کاملا انکار کنند. دروغهای کوچکشماری برعکس دروغهای اغراقآمیز یا شاخدار هستند.
حذفی:
دروغهای حذفی، نادیده گرفتن بخشی از حقیقت است. برای خیلی از آدمها، گفتن دروغهای حذفی آسانتر از انواع دیگر دروغ است، به خاطر اینکه دروغهای حذفی مجهول است و احتیاجی به ساختن داستان و روایت ندارد.
اگر آدمها فرصت داشته باشند تا به نفع خودشان دروغ بگویند، ابتدا دروغهای کوچکی میگویند و بهمرور زمان دروغهایشان بزرگتر و بزرگتر میشود.
چگونه به دروغ واکنش نشان دهیم
تشخیص اینکه چه زمانی مردم دروغ میگویند کار راحتی نیست، اما معمولا علائمی وجود دارد که نشاندهنده عدم صداقت است. بر اساس مقاله متخصصان زبان بدن در مجله تایم، اگر شخصی کف دستش را بخاراند، بیقرار شود، در یک لحظه حساس به نقطهای زل بزند یا به سوی دیگری نگاه کند، دجار لکنت زبان شود، حرکات لبهایش تغییر کند، حالت چهره و یا لحن صدایش عوض شود، احتمالا دارد دروغ میگوید.
کاری که باید انجام دهیم، هم پیچیده است و هم به شرایط بستگی دارد. بهعنوان مثال، چگونگی دروغ گفتهشده توسط یک کودک با دروغ گمراهکننده از یک غریبه و یا یک دروغ تخیلی از یک همکار با یکدیگر متفاوت است. در محیطهای کاری، وقتی با یک دروغ روبهرو میشوید، محافظت از خودتان نمیتواند یکی از راهکارها باشد.
کارهایی که میشود انجام داد شامل این موارد است: وقتی هیچ واکنشی توجیه عملی ندارد، کاری انجام ندهید؛ در صورتی که نمیتوانید دروغ را نادیده بگیرید، با شوخی به آن واکنش نشان دهید؛ با پرسیدن سوالاتی که میتواند به کشف حقیقت کمک کند و فرصتی هم برای جبران در اختیار دروغگو بگذارد، خودتان را به آن راه بزنید؛ و سرانجام بااحتیاط به آنها بگویید که دروغ میگویند.
نظرات