هفت منبع بیپایان برای خلاقیت
آدمهای خلاق اینهمه ایده متنوع را از کجا میآورند؟ چطور میشود مثل آنها خلاق بود؟ آیا راهی برای تقویت خلاقیت وجود دارد یا خلاقیت باید در درون آدم باشد؟ در این مطلب میخواهیم نگاهی بیندازیم به هفت منبع خلاقیت که تمامی ندارند. کتاب بخوانید! بیشتر آدمها تنها یک کتاب را انتخاب میکنند و تا تمام
آدمهای خلاق اینهمه ایده متنوع را از کجا میآورند؟ چطور میشود مثل آنها خلاق بود؟ آیا راهی برای تقویت خلاقیت وجود دارد یا خلاقیت باید در درون آدم باشد؟ در این مطلب میخواهیم نگاهی بیندازیم به هفت منبع خلاقیت که تمامی ندارند.
-
کتاب بخوانید!
بیشتر آدمها تنها یک کتاب را انتخاب میکنند و تا تمام شدن آن به سراغ کتاب جدید نمیروند. (درستتر این است که بگوییم بیشتر آدمها اصلا کتاب نمیخوانند.)
برنامه مطالعاتی من کمی متفاوت است. همیشه یک کتاب صوتی در مسیر رفت آمد بین خانه و محل کار دارم و کتابی دیگر برای ساعات فراغت در خانه.
کنار هم گذاشتن کتابها نتایج اعجابآوری دارد.
گاهی کنار هم گذاشتن کتابها نتایج اعجابآوری دارد. مثلا وقتی یک کتاب اقتصادی میخوانید و یک متن کهن، مقایسه نظریات اقتصادی و حوادث تاریخی نتایج جالبی به همراه خواهد داشت.
تجربه شخصی من اینطور بود که افزایش حجم مطالعه خلاقیتم را تحریک کرد.
-
تئاتر ببینید!
این روزها فیلم و سریال به ابزار تفریح آدمهای فرهیخته تبدیل شده است. فیلمهای سرگرمکننده (که این روزها صنعت سینما را اشغال کردهاند) برای جدا شدن از دنیای دون و فرورفتن در جهانی خیالی بد نیستند، اما هرگز مثل تئاتر شما در عالمی خیالی اما زنده و حاضر فرو نمیبرند.
تئاتر آثار جالبی روی مغز دارد. یک دختر ایرانی در مقابل شما ایستاده و دارد در مورد زیباییهای باغ آلبالو میگوید. شما تردید ندارید که او ایرانی است اما باید روس بودن او را بپذیرید. دو ساعت تمرین برای داشتن نگاه متفاوت، بهترین تمرین خلاقیت است.
از سوی دیگر تئاتر تجربه نزدیکتری به مطالعه است تا فیلم و سریال. البته که تئاتر هم میتواند بد یا خوب باشد، اما یک اجرای متوسط از چخوف خیلی عمیقتر از یک سریال طنز آمریکایی است.
-
پیادهروی کنید!
اگر دارید به یک سوال فکر میکنید، نشستن در خانه و تلاش برای پیدا کردن راهحل کمک زیادی به شما نمیکند. خانه پر است از اشیاء حواسپرتکن:
گوشیتان زنگ میخورد، یکی صدایتان میزند، تلویزیون روشن میشود، چای آماده میشود و پلیاستیشن وسوسهتان میکند.
گوشی را در خانه بگذارید و دو ساعت برای پیادهروی از خانه خارج شوید. نیم ساعت که از خانه دور شوید جادو را احساس خواهید کرد.
به دور از محرکهایی که افکار شما را بدزدند، سیل ایدهها به مغزتان جاری میشود. گوش دادن به پادکست در حال پیادهروی هم بیفایده نیست.
-
آدمهای خلاق!
گفتوگو با کسانی که مدام مطالعه میکنند، خلاق هستند و در معرض ایدههای جدید قرار میگیرند خالی از لطف نیست.
آدمهای خلاق از ایدههای خود میگویند و همین موضوع میتواند جرقههایی در ذهن شما ایجاد کند. منظورم این نیست که ایدههای آنها را بدزدید. بلکه از الهه خلاقیت کمک بگیرید:
شما دارید به این فکر میکنید که چطور از دانش خود در مورد ادبیات عرب پول در بیاورید. دوستتان شما را به کلاس نقد فیلم دعوت میکند. «چه ایده خوبی! چرا من کلاس بازخوانی اشعار عرب نگذارم؟!»
آدمهای خلاق در شما عطش خلاقیت ایجاد میکنند. شما از دیدن خلاقیت آنها به وجد میآیید و هوس میکنید که خلاقیت به خرج دهید.
-
یک روز بدون گوشی!
یک روز زندگی بدون گوشی میتواند ترسناک باشد. اگر از محل کار زنگ بزنند چه؟ شاید برای کسی اتفاقی بیفتد! نکند یک دفعه خبری مهم پیش بیاید و من متوجه نشوم!
همین موضوعات مدام در ذهن شما میچرخند و نمیگذارند خلاق باشید. ذهن خود را رها کنید. بگذارید آزادانه اندیشه به سراغ مغزتان بیاید. چطور؟ هفتهای یک روز را بدون موبایل زندگی کنید!
دسترسی خود به اینترنت را قطع کنید و ببینید یک روز زندگی خارج از دنیای برخط چه حسی دارد؟
در این یک روز میتوانید گوشی خود (و شاید همسرتان) را خاموش کنید. دسترسی خود به اینترنت را قطع کنید و ببینید یک روز زندگی خارج از دنیای برخط چه حسی دارد؟
از اقتصاد توجه میدانیم که چرندیات اینترنتی چرندگان تمرکز و توجه شما هستند و در صحرایی پر از چرنده، گل به هم نمیرسد!
-
با بچهها بازی کن!
یکی از دوستانم کارگردان تئاتر است. وقتی میخواهد از دورخوانی به روی صحنه برود و اولین ایدهها را بیازماید، داستان را با زبانی ساده برای بچهها تعریف میکند و اجازه میدهد آنها با شخصیتهای نمایش بازی کنند.
طبیعتا اجرای بچهها خام و شلخته است. اما آنها ایدههای بینظیری دارند که اگر یک کارگردان حرفهای آنها را بهتر کند، خیرهکننده و نبوغآمیز جلوه خواهند کرد.
در هر رشتهای که باشید میتوانید کار خود را برای بچهها ارائه کنید. انتظار نداشته باشید که آنها در مورد نظریه پرتفوی مدرن ایدههایی ناب داشته باشند. این شما هستید که باید از میان حرفهای آنها ایده استخراج کنید.
-
به خود بیایید!
خود شما بهترین منبع بیپایان خلاقیت هستید، کافی است که به درون خود مراجعه کنید.
یک داستاننویس اگر منتظر الهامهای غیبی بنشیند، شاید بعد از ماهها با ایده جذابی روبرو شود. اما کسی که هر روز برای خلق داستان پشت میز مینشیند و عبارات را روی کاغذ میآورد با ایدههای بیشتر و بهتری مواجه خواهد شد.
اگر شغل خلاق مثل نوشتن، کارگردانی یا آهنگسازی دارید باید هر روز سر ساعت بروید سر کار. شغل شما ساعت کاری ندارد اما این به معنای بیکار بودن همیشگی شما نیست. اگر به دفتر کار بازگردید، ایدههای خلاق کمکم سراغ شما میآیند.
نظرات