گری کیلدال؛ مردی که میتوانست بیل گیتس باشد
دنیای کامپیوترهای شخصی با کامپیوتر Apple I شرکت اپل شروع شد؛ اما رشد و توسعه آن با ورود بزرگترین شرکت فناوری آن موقع یعنی آیبیام (IBM) و همکاری آن با مایکروسافت و سیستمعامل MS-DOS این شرکت رخ داد. اتفاقی که در نهایت باعث شد بیل گیتس به ثروتمندترین فرد دنیا در طول سالهای متمادی و
دنیای کامپیوترهای شخصی با کامپیوتر Apple I شرکت اپل شروع شد؛ اما رشد و توسعه آن با ورود بزرگترین شرکت فناوری آن موقع یعنی آیبیام (IBM) و همکاری آن با مایکروسافت و سیستمعامل MS-DOS این شرکت رخ داد.
اتفاقی که در نهایت باعث شد بیل گیتس به ثروتمندترین فرد دنیا در طول سالهای متمادی و مایکروسافت به یکی از شرکتهای ارزشمند فناوری در دنیا تبدیل شود. اتفاقی که البته به دو دلیل من از رخدادن آن خوشنود نیستم؛ زیرا کسی که قرار بود ثروتمندترین فرد دنیا باشد، بیل گیتس نبود.
آغاز با اپل
در سال 1977، دومین کامپیوتر تولیدی اپل یعنی Apple II یک محصول بسیار موفق بود. یکی از دلایل موفقیت آن این بود که برخلاف اولین کامپیوتر اپل یعنی Apple I که در آوریل 1976 عرضهشده بود، لازم نبود کاربر خود آن را سر هم کند.
بلکه کاربر یک کامپیوتر از اپل میخرید که کیبورد داشت و میتوانست در کنار آن مونیتور هم بخرد. این اولین کامپیوتر با تولید انبوه بود که میتوانست مورداستفاده کاربران غیرحرفهای قرار بگیرد.
سیستمعامل آن Integer Basic نام داشت که توسط استیو وزنیاک نوشتهشده بود. این سیستمعامل از روی فلاپی دیسک اجرا میشد.
کامپیوتر Apple II
بعدها استیو وزنیاک میخواست که از سیستمعامل شرکت دیجیتال ریسرچ (Digital Research Inc) با نام CP/M نام برای کامپیوتر اپل استفاده کند.
اما استیو جابز تصمیم گرفت تولید سیستمعامل را به یک شرکت دیگر با نام شپاردسون مایکروسیستمز (Shepardson Microsystems) بدهد. این شرکت سیستمعامل مورد درخواست اپل را طبق قرارداد در 35 روز به اپل تحویل داد. این سیستمعامل بعدا Apple DOS نامیده شد.
سیستمعامل روی دیسک یا DOS
در آن زمان چون عملا کامپیوترها فضای ذخیرهسازی نداشتند، شرکتها سیستمعاملها را در حجم بسیار کوچکی مینوشتند و بر روی فلاپی دیسک ذخیره میکردند. به همین دلیل هم این نوع سیستمعاملها، سیستمعامل بر پایه دیسک (Disk Operating System) یا داس (DOS) نامیده میشدند.
این سیستمعاملها رابط کاربر گرافیکی ندارند و فقط میتوان با کیبورد و تایپ دستور آنها را کنترل کرد. بسیاری از دکمههای کیبورد مثل ESC، Home، End، Insert، Scroll lock، Numlock که ما امروزه چندان از آنها استفاده نمیکنیم یا دلیل وجودی آن را نمیفهمیم، برای استفاده در همین سیستمعاملهای با رابط دستوری ساختهشدهاند.
مثلا من هنوز بهدرستی نمیدانم کلید Scroll lock روی کامپیوتر به چه درد میخورد. یا اینکه چرا باید کلیدی برای فعال یا غیرفعال کردن بخش اعداد در صفحهکلید یا همان Number Lock وجود داشته باشد.
جای خالی آیبیام
بازار کامپیوترهای شخصی یک بازیگر مهم را کم داشت؛ زیرا بزرگترین شرکت فناوری آن روزها یعنی آیبیام (IBM) در این بازار فعال نبود.
آیبیام از سالها پیش در کار ساخت کامپیوترهای بزرگ و گران برای موسسات تجاری و تحقیقاتی مثل ناسا بود. از آنجایی هم که سالها تجربه و مقدار زیادی پول داشت، مشخصا وقتی نشانهای از رشد را در بازار کامپیوترهای شخصی دید، به این بازار علاقهمند شده و میخواست سهمی از آن ببرد. شاید هم این بهترین فرصت تجاری آیبیام بود.
در آغاز دهه هشتاد میلادی که ارزش بازار کامپیوترهای شخصی ۱ میلیارد دلار شده بود، اپل درک عمومی را درباره کامپیوتر تغییر داد. دیگر در این زمان کامپیوتر یک محصول سرگرمی برای آدمهای خوره فناوری نبود. بلکه واقعا محصولی بود که باعث افزایش کارایی انسانها در کارهای گوناگون میشد.
کامپیوتر آیبیام
دقیقا به همین دلیل، این یک فرصت استثنایی بود؛ زیرا تولید محصولی که مشتری عام داشته باشد، بیشتر از فروش محصولی با مشتریهای خاص و عموما متخصص مثل موسسات تحقیقاتی، درآمد دارد. مشخصا اندازه بزرگ بازار باعث میشود درآمد ناشی از این بخش از بازار بسیار زیاد باشد.
اما آیبیام یک شرکت بزرگ و پر از بروکراسی بود. اگر امروز تصمیم میگرفت که محصولی بسازد، چندین سال طول میکشید تا به یک طراحی موردقبول بر پایه فناوریها و قطعات درون شرکت و با دانش داخل شرکت برسد.
همین دلیل باعث عدم انعطاف و نداشتن سرعت کافی برای رقابت با اپل در بازار کامپیوترهای شخصی میشد.
تصمیمگبری آیبیام
در اینجا بود که آیبیام یک تصمیم اساسی گرفت. مدیریت آیبیام یک تیم کوچک در داخل شرکت را مسئول توسعه کامپیوتر شخصی و کاری کرد.
شرکت بزرگی مثل آیبیام وقتی وسیلهای میساخت معمولا همهچیزهای آن را خود تولید میکرد؛ مثلا همه قطعات آن را خود میساخت.
اما در این مورد این تیم تصمیم گرفتند که برای افزایش سرعت کار، کامپیوتر شخصی خود را با استفاده از قطعات موجود در بازار بسازند و سراغ ساخت قطعات جدید نرود.
با این روش این گروه توانست تنها در یک سال کامپیوتر شخصی خود را بسازد؛ اما هنوز جای یکچیزی خالی بود؛ نرمافزاری که بتواند از کامپیوتر کار بکشد؛ یعنی این کامپیوتر هنوز سیستمعامل نداشت.
سیستمعامل و فیرمور
نمیدانم چه تصوری از سیستمعامل دارید اما سیستمعامل نرمافزاری است که به کاربر اجازه میدهد از سختافزار استفاده کند. برای این کار، سیستمعامل، پردازش اطلاعات واردشده، نمایش و دریافت اطلاعات، کنترل سختافزارها و نحوه ذخیرهسازی اطلاعات را انجام میدهد.
اگر این نرمافزار بسیار محدود و با انعطاف خیلی کم یا بدون انعطاف ساخته شده باشد، به آن فیرمور (Firmware) میگویند.
اگر هم بهگونهای ساخته شده باشد که بتواند روی سختافزارهای متعددی نصب و اجرا شود، نرمافزارهای متعددی را بتوان برای آن نصب و اجرا کرد و بتواند کارهای متعددی انجام دهد، به آن سیستمعامل میگویند.
مثلا نرمافزاری که یک دستگاه پخش دیویدی یا یک تلویزیون غیرهوشمند یا یک یخچال را کنترل میکند، یک فیرمور است.
مشخصا کامپیوتر را نمیتوان بر پایه فیرمور ساخت. چون کامپیوتر قرار است کارهای زیادی بکند و به همین دلیل باید انعطاف و تواناییهای زیادی داشته باشد. به بیانی اگر شما بخواهید فیرمور را بهنوعی تغییر دهید که انعطاف و توانایی بیشتری داشته باشد، احتمالا در نهایت به یک سیستمعامل میرسید.
آیبیام و مایکروسافت
آیبیام در آن زمان بزرگترین شرکت تولیدکننده کامپیوتر در جهان بود. به همین دلیل هر سیستمعاملی که برای کامپیوتر خود انتخاب میکرد، میتوانست تاثیرات عمیقی بر روی جهان و آینده جهان داشته باشد.
و اینجا یکی از داستانهای عجیب و شاید غمگین در حوزه فناوری آشکار میشود.
آیبیام در حین ساخت کامپیوتر خود در سال 1980، به سراغ مایکروسافت رفت و از مایکروسافت خواست برای کامپیوتر آنها، سیستمعامل تولید کند.
مایکروسافت
در ابتدا مایکروسافتی وجود نداشت. بیل گیتس و پل آلن (Paul Allen) در سال 1972 شرکتی با نام تراف-او-دیتا (Traf-O-Data) ایجاد کردند. کار این شرکت ساخت کامپیوترهای اولیه برای آنالیز دادههای ترافیکی بود.
بعد از آن بیل گیتس در دانشگاه هاروارد پذیرش گرفت و پل آلن هم در شرکت هانیول (Honeywell) استخدام شد.
اما وقتی در سال 1975 خبر تولید ریزپردازنده 8800 توسط شرکت میتس (MITS) یا Micro Instrumentation and Telemetry System منتشر شد، بیل گیتس و پل آلن تصمیم گرفتند یک نرمافزار مفسر برای این ریزپردازنده بنویسند. کار آنها گرفت و شرکت میتس هم در نهایت پذیرفت که از مفسر آنها برای سیستمهای خود استفاده کند. بعد از این بود که در آوریل سال 1975 این دو، مایکروسافت را ایجاد کردند.
گری کیلدال کنار هواپیمای شخصی خود
مایکروسافت در آن زمان فقط مفسر و زبان برنامهنویسی تولید میکرد.
وقتی در سال 1980، آیبیام برای تولید سیستمعامل خود به سراغ بیل گیتس آمد، او آیبیام را به سراغ گری کیلدال (Gary Kildall) فرستاد.
شرکت دیجیتال ریسرچ گری کیلدال
گری کیلدال همان صاحب شرکت دیجیتال ریسرچ و سازنده سیستمعامل CP/M بود. همان سیستمعاملی که استیو وزنیاک تمایل داشت در کامپیوترهای اپل استفاده کند!
کیلدال در سال 1971 یک زبان برنامهنویسی برای پردازندههای 4004 اینتل خلق کرده بود؛ اما او زود متوجه شد که باید راهی برای کنترل برهمکنش این ریزپردازنده با بقیه سیستم هم وجود داشته باشد. کیلدال در سال 1972 این مشکل را با ساخت CP/M یا برنامه کنترلی برای میکروکامپیوترها (Control Program for Micro-computers) حل کرد؛ و این عملا اولین سیستمعامل قابلاستفاده در کامپیوترهای شخصی بود.
ساختهشدن آن برای استفاده در پردازنده 4004 اینتل هم بسیار مهم بود؛ زیرا این تراشه، اولین پردازنده ساخت اینتل بود.
گری کیلدال
کیلدال البته علاقهای به تجاریسازی این سیستمعامل نداشت و آن را صرفا تفریحی برای خود میدید؛ اما همسر او دوروثی کیلدال (Dorothy Kildal)، وی را مجاب کرد که این محصول را ثبت اختراع و یک شرکت تجاری ایجاد کند.
در نتیجه در سال 1979 شرکت دیجیتال ریسرچ به یک استاندارد موردقبول در حوزه سیستمعاملها تبدیل شد.
پیش از CP/M و کلا مفهوم سیستمعامل، شما مجبور بودید برای هر کامپیوتری که قطعات متفاوتی داشت، یک نرمافزار یا فیرمور متفاوت داشته باشید. CP/M بهعنوان یک سیستمعامل این امکان را فراهم کرد بتوان آن را برای پیکربندیهای گوناگون کامپیوترها استفاده کرد.
از آنسو امکان برنامهنویسی و تولید نرمافزار در آنها هم مزیت بسیار مهم سیستمعامل بود؛ اما نه CP/M و نه سیستمعاملهای دستوری اپل که در سطور بالا گفتیم، هیچکدام به معنای واقعی سیستمعامل نیستند.
یونیکس، یک سیستمعامل واقعی
البته در آن زمان سیستمعامل واقعی بهتری به نام یونیکس (Unix) هم وجود داشت. چون مایکروسافت فکر میکرد یونیکس سیستمعامل آینده کامپیوترهای شخصی است و آیبیام هم در نهایت به سراغ آن خواهد رفت، مجوز استفاده از آن را از AT&T خریده بود و بر پایه آن سیستمعامل زنیکس (Xenix) را برای خود ساخته بود.
خود آیبیام در کامپیوترهای تجاری و سرورهای ساخته خود از یونیکس استفاده میکرد؛ اما نمیتوانست یونیکس را روی کامپیوتر شخصی خود استفاده کند.
راهنمای اختصاری دستور مرتبسازی در یونیکس
زیرا کامپیوتر شخصی آیبیام با پردازنده 8088 اینتل کار میکرد. این پردازنده واحد مدیریت حافظه (MMU) نداشت و به همین دلیل نمیتوانست یک سیستمعامل درستوحسابی مثل یونیکس را استفاده کند.
اتفاقی که چندان جالب نبود و نیست؛ زیرا اگر یونیکس بنیان کامپیوترهای شخصی میشد، مطمئنا دنیای دیجیتال ما بهتر از چیزی میشد که امروز بود. تازه پنج سال بعد از این زمان، یعنی در سال 1985 اولین پردازنده دارای واحد مدیریت حافظه اینتل با نام i386 ساخته شد.
گری کیلدال در خانه نبود
وقتی آیبیام سراغ بیل گیتس آمد و او هم آیبیام را سراغ گری کیلدال فرستاد، آیبیام بیل گیتس را مجاب کرده بود که تعهدی مبنی بر عدم افشای محتوای صحبتهای آنها امضا کند.
پس از این قضیه بیل گیتس به گری کیلدال زنگ زد تا به او به بگوید آیبیام برای کامپیوترهای شخصی خود سراغ او و سیستمعامل او رفته است.
اما چون متعهد به حفظ محرمانگی شده بود، نتوانست دقیقا به کیلدال خبر دهد که آیبیام دارد به دفتر او میآید. تنها چیزی که توانسته بود به گری کیلدال بگوید این بود که «افراد مهمی سراغ تو میآیند. با آنها بهدرستی رفتار کن».
اما کیلدال کسی نبود که زیاد هیجانزده شود. لابد فکر میکرد که دوباره یک شرکت کوچک دیگری سراغ او آمده است. به ذهنش هم نمیرسید که بزرگترین شرکت فناوری جهان به سراغش آمده. به همین دلیل او در آن روز در خانه نبود و با هواپیمای شخصی خود به سفر رفته بود.
رابط کاربری CP/M
در نهایت نمایندههای آیبیام با همسر او که در آن زمان یکی از مدیران اجرایی شرکتشان یعنی دیجیتال ریسرچ بودند، ملاقات کردند؛ اما چون خود کیلدال در خانه نبود، آنها تلاش کرد یک تعهدنامه حفظ اصرار از او نیز بگیرند که البته موفق نشدند.
وقتی این اتفاق افتاد، آیبیام برای ساخت سیستمعامل به سراغ بیل گیتس رفت و این بار بیل گیتس پیشنهاد آنها را خود پذیرفت و فرصتی دوباره به گری کیلدال نداد.
او میدانست که آیبیام کل صنعت کامپیوترهای شخصی را تغییر خواهد داد و به همین دلیل نمیخواست از قافله عقب بماند. به همین دلیل بیل گیتس کاری موذیانه انجام داد.
او به آیبیام گفت که مایکروسافت با اینکه یک سیستمعامل برای کامپیوتر آنها ندارد؛ اما میتواند آن را بسازد.
یک سیستمعامل کثیف
اما کاری که در اصل مایکروسافت انجام داد، چندان خوب نبود. مایکروسافت یک سیستمعامل دیگر را از یک شرکت کوچک به قیمت 75 هزار دلار خرید. این سیستمعامل، سیستمعامل سریع و کثیف (Quick and Dirty Operating System) یا QDOS نام داشت که البته به آن 86-DOS نیز میگفتند.
این اسم عجیبی برای یک سیستمعامل است اما این نامگذاری دلیل داشت؛ زیرا QDOS در اصل یک نسخه تقلبی و کپیبرداری شده از CP/M بود!! یعنی همان سیستمعاملی که گری کیلدال ساخته بود.
و حال مایکروسافت با این تقلب صاحب سیستمعاملی بود که قرار بود روی کامپیوترهای دنیا کار کند.
رابط کاربری مایکروسافت داس
نام QDOS پس از مدتی به مایکروسافت داس یا MS-DOS تغییر کرد و روی هر کامپیوتر تولیدی آیبیام نیز نصب و فروخته شد.
مایکروسافت بعدها بر پایه همین MS-DOS اولین سیستمعامل گرافیکی خود یعنی ویندوز 1 را در سال 1985 ساخت.
اولین کامپیوتر آیبیام در 12 آگوست 1981 به بازار آمد. یک میلیون دستگاه از این کامپیوتر در دو سال اول فروخته شد. با این اتفاق آیبیام از اپل پیشی گرفت و به بزرگترین سازنده کامپیوترهای شخصی تبدیل شد.
بزرگترین معامله تاریخ
همه اینها موقعیتی را فراهم کرد که بیل گیتس ثروتمندترین فرد روی زمین شود. سیستمعامل کثیف او فقط یک طرف این معامله گرانقیمت بود. طرف دیگر آن حرکت تجاری هوشمندانه بیل گیتس بود.
از آنجایی کامپیوتر شخصی آیبیام از قطعات موجود در بازار تولید شده بود، بقیه سازندگان کامپیوتر مثل کامپک (Compaq) و اچپی (HP) نیز کامپیوترهای شخصی خود را با قطعات موجود و پردازندههای اینتل ساختند.
بیل گیتس در جوانی
مایکروسافت اجازه استفاده از MS-DOS در کامپیوترهای آیبیام را با دریافت هزینه 430 هزار دلار داده بود؛ اما بیل گیتس هیچوقت به این اشاره نکرد که این قرارداد غیرانحصاری است.
بعد از آن مایکروسافت MS-DOS را به تمام رقبای آیبیام هم میفروخت و بابت هر نسخه آن هزینه دریافت میکرد. این قرارداد، بزرگترین قرارداد تجاری تاریخ نام گرفت که بیل گیتس را به یک میلیاردر بدل کرد.
بزرگترین اشتباه تجاری تاریخ
در این میان اشتباه گری کیلدال که در موقع درست در محل حاضر نبود، بزرگترین اشتباه تجاری هم نام گرفت. اتفاقی که باعث شد ثروتمندترین فرد دنیا بهجای گری کیلدال، بیل گیتس باشد.
بعد از این قراردادها، گری کیلدال برخلاف طبیعت همیشه آرام و مهربان خود رفتار کرد و تهدید کرد که از آیبیام شکایت میکند.
اما قبل از این اتفاق آیبیام پذیرفت که همراه کامپیوترهای شخصی خود علاوه بر MS-Dos، سیستمعامل CP/M را نیز بفروشد. اتفاقی که البته تاثیر چندانی نداشت؛ زیرا سیستمعامل MS-DOS فقط ۴۰ دلار قیمت داشت درصورتیکه CP/M با قیمت ۲۴۰ دلار فروخته میشد.
به همین دلیل سیستمعامل CP/M دیگر در اواخر دهه ۸۰ آرامآرام از صحنه روزگار محو شدند. گری کیلدال رقابت را به نسخه کپی سیستمعامل ساخته خودش باخت.
گری کیلدال در نهایت دیگر از خیر شکایت از مایکروسافت و آیبیام هم گذشت.
بار این شکست بهقدری سنگین بود که همسر او هم از وی طلاق گرفت؛ زیرا محبوبیت کامپیوترهای شخصی باعث میشد هرکسی که گری کیلدال را میدید، به یاد این شکست تاریخی او بیفتد.
گری کیلدال در نهایت دچار افسردگی و اعتیاد الکل شد و سرانجام در سال 1994 به علت یک ضربه به سر در یک دعوا، جان خود را از دست داد.
امروز هم من بعید میدانم کسی گری کیلدال را بشناسد. من خودم پیش از نوشتن این مقاله نمیدانستم او وجود دارد و سادهلوحانه فکر میکردم MS-DOS حاصل یک ماه کار شبانهروزی بیل گیتس و رفقای او است.
نظرات