به گزارش تجارت نیوز، و مونزا؟ اینجا دیگر فقط یک پیست نیست؛ اینجا معبد سرعت است. جایی که تیفوسیها ایمانشان را فریاد میزنند. شهری که هر سپتامبر، به رنگ قرمز درمیآید و به جهان یادآوری میکند که سرعت، ایمان و اقتصاد میتواند در نام فراری جمع شود
در زمانی که بیشتر ایتالیاییها به دنبال تکهنانی برای خوردن بودند، انزو در فکر سرعت و خلق یک ابدیت بود. سال ۱۹۴۷، انزو فراری از دل خرابههای پساجنگ، در کارخانه کوچکش در مارانلو به جای بازسازی گذشته، آینده را طراحی میکرد. او تیمی بنا کرد که تنها با عشق به سرعت زنده بود؛ اسکودریا فراری.
او نخستین خودرو خود را ساخت و نام خودش را بر آن گذاشت: Ferrari 125 S.
یک ماشین قرمز. فقط قرمز. نه برای جلب توجه، بلکه چون قرمز رنگ شور بود، رنگ زندگی. رنگ ایتالیا.
انزو میگفت: «اگر از کودکی بخواهی ماشینی بکشد، آن را قرمز میکشد.» او تنها یک اتومبیل نساخت؛ احساسی ساخت که چهار چرخ داشت.
1950؛ ظهور اسب رامنشدنی!
۱۹۵۰؛ فراری وارد فرمول یک شد. و فقط یک سال بعد، در ۱۹۵۱، نخستین پیروزی خود را به دست آورد. از همان روز، مردم ایتالیا فهمیدند که این تیم تنها برای برنده شدن ساخته نشده؛ برای تاریخسازی ساخته شده است.
اما افسانهسازی، تنها از مسیر سرعت نمیگذشت. در ۱۹۶۹، وقتی فیات نیمی از سهام فراری را خرید، مارانلو دیگر فقط یک کارخانه نبود؛ به قلب یکی از باارزشترین برندهای ورزشی جهان تبدیل شد. امروز، بیش از نیمقرن بعد، این رویا نهتنها زنده است، بلکه سودآورتر از همیشه شده.
فقط در سال ۲۰۲۴، فراری از مسابقات فرمول یک، ۲۲۲ میلیون دلار به دست آورد. با حمایت برندهایی چون پوما، شل و سانتاندر، این عدد به نیم میلیارد دلار رسید. حالا تنها تیمی که پاداش تاریخی وفاداری میگیرد، فراری است. ۶۵ میلیون دلار، تنها برای آنکه همیشه بوده و همیشه خواهد بود.
این تیم فقط مسابقه نمیدهد. اقتصاد میسازد. خاطره میسازد. و ارزش برندش در ۲۰۲۴ به ۱۴.۴ میلیارد دلار رسید؛ یکی از سریعترین رشدها در میان صد برند برتر جهان.
پادشاهی یک برند
دهه ۲۰۰۰ دوران طلایی فراری بود؛ روزگار شوماخر، ژان تاد، راس براون و روری برن. سالهایی که فراری به پادشاه بلامنازع فرمول یک بدل شد. پنج قهرمانی رانندگان و شش قهرمانی تیمی متوالی.
در آن دوران، فراری فقط در پیست نمیدرخشید؛ در خیابانها و بازارهای جهانی هم سلطنت میکرد. نام «فراری» از یک تیم ورزشی، به یک نماد جهانی تبدیل شد.
مونزا؛ معبد سرعت
هر سپتامبر، صدای غرش موتورهای فرمول یک در مونزا بلند میشود و در سراسر جهان طنینانداز است. شهری با جمعیتی حدود ۱۲۰ هزار نفر، اما با نقشی بزرگ.
در سال گذشته، گرندپری مونزا بیش از ۳۳۹ میلیون یورو به اقتصاد منطقه تزریق کرد. هتلها پر شدند، رستورانها رونق گرفتند، و هزاران شغل موقت در طول یک هفته ساخته شد. چرا؟ چون فراری به خانه برگشته بود.
اما اعداد، همهی داستان نیستند. برای هواداران، هر پرچم، هر کلاه، هر یادگاری قرمز چیزی فراتر از یک کالا است؛ بخشی از روحشان است. بازاری جهانی که از مونزا آغاز میشود و تا قلب خانههای توکیو، سائوپائولو و تهران ادامه دارد.
فراری فقط یک خودرو نیست. دیانای یک ملت است. غرور است. اصالت است.
شاید امروز فراری کمتر قهرمان شود، اما بیشتر از همیشه میفروشد. بیشتر از همیشه میتازد. هوادارانش نهفقط به خاطر برد، بلکه به خاطر هویت پشت آن رنگ قرمز، به پیست بازمیگردند.
و این اسب رامنشدنی، هنوز داستانش را مینویسد؛ در هر پیروزی، در هر شکست، و در قلب هر کودکی که نام اولین خودروی زندگیاش را فراری میگذارد.
و این، پایان نیست. چون در مونزا «همه طرفدار فراریاند».