موضوعات داغ: # برنامه هفتم توسعه # فولاد # دارو # قیمت سکه # پیش بینی بازارها # پزشکیان # سایپا # قیمت طلا

امنیت انرژی بدون اتکای تک‌محصولی؛ ضرورت حرکت ایران به‌سوی سبد متنوع انرژی‌های قابل دسترس

امنیت انرژی بدون اتکای تک‌محصولی؛ ضرورت حرکت ایران به‌سوی سبد متنوع انرژی‌های قابل دسترس
هرچند ایران به عنوان یکی از بزرگترین دارندگان گاز در دنیا محسوب می‌‌شود، اما همچون نفت همواره با این پرسش بنیادین مواجه بوده که خام‌فروشی گاز به‌صرفه است و یا اینکه به قول معروف می‌توانیم آن را تبدیل به احسن کنیم و ارزش زنجیره آن را با تولید گسترش دهیم.

به گزارش تجارت نیوز، هرچند ایران به عنوان یکی از بزرگترین دارندگان گاز در دنیا محسوب می‌‌شود اما همچون نفت همواره با این پرسش بنیادین مواجه بوده که خام‌فروشی گاز به‌صرفه است و یا اینکه به قول معروف می‌توانیم آن را تبدیل به احسن کنیم و ارزش زنجیره آن را با تولید گسترش دهیم. بی‌شک جواب این پرسش مشخص است اما مشکلات پیش رو در این میان چنان زیاد است که اگر پروژه افت فشار را شروع کنیم و به دلایل مختلف مانند تحریم‌ها و نبود زیرساخت کافی و حتی وابستگی انرژی خانگی به صنعت گاز، مجبور هستیم به «خام‌مصرفی» و «خام‌فروشی» ادامه دهیم و سهم اندکی از درآمد ارزی ارزش افزوده این محصول داشته باشیم.

شرایط وقتی ناراحت‌کننده‌تر می‌‌شود که بدانیم در حدود سه دهه گذشته کشورهای زیادی از جمله کشورهای همسایه مانند پاکستان، عراق و ترکیه و همچنین کشورهای منطقه مثل امارات، عمان، کویت و بحرین و حتی کشورهای چین، هند، لهستان، ایتالیا، گرجستان، ارمنستان و آذربایجان و حتی در مقاطعی اتحادیه اروپا برای خرید گاز از ایران پا پیش گذاشتند اما تنها توانستیم با عراق، ترکیه، ارمنستان قرارداد ببندیم و این یعنی حتی در خام‌فروشی گاز نیز چندان موفق نبودیم. در این میان در زمانی که در روزهای سرد با ناترازی گاز در کشور مواجه بودیم چند باری مجبور شدیم صادرات گاز را کاهش و حتی قطع کنیم که همین عدم پایبندی به قرارداد برای کشور خسارت‌بار بود.

نزدیک به ۲۰ سال پیش بود که ترکیه به دلیل کاهش حجم صادرات گاز شکایت کرد و ایران مجبور به پرداخت جریمه دو میلیارد دلاری شد. قرارداد ۲۵ ساله گازی ترکیه با ایران در سال آینده میلادی به پایان می‌رسد و با توجه به اینکه این کشور در حال توسعه میدان‌های گازی خود است و توانسته سبد انرژی متنوعی برای خود ایجاد کند، باید این را بپذیریم که احتمال حذف ترکیه از خریداران گاز ما زیاد است و قطعاً باید در آینده از خام‌فروشی به تولید ارزش افزوده و صادرات آن روی بیاوریم.

۷۰ درصد گاز کشور از میدان گازی پارس جنوبی تامین می‌‌شود که در روزهای سرد سال با افت فشار مواجه می‌‌شود و همین یکی از عوامل مهم ناترازی گاز در کشور است. در کنار آن اتکای سبد انرژی کشور تنها به گاز باعث شده در تامین گاز بخش خانگی و صنایع نیز دچار مشکل باشیم و این نشان از آن دارد که در توزیع گاز خام در کشور نیز با مشکلات زیادی مواجه هستیم.

آنچه که کارشناسان درباره گاز ایران می‌گویند این است که باید دست از خام‌فروشی برداشته و با تکمیل زنجیره تولید به سمت صادرات بیشتر محصولاتی که می‌توان با گاز تولید کرد برویم و درآمد ارزی را افزایش دهیم. مهمترین محصول گازی در کشور ما تولیدات پتروشیمی است که می‌تواند به افزایش صادرات کشور کمک کند؛ هرچند در این میان به زیرساخت‌های جدید نیاز داریم و باید سبد انرژی کشور را نیز از تک‌محصولی بودن خارج کنیم.

داشتن زنجیره‌ تولید یعنی امنیت انرژی

عبداله باباخانی، کارشناس ارشد انرژی در گفت‌وگو با «هم‌میهن» در پاسخ به یکی از قدیمی‌ترین پرسش‌های صنعت انرژی ایران که آیا باید گاز طبیعی را مستقیم صادر کنیم یا آن را در داخل کشور به محصول پتروشیمی تبدیل کنیم و بعد بفروشیم، گفت: «در نگاه اول، صادرات گاز ساده‌تر است؛ لوله بکش، قرارداد ببند، دلار بگیر. اما در نگاه دوم، همین گاز اگر در واحد پتروشیمی تبدیل شود، دست‌کم روی کاغذ می‌تواند چند برابر ارزش داشته باشد.»

او افزود: «قیمت صادراتی گاز ایران مثلاً به ترکیه معمولاً بین ۸ تا ۱۰ دلار برای هر میلیون BTU است. هر هزار مترمکعب گاز طبیعی حدود ۳۶ میلیون BTU دارد؛ یعنی ارزش صادرات مستقیم آن ۲۸۰ تا ۳۶۰ دلار است و به‌طور میانگین حدود ۳۰۰ دلار برای هر هزار مترمکعب گاز خواهد بود. اگر همین گاز به محصول پتروشیمی تبدیل شود، ارزش متفاوتی خواهد داشت. از هر هزار مترمکعب گاز می‌توان حدود یک تن متانول تولید کرد که در بازار جهانی حدود ۳۵۰ دلار قیمت دارد که تقریباً معادل گاز خام است اما اگر همان گاز به آمونیاک یا اوره تبدیل شود، ارزش آن به ۴۰۰ تا ۵۰۰ دلار می‌رسد که حدود ۵۰ درصد بیشتر از فروش مستقیم آن است.»

باباخانی عنوان کرد: «اگر زنجیره به سمت محصولات پیشرفته‌تری مثل پروپیلن یا پلی‌اتیلن ادامه یابد، ارزش صادراتی همان هزار مترمکعب گاز می‌تواند به ۷۰۰ دلار یا بیشتر برسد. به زبان ساده‌ـر، اگر گاز را بفروشیم حدود ۳۰۰ دلار می‌گیریم، اما اگر بسازیم و صادر کنیم، بین ۳۵۰ تا ۷۰۰ نصیب‌مان خواهد شد؛ به‌شرط آن‌که فناوری، بازار و سرمایه‌گذاری لازم در دسترس باشد.»

او همچنین درباره سهم صنعت پتروشیمی در صادرات ایران، گفت: «صنعت پتروشیمی در ایران سهمی حدود ۲۵ درصد از صادرات غیرنفتی و نزدیک به ۱۹ درصد از ارزش افزوده صنعتی کشور دارد. اما بخش عمده این صادرات، شامل محصولات پایه و نیمه‌خام مانند متانول، اوره و پلیمرهای اولیه است؛ کالاهایی که قیمت‌شان در بازار جهانی فاصله زیادی با محصولات نهایی ندارد. تجربه نشان داده که ارزش افزوده واقعی زمانی محقق می‌‌شود که تولید به سمت محصولات پیشرفته‌تر برود؛ یعنی همان پلیمرها، سوخت‌های ترکیبی (GTL) و محصولات پایین‌دستی که هم مصرف داخلی و هم مشتری متنوع خارجی دارند.»

این کارشناس انرژی افزود: «یکی از ابعاد اصلی این انتخاب، امنیت انرژی است. صادرات گاز، کشور را متعهد به تحویل پایدار انرژی به خریداران خارجی می‌کند؛ اما در شرایطی که ایران در فصول سرد با ناترازی گاز مواجه است، همین تعهد می‌تواند تبدیل به دردسر شود. در زمستان گذشته، مصرف گاز خانگی و تجاری ایران به حدود ۷۱۵ میلیون مترمکعب در روز رسید، درحالی‌‌که تولید کل کشور حدود ۸۴۰ میلیون مترمکعب بود. نتیجه چه شد؟ برای حفظ گاز خانگی، گاز ۱۲ مجتمع پتروشیمی و بسیاری از صنایع قطع شد. توقف یک واحد متانول بزرگ مثل پتروشیمی زاگرس روزانه حدود ۴ تا ۵ میلیون دلار زیان در پی داشت، و صادرات متانول کشور بیش از ۱۵ درصد کاهش یافت.»

باباخانی عنوان کرد: «حتی بدتر از آن، عمان و عربستان با استفاده از این فرصت، جای خالی ایران را در بازار چین پر کردند. یعنی در غیاب امنیت عرضه، حتی صنعت ارزش‌آفرین پتروشیمی هم نمی‌تواند پایدار باشد. تجربه روسیه در دو سال گذشته، بزرگ‌ترین هشدار ممکن برای کشورهای صادرکننده گاز است.

روسیه که تا سال ۲۰۲۱ بزرگ‌ترین تأمین‌کننده گاز اروپا بود و روزانه بیش از ۱۵۵ میلیارد مترمکعب گاز از طریق خط لوله به قاره سبز صادر می‌کرد، پس از جنگ اوکراین و تحریم‌های متقابل، عملاً بازار سنتی خود را از دست داد. فشار سیاسی، تحریم فناوری و محدودیت‌های بانکی باعث شد اروپا طی کمتر از ۱۸ ماه، وابستگی خود به گاز روسیه را از ۴۵ درصد به کمتر از ۱۰ درصد برساند.»

او افزود: «نتیجه آنکه روسیه نه‌تنها میلیاردها دلار درآمد از دست داد، بلکه برای فروش گازش به بازارهای جایگزین، مجبور شد بخش کمی از آن بازار ازدست‌رفته را با تخفیف‌های سنگین، به چین و ترکیه بفروشد. این کشور اکنون به جای مشتریان پرقدرت و باثبات اروپایی، تنها چند خریدار آسیایی دارد که قیمت‌ها را دیکته می‌کنند. از نگاه راهبردی، این یعنی از دست رفتن قدرت سیاسی ناشی از انرژی.»

باباخانی گفت: «وقتی یک کشور صادرکننده نتواند گاز خود را در داخل به محصول تبدیل کند یا بازار متنوعی داشته باشد، هر بحران سیاسی می‌تواند تمام دستاوردهای اقتصادی‌اش را از بین ببرد. ایران هم می‌تواند از این تجربه درس بگیرد. وابستگی بیش از حد به صادرات گاز خام به یک یا دو کشور همسایه، در شرایط تحریم و نوسان سیاسی، به‌سرعت تبدیل به نقطه ضعف ژئوپلیتیکی می‌شود.

اما اگر همین گاز در داخل به محصولات متنوع پتروشیمی، پلیمر، سوخت مایع یا برق تبدیل شود، کشور نه‌تنها از ریسک بازارها مصون می‌ماند، بلکه می‌تواند در صورت لزوم صادرات خود را متوقف کند، بدون آنکه ضرر جدی متوجه ساختار اقتصادی شود. به بیان دیگر تجربه روسیه نشان می‌دهد که امنیت انرژی فقط در فروش نیست، در اختیار داشتن زنجیره‌ی تولید است.»

این کارشناس حوزه انرژی افزود: «واقعیت این است که صادرات گاز درآمد سریع‌تری دارد، اما اشتغال، فناوری و اثرات صنعتی چندانی ایجاد نمی‌کند. یک خط لوله گاز پس از ساخت، فقط به ده‌ها نفر اپراتور نیاز دارد. در مقابل، یک مجتمع پتروشیمی بزرگ، هزاران نیروی مستقیم و غیرمستقیم را درگیر می‌کند؛ از مهندسان شیمی و تکنسین‌ها گرفته تا شرکت‌های خدماتی، حمل‌ونقل، تعمیرات، و حتی صنایع پایین‌دستی مثل پلاستیک و لاستیک‌سازی. به بیان ساده‌تر، صادرات گاز فقط پول می‌آورد، اما پتروشیمی کار، دانش و مهارت هم می‌سازد.»

او عنوان کرد: «تجربه کشورهایی مانند کره جنوبی و عربستان نشان داده که صنایع پتروشیمی می‌توانند به سکوی پرش صنعتی شدن و بومی‌سازی فناوری تبدیل شوند. درحالی‌که صادرات صرف گاز خام چنین اثر جانبی مثبتی ندارد. از منظر اشتغال نیز تفاوت چشم‌گیر است. هر میلیارد مترمکعب گاز صادرشده شاید کمتر از صد شغل مستقیم ایجاد کند، اما اگر همان مقدار گاز در زنجیره تولید داخلی مصرف شود، می‌تواند هزاران فرصت شغلی جدید در بخش‌های مختلف اقتصادی به وجود آورد.»

باباخانی به کشورهای منطقه اشاره کرد و گفت: «قطر در همان میدان مشترک پارس جنوبی، با استفاده از فناوری و سرمایه‌گذاری خارجی، توانست با راه‌اندازی پروژه‌های عظیم LNG به یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان بدل شود. قطر ابتدا از مسیر صادرات مستقیم گاز درآمد کلان کسب کرد، سپس با همان پول صنایع پتروشیمی خود را توسعه داد.

امروز قطر هم صادرکننده LNG است و هم تولیدکننده بزرگ پلیمر و آمونیاک. عربستان سعودی اما مسیر متفاوتی رفت، گاز خود را صادر نکرد بلکه در اختیار شرکت‌های داخلی مانند سابیک (SABIC) گذاشت تا بزرگ‌ترین صنعت پتروشیمی جهان را بسازد. امروز عربستان به جای فروش گاز، صادرکننده پلی‌اتیلن، متانول، اوره و سوخت‌های شیمیایی است؛ صنعتی که نه‌تنها میلیاردها دلار درآمد دارد، بلکه پایه اشتغال و فناوری کشور را هم تشکیل می‌دهد.»

او افزود: «ترکمنستان، با وجود وابستگی زیاد به چین در صادرات گاز، در سال‌های اخیر بخشی از گاز خود را صرف ساخت کارخانه‌های اوره، آمونیاک و حتی بنزین سنتتیک (GTL) کرده تا وابستگی به یک خریدار را کاهش دهد. در واقع عشق‌آباد فهمیده است که صادرات محصول انعطاف‌پذیرتر و امن‌تر از صادرات خط لوله‌ای است. عمان نیز الگوی هوشمندانه‌ای دارد؛ هم LNG صادر می‌کند، هم گاز را به کود و متانول تبدیل می‌کند. در زمستانی که ایران دچار کمبود گاز شد، عمان با ظرفیت ذخیره خود توانست صادرات متانول به چین را افزایش دهد و جای ایران را پر کند.»

باباخانی گفت: «در کشورهای موفق، سیاست گاز بر پایه «توازن» شکل گرفته است. قطر ابتدا درآمد صادراتی را برای توسعه داخلی صرف کرد. عربستان ابتدا صنایع داخلی را ساخت و بعد به فکر صادرات افتاد. اما در ایران هر بار یکی قربانی دیگری شده است، وقتی صادرات گاز رشد می‌کند، صنایع داخلی با کمبود خوراک روبه‌رو می‌شوند و وقتی اولویت به پتروشیمی داده می‌‌شود صادرات کاهش می‌یابد و دولت از درآمد ارزی فوری محروم می‌شود. این در حالی است که راه سوم نیز وجود دارد و آن افزایش تولید و بهینه‌سازی مصرف داخلی است.»

این کارشناس عنوان کرد: «اگر افت فشار میادین گازی جبران شود و شدت مصرف در بخش خانگی و نیروگاهی کاهش یابد، ایران می‌تواند هم خوراک پایدار برای صنایع داشته باشد و هم صادرات مطمئن انجام دهد. اما در نبود اصلاح ساختار و سرمایه‌گذاری، هر دو بخش در رقابت ناسالم برای گاز محدود گرفتارند.»

باباخانی گفت: «نتیجه این پرسش «گاز بفروشیم یا بسازیم؟» پاسخی مطلق ندارد، اما یک جهت روشن دارد؛ فروش گاز، درآمد فوری می‌دهد اما ساختن آن ثروت پایدار می‌سازد. در شرایط عادی و بدون تحریم، بی‌تردید پتروشیمی و ارزش افزوده داخلی گزینه برنده‌اند. در شرایط تحریم و کمبود سرمایه، شاید صادرات مستقیم گاز توجیه کوتاه‌مدتی داشته باشد. اما در هر دو حالت، غفلت از سیاست صنعتی و عدم توازن در مصرف و تولید، آینده انرژی ایران را فرسوده می‌کند. راه نجات، نه در فروش سریع‌تر گاز بلکه در هوشمندانه‌تر مصرف کردن آن است. به‌جای آنکه گاز را بسوزانیم یا ارزان بفروشیم، باید از آن صنعت، اشتغال و امنیت اقتصادی بسازیم. به تعبیر روشن‌تر؛ گاز ایران اگر فقط فروخته شود، دلار می‌آورد اما اگر ساخته شود، آینده را.»

صادرات گاز راهبرد منطقی نیست

میثم فتحی‌محب، کارشناس حوزه پتروشیمی نیز در گفت‌وگو با «هم‌میهن» درباره این سوال اصلی که بین صادرات نفت خام و یا تولید ارزش افزوده، کدام روش را انتخاب کنیم؟ گفت: «به نظر من مفهوم گاز خام و گاز نیمه‌خام و یا محصول نهایی، شاید به غلط در صنعت کشور ما جا افتاده است. به صورت کلی گاز یک ماده و انرژی است که به هر دو صورت می‌تواند استفاده شود و در کل یک کالای راهبردی برای صادرات است و مصارف مختلفی دارد.»

او افزود: «ایران در حال حاضر سومین تولیدکننده گاز بعد از آمریکا و روسیه است اما برای سبد مصارف گاز طراحی درستی نکرده‌ایم. در اواسط دهه هفتاد که میدان بزرگ پارس جنوبی کشف شد، حجم بزرگی از گاز حاصل شد و سیاست را بر مبانی مصرف گاز گذاشتیم تا بیشترین استفاده را از این میدان گازی داشته باشیم. سیاست کلی ما می‌گفت در راستای ایجاد ارزش افزوده بر روی گاز، توسعه صنعتی و توسعه پتروشیمی داشته باشیم که درست هم بود اما برنامه‌ها و سیاست‌های صنعتی بعدی خیلی متناسب نبود و با سیاست کلی همپوشانی نداشت.»

این کارشناس عنوان کرد: «یکی از کارهایی که انجام دادیم این بود که کل انتقال انرژی را مبتنی بر گاز طراحی کنیم و به تمام سطح کشور گازکشی کردیم و این اتفاق باعث شد بخش عظیمی از گازی که استحلال می‌کنیم در شبکه خانگی استفاده شود و این شبکه و شبکه تجاری و صنایع کشور به گاز طبیعی وابسته شوند و سبد سوخت کشور متنوع نباشد و از هیچ سوخت دیگری استفاده نکنند. این مسئله باعث شده اگر اتفاقی برای شبکه گاز کشور رخ دهد و یا میدان پارس جنوبی دچار افت فشار شود و یا حتی در فصل سرد سال میزان مصرف گاز زیاد شود دچار ناترازی شویم.»

فتحی‌محب گفت: «در این شرایط صنایع انرژی‌بر ما مثل صنایع و فولاد و سیمان و یا صنایع پتروشیمی که از گاز به صورت ماده برای تولید محصول استفاده می‌کنند، دچار کمبود شده و شاید در فصول سرد، گازی برای تولید محصول در اختیار نداشته باشند. اتفاقاً به نظر من صنعت گاز در کشور هم در بخش پتروشیمی و هم در بخش صنایع خیلی خوب توسعه داده شده است اما مشکل اصلی ما نداشتن تنوع سبد سوخت و انرژی در بخش‌های خانگی و تجاری است.»

او در مورد صادرات گاز نیز عنوان کرد: «مشکل این است که ما در منطقه مشتری برای صادرات گاز نداریم. بحثی به عنوان هاب گازی منطقه مطرح است که به ظاهر دور از عقل است، ما در منطقه‌ای قرار داریم که بیشتر کشورهای آن دارای نفت و گاز هستند و سبد انرژی متنوعی دارند و نمی‌توانیم در طول سالیان سال و به صورت پایدار به آنها گاز صادر کنیم و به خودمان وابسته کنیم. عراق کشوری است که صاحب مناطق نفتی است و در صورتی که توسعه پیدا کند خیلی راحت می‌تواند سبد انرژی خود را تغییر دهد. از طرف دیگر کشورهایی مانند ترکیه، سبد انرژی متنوعی که مبتنی بر بازار است دارند و در مواقعی که گاز ارزان باشد آن را وارد می‌کنند و اگر گازوئیل ارزان باشد آن را وارد می‌کنند و اینگونه می‌توانند از طریق کشورهای مختلف انرژی خود را تامین کنند.»

این کارشناس حوزه پتروشیمی، افزود: «در این شرایط می‌توان گفت که صادرات گاز برای کشور ما راهبرد منطقی نیست و خیلی راحت می‌توانستیم مثلاً از گازی که به عراق صادر می‌کنیم برق تولید کرده و آن را به این کشور صادر می‌کردیم که اینگونه وابستگی آنها به ما چند برابر می‌شد.»

او همچنین درباره اینکه چه محصولات فرآوری‌شده‌ای را می‌توانیم صادر کنیم، گفت: «بخشی از آن محصولاتی است که از گاز به عنوان انرژی استفاده می‌‌شود مانند فولاد و سیمان، که آن را هم بسته با اقتصادشان باید سنجید و قیمت مناسبی برای گاز آنها تعیین کرد. بخشی دیگر نیز صادرات به عنوان ماده است که وارد زنجیره ارزش پتروشیمی می‌شود. در این زنجیره دو محصول گازپایه یعنی آمونیاک و متانول را داریم که بخش آمونیاک مستقیم به اوره تبدیل و صادر می‌‌شود و بخش متانول نیز مستقیم صادر می‌شود. اگر بخواهیم برای متانول ارزش افزوده بیشتری در نظر بگیریم برای بازار ما خیلی توجیه اقتصادی ندارد و توسعه آن صرفه ندارد به همین دلیل آن را صادر می‌کنیم.»

فتحی‌محب عنوان کرد: «اوره نیز زنجیره ندارد و محصول نهایی محسوب می‌‌شود و وارد زمین‌های کشاورزی می‌شود. به همین دلیل این دو محصول را صادر می‌کنیم و می‌توانیم آنها را به عنوان صادرات مجازی گاز درنظر بگیریم که اتفاقاً ارزش افزوده خوبی برای کشور ایجاد می‌کند. در حال حاضر صادرات متانول ۲/۲ میلیارد دلار در سال برای ما ارزش افزوده دارد و صادرات اوره نیز 1/5 میلیارد دلار در سال برای ما درآمد ارزی ایجاد می‌کند که این درآمد ارزی متناسب با صندوق‌های بازنشستگی که صاحب متانول‌ها و اوره کشور هستند و حقوق بازنشستگی پدر و مادرهای ما را تامین می‌کند؛ کشور اینگونه اداره می‌‌شود. نزدیک به ۴ میلیارد دلار از این مسیر تامین می‌‌شود که حدود ۴ درصد درآمد ارزی کل کشور است.»

او در پاسخ به این پرسش که آیا زیرساخت‌هایی وجود دارد که بتوانیم ارزش افزوده خود را از صنعت گاز افزایش دهیم؟ گفت: «برای بیشتر شدن زیرساخت‌ها امکانات نداریم، اگر بخواهیم بیشتر تولید کنیم اولاً گاز نداریم، چون دچار ناترازی گاز هستیم و میدان گازی پارس جنوبی در حال افت فشار است و باید پروژه افت فشار را شروع کنیم و توسعه میدان جدید دهیم؛ پس منطقی نیست در این شرایط نه‌تنها باید همان پتروشیمی‌ها را توسعه دهیم بلکه باید سراغ پتروشیمی‌های دیگر زنجیره ارزش مخصوصاً خوراک مایع و دیگر خوراک گازها مانند اتان برویم. از طرفی گازی که می‌توانیم بر روی آن ارزش افزوده ایجاد کنیم در داخل کشور به صورت مصرف بخش خانگی و صنایع غیرعمده هدر می‌رود و باید در این بخش‌ها بهره‌وری را افزایش دهیم.»

این کارشناس افزود: «این به آن معنا نیست که مردم مصرف نکنند؛ حتی بخشی از مسائل مثل شبکه سوخت‌رسانی در دست مردم نیست که باید بهره‌وری آنها بیشتر شود، در کنار آن باید به سبد انرژی کشور تنوع داد یعنی سوخت‌های جایگزین مثل نفت سفید وارد شبکه انرژی کشور شود که بیشتر بخش‌های صنعتی می‌توانند از آن استفاده کنند که در کشورهای بزرگ دنیا مثل ژاپن، آلمان و آمریکا این اتفاق افتاده است. باید این تنوع‌بخشی ایجاد شود تا یک سبد انرژی پایداری داشته باشیم تا بتوانیم ارزش افزوده خوبی برای کشور ایجاد کنیم.»

منبع: هم میهن

نظرات
آخرین اخبار
پربازدیدترین اخبار

وب‌گردی