آیا زمین و طلا خوب است اما بیتکوین و اتریوم نه؟
آیا سرمایهگذاری روی رمزارزها ارزشش را دارد؟ بستگی دارد این سوال را از چه کسی بپرسید. به گزارش تجارتنیوز، اگر مخاطب پرسش یکی از عاشقان سینهچاک رمزارزها باشد، پاسخش توام با تعصب خواهد بود و به شما خواهد گفت: «قطعا…رمزارزها آینده پول در جهان هستند! اما اگر مخاطب پرسش آدمی محافظهکار باشد، پاسخش شاید این
آیا سرمایهگذاری روی رمزارزها ارزشش را دارد؟ بستگی دارد این سوال را از چه کسی بپرسید.
به گزارش تجارتنیوز ، اگر مخاطب پرسش یکی از عاشقان سینهچاک رمزارزها باشد، پاسخش توام با تعصب خواهد بود و به شما خواهد گفت: «قطعا…رمزارزها آینده پول در جهان هستند! اما اگر مخاطب پرسش آدمی محافظهکار باشد، پاسخش شاید این باشد: «بستگی دارد…اما بعید است.»
رمزارزها: طرفداران و مخالفان
رمزارزها حامیان جدیای دارند. افراد تاثیرگذاری مانند «ایلان ماسک»، چند باری با توئیتها و رفتارهای هیجانیشان، بازار رمزارزها را بالا و پایین کردهاند.
عاشقان فناوری (که در انگلیسی به آنها technophile میگویند) هم احتمالا طرفدار رمزارزها هستند و برای آن دلیل هم میآورند: در کمتر از یک دههای که رمزارزها (و در راس آنها «بیتکوین») همهگیر شدهاند، قیمتهایشان به شکلی نجومی بالا رفته است.
اما این دقیقا همان جایی است که مخالفان (یا شکاکان) رمزارزها به آن ایراد وارد میکنند. تاریخ اقتصاد جهان پر از مثالهایی است که در آنها، قیمت خیلی چیزها در بازه زمانی کوتاهی ناگهان بالا رفته و بعد هم آن چیزها ارزششان را از دست دادهاند و به تاریخ پیوستهاند.
این تعریف کلاسیک شکلگیریِ یک «حباب اقتصادی» (Economic bubble) هم هست و نمونهها هم کم نیستند. در هلندِ قرن هفدهم میلادی (حدود سالهای ۱۶۰۰ میلادی)، « حباب گل لاله » شکل گرفت و خیلیها را در اروپا به خاک سیاه نشاند.
«حباب گل لاله» یکی از معروفترین حبابهای اقتصادی در جهان است که در قرن هفدهم میلادی در هلند به وقوع پیوست.
در سالهای پایانی قرن بیستم (سالهای منتهی به سال ۲۰۰۰ میلادی)، « حباب داتکام » در آمریکا شکل گرفت و به دنبال ترکیدن آن حباب، سرمایههای فراوانی دود شدند و به آسمان رفتند.
حباب بورس تهران در سالهای ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ خورشیدی هم مثال وطنیِ ماجرا است که صدها هزار میلیارد تومان از سرمایه ایرانیها را نخست به جیبِ ابرثروتمندان روانه کرد و بقیه را هم دود کرد.
یک حباب جهانی
اما آیا رمزارزها هم حباب مدرن دیگری هستند که این بار ابعادی جهانی دارند؟ شواهد زیادی وجود دارند که این مدعا را تایید میکنند.
گزارشی در وبسایت معروف «فوربس» (Forbes) نشان میدهد که مجموع ارزش بازار چند رمزارز معروف (شامل «بیتکوین»، «اتریوم»، BNB، «سولانا» و XRP) در یکی دو ماه اخیر حدود ۱٫۵ تریلیون دلار (معادل ۱۵۰۰ میلیارد دلار) سقوط کرده است.
در واقع، دارندگان این رمزارزها معادل این میزان کاهش ارزش دارایی خود را شاهد بودهاند. این رقم (با دلار ۳۰ هزار تومانی) تقریبا برابر است با «۴۵ هزار تریلیون تومان» یا «۴۵ هزار هزار میلیارد تومان».
آیا افت قیمت رمزارزها صرفا یک نوسان در بازار است یا اینکه نشان از یک روند جدی دارد؟
یعنی تقریبا برابر با ۷ سال تولید ناخالص داخلی کل اقتصاد ایران. (تولید ناخالص داخلی یا GDP اقتصاد ایران با نرخ دلار آزاد، در سال ۲۰۲۰ میلادی حدود ۱۹۰ میلیارد دلار تخمین زده شده است.)
اما چرا این میتواند «حباب اقتصادی» باشد و نه «نوسانات عادی قیمتها» در بازار؟
«ارزش» از کجا میآید؟
پاسخ به پرسش بالا را اقتصاد (معمولا) به تعریف مفهوم «ارزش» (Value) حواله میدهد.
چرا طلا ارزش زیادی دارد ولی مثلا پلاستیک به آن اندازه ارزشمند نیست؟
نخست اینکه «ارزش» با «قیمت» فرق دارد: وقتی از «ارزش» صحبت میکنیم، منظورمان معمولا چیزی «ذاتی» است، اما «قیمت» معمولا در بازارها تعیین میشود. (نظرات در اینجا گوناگوناند، اما سادهسازی میکنیم!)
مثال معروف و مورد علاقه اقتصاددانان (در اینجا به طور مشخص «آدام اسمیت») این است: فرض کنید در یک کویر بیآب و علف گرفتار شدهاید و دارید از تشنگی میمیرید. شما یک الماس ارزشمند هم در جیبتان دارید. آیا حاضرید الماستان را با یک بطری بزرگ آب خنک معامله کنید که جانتان را از تشنگی نجات میدهد؟
شما میتوانید هر پاسخی بدهید. اما نکته اخلاقی ماجرا اینجا است که «قیمت» (و حتی «ارزش») یک الماس در یک بیابان برای یک فرد تشنه، کمتر از یک بطری آب خنک است. (پای جان در میان است!)
اگر در یک بیابان تشنه و در حال مرگ باشید، یک بطری آب خنک برایتان ارزشمندتر از یک الماس خواهد بود.
اینکه چرا طلا ارزشمند است و قیمت بالایی دارد، فقط و فقط به این دلیل است که «همه» آن را ارزشمند و قیمتدار میدانند.
اگر توافق میکردیم که فلز آلومینیوم را جایگزین طلا کنیم، امروز بانکهای جهان آلومینیوم ذخیره میکردند. جالب اینکه برای چندین قرن، آلومینیوم واقعا گرانتر از طلا بود!
اینکه چرا خانهای در منطقه «شمیران» در تهران باید از خانهای مشابه در خیابان «یوسفآباد» در تهران گرانتر باشد هم همین منطق را دارد: اینکه ما مردم عادی اولی را گرانتر از دومی میدانیم.
به صورت عینی، «بنز» مدل ۲۰۲۰ از پژو ۲۰۶ مدل همان سال گرانتر است، چرا که اولی امکاناتی دارد که دومی ندارد.
اما آیا بنز مدل ۲۰۲۰ باید از بنز مدل ۱۹۵۰ هم گرانتر باشد، چون امکانات بیشتری دارد؟ احتمالا نه و کلکسیوندارها، بنز مدل ۱۹۵۰ را گرانتر از بنز مدل ۲۰۲۰ میخرند، چرا که یک بنز قدیمی وکلاسیک، «ارزش تاریخی» دارد.
بنابراین، همچون مثال «الماس و آب»، مهم این است که من و شما چه قیمتی به چه چیزی نسبت میدهیم. قیمت (و حتی ارزش) عمدتا ذهنی است و معمولا هم در بازارها تعیین میشود.
رمزارزها روی هوا استوارند
ماجرا در مورد رمزارزها (البته از نگاه مخالفان!) چیزی شبیه به همین است.
قیمت بسیاری از رمزارزها در مقایسه با زمان معرفی آنها، چندین و چند برابر شده و این دقیقا روندی است که در حبابها رخ میدهد: قیمتی به چیزی نسبت داده میشود که در واقع نسبت دادنش منطقی نیست.
فرض کنید که شما یک خودکار داشته باشید که مثلا ۲۰ هزار تومان بابتش پول دادهاید و ارزش این خودکار هر روز بالاتر و بالاتر میرود تا به ۲۰ میلیون تومان برسد.
آیا کسی را میشناسید که حاضر باشد بابت یک خودکار معمولی ۲۰ میلیون تومان پول بدهد و به این فکر نکند که یک جایِ کار میلنگد؟!
رمزارزها برای تصاحب جایگاه کالاهایی مانند «طلا» راه سختی در پیش دارند و شاید هرگز موفق نشوند.
یک مثال ماجرا را روشن میکند.
در بازار رمزارزها، مجموع ارزش بازار «ترا» و «لونا» (Terra and Luna) که نزدیک به ۳ سال از معرفی آنها میگذرد، تا مدتها نزدیک به یک میلیارد دلار بود. کمی بعد اما مجموع ارزش بازار این دو به حدود ۶۰ میلیارد دلار رسید، یعنی رشدی نزدیک به ۶ هزار درصد.
خطرات پیش پایِ رمزارزها
جالبتر اینکه کسر بسیار کوچکی از رمزارزها واقعا برای معامله مورد استفاده قرار میگیرند.
با «بیتکوین» و برخی دیگر از رمزارزها میتوانید معامله کنید و مثلا، از یک فروشگاه چیزی بخرید. اما بسیاری از دارندگان رمزارزها، فقط رمزارز دارند و ممکن است آن را به متقاضی دیگری بفروشند، یعنی آن رمزارز، تنها در یک شبکه داخلی از افرادی که قبولش دارند گردش میکند.
این در مورد دلار، طلا، نفت یا یک ویلای خوشساخت در بهترین نقطه «نمکآبرود» صدق نمیکند.
بیشترِ این کالاها از نظر بیشتر مردم واقعا «ارزش» دارند و به همین دلیل بابت آنها پول خرج میشود. (این کالاها هم همان منطق قیمتگذاری را دارند، اما مثلا طلا چندین هزاره است که ارزشمند تلقی میشود و از این جهت با رمزارز فرق دارد.)
قیمت رمزارزها بالا میرود، چون کسانی حاضرند بابت آنها پول بدهند. اما این روند تا کجا میتواند ادامه پیدا کند؟
اگر شما به کسی ماشین بفروشید و او در مقابل به شما طلا بدهد، احتمالا با معامله مشکلی نخواهید داشت، اما اگر در مقابل ماشین به شما رمزارز «سولانا» پیشنهاد شود، احتمالا سعی میکنید کمی بیشتر فکر کنید.
دلیل این درنگ و تعلل شما، این است که نمیدانید «سولانا» را بعدا کسی از شما میخرد یا نه و قیمتش چطور خواهد بود.
دلیل اینکه سرمایهگذاران روی ارزهای خارجی هم «دلار» و «یورو» را به «لیر» ترکیه ترجیح میدهند، همین است: جمع بزرگی از سرمایهگذاران روی ارزهای خارجی، دلار و یورو را امنتر و با ثباتتر می دانند تا لیر ترکیه.
جان کلام اینکه قیمت رمرارزها بالا میرود، چون عده بیشتری حاضر میشوند بابت آنها پول خرج کنند…اما این دقیقا همان روندی است که همه «حبابهای اقتصادی» هم طی کردهاند.
نظرات