افتادن برخی رمزارزها در سرازیری در روزهای اخیر، احتمالا تنها یک نوسان قیمتی است که در ذات بازارها است. با این همه، ظاهرا دولتها بدشان هم نمیآید که قرمزرنگ شدنِ بازار رمزارزها را به چشم ببینند.
به گزارش تجارتنیوز، به راحتی میتوان حدس زد که چرا دولتها (و به صورت خاصتر، بانکهای مرکزی و بانکهای تجاری)، چندان دل خوشی از رمزارزها ندارند.
در حالت حدی، رمزارزها نیاز به حضور بانکها و فلسفه وجودی آنها را از میان میبرند: اگر خودتان بتوانید هر چقدر که میخواهید و هر زمان که میخواهید پول جابهجا کنید، چه نیازی به بانکها خواهید داشت؟!
اما اجازه بدهید این موضوع را اندکی دقیقتر و با جزئیات بیشتر بکاویم.
کارکرد بانک اساسا چیست؟
همه چیز را میتوان با فلسفه وجودیِ بانکها شروع کرد.
بانک به معنای امروزی، پدیده بهنسبت جدیدی است، اما به معنایِ محلی برای ذخیره کالاها، شاید بتوان رد آن را تا زمانی طولانی در تاریخ دنبال کرد.
در نزدیکی شهر یزد در ایران، قلعهای تاریخی وجود دارد به نام «ارگ سریزد»، که قدمت آن به زمان ساسانیان بر میگردد.
این ارگ ۱۷۰۰ ساله را برخی نخستین بانک جهان میدانند و بازدید از آن هم نشان میدهد که این مدعا پربیراه هم نیست. در این قلعه، اتاق هایی وجود دارد که به شدت از آنها محافظت میشده و کاروانهای تجاری، میتوانستند غلات، پول و هر چیز دیگری را در آنها به امانت بگذارند.
بانکهای مدرن هم در ابتدا همین کارکرد را داشتند، به جز آنکه به پشتوانه سپردههایی که از آنها نگهداری میکردند، وامدادن را شروع کردند. وام دادن و پرداخت سود به سپردهگذار، در واقع دو وجه تمایز بانکهای مدرن با بانکهای قدیمی هستند.
چرا بانکها سایه رمزارزها را با تیر میزنند؟
کارکرد بانک مرکزی اما فراتر از اینها است. بانک مرکزی که در عمده کشورهای جهان (اما نه در ایران!) مستقل از دولتها است، تصمیمگیرنده و مجری سیاستهای پولی کشورها هم هست.
بانک مرکزی از این جهت، در برخی کشورها حتی در واقع قدرتی فراتر از قدرت دولتها هم دارد.
مثلا بانک مرکزی آمریکا (موسوم به «فدرال رزرو») میتواند با تغییرات جزئی (تقریبا همیشه کمتر از یک درصد) در «نرخ بهره»، نه فقط سمت و سویِ اقتصاد آمریکا، که سمت و سویِ اقتصاد جهان را هم تغییر بدهد. این اتفاق بارها رخ داده است. بنابراین، عجیب نیست که بانکها و بهویژه بانکهای مرکزی، دل خوشی از رمزارزها (و بهویژه «بیتکوین») نداشته باشند.
رمزارزها غیرمتمرکز هستند؛ نگهداری از آنها عملا متضمن پرداخت هزینه به بانک نیست و مهمتر از همه، اگر رمزارزها همهگیر شوند، کسب و کار بانکها پایان پیدا میکند.
بی دلیل نیست که «کریستین لاگارد»، رئیس بانک مرکزی اروپا، همین چندی پیش خواستار تنظیم مقررات جهانی برای «بیتکوین» شد و هشدار داد که یکی از موارد استفاده از «بیتکوین»، فعالیتهای پولشویی و تبهکارانه است.
آیا دوران رمزارزها به پایان رسیده است؟
پاسخ به این پرسش را نمیتوان در ۸۰۰ کلمه یا ۱۰۰۰ کلمه پیدا کرد، اما دستکم میتوان به نشانهها و روندها اشاره کرد. نخست اینکه ایده رمزارزها اکنون به چیزی ضد خودش تبدیل شده و خودش، خودش را نابود کرده است.
زمانی که «بیتکوین» به عنوان اولین رمزارز جهانی مطرح شد، همه شگفتزده شدند و هزاران پایاننامه دانشگاهی، صدها کتاب و دهها فیلم مستند ساخته شد تا از این ایده دفاع شود که عصر پول متمرکز و سنتی پایان پیدا کرده و انحصار پول از دست دولتها و بانکها بیرون آمده است.
اما امروز که صدها رمزارز رنگارنگ در بازار وجود دارد، تقریبا اطمینان داریم که هیچ کدام نمیتوانند به اندازهای جهانی شوند که مثلا دلار آمریکا امروز جهانی شده است.
مثل این میماند که به جایِ یک داروی مسکن، ناگهان هزار شرکت داروسازی، هزار داروی مسکن روانه بازار کنند. بازار تشنه است و داروها هم ممکن است خریداری شوند، اما بعید است به غیر از حالاتی خاص، یک دارو با یک برند، بازار را قبضه کند.
بانکها و دولتها علیه رمزارزها
«بیتکوین» بسیار قدرتمند است، اما به اندازه کافی از جهانیشدن دور است. ارزش آن بهقدری زیاد است و توزیعِ آن در میان دارندگانش به قدری نامتوازن، که نمیتوان جایگزینشدن آن با دلار یا پولی دیگر را به این راحتیها تصور کرد.
محدودیت ذاتیِ تولید «بیتکوین» هم هست، یعنی اینکه اساسا تعداد محدودی «بیتکوین» میتواند تولید و استخراج شود.
اما مشکلات دیگری هم پیش پای رمزارزها وجود دارد.
مهمترینِ آنها این است که حالا خودِ دولتها تصمیم دارند رمزارز ایجاد کنند. اما این رمزارزها، در واقع صرفا نسخه دیجیتالیِ همان پولهای قدیمی هستند که حالا قرار است در فضای مجازی جابهجا شوند.
بانکهای مرکزی برخی کشورها (نظیر ایران، چین و سوئد) به دنبال چنین ایدهای بودهاند و هستند و البته بعید است تعداد بانکهای مرکزیِ طرفدارِ رمزارز اختصاصی، به همین چند مورد محدود بماند.
دولتها هم به صورت طبیعی ضد ایده «رمزارز جهانی» هستند و علتش هم جای تعجب ندارد.
در فلسفه سیاسی، دولت یعنی «قدرت متمرکز» و فراتر از این، «قدرت متمرکز انحصاری».
دولت تنها نهادی است که من و شمایِ شهروند، به صورت قراردادی، قدرتمان را در اختیارش قرار میدهیم و قبول میکنیم که این قدرت انحصاری بماند.
اینکه پلیس مجاز است به رویِ شما اسلحه بکشد، اما شما مجاز نیستید به رویِ پلیس اسلحه بکشید، در واقع ترجمه همین چیزی است که فیلسوفان سیاسی در موردش بحث کردهاند و میکنند.
حالا به این فکر کنید که چرا دولتها باید اجازه بدهند دستشان از مهمترین ابزار حکمرانی (یعنی مدیریت اقتصاد) کوتاه شود؟ هیچ دولتی اجازه نمیدهد کار به آن نقطه برسد.
ارزهای دیجیتال به نظرتون مثل حباب گل لاله در هلند نیست؟
بانک ها نمیخواهند و دولت ها نمیگذارند پس نمیشود اما خوب ضلع سومی در جهان در حال شکل گیری است و قدرت درحال انتقال از نفت فروش وام فروش و حاجی بازاری های سوئیس و وال استریت به دره سلیکون ولی و نخبگانی مثل ایلان ماسک و جک دورسی و ربات های ناشناخته بر آمده از هوش مصنوعی است بانک ها و دولت ها به زبالدان تاریخ میپیوندند و دولت جهان شمول احتیاج به پول جهان شمول و غیر متمرکز دارد ( تکینگی فناوری ) رنسانس دوم به درازای رنسانس اول نیست ولی خوب ده سال یا بیست سال هم به نتیجه نخواهد رسید !
با یک کندل قرمز جو زده نشو کارشناس جهان سومی
هیچ کسی به ارزهای ارزهای دیجیتالی و به خصوص بیتکایین حمله ویا نابود کرده نمیتواند، چرا که امروز حتا پول هایتان در بانکها در امان نیست? پول های جعلی خیلی ها زیاد اند حتا دالر جعلی دست به دست میشود!
همه در زندگی سهولت میخاهد، پول با اعتبار، سریع ، با امنیت بالا مانند بیتکاین, مستقل و آماده و آزاد….
دیگر اینکه همه چیز امروز دیجیتالی است چرا پول ها نیز دجتال نشود?
با احترام
حسین بابر
اینا رو خودمون هم میدونستیم نیاز به چاپ نبود سس ماست
بیت کوین تمام شده بی خودی دست و پا میزند
هر وقت یک ایرانی با ریالش توانست ژتون رمز ارز بخرد و سپس ان ژتون را راحت (بدون مقررات تحریم خارجی) به دلار تبدیل کند و این معامله کمتر از خرید مستقیم دلار از بانک یا صرافی تمام شود ان وقت ان ژتون برای یک ایرانی ارزش خواهد داشت. در غیر این صورت خرید این ژتونها هیچ توجیه عاقلانه ای ندارد.
مقاله ترجمه است ؟