خبرنگار «تجارت نیوز» از مشاهدات خود در موزامبیک گزارش میدهد/ بخش اول
اقتصاد آفریقایی از نمای نزدیک
اقتصاد در آفریقا چهرهای متفاوت نسبت به باقی نقاط جهان دارد. ویژگیهای خاص جمعیتی در قاره سیاه، فرهنگ بخصوص این قاره، رفتارهای فردی و اجتماعی متفاوت آفریقاییها و نهادهای اجتماعی منحصربهفرد آفریقا باعث شده اقتصاد آفریقایی خود مفهومی متمایز و خاص باشد.
علی اسدی خمامی: هواپیما از فراز اقیانوس تقرب خود را به سوی ماپوتو آغاز میکند، شهری که در نزدیکی آفریقای جنوبی قرار دارد، اما پایتخت موزامبیک، 35امین کشور پهناور جهان است. به ماپوتو میروم تا از نزدیک عملکرد اقتصاد آفریقایی را مشاهده کنم. اقتصادی که با صادرات محصولات خام و وامهای میلیارد دلاری کشورهای توسعهیافته و سازمانهای اقتصادی جهانی گره خورده است.
به گزارش تجارتنیوز ، موزامبیک کشوری در حوزه جنوب آفریقا است که پیشتر مستعمره کشور پرتغال بوده است. این مهم را میتوان از زبان مشترک اقوام و قبیلههایی که در این کشور زندگی میکنند فهمید؛ پرتغالی زبانی است که تمام جمعیت موزامبیک را به هم نزدیک کرده است.
از فراز شهر میتوان پلی نیمهتمام را مشاهده کرد که بر خلیج ماپوتو خودنمایی میکند. چهره شهر کمی خاکی اما منظم است. ماپوتو ارتفاع چندانی ندارد و بزرگ نیز محسوب نمیشود.
هواپیما در کمتر از یک دقیقه طول این شهر را که از دو سو با آب احاطه شده میپیماید تا به فرودگاه کوچک آن برسد. فرودگاهی که دو ترمینال و 6 گیت اتصال به هواپیما دارد. پیش از فرود، مهمانداران درون ایرلاینر را با مواد ضد حشره اسپری میکنند تا به جنگ یکی از بزرگترین مشکلات زندگی در آفریقا، یعنی حشرات بروند. اقدامی که میگویند بنا به قوانین و مقررات بهداشتی کشور موزامبیک الزامی است.
هرچند قرار است ویزا را در فرودگاه اخذ کنم، اما ناآشنایی ماموران مهاجرت با گذرنامه ایرانی باعث میشود دوساعتی را در سالن انتظار به تعلل بگذرانم. کاغذبازی و بوروکراسی زیاد یکی از معضلات اقتصاد آفریقایی است، معضلی که در کنار مشکل دیگر، یعنی فساد و رشوهخواهی از همان ابتدا در فرودگاه دیده میشود.
بعد از پر کردن چندین فرم و عبور از چندین فرآیند زمانبر، به سد آخر بر میخورم: ماموری که معتقد است 400 دلار برای ورود به کشورش کفایت نمیکند و از من میخواهد در سفر بعد دستکم 1000 دلار همراه داشته باشم. هرچه باشد، مامور اداره مهاجرت نمیتواند از مبلغ کمی به اندازه 400 دلار، سهم خود را بردارد.
کاغذبازی و بوروکراسی زیاد یکی از معضلات اقتصاد آفریقایی است، معضلی که در کنار مشکل دیگر، یعنی فساد و رشوهخواهی از همان ابتدا در فرودگاه دیده میشود.
بعد از دریافت ویزای یکبار ورود 30 روزه، به سمت سالن پروازهای ورودی میروم. جلوی درب ورودی بارها را میگردند تا کسی بیش از 200 نخ سیگار همراه خود نداشته باشد. من تنها کولهای کوچک به پشت دارم. مسالهای که باعث میشود بدون بازرسی از دروازه خروجی بگذرم. بیرون از فرودگاه سوار تاکسی میشوم تا در ازای پرداخت 20 دلار به هتل محل اقامتم برسم، یعنی دو برابر مبلغی که باید بپردازم.
جدال حال و گذشته
گم شدن در شهر، فعالیت مورد علاقه من است. بدون کمک راهنما یا نقشه در شهر گم میشوم تا گامها و گذر دقیقهها من را به سوی مقصدی ناشناخته هدایت کند. به واسطه این علاقه، در ماپوتو گم میشوم و چرخ میزنم. موزامبیک سابقا کشوری مارکسیستی بوده است. اما اکنون تنها چیزی که از مارکسیسم در این کشور باقی مانده، نام خیابانهاست. از «کارل مارکس» پایین میروم تا به «مائو تسه تونگ» برسم. از «جولیوس نایرره» میگذرم و بعد از دیدن «کنت کوندا» راه خود را به سوی «ولادیمیر لنین» پیش میگیرم. خیابانها وسیع و خوش ساختند، اما نسیم نمکین اقیانوس سنگفرش یکدست پیادهروها را فرسوده است.
ماپوتو شهر کوچکی است. با یک ساعت پیاده روی میتوان دو سوی آن را دید. مردم این شهر خونگرم و مهماننوازند و از گردشگران استقبال میکنند. هرچند رنگ سفید پوست گاهی اوقات میتواند مشکل آفرین شود. شهر با تمام مشکلاتش بسیار خوشسیماتر از آنچه است که در رسانه رسمی از آفریقا نمایانده میشود. مانند اکثر شهرهای جهان، ماپوتو دو چهره فقیر و غنی دارد، هرچند وسعت فقر در این شهر بیشتر از زندگی مرفه است.
یکی از مشکلات اصلی اقتصاد آفریقایی، نرخ بالای بیکاری است. این مساله را میتوان به خوبی در ماپوتو دید. تعداد زیادی بیکار خیابانها را گز میکنند.
شهر بنای پیشرفت دارد. ساختمانهای بلند ساخته میشوند و همزمان شکاف طبقاتی عمیقتر میشود. یکی از مشکلات اصلی اقتصاد آفریقایی، نرخ بالای بیکاری است. این مساله را میتوان به خوبی در ماپوتو دید. تعداد زیادی بیکار خیابانها را گز میکنند. تعداد دستفروشان گاها از عابران بیشتر است. تعداد زیادی از شاغلان را نگهبانها و رانندگان تاکسی تشکیل میدهند و سیمهای خاردار بر فراز دیوارها، خبر از تسلط جرم و جنایت بر شبهای شهر دارد. با این حال «موهان»، کارمند بانک جهانی معتقد است که اوضاع از زمان حکومت مارکسیستها بهتر شده است.
در دستان بانک جهانی
حزب مارکسیست فرلیمو، از زمان استقلال موزامبیک در سال 1975 تا سال 1992 بر موزامبیک حکومت میکرد. پس از آن این حزب از مارکسیسم رویگردان شد، با حزب مخالف خود یعنی رنامو، که پیش از آن یکی از بازیگران جنگ داخلی موزامبیک بود به توافق رسید و اولین انتخابات چند حزبی را در کشور برگزار کرد. از آن تاریخ تا کنون همچنان فرلیمو حزب حاکم کشور بوده، اما تعلیمات مارکسیستی را کنار گذاشته است.
موهان میگوید: «بعد از اصلاحات سال 1992، درهای اقتصاد موزامبیک بر جهان گشوده شد و بسیاری از شرکتهای بزرگ به این کشور آمدند. حضور این شرکتها و ظهور بانکها خود به تنهایی فرصتهای شغلی بسیاری را ایجاد کرده است.»
این اقتصاددان معتقد است بازار آزاد، سبب نجات اقتصاد موزامبیک که زمانی ویران از جنگ داخلی بود، شده است. با این حال میپذیرد که خصوصیسازی در همه جنبهها مفید نبود. به عنوان مثال میگوید خصوصی سازی باعث شده صادرات چای موزامبیک از رقمی در حدود 600 میلیون دلار در سال، به 40 میلیون دلار سقوط کند. اکنون بازار موزامبیک را کالاهای خارجی فرا گرفتهاند.
تقریبا تمامی مواد غذایی ساخت آفریقای جنوبی و اکثر مواد آرایشی و بهداشتی ساخت کشور ترکیه هستند. شرکتهای چند ملیتی نظیر کوکاکولا، به اقتصاد موزامبیک رخنه کردهاند و اکنون میتوان تبلیغات آنها را در گوشه و کنار شهر ماپوتو دید.
مانند بسیاری دیگر از نمونهها، این اقتصاد آفریقایی آلوده به فساد است. فسادی که اقتصاد بازار نتوانسته با آن مقابله کند. در خیابان بارها و بارها به عکس سامورا ماشل در مغازهها، پشت ماشینها و روی تیشرتها بر میخورم. رییس جمهور مارکسیست موزامبیک که مردم معتقدند در مبارزه با فساد، بسیار موفق عمل کرده بود.
یک مشت از خروار اقتصاد آفریقایی
موزامبیک داستان خاص خودش را دارد. استقلال از پرتغال، دولت مارکسیست، جنگهای داخلی، تغییر ساختار سیاسی و اقتصادی، چرخش به سمت بانک جهانی و شکل گیری اقتصاد کمک محور. با این حال روایت این کشور اشتراکات زیادی با روایات سایر کشورهای قاره سیاه نیز پیدا میکند. از این رو میتوان گفت که اقتصاد موزامبیک، نمونه خوبی از اقتصاد آفریقایی است.
صنایع در این کشور تقریبا نایابند. تنها صنعت موجود، صنعت آلومینیوم است که آن هم نه چرخه کامل، که بخشی از زنجیره تولید شمش این فلز را تشکیل میدهد. عمده درآمد کشور، از طریق صادرات مواد خام، خصوصا محصولات کشاورزی و کمکهای خارجی است. هرچند در این کشور نفت، گاز و معادن فلزات و سنگهای گرانبها نیز وجود دارد که به تازگی توجه شرکتهای بینالمللی را به خود جلب کردهاند.
هنگامی که پرتغالیها از این کشور رفتند، طبقه متوسط را هم با خود بردند. از همین رو اداره کشور به دست طبقاتی افتاد که پیش از آن تجربه حکومتداری نداشتند.
«آندری» مردی چهل و اندی ساله است که 10 سالی میشود در موزامبیک اقامت دارد. او مدیر یک هتل است و هنگام صحبت با من، خود را در طبقه متوسط مرفه قرار میدهد. با این حال معتقد است که در این کشور طبقه متوسط تقریبا وجود ندارد. او میگوید: «هنگامی که پرتغالیها از این کشور رفتند، طبقه متوسط را هم با خود بردند. از همین رو اداره کشور به دست طبقاتی افتاد که پیش از آن تجربه حکومتداری نداشتند. وضعیت کنونی کشور حاصل همین اتفاق است.»
به نظر میرسد به غیر از صاحبان مشاغل کوچک که تعدادشان محدود است، تنها کارمندان اداری را بتوان در زمره طبقه متوسط، آن هم از نوع رو به پایینش قرار داد. کارمندان اداری درصد کوچکی از جمعیت موزامبیک را تشکیل میدهند. از اینرو میتوان گفت که حرف آندری تقریبا صحیح است.
این صاحب کسبوکار میگوید در خانوارهای موزامبیکی که میانگین جمعیتشان 5 نفر است، معمولا تنها یک نفر صاحب شغل میشود، آن هم در صورتی که به اندازه کافی خوششانس باشد. این شغلها معمولا در حوزه کشاورزی هستند، و کشاورزی در این کشور تقریبا سنتی است. این یعنی صاحبان مشاغل، درآمد چندانی ندارند. همین مساله باعث شکلگیری طبقه فقیری گسترده در سطح کشور شده است.
جوزف راننده تاکسی است. او میگوید درآمد متوسط در موزامبیک تقریبا 200 دلار در ماه است. با توجه به سطح قیمتها در این کشور که کمی از ایران گرانتر است، درآمد 200 دلاری نمیتواند زندگی مرفهی را به دنبال داشته باشد. زندگی زیر خط فقر، یکی از ویژگیهای اقتصاد آفریقایی است.
نگاهی به شاخصها
تولید ناخالص داخلی موزامبیک بر اساس برابری قدرت خرید (GDP ppp) در سال 2016 نزدیک به 37 میلیارد دلار تخمین زده شده است. با توجه به جمعیت 25 میلیون نفری کشور، درآمد سرانه به طور تقریبی هزار و 263 دلار محاسبه میشود. ضریب جینی در این کشور 45.7 است که در سطح میانه قرار دارد و خبر از توزیع نابرابر ثروت میدهد.
شاخص توسعه انسانی (HDI) موزامبیک در سال 2015، 0.415 بوده که زیر میانگین جهانی است و نشان میدهد سرمایهگذاری مناسبی در حوزه آموزش و بهداشت در این کشور انجام نمیشود. هرچند این شاخص نسبت به سال 2014 رشد داشته، اما در هر صورت رتبه موزامبیک در این زمینه 181 از میان 196 کشور جهان است.
نرخ رشد اقتصاد موزامبیک در سال 2016، 3.3 درصد بوده است، که نسبت به سال 2015، 3 درصد افت نشان میدهد. با این حال این اقتصاد آفریقایی کماکان سریعترین نرخ رشد را در میان کشورهای قاره سیاه دارد.
این واقعیت نشان از آن دارد که جدا از تاثیرات مخرب جنگهای داخلی و بیتجربگی حکومتداری بعد از استقلال، موزامبیک در سالهای اخیر با نوعی سوء مدیریت اقتصادی همراه بوده است.
موزامبیک از منظر جمعیت در رتبه 178ام، اما از نگاه مساحت در رده 35ام جهانی قرار دارد. این مساله نشان میدهد که تراکم جمعیت در این کشور بالا نیست. زمین در موزامبیک، به خاطر نزدیکی به اقیانوس حاصلخیز است.
منابع فراوانند، دما با تغییر میان 15 درجه و 30 درجه سانتیگراد معتدل محسوب میشود و میانگین بارندگی نزدیک به 100 میلیمتر در ماه، خبر از سهولت کشاورزی میدهد. کشور از منظر ژئوپولتیک در موقعیت مناسبی قرار دارد، و دسترس زمینی، هوایی و دریایی به آن آسان است. با این حال وضعیت اقتصاد در آن چنگی به دل نمیزند.
این واقعیت نشان از آن دارد که جدا از تاثیرات مخرب جنگهای داخلی و بیتجربگی حکومتداری بعد از استقلال، موزامبیک در سالهای اخیر با نوعی سوء مدیریت اقتصادی همراه بوده است.
سوء مدیریتی که میتوان در غیرعمدی بودن آن شک وارد کرد، چراکه به ضرر مردم کشور و به نفع کشورهای خارجی و شرکتهای بینالمللی بوده است. البته همانطور که پیشتر اشاره شد، این ویژگی در اقتصاد موزامبیک یکتا نیست، بلکه به جرات میتوان گفت ویژگی شاخص یک اقتصاد آفریقایی است.
ادامه دارد…
نظرات