موضوعات داغ: # ترامپ # استقلال # بازنشستگان # قیمت سکه # قیمت طلا # ترافیک # عراق # پزشکیان
«تجارت‌نیوز» گزارش می‌دهد:

زنگزور؛ میدانی برای هم گرایی استراتژیک یا صفحه شطرنج رقبا؟

زنگزور؛ میدانی برای هم گرایی استراتژیک یا صفحه شطرنج رقبا؟
کریدور میانی به خط مقدم رقابت چندقطبی تبدیل شده است. حضور واشنگتن در زنگزور نه تنها برای تثبیت مرزها، بلکه برای جلوگیری از انحصار ترانزیت اوراسیا توسط چین نیز گزاره‌ای قابل تامل است.

به گزارش تجارت نیوز، توافق ماه اوت در کاخ سفید، نقشه سیاسی حمل و نقل اوراسیا را از نو ترسیم کرد. واشنگتن که مدعی میانجیگری صلح بین ارمنستان و آذربایجان است، در اقدامی بی‌سابقه، حقوق انحصاری توسعه کریدور جدید از مسیر جنوب ارمنستان را به دست آورد. این گذرگاه که «مسیر ترامپ برای صلح و رفاه بین‌المللی» نام گرفته، آذربایجان را به نخجوان متصل کرده و به ایالات متحده فرصت داده تا به مدت ۹۹ سال یک نقطه استراتژیک در قلب اوراسیا را در اختیار داشته باشد. آنچه که به ظاهر زیرساخت می‌رسد، در واقع، ادعای جسورانه‌ای درباره نفوذ ژئوپلیتیکی است که به واسطه‌اش مسیر تجاری جایگزین شرق-غرب ایجاد خواهد کرد.

اهمیت این کریدور فراتر از تجارت است. ظرف چند هفته پس از این توافق، رهبران ارمنستان و آذربایجان در چین حضور داشتند و داده‌های همین پروژه را به عنوان بخشی از گسترش کریدور میانی به سمت شرق، در اختیار شی جین‌پینگ قرار دادند. مسیری که زمانی برای کاهش رقابت‌های منطقه‌ای طراحی شده بود، امروز به عرصه تازه‌ای از رقابت جهانی تبدیل شده است. حال سوال واقعی دیگر امروز در دو زمینه مطرح می‌شود، نخست کدام بازیگر از آن استفاده خواهد کرد و مهم‌تر از آن، کدام بازیگر یا بازیگران مالک آن هستند.

سایه سنگین بازی‌های سیاسی بر حاکمیت ارضی!

در اساس، کریدور میانی یک پروژه منطقه‌ای است. کشورهای فعال در آن از جمله قزاقستان، آذربایجان و گرجستان – و بعدها ترکیه که به این گروه پیوست – در بنادری مانند باکو و آکتائو سرمایه‌گذاری کرده، راه‌آهن و جاده‌های جدید ساخته‌اند و به شدت در زیرساخت‌های نرم برای ساده‌سازی رویه‌های گمرکی و قوانین منطقه‌ای مشارکت داشته‌اند. هدف آنها، بالاخص آذربایجان و قزاقستان، روشن بود: گذار از وابستگی به منابع و تبدیل شدن به قطب‌های ترانزیت و لجستیک که اروپا و آسیا را به هم متصل می‌کنند.

با این حال، آژانس‌های عملیاتی نتوانستند مانع از نفوذ بازیگران فرامنطقه‌ای شوند. توافق کریدور زنگزور – یا همان مسیر صلح ترامپ – نشان می‌دهد که به چه سرعتی حاکمیت یک بازیگر به خطر می‌افتد. بدین معنا در حالی که این کریدور رسما و به لحاظ قانونی در اختیار ارمنستان قرار دارد اما در عمل نزدیک به یک قرن در اختیار واشنگتن قرار خواهد داشت. پس آنچه که به نظر می‌رسد یک توافق فنی باشد، در واقع، طرحی است در کنترل استراتژیک ایالات متحده – توافقی که نفوذ ایران را تحت‌الشعاع قرار داد و سکوت نگران‌کننده مسکو را برانگیخت. اپراتورهای منطقه‌ای همچنان در مرکز هستند، اما میدانی که روی آن مانور می‌دهد به طور فزاینده‌ای به موضوعی جدی برای رقابت‌ها تبدیل شده است.

نقشه راه بازیگران برای زنگزور

اروپا این کریدور را به عنوان مانعی در برابر یکه‌تازی‌های مسکو پذیرفته است. اتحادیه اروپا علاقه خود را به سرمایه‌گذاری نشان داده و در این مسیر به شکل قابل توجهی سرمایه‌گذاری کرده است. همزمان چین نیز همین هدف را دنبال کرده است. با توجه به اینکه شاخه شمالی کمربند و جاده به واسطه جنگ و تحریم‌ها تحت فشار قرار دارد، پکن به سمت جنوب متمایل شده است. پکن این ابتکار را ابتکاری «برد-برد» برای کشورهای در امتداد مسیر توصیف کرده، اما هدف واقعی‌اش تضمین خطوط اتصال زمینی پایدار به اروپا است که هم مسیرهای شمالی و هم نقاط انسداد دریایی مانند کانال سوئز را دور می‌زند.

سایر بازیگران منطقه‌ای نیز به دنبال ورود به این مسیر هستند. ازبکستان و ترکمنستان این کریدور را به عنوان یک شاهراه برای صادرات و خودمختاری بیشتر می‌بینند. ارمنستان که مدت‌ها زیر سایه سنگین مسکو قرار داشت، اکنون از توافق ایالات متحده و پیشنهادهای چین برای بازیابی نفوذ خود استفاده می‌کند؛ هر چند با خطر بیگانه شدن روسیه و ایران روبه‌رو است.

رقابت‌ها بر صفحه شطرنجی پیچیده

کریدور میانی به خط مقدم رقابت چندقطبی تبدیل شده است. حضور واشنگتن در زنگزور نه تنها برای تثبیت مرزها، بلکه برای جلوگیری از انحصار ترانزیت اوراسیا توسط چین نیز گزاره‌ای قابل تامل است. پکن با توسل به زیرساخت‌ها، امور مالی و دیپلماسی به دنبال نفوذ بلندمدت بر زنجیره‌های تامین است.

همزمان روسیه و ایران، که زمانی بازیگران مسلط بر این منطقه قلمداد می‌شدند، اکنون ناظرند. هر دو، توافق میانجیگری شده توسط ایالات متحده را به عنوان تهدیدی مستقیم برای امنیت و نفوذ خود قلمداد کرده و آن را به چالش می‌کشند. در چنین شرایطی بعید است بازیگران ذی‌نفع منفعل بمانند: پروژه‌های رقیب، مانع‌تراشی دیپلماتیک و حتی ایجاد اختلال پنهان همچنان گزینه‌های روی میز است. این کریدور دیگر فقط یک مسیر تجاری نیست؛ بلکه صفحه شطرنج ژئوپلیتیکی است.

پارادوکس مالکیت

هیچ بازیگر به تنهایی مالک کریدور میانی نیست. عملیات روزمره بر عهده قزاقستان، آذربایجان، گرجستان و ترکیه است، اما قوانین، مسائل مالی و اهرم‌های سیاسی توسط واشنگتن، بروکسل و پکن تامین می‌شود. ایالات متحده به دنبال کنترل نقطه‌ای حساس است، چین صحنه سیاسی را در اختیار دارد و اروپا این چارچوب را به لحاظ مالی تامین می‌کند. نتیجه، حاکمیت همپوشانی است؛ کریدوری با مالکان زیاد اما بدون ارباب.

بدین ترتیب شاهد معادله‌ای چند وجهی هستیم. مالکیت چندپاره ممکن است انعطاف‌پذیری را تقویت کند: اگر یک حامی در وضعیت متزلزلی قرار بگیرد، دیگری می‌تواند جای او را بگیرد. اما این امر همچنین باعث شکنندگی می‌شود. هر ایست بازرسی سیاسی می‌شود، هر توافقی برای اجاره این کریدور مورد مناقشه قرار می‌گیرد و هر توافقی گروگان رقابت‌های بزرگتر خواهد شد. کریدور میانی کمتر یک بزرگراه است تا یک تالار آینه؛ هر قدرتی بازتاب توانایی‌اش را می‌بیند، اما هیچ کس به تنهایی جاده را کنترل نمی‌کند.

آینده کریدور میانه کمتر تحت تأثیر جاه‌طلبی‌های قدرت‌های خارجی و بیشتر تحت تاثیر تعهد چهار کشور میزبان یعنی – قزاقستان، آذربایجان، گرجستان و ترکیه – شکل خواهد گرفت. بدون مدیریت مشترک آنها، هیچ میزان سرمایه‌گذاری خارجی یا مانور سیاسی برای تبدیل این کریدور به یک پیوند واقعی قابل اعتماد در سراسر اوراسیا کافی نخواهد بود. برای سیاست‌گذاران و سرمایه‌گذاران، درس حاصل از این وضعیت روشن است: موفقیت پایدار نه به رقابت بین قدرت‌های بزرگ، بلکه به توانمندسازی کشورهای منطقه‌ای بستگی دارد که همکاری آنها در نهایت سرنوشت این کریدور را تعیین خواهد کرد.

نظرات
آخرین اخبار
پربازدیدترین اخبار

وب‌گردی