موضوعات داغ: # قیمت طلا # قیمت دلار # قیمت سکه # بورس کالای ایران # جنگ # عراق # تامین مالی # بانک مرکزی
فرشاد مومنی، استاد تمام اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی:

اقتصاد ایران وارد فاز ربای مضاعف شده/ حکومت ناآگاه مانند دن کیشوت رفتار می‌کند/ چاپلوسان را مجازات کنید نه منتقدان را

اقتصاد ایران وارد فاز ربای مضاعف شده/ حکومت ناآگاه مانند دن کیشوت رفتار می‌کند/ چاپلوسان را مجازات کنید نه منتقدان را
خداوند پدر و مادر کسانی را بیامرزد که پس از جنگ ۱۲روزه، تشخیص دادند که در آرایش ساختار تصمیم‌ گیری دفاعی کشور باید تغییرات قابل اعتنایی صورت گیرد. حالا اینکه چقدر از آن انجام شده یا در دستور کار است، بنده اطلاع ندارم. اما می‌گویم ضریب اضطرار نیاز به بازنگری در نظام اداره اقتصادی کشور، به مراتب مهم‌ تر، فوری ‌تر، جدی ‌تر و شکنندگی ‌آورتر است. بنابراین، هر لحظه غفلت در این زمینه، می‌تواند هزینه‌ های بسیار سنگینی برای کشور به دنبال داشته باشد.

به گزارش تجارت نیوز، دکتر فرشاد مومنی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، در سخنان  خود با اشاره به تجربه‌ های تاریخی از جمله انقلاب مشروطه ابراز عقیده کرد که ساختار تصمیم‌ گیری اقتصادی کشور، به‌جای بهره‌ گیری از تاریخ و نظریات نهادگرایانه، در چرخه‌ ای از نابخردی، فساد، جهل ساختاری و ضدیت با تولید گرفتار شده و با تکرار خطاهای گذشته، کشور را در مسیر فروپاشی از درون قرار داده است.

وی با انتقاد از سلطه سوداگری، ربا و خام‌فروشی، تاکید کرد که سقوط بنیه تولید ملی، به کاهش توان مالی حکومت، گسترش وابستگی، فقر گسترده، مشروعیت‌ زدایی و بی‌ ثباتی اجتماعی منجر شده و گفت: در چنین شرایطی، حتی نهادهای حیاتی مثل تامین اجتماعی نیز به جای حمایت از تولید، با قطع بیمه کارگران در واکنش به بحران‌ های مالی، عملا  علیه منافع ملی و قانون عمل می‌ کنند.

مومنی با بیان اینکه بیش از ۷۵ درصد مردم به حمایت معیشتی وابسته‌ اند و سهم تولید از اقتصاد به پایین‌ترین سطوح رسیده، اظهار داشت:  این روند در کنار سیاست‌ هایی مانند آزادسازی واردات، حذف یارانه‌ ها و نادیده گرفتن نظریات کارشناسی، کشور را به دست لاشخورها و ذی‌ نفعان رانتی سپرده است.

او ضمن هشدار درباره استمرار شوک‌ درمانی و ربای مضاعف در سیستم مالی، از دولت خواست به جای پنهان‌ کاری و سرکوب منتقدان، با تشکیل شورای اضطراری اقتصادی متشکل از کارشناسان مستقل، نظام تصمیم‌ گیری را بازآرایی کند، زیرا تکرار چنین سیاست‌ هایی هزینه‌ ای به مراتب سنگین‌ تر از جنگ نظامی بر کشور تحمیل خواهد کرد.

دکتر فرشاد مومنی، استاد تمام اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی که در نشست «زمینه‌های وقوع انقلاب مشروطه از دریچه اقتصاد سیاسی نهادگرایی و دلالت‌های آن برای امروز و فردای ایران» و در موسسه مطالعات دین و اقتصاد سخن می‌گفت، با بیان اینکه وقتی بحث را از دریچه فهم روشمند تحولات معطوف به توسعه یا اضمحلال زیر ذره‌بین قرار می ‌دهیم، به طور سنتی گفته می‌شود که از دو زاویه بسیار مهم است که تاریخ خودمان را بدانیم، اظهارداشت: یک زاویه ‌اش زاویه سنتی است که می ‌گوید تاریخ را به مثابه آیینه عبرت در نظر بگیرید. این شکل از فهم تاریخی در واقع ساده ‌ترین فهم از منزلت تاریخ در رقم زدن سرنوشت حال و آینده ماست.

در سمت‌گیری‌ های سیاست اقتصادی، بدیهی‌ ترین تجربه‌ های تاریخی نادیده گرفته شده‌اند

وی افزود: برای اینکه فقر اندیشه‌ ای در نظام تصمیم‌ گیری‌های اساسی ایران را درک کنیم، ما تحولات ۳۷ ساله گذشته اقتصاد ایران و خطاهای پرشمار سیاستی که در این دوره مشاهده شده را بررسی کردیم. یکی از یافته‌ های تحقیق ما این است که اگر همین سطح از فهم از تاریخ در نظام تدبیر امور ایران وجود می‌ داشت، بالغ بر ۷۵ درصد خطاهای سیاستی می ‌توانست رخ ندهد. حالا اینکه این جهل به تاریخ یا تجاهل آن را باید متخصصان اقتصاد سیاسی واکاوی کنند. اما آنچه که اتفاق افتاده نشان‌دهنده این است که در سمت‌گیری‌های سیاست اقتصادی، بدیهی‌ترین تجربه‌های تاریخی نادیده گرفته شده‌اند، خطاها تکرار شده‌اند و فقر و مسکنت و فلاکت برای مردم و ناتوانی فزاینده برای حکومت و فراهم آمدن چشم‌اندازهای شکننده و ناآرام و تحریک‌کننده خارجی‌ها برای مداخله در مقدرات ما را به همراه آورده است.

هر نظام تدبیری که قادر به شناخت عالمانه و عمیق تاریخ گذشته خودش نباشد، قادر به اتخاذ انتخاب‌های راهبردی ثمربخش نخواهد بود

این استاد اقتصاد با یادآوری اینکه سطح بالاتری از منزلت تاریخ را اقتصاددان‌های نهادگرا به ساحت اندیشه و تمدن بشری هدیه کرده‌اند، یادآورشد: بحث نهادگراها این است که هر نظام تدبیری که قادر به شناخت عالمانه و عمیق تاریخ گذشته خودش نباشد، قادر به اتخاذ انتخاب‌های راهبردی ثمربخش نخواهد بود. برای اینکه از دیدگاه نهادی گفته می‌شود که انتخاب‌هایی که هر جامعه در گذشته صورت می‌دهد، برای انتخاب‌های امروز و فردای ما نقش قیود بر سر راه انتخاب‌های جدید را ایفا می‌کنند.

حکومت ناآگاه به تاریخ که به سمت تصمیمات نابخردانه می‌رود

مومنی توضیح داد: یعنی یک نظام تصمیم‌گیری با صلاحیت کارشناسی با مراجعه به تاریخ درمی‌یابد که امروز و فردا هر انتخابی که بخواهد نمی‌تواند انجام دهد. به این می‌گویند قفل‌شدگی به تاریخ یا وابستگی به مسیر طی‌شده. نظام تدبیر خردورز ابتدا این قفل‌شدگی را تشخیص می‌دهد و سپس می‌تواند از راهنمایی‌های نظریه نهادگرایی برای باز کردن آن قفل‌ها استفاده کند. وگرنه در غیر این صورت، حکومت ناآگاه به تاریخ که به سمت تصمیمات نابخردانه می‌رود، به تدریج خود در اسارت آن نابخردی‌ها قرار می‌گیرد و تنش‌ها و اصطکاک‌ها و بحران‌هایی که آن نابخردی‌ها برایش ایجاد می‌کنند، خود به دست خودش سرنوشتش را رقم می‌زند.

پیچیده  و نامرئی شدن موجب می‌شود که حکومتگران ناآگاه نقش «دن‌ کیشوت» را ایفا کنند

او با بیان اینکه به واسطه این نابخردی‌ها، یک مسئله جدیدی را نیز تعدادی از متفکران توسعه به عنوان منزلت یا مزیت سوم مراجعه به تاریخ مطرح کرده‌اند، توضیح داد: این مساله این است که از نقطه عطف نخستین موج انقلاب صنعتی، ما وارد یک مدار جدیدی در تاریخ بشر شده‌ایم که این مدار جدید از زوایا و دریچه‌های پرشماری مورد توجه قرار گرفته، و آن هم پدیده روند رو به پیچیدگی همه امور است. در اثر این پیچیدگی، حیاتی ‌ترین و سرنوشت‌ سازترین مسائل برای ذهنیت‌ های غیرمجهز به علم، نامرئی می‌ شوند. پیچیده شدن و نامرئی شدن موجب می‌شود که حکومت‌گران ناآگاه نقش «دن‌ کیشوت» را ایفا کنند؛ یعنی دائما با دشمن‌های فرضی و موهومی درگیر شوند. چون در اثر شتاب تاریخ، امور روزبه ‌روز پیچیده ‌تر و نامرئی ‌تر می‌شوند و فقط با تجهیز نظام تصمیم‌گیری‌های اساسی کشور به خرد کارشناسی است که می‌توان آن‌ها را درک کرد.

درک ما از ماهیت سلطه خارجی در گذشته متوقف مانده است

استاد گروه برنامه ریزی و توسعه اقتصادی دانشگاه علامه طباطبایی خاطرنشان کرد: از این دریچه وقتی نگاه می‌کنید به طرز درک حکومت‌گران و حتی بخش‌هایی از کارشناسان ما درباره مسئله سلطه خارجی‌ ها، طرز درکی که آنها از سلطه خارجی‌ها ابراز می‌کنند در بهترین حالت بخش کوچکی از شیوه‌های اعمال سلطه در نیمه اول قرن نوزدهم را روایت می‌کند. یعنی مثلاً این افراد بسیار ابراز خوشحالی می‌کنند که ما چقدر حکومت مستقلی هستیم. بعد می‌پرسید از کجا فهمیدی که خیلی مستقلی؟ می‌گوید اکنون دیگر وزرا و وکلای ما را خارجی‌ها تعیین نمی‌کنند. در حالی‌ که حتی در نیمه اول قرن نوزدهم، این فقط بخشی از سازوکارهای اعمال سلطه بوده است. ولی هر چقدر که به جلوتر می‌آییم، پدیده وابستگی دائماً پیچیده‌ تر و نامرئی ‌تر می‌شود.

حکومتی که به این درک نرسیده باشد که بزرگ‌ترین پشتیبان مالی‌اش یک نظام تولیدی پررونق است، محکوم به فناست

مومنی تاکید کرد: منزلت تاریخ در چنین شرایطی آن است که مسائل به‌ غایت پیچیده و نامرئی برای افراد غیرمتخصص در زمان حال، با مراجعه به تاریخ تا حدودی شفاف‌تر و عریان‌تر قابل مشاهده می‌شود، و این مشاهده به نظام تصمیم ‌گیری‌های اساسی کشور ، به فرض آنکه حتی خود نیز نیک ‌نفس، پاکدامن و توسعه‌خواه باشد، کمک می‌ کند که تصمیمات نابخردانه اتخاذ نکند. از طریق اینکه مراجعه به تاریخ به ما این کمک را می‌کند که بتوانیم آن مسائل بسیار پیچیده را بهتر درک کنیم. از نقطه عطف نخستین موج انقلاب صنعتی تا امروز، همواره فقر و فلاکت و وابستگی ذلت‌آور به دنیای خارج و ناتوانی حکومت و عقب‌ماندگی کشور، همیشه نقطه شروعش بروز ضعف در بنیه تولیدی کشور بوده است. ببینید، وقتی بنیه تولیدی ضعیف می‌شود، مهلک‌ترین ضربه به کجا وارد می‌شود؟ مهلک‌ترین ضربه به توان مالیات ‌ستانی حکومت وارد می‌شود. حکومتی که به این درک نرسیده باشد که بزرگ‌ترین پشتیبان مالی‌اش یک نظام تولیدی پررونق است، این حکومت محکوم به فناست.

بی‌توجهی به تولید، نابودی می‌آورد

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد یادآورشد: تا همین امروز هم داده‌های به‌روز اقتصاد ایران را مشاهده کنید، می‌بینید که بزرگ‌ترین پرداخت‌ کنندگان مالیات به حکومت، تولیدکنندگان هستند. پس آن حکومتی که به واسطه نادانی یا به ‌دلیل آنکه آلت دست لاشخورها و بیگانگان قرار گرفته، به ‌صورت ارادی یا انفعالی مسیر منتهی به ضعف بنیه تولید را در ایران دنبال می‌کند، مراجعه به تاریخ به او می‌گوید که در حال کندن گور خود است.

نسبت اقلام تولید داخل در جهیزیه‌ ها به ‌سمت صفر میل می ‌کند

به گفته این اقتصاددان؛ آسیب‌ دیده بزرگ دوم از ضعف بنیه تولید، مردم هستند. حکومتی که نتواند این را درک کند که مصرف ‌های مدرن را با بنیه تولیدی معیشتی نمی ‌توان پاسخ داد. یکی از ویژگی‌های صنعت مدرن، قدرت بی‌نظیر آن در خلق تقاضاهای جدید است؛ تقاضاهایی که اگر حکومت بستر تولیدشان را فراهم نکرده باشد، برای حکومت بحران مشروعیت و برای کشور ناپایداری سیستمی به همراه خواهد داشت، زیرا مردم ناراضی خواهند شد. آن حکومت‌ گرانی که فهم اقتصادی ندارند، بگویند که اقوام‌شان یک مراجعه بکنند به لیست اقلام جهیزیه در دوران مادربزرگ، مادر و فرزندان خود، و آنچه باید مشاهده کنند این است که به‌طرز وحشتناکی، نسبت اقلامی که ما در داخل قادر به ساخت آن‌ها هستیم در حال میل به سمت صفر است؛ در حالی که تا ۷۰ سال پیش این نسبت بسیار نزدیک به ۱۰۰ بود.

مصرف مدرن با واردات و ربا مهار نمی ‌شود

وی اضافه کرد: اگر حکومت‌گر گرامی ما قادر نیست که خودش این موضوع را درک کند، یا مایل نیست از زبان کارشناسان کشور بشنود، از طریق این‌گونه پژوهش‌ها این مفهوم ، یعنی قدرت استثنایی خلق تقاضاهای جدید توسط فناوران و فناوری‌های مدرن ، را درک کند. این مصرف‌های دائما جدید را با تولید معیشتی نمی‌ توان پاسخ داد؛ چه رسد به آنکه حکومتی بخواهد از طریق دامن زدن به ربا، سوداگری، تب واردات و موارد مشابه به این مصرف‌ها پاسخ دهد. چنین حکومتی محکوم به فناست.

حکومت امروز فهم اقتصادی دوره جنگ را ندارد/ در دوره جنگ، درک درست از اقتصاد، کشور را آبرومندانه اداره کرد

مومنی تاکید کرد: اگر شما می ‌بینید که در دوره جنگ، ایران توانست تا آن اندازه آبرومند کشور را اداره کند، برای آن بود که در آن دوره افرادی چون عالی‌نسب، رجایی و میرحسین موسوی وجود داشتند که این موضوع را درک کرده بودند. آنان شرافتمندانه و با غیرت در برابر مطامع رباخوارها، سوداگرها و تاجر‌باشی‌ها ایستادگی می‌کردند. امروز اما تصمیم‌گیری‌هایی که به‌صورت روزمره اتفاق می‌افتد، به گونه‌ای است که من می‌گویم اگر حکومت در دست تاجرها یا حتی رباخوارها هم بود، دیگر این میزان ولنگاری و بی‌احتیاطی را مشاهده نمی‌کردیم. خدا شاهد است که ما این موارد را یک‌ به‌ یک با نیت خالصانه در طبقه اخلاص می ‌گذاریم و در معرض توجه حکومت‌گران گرامی قرار می‌دهیم؛ اما برخی از ایشان چنان رفتار می‌کنند که گویی به اندازه‌ای در تسخیر مافیاها قرار گرفته‌ اند که اصلا انگار این گوش نمی‌ شنود و آن چشم نمی ‌بیند! این بسیار تکان‌دهنده است. آن حکومت ‌گری که به این صورت حکومت می ‌کند، دلش هر روز نازک ‌تر می ‌شود، ژست ‌های روشنفکری می ‌گیرد، حرف‌ های بسیار زیبا می‌ زند، اما در عمل تنها می ‌تواند متملقان، سفله‌ها و کوتوله‌ها را در اطراف خود بپذیرد و این بسیار تلخ است.  وضعیت فعلی بیش از همه برای تصمیم‌ گیرندگان تلخ است و پس از آن مردم بی‌پناه هستند که با فقر و مشکلات فراوان مواجه‌اند.

برنامه‌های اقتصادی اخیر، فقر را در میان مردم افزایش داده است/ گزارشهای رسمی نشان می ‌دهند بیش از ۷۵ درصد جمعیت ایران نیازمند حمایت معیشتی هستند

وی با اشاره به ضرورت توجه به شاخص رابطه مبادله، افزود: سقوط بنیه تولید ملی باعث شده حکومت آشفته شود، مردم گرفتار و آینده کشور نامعلوم گردد. با استناد به کتاب «تاریخ‌نگاری اقتصاد ایران در شش دهه» دکتر عباس شاکری، می توان نشان داد که شاخص «رابطه مبادله» که معیار سنجش توان رقابت و مقاومت اقتصاد است، در سال‌های پایانی جنگ بسیار بالاتر از سال‌های اخیر بوده است. سه شوک برون‌زا در سال‌های ۶۵ تا ۶۷ ضربات سنگینی به تولید ایران وارد کرده‌اند. برنامه‌های اقتصادی اخیر، مانند آزادسازی واردات و حذف یارانه‌ها، وضعیت را بدتر کرده و مردم را بیشتر گرفتار فقر ساخته است. همچنین گزارش‌ها نشان می‌دهد که بیش از ۷۵ درصد جمعیت ایران در سال ۱۴۰۰ نیازمند حمایت معیشتی بوده‌اند و مناطق محروم بیش از سه چهارم کشور را تشکیل می‌دهند. سقوط تولید داخلی، وابستگی به واردات و خام‌فروشی را افزایش داده است و این وضعیت نتیجه ترکیبی از جهل، فساد و ضعف مدیریت اقتصادی کشور است.

سیاست‌های فعلی به نفع مردم و آینده کشور نیست و  به نفع بیگانگان است

وی تاکید کرد: ضعف بنیه تولید باعث شده نیازهای مصرفی مردم به واردات وابسته شود و برای تأمین ارز لازم، کشور به خام‌فروشی بیشتر روی آورده است. او این اقدامات را به ‌شدت مشکوک دانست و گفت: این سیاست ‌ها هیچ منفعتی برای مردم، حکومت و آینده ایران ندارد، بلکه صرفا منافع بیگانگان را تامین می‌کند.

مومنی همچنین نسبت به طرح ‌های جدید اقتصادی هشدار داد که گویا زخم ‌های گذشته التیام نیافته ‌اند و باز هم قصد دارند شوک‌ های جدیدی وارد کنند که باز هم پیامدهای وخیمی برای اقتصاد و زندگی مردم خواهد داشت. این چرخه باطل ناشی از جهل، فساد و تسلط گروه‌ های ذی‌ نفوذ بر نظام تصمیم‌ گیری اقتصادی کشور است که باید هرچه سریع‌تر بازنگری و اصلاح شود تا از سقوط بیشتر کشور جلوگیری شود.

مهمترین فلسفه انقلاب اسلامی، قیام علیه خام‌ فروشی بود/ آیا تصور می ‌کنند که سکوت، به نفع کشور است؟

این اقتصاددان با بیان اینکه مهمترین فلسفه انقلاب اسلامی، قیام علیه خام‌ فروشی بود، یادآورشد: این یکی از بزرگ‌ترین انتقادات انقلابیون به رژیم پهلوی بود که سلطه خام‌فروشی ما را به حضیض ذلت دچار کرده بود، ما را گرفتار ناپایداری کرده بود.  اکنون از برخی جهات، صمیمانه  عرض می ‌کنم که وضعیتمان در عمق یافتگی خام فروشی اصلا بهتر از سال ۱۳۵۷ نیست. آیا نهادهای نظارتی شرافتمند ما نمی ‌خواهند راجع به این مسئله سخن بگویند؟ آیا تصور می ‌کنند که سکوت، به نفع کشور است؟  از دل همین سکوت ‌طلبی، این نفوذ وحشتناک در سری ‌ترین امور نظامی ما پدیدار شد. این یکی از آن درس‌های بزرگی است که این جنگ ۱۲ روزه به ما نشان داد.

پنهان‌ کاری حکومتها را به باتلاق وابستگی می‌ کشاند/ چاپلوسان و دروغ‌ گویان باید مجازات شوند، نه منتقدان

او تاکید کرد: هر کس به هر دلیل و در هر زمینه‌ای حکومت ما را ترغیب به پنهان‌کاری کند، یعنی حکومت را به اعماق بیشتر باتلاق وابستگی و کار کردن تحت نفوذ منافع خارجی سوق داده است. امیدوارم حکومت گرامی هر چه زودتر نشانه‌های بلوغ از خود بروز دهد و ما شاهد آن باشیم که این موارد را درک کرده‌اند؛ و از این به بعد، دیگر کارشناسان شرافتمندی که با آزادی و شجاعت نقد می‌کنند، تنبیه نشوند، بلکه چاپلوسان، دروغ‌ گویان و فریب‌ کارانی که می ‌گفتند تو یک میلیون تومان بده، من برایت شغل درست می ‌کنم، مجازات شوند.

فساد، محصول ناتوانی در ایجاد انگیزه برای تولید است

مومنی در ادامه با اشاره به بخشهایی از کتاب «دولت و فساد»، نوشته سوزان رز اکرمن که در آن در آنجا می‌گوید که فساد، نشانه ناتوانی نظام‌مند حکومت در ایجاد انگیزش‌های تولیدی در جامعه است. اگر حکومت شرایط را طوری تنظیم کند که استعدادهای انسانی و مادی کشور ترجیح دهند تولید را ترک کنند، این نشان می‌ دهد که فاسدان همه ‌کاره شده ‌اند. این‌قدر درس ‌های بزرگ در این زمینه وجود دارد که انسان نمی‌ داند کدام‌یک را بیان کند. به عنوان مثال، ما دو تجربه «یکدست ‌سازی حکومت» در ۳۷ سال گذشته داشته ‌ایم. اینها همچون آوای وحی هستند، یعنی همه آنچه را که قرآن بیان داشته، این تجربیات به ‌صورت عینی به ما نشان می‌ دهند. می ‌گوید که وقتی حکومت را به سمت یک ‌دستی می‌بری، یعنی عدالت در سیاست ‌ورزی را قربانی کرده ‌ای. حکومت یک‌ دست، یعنی حکومت ناعادلانه. حکومتی که در آن شایستگان حذف می ‌شوند و کوتوله ‌ها، به خاطر چاپلوس‌ پسندی، اولویت پیدا می‌کنند. نمی‌خواهم بگویم کل ماجرا همین است، ولی این یک زاویه ورود بسیار آموزنده است.

اقتصاد ایران در شرایط کنونی، روزهای بسیار تلخی را تکرار می ‌کند

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد، به بخشهایی از گزارش‌های مرکز پژوهش‌های مجلس اشاره کرد که در آن تاکید شده در هر دو دوره، به محض اینکه حکومت یک‌دست شد و توزیع ناعادلانه قدرت صورت گرفت، ما با بی‌سابقه‌ترین جهش‌ها در گستره و عمق فساد و سقوط بی‌سابقه کیفیت محیط زیست مواجه شدیم، و افزود: اینها آدرس‌های روشنی است که می توان از دل تاریخ، به ‌خوبی استخراج کرد. حکومتی که نفهمد ضربه زدن به تولید چه بر سر خود، شهروندانش و آینده کشورش می‌آورد، این حکومت زمین خواهد خورد. اقتصاد ایران در شرایط کنونی، روزهای بسیار تلخی را تجربه می‌کند و چون در این شرایط، حکمرانی نیز همچون تیول‌ داری شده، مصالح کل حاکمیت قربانی صلاحدیدهای شخصی می ‌شود که در بهترین حالت، مصلحت یک دستگاه را مد نظر دارد و کل سیستم را قربانی می‌ کند.

تولید؛ هدف مهلک‌ترین سیاست‌های ضد تولیدی قرار گرفته است

به باور مومنی؛ اکنون ما در شرایطی قرار داریم که تولید در ایران هدف مهلک ‌ترین سیاست‌ های ضد تولیدی قرار گرفته است. قوانین و مقررات، به شدت کم‌ کیفیت، دستورالعمل‌ها و آیین‌نامه ‌های اجرایی مشکوک، کیفیت تامین زیرساخت‌ها نیز بحرانی است. در ربع نخست قرن بیست و یکم باید به حکومت بگوییم بسیار قبیح است که به تولیدکنندگان بگویید «من برق شما را تامین نمی ‌کنم.» حالا چه پیامدهایی دارد؟ از نظر گسترش فساد، تقویت مافیای واردات، گرفتار کردن مردم که مثلا چه ‌طور پمپ بخرند یا ژنراتور تهیه کنند، و اینکه چه کسانی در این زمینه چه کاسبی هایی به راه انداخته‌اند، مباحث مفصلی وجود دارد.

از زمان پایان جنگ عراق تاکنون، شبه ‌تولید را به جای تولید جا زدند/ صنعت نساجی از ۳۳ درصد اشتغال صنعتی به زیر ۵ درصد سقوط کرد

وی خاطرنشان کرد: از زمان پایان جنگ تاکنون، شبه‌ تولید را به جای تولید جا زدند. یعنی ماجرای رانتی معدنی‌ هایی که عموما تماما خام ‌فروش هستند یا خام‌ فروشی با ضریب بالای ۹۰ درصد دارند، برای آن‌ها یک بزک تولیدی ایجاد کرده‌اند و نام آن را تولید صنعتی نهاده‌اند، و در عوض، ریشه‌ دارترین و استقلال‌ آفرین‌ ترین رشته‌ فعالیتهای تولید صنعتی ایران را نابود کرده‌اند. سهم رانتی‌ های معدنی از کل ارزش افزوده بخش صنعت در سال پایانی جنگ کمتر از ۳۰ درصد بوده، اما اکنون به بیش از ۶۰ درصد و نزدیک به ۷۰ درصد رسیده است. در مقابل، مثلا صنعت نساجی نابود شده. سهم نساجی در اشتغال صنعتی ایران در سال پایانی جنگ حدود ۳۲ تا ۳۳ درصد بوده و اکنون به کمتر از ۵ درصد سقوط کرده است.این سقوطها را هم با همان بزک رانتی معدنی، به نام تولید و به جای تولید، جا زده‌اند. آن را و مونتاژکاری را تولید معرفی کرده‌اند و این سقوطها را نیز پنهان کرده‌اند. ما این همه نهاد نظارتی داریم و چقدر از منابع عمومی صرف ارتزاق و ادامه حیات آن‌ها می‌شود، اما کیفیت بایسته را در این زمینه مشاهده نمی‌کنیم.

وقتی تولید ضربه می ‌بیند، فساد، گسترش و تعمیق می ‌یابد

این استاد اقتصاد با تاکید بر اینکه وقتی تولید ضربه می‌بیند، فساد، گسترش و تعمیق می‌یابد، توضیح داد: یکی از بزرگ ‌ترین مفاسد، که از همه دردناک ‌تر است سلطه مناسبات ربوی در اقتصاد است. در اثر شوک‌ درمانی، بر اساس گزارش رسمی بانک مرکزی که برای اولین و آخرین بار در تاریخ بانک مرکزی، در اوایل دهه ۱۳۸۰ گزارشی درباره آنچه خودشان بازار غیر رسمی پول، نامیدند، منتشر کردند. آن را به‌عنوان یک سند تاریخی حفظ کرده‌ ام. اکنون نزدیک به یک ربع قرن گذشته است. اگر کسی شرافت ملی داشته باشد و در مقام تصمیم ‌گیری اقتصادی باشد، باید کمک کند که این گزارش مجددا منتشر شود تا معلوم شود سلطه و سیطره رباخواری در این اقتصاد به چه ابعادی رسیده است.

بزرگواران! نمی‌توان قباحت ربوی کردن مناسبات اقتصادی را نادیده گرفت، آنگاه بخواهیم صرفا با مشروب ‌فروشی مقابله کنیم

مومنی با بیان اینکه حدود ۱۵ عنوان کتاب در این زمینه مطالعه کرده‌ام که در آن‌ها سقف نرخ بهره در بازار غیررسمی پول در دوره قاجاریه و دوره پهلوی را با کف نرخ بهره در بازار رسمی پول در شرایط کنونی ایران مقایسه کرده‌اند، اظهارداشت: این بسیار مایه شرمساری است. اگر حقیقتا غیرت دینی وجود داشته باشد، باید این غیرت را در مرزبندی با ربا بسیار بیشتر مشاهده کنیم تا آنکه مثلا مغازه ‌ای مخفیانه مشروبات الکلی بفروشد یا مثلا زلف آشکاری از بانویی دیده شود. بزرگواران! نمی ‌توان قباحت ربوی کردن مناسبات اقتصادی را نادیده گرفت، آن‌گاه بخواهیم صرفا با مشروب‌ فروشی مقابله کنیم؛ این منطقی نیست، به خدا قسم مضحک است.

کف نرخ بهره اوراق مشارکت شهرداری‌ ها، بیش از دو برابر سقف نرخ بهره در بازار نزول ‌خواری پیش از انقلاب است/ اقتصاد ایران وارد فاز ربای مضاعف شده است/ 

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد ادامه داد: مسئولان پولی و مالی کشور بیایند شرافتمندانه گزارش دهند که کف نرخ بهره اوراق مشارکت شهرداری‌ها هم‌اکنون چند درصد است؟ آنگاه اگر عرض کنم که این کف نرخ بهره بیش از دو برابر سقف نرخ بهره در بازار نزول ‌خواری پیش از انقلاب بوده است، آنگاه ابعاد سلطه ربا در این اقتصاد برایتان روشن خواهد شد. به خدا قسم، اکنون قلب بنده تحت فشاری شدید قرار دارد تا بتوانم با الفاظی که از سر شفقت و ادب باشد، بلکه اثربخش واقع شود، این مطالب را مطرح کنم تا مسئولان به خود آیند. بسیار شرم‌آور است که در اثر این شوک‌ های پیاپی که به نرخ ارز وارد شده، ما در ایران در حال تجربه گونه ‌های جدیدی از ربای مضاعف هستیم.

سکه و دلار قرض می ‌دهند، گران‌تر پس می ‌گیرند، این اقتصاد چطور تولید کند؟

وی توضیح داد: فرد می‌گوید بنده به شما پول قرض نمی ‌دهم؛ بنده به شما دلار یا یورو یا سکه قرض می‌دهم و مثلا در یک بازه زمانی، به ‌ازای هر ۱۰۰ سکه یا ۱۰۰ دلار که از من دریافت کرده‌اید، باید در سال آینده همان جنس را با درصدی افزایش به بنده بازگردانید! این ربای مضاعف است. حال اینکه چرا ربای مضاعف محسوب می‌شود خود بحث مفصلی است، اما آیا در بازارهای مالی کنونی ایران نمی‌بینید که این بازارهای ربای مضاعف با چه رونقی مشغول فعالیت هستند؟ آنگاه انتظار داریم در چنین شرایطی تولید در کشور ریشه ‌دار شود؟ زمانی که بانک مرکزی، پنجاه درصد اوراق مشارکت شهرداری‌ها را که برای تامین مالی زیرساخت‌هاست، پرداخت اصل و فرع آن را تضمین می‌کند، واقعا با خودمان چه می‌کنیم؟

با معیار مبارزه با ربا، ساختار نهادی کشور را بازآرایی کنید

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد، گفت: در این شرایط همه‌ گونه فشار بر تولیدکنندگان وارد آمده است. سیستم بانکی ما، بنا بر گزارش ‌های رسمی، حدود ۶۰ درصد اعتبارات خود را به خدمات، بازرگانی و واردات اختصاص می ‌دهد، درحالی‌که خدا می‌داند تولیدکنندگان ما در چه شرایطی هستند و چگونه در اسارت رباخواران قرار گرفته‌ اند. حکومت محترم با معیار مبارزه با ربا یک بازآرایی سیستمی در این ساختار نهادی انجام دهد، چراکه حاصل این وضعیت جز فقر، ذلت، فلاکت، وابستگی، نابرابری و فساد نیست.

تولیدکنندگان شریف برای حفظ دانش بین‌نسلی، خود را بدهکار کرده‌اند/ نسل‌های آینده تاوان بی‌توجهی به تولید فناورانه را خواهند داد

مومنی تاکید کرد: می‌گویند راه‌حل ارائه نمی‌دهید. بنده عرض می‌کنم این راه‌حل است! بیایید ببینید پشت کردن به تولید فناورانه چه بلایی بر سر کشور، مردم و نسل‌های آینده آورده است. ساختار نهادی خود را بازطراحی کنید. بنده می‌گویم در شرایطی که وضعیت چنین است، یکی از شریف ‌ترین تولیدکنندگان کشور همین هفته گذشته برای بنده نسخه‌ ای از نامه اداره برق را ارسال کرده که در آن گفته شده به‌ جای اینکه هفته‌ ای دو روز کارخانه خود را تعطیل کنید، باید آن را به سه روز در هفته افزایش دهید! یعنی با این فشارها، این تولیدکنندگان شریف و غیرتمند، تنها به دلیل آنکه می ‌گویند یک ذخیره انباشت دانش ضمنی در بنگاه ما ایجاد شده که این دارایی بین ‌نسلی متعلق به همه است و سرمایه سازمانی انباشته در آن وجود دارد، حاضر به اعلام ورشکستگی نیستند، خود را بدهکار کرده ‌اند.

در اوج فشار بر تولید، تامین اجتماعی به‌جای حمایت، بیمه کارگران را قطع می‌کند!

وی افزود: اکنون نگاه کنید در این شرایط که فشارهای طاقت‌فرسا، که هیچ‌یک ارتباطی به تولیدکننده ندارد و تماما ناشی از شوک‌های بیرونی و سیاست‌های نابخردانه اقتصادی است، سازمان تامین اجتماعی در واکنش به اختلال اندکی در پرداخت حق بیمه نیروی کار چه کرده است؟ آمده و بیمه کارگران را قطع کرده است!

با قطع بیمه کارگران، شریف‌ترین اقشار جامعه را قربانی و بذر نفرت در دل آنها می‌ کارید/ آقای وزیر کار، این چه بساطی است؟

مومنی تاکید کرد: اگر آن قبلی ربای مضاعف بود، این اقدام ظلمی چند لایه به سرنوشت کشور است. بنده اکنون صمیمانه و خاضعانه به وزیر محترم کار عرض می‌کنم: آقا رسیدگی بفرمایید به این وضعیت. این چه بساطی است؟ می‌ دانم که اگر وزیر کار به درد دل رئیس سازمان تامین اجتماعی نیز گوش بسپارد، او نیز سخنان شنیدنی برای گفتن دارد، چرا که زمانی‌که پشت به تولید می‌شود، سازمان‌های بیمه‌ای نیز بحرانی می‌شوند، و این قابل درک است. شما به ‌جای آنکه مشکل را در جای خود اصلاح نمایید، در حال نابود کردن تولیدکنندگان خود هستید. شما نمی‌دانید که با این کار چگونه بذر کینه و نفرت را در دل شریف ‌ترین اقشار جامعه می ‌کارید. شما نمی‌ردانید چه بلایی بر سر آینده کشور می‌ آورید.

چون دولت بدهی‌ اش را نمی‌ دهد، چرا کارگر باید با قطع بیمه اش  تاوان بدهد؟

او اظهارداشت: درک می‌کنم که سازمان‌های بیمه‌ای نیز باید در موعد مقرر مستمری بازنشستگان را پرداخت کنند، اما راهکار آن این نیست که چون دولت بدهی خود را نمی‌پردازد، شما بیایید بیمه کارگران را قطع کنید. این اقدام نه‌تنها ظلمی آشکار و چندبُعدی است، بلکه صراحتا خلاف قانون نیز است. در این شرایط، خیر این تصمیمات برای چه کسی حاصل می‌شود؟ جناب وزیر محترم کار، این را برای ما توضیح دهید.

وزیر کار پاسخ دهد؛ آیا قطع بیمه کارگران به فروپاشی کشور کمک می‌کند یا مانع آن است؟

این استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی اضافه کرد: بیش از پنج سال است که داریم به ایشان می‌گوییم: «آقا، شما بروید کتاب ریچارد نفیو را تهیه کرده و مطالعه کنید»؛ در آن کتاب تصریح شده که استراتژی ما در این تحریم‌ها، فروپاشاندن ایران از درون است. حالا آقای وزیر کار بیاید پاسخ دهد که آیا تصمیم رئیس سازمان تأمین اجتماعی به فروپاشی از درون ایران شتاب می‌بخشد یا آن را متوقف می‌کند؟ آقا، ما باید یک معیار و ضابطه‌ای داشته باشیم؛ نمی‌شود که هر کسی در هر دستگاهی هر کاری دلش خواست انجام دهد، بی‌توجه به مصالح کلی کشور. حتی می‌ خواهم آقای رئیس‌جمهور را هم دعوت کنم که به یاری وزیر کار بشتابد؛ چرا که یکی از بدبختی‌ های دیگر ما این است که وقتی فردی وزیر می‌ شود، بخش عمده‌ای از معاونان و مدیرانش از بیرون مثل مائده آسمانی نازل می ‌شوند! خب، کسی که معاونش را اینگونه انتخاب می‌کند، آیا می‌تواند اعمال مدیریت کند؟ ببینید چطور همه‌چیز از هم گسسته است. یعنی اگر پای درد دل وزیر بنشینیم، ممکن است او نیز همین مسائل را برای ما بازگو کند.

نشست اضطراری سران قوا برگزار کنید؛ نگذارید اوضاع اقتصادی کشور از این بدتر شود

مومنی با بیان اینکه آقایان، یک نشست اضطراری در جلسه سران قوا برگزار نمایید و نگذارید اوضاع کشور بدتر از این شود، ابراز عقیده کرد: تلخ ‌ترین قسمت این است که در تبلیغات رسمی، دائما گفته می‌شود: «ما چقدر شرمنده مردم هستیم»، «چقدر مردم بلوغ نشان داده‌اند»، «چقدر شرافت و غیرت از خود بروز داده‌اند»؛ بعد اینگونه دارید آن شایستگی‌های ملت شریف را جبران می‌ کنید؟ یکی می ‌آید بیمه کارگران را قطع می‌ کند، دیگری می‌ گوید با ارز ترکیبی به جنگ سفره‌ فقرا برویم، یکی دیگر می‌ گوید با آزادسازی واردات کالاهای لوکس، نان‌ آوران خانواده‌های فقیر را از شغل محروم کن! این چه بساطی است؟ نظام تصمیم‌گیری اقتصادی کشور به شدت نیاز به تقویت دارد.

بهانه سوء استفاده دشمن را کنار بگذارید و پنهان‌ کاری را متوقف کنید/ اطلاعات دشمن از ما بیشتر است، وقت اصلاحات جدی و شفافیت است

این اقتصاددان یادآورشد: آن زمان که اختیارات غیرمتعارفی به سران قوا برای مداخله در اقتصاد داده شد، به خدا قسم همان موقع به‌طور خاضعانه عرض کردم حتی اگر فرض کنیم این افراد پاکدامن‌ترین و دلسوزترین انسان‌ها هستند، ویژگی مشترک هر سه نفرشان این است که فاقد صلاحیت تخصصی در حیطه اقتصاد هستند. یک شورای تخصصی تشکیل بدهید. این‌که شما وضعیت را اضطراری تشخیص داده ‌اید، بسیار خوب است، چون آن تفویض اختیار برای همان احساس اضطرار صورت گرفت.این نکته بسیار مهمی است که با وجود این همه گزارش‌های مثلا دوپینگی که ارائه می‌شود تا مبادا فلان اتفاق بیفتد یا دشمن سوءاستفاده کند، یکی از درس‌های این دوازده روز اخیر این بود که آقا، دیگر بهانه‌ی دشمن نیاورید! دشمن اطلاعاتش نسبت به شما، از اطلاعات خودتان درباره‌  خودتان بیشتر است. به بهانه‌ سوءاستفاده‌ دشمن، پنهان‌ کاری را حرام اعلام کنید تا این‌قدر فجایع متوجه کشور نشود.

وضعیت تصمیم‌ گیری اقتصادی فاجعه‌ بار است؛ به شورای اضطراری تخصصی نیاز داریم

مومنی تاکید کرد: ما به یک شورای اضطراری نیاز داریم؛ زیرا وضعیت بنیه‌ تصمیم‌گیری اقتصادی دولت، فاجعه‌ بار است و از آن فاجعه‌بارتر، کیفیت کارشناسی تصمیمات اقتصادی سران قواست. نسبت به نیتها جسارتی نمی‌کنم؛ ان‌شاءالله همگی پاکدامن و دارای حسن نیت هستند، ولی می‌بینیم که این دو ویژگی کافی نیست. لذا نیاز به یک بازنگری جدی وجود دارد.

شهدای مشروطه پیشگامان نظام‌ مند کردن اقتصاد و حمایت از تولید بودند

مومنی در بخش دیگری از سخنان خود، با تاکید بر اینکه میزان زمان ‌آگاهی انقلابیون مشروطه در فهم اقتضائات زمانه و فهم اقتضائات توسعه، بسیار جلوتر از میزان زمان‌ آگاهی نظام تصمیم‌گیری اساسی کنونی ما بوده است، گفت: به محض پیروزی انقلاب مشروطه، ملاحظه کنید امواجی به راه افتاد که موج نخست، جنبش اسلامی ‌ها و کاظمیه‌ها در دفاع از تولید ملی بود، اما اکنون با این آزادسازی جنون‌آمیز و مشکوک واردات، شما دارید ریشه‌ تولید این کشور را می ‌خشکانید. موج بعدی بسیار جالب است. نخستین شهدای کلیدی و صاحب ‌منصب مشروطه، همان کسانی بودند که این جنبش دفاع از تولید ملی را راه انداختند و نیز کسانی بودند که جنبش قاعده ‌مند کردن نظام بودجه‌ ریزی کشور را آغاز کردند. ملک ‌المتکلمین و سید جمال‌الدین واعظ و صمیع الدوله، شهدای بزرگ این بلوغ فکری در سطح انقلابیون مشروطه بودند.

بحران مالی بی‌ سابقه؛ بدهی دولت امروز ۵۰۰۰ برابر کسری پس از جنگ!

او در عین حال یادآورشد: فقط بیایید نگاه کنید که در این دوره‌ ۳۷ ساله چه بر سر مالیه‌ حکومت آمده است. از این زاویه، کتاب آقای دکتر شاکری بی ‌نظیر است. ایشان می‌گوید کل کسری مالی دولت در سال پایانی جنگ، صد میلیارد تومان بوده است؛ آن هم کسری انباشته ‌شده طی سال ‌های جنگ. در سال ۱۳۹۸، فقط بدهی دولت به بانک مرکزی و شبکه بانکی از پانصد هزار میلیارد تومان عبور کرده است. نسبت را ملاحظه بفرمایید! صد میلیارد تومان پس از یک جنگ هشت‌ساله، و پانصد هزار میلیارد تومان در شرایطی که سه‌ چهارم کل عایدات ارزی خام ‌فروشانه‌ تاریخ نفتی ایران، به دوره‌ پس از جنگ بازمی ‌گردد!

برنامه تعدیل ساختاری بدهی دولت را 10 هزار برابر کرد

وی با بیان اینکه در قالب خصوصی‌سازی، چه دارایی‌های بین‌نسلی نابود شده‌اند، یا در قالب مولدسازی، چگونه باقیمانده‌ توان اجرایی دولت تخریب شده، که این موضوع از طریق توازن دوگانه، امنیت کشور را نیز دچار خدشه می ‌کند، عنوان کرد: برای پنهان کردن سقوط توان مالی دولت، از سال ۷۱ به بعد، بدهی شرکت‌ های دولتی را از بدهی دولت در بودجه‌ی عمومی جدا کردند. آقای شاکری آورده که بدهی دولت به بانک مرکزی و شبکه بانکی، از مسیر بودجه عمومی، بالغ بر ۵۰۰ هزار میلیارد تومان شده است. بدهی شرکت‌های دولتی را نیز ملاحظه بفرمایید: آن زمان کل بدهی دولت از محل بودجه عمومی و شرکت‌ها صد میلیارد تومان بوده است؛ اکنون ۵۰۰ هزار میلیارد تومان از محل بودجه عمومی و ۵۰۰ هزار میلیارد تومان نیز از ناحیه شرکت ‌های دولتی است. یعنی اجرای برنامه‌ تعدیل ساختاری، دولت ایران را به حضیض ذلت مالی فروانداخته و بدهی‌ های آن در طی سی سال، بیش از ده هزار برابر شده است! وقتی می‌گوییم برنامه تعدیل ساختاری چه بلایی بر سر ایران آورده است، این فقط یک نمونه‌ آن است.

مسیر طی‌ شده کشور را به وابستگی و تجزیه کشانده است

این اقتصاددان توضیح داد: مسیر طی‌شده‌ای که به وابستگی و تجزیه‌ی کشور در طول ۲۵۰ سال گذشته انجامیده، این بوده: سقوط بنیه‌ تولید ملی، سقوط بنیه‌ مالی حکومت، حرکت به سمت آینده ‌فروشی در قالب بدهی‌های داخلی و خارجی؛ و در اینجا شکنندگی بدهی ‌های خارجی به مراتب شدیدتر از بدهی‌ های داخلی حکومت بوده است. این، درس بزرگی است که انقلاب مشروطه، نسخه‌ ساده و سرراستش را پیش چشم ما می‌گذارد.

آلودگی به ربا و پشت کردن به تولید، ایران را در ۳۷ سال به این وضعیت رسانده است

مومنی هشدار داد: اکنون ذهن حکمرانان عزیز را معطوف می‌ کنم به این واقعیت که اوضاع و احوال کنونی ایران، به واسطه‌ آلودگی کشور به ربا، به سلطه‌ سوداگران و دلالان و واردات ‌چی ‌ها، و به واسطه‌ پشت کردن به تولیدکنندگان و فقرا و محرومان این سرزمین، در طی این ۳۷ سال به اینجا رسیده است.

همان‌ طور که ساختار دفاعی تغییر کرد، اقتصاد کشور هم نیازمند بازنگری فوری است

مومنی گفت: خداوند پدر و مادر کسانی را بیامرزد که پس از جنگ ۱۲روزه، تشخیص دادند که در آرایش ساختار تصمیم‌ گیری دفاعی کشور باید تغییرات قابل اعتنایی صورت گیرد. حالا اینکه چقدر از آن انجام شده یا در دستور کار است، بنده اطلاع ندارم. اما می‌گویم ضریب اضطرار نیاز به بازنگری در نظام اداره اقتصادی کشور، به مراتب مهم‌ تر، فوری ‌تر، جدی ‌تر و شکنندگی ‌آورتر است. بنابراین، هر لحظه غفلت در این زمینه، می‌تواند هزینه‌ های بسیار سنگینی برای کشور به دنبال داشته باشد.

منبع: جماران

نظرات
آخرین اخبار
پربازدیدترین اخبار

وب‌گردی