زیست تالاب انزلی در کمای سیاستگذاری/ چیزی تا مرگ محیطزیست شمال ایران نمانده
خاطرات جمعی، نقطه اتصال و پیوند افراد جامعه است و بخشی از هویتمان را شکل میدهند، یک هویت جمعی که اگر این هویت به مکانی گره بخورد با از دست رفتنش پیوند مانهتنها با گذشته که با خودمان هم گسسته میشود.
هنوز خیلی از انتشار خبر رو به مرگ بودن باتلاق گاوخونی نگذشته، هنوز به دیدن نفسهای به شماره افتاده دریاچه ارومیه عادت نکردهایم و به زخم ناسور بسترخشک زاینده رود. هنوز چشم به راهیم تا رود جریان پیدا کند و بپیچد صدای برخورد آب با ورودیهای سنگی پل خواجو. آخ از شبهای زاینده رود ... و حالا خبر از مرگ خزر میآید.
استاندار گیلان از سه سال آینده میگوید. از حرفهایش بوی امید و زندگانی نمیآید از مرگ خزر میگوید و از بین رفتن رشت و انزلی به واسطه تخریب زیست محیطی و فاضلابی که به دریا ریخته میشود. رشت و انزلی فقط نام دو شهر نیستند، هر کدام در خود تاریخ و هویتی خاص را جای دادهاند و مردمانی پذیرا از خطه گیلان با جذابیتهای بصری و فرهنگی ویژه. این روزها با جلو و عقب رفتن در خبرها شگفتزده میشوم از این حجم ناتوانی و بیتدبیری هایی که رخ داده و بی فعل بودن مسئولان تا آنجا که امروز وضعیت بدینجا رسد.
سالها قبل اعلام شد که برای اجرای طرحهای آب و فاضلاب در شهرهای رشت و بندرانزلی از سوی بانک جهانی ۱۴۸ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار اختصاص یافته است. مدیرعامل وقت شرکت آب و فاضلاب گیلان به سال ۱۳۸۵ در مراسم تودیع و معارفه مدیر امور آبفای بندرانزلی گفته بود که بزرگترین تصفیهخانه شمال کشور که در منطقه ایلیاران بندرانزلی در زمینی به مساحت ۱۵ هکتار و به روش لجن فعال (یعنی تمامی لجنهای وارده به حوضچه های این تصفیه خانه، تصفیه میشود) ساخته شده به زودی راه اندازی می شود.
مهدی زاده عنوان کرده بود: برای ساخت تاسیسات و ساختمان، خرید و نصب تاسیسات مکانیکی تصفیه خانه، احداث خط انتقال به طول ۸۰۰ متر و ساخت فضای سبز در این سایت ۷۰ میلیارد ریال (که بخشی از آن به صورت ارزی به مبلغ یک میلیون فرانک) از اعتبارات طرحهای ملی آبفای کشور هزینه شده است.
او با بیان اینکه مراحل ساخت این تصفیه خانه حدود چهار سال طول کشیده است و با اتمام ساخت این تصفیه خانه ۱۵۰ هزار نفر از مردم منطقه تحت پوشش قرار می گیرند، گفته بود: ساخت یک تصفیه خانه در بخش غازیان بندرانزلی از محل اعتبارات بانکی بزودی آغاز می شود که برای استفاده از این ۲ تصفیهخانه باید حدود ۷۰۰ کیلومتر در ۲ بخش انزلی و غازیان لوله گذاری انجام شود که تاکنون ۴۴ کیلومتر آن در انزلی (برای استفاده از تصفیه خانه ایلیاران) انجام شده است.
مدیرعامل اسبق شرکت آبفای گیلان با اشاره به کمکهای بانک جهانی به پروژههای آب و فاضلاب همان زمان عنوان کرده بود که از ۱۴۸ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار بانک جهانی مبلغ ۷۰ میلیون دلار آن به شهرستان بندرانزلی اختصاص دارد که تاکنون سه میلیون دلار آن وارد استان شده است.
او با بیان اینکه تا پایان سال ۱۳۸۵، ۱۰ مناقصه طرحهای آب و فاضلاب در گیلان مربوط به طرحهای بانک جهانی برگزار میشود، گفته بود: تاکنون هفت مناقصه برگزار شده که چهار مناقصه مربوط به طرحهای آب و فاضلاب بندرانزلی است.
تاریخچه پروژه فاضلاب
قانون تشکیل شرکتهای آب و فاضلاب (آبفا) در سال ۱۳۶۹مصوب و از ابتدای دهه هفتاد سده چهاردهم هجری خورشیدی تشکیل این شرکتها در استانها آغاز شد.
با تشکیل این شرکتها علاوه بر بحث تامین آب آشامیدنی بحث فاضلاب بویژه در شهرهایی که در مدیریت فاضلاب بصورت طبیعی با مشکل بیشتری مواجه بودند در دستور قرار گرفت و نخستین اقدامات مربوط به پروژه فاضلاب شهر انزلی نیز به سال ۱۳۷۲ بر میگردد یعنی بیش از سی سال از آغاز پروژه گذشته اما اجرای آن اتمام نیافته است این در حالی است که معمولا عمر سامانه های آب و فاضلاب را بین بیست و پنج تا سی سال در نظر گرفته و پس از آن باید طرحی جدید مطالعه و سامانه های جدید اجرا شود و در صورت مناسب بودن بخشی از سامانه قبلی از آن استفاده شود.
حالیه حتی با فرض ده سال زمان اجرا نیز این پروژه می بایست در سال ۸۲ تکمیل می شد و اکنون در بیست و یکمین سال بهره برداری کامل بوده و بین چهار تا نه سال از عمر اولیه آن باقی باشد.
در صورتیکه مطابق اخبار موجود سال ۱۳۸۳ هیات اعزامی بانک جهانی برای اعطای وام به پروژه نیمه تمام فاضلاب انزلی بازدیدی داشت و از آن مقطع یعنی با گذشت ۱۱ سال از آغاز اجرای پروژه تقریبا در بخش غازیان هیچ عملیات اجرایی صورت نپذیرفته بود ومطابق ادعای رییس وقت آبفای انزلی در بخش انزلی تصفیه خانه ۸۵ درصد، خط انتقال ۹۰ درصد، ایستگاه پمپاژ ۴۰ درصد و بخش وکیوم ۳۵ درصد پیشرفت داشت با ذکر این نکته که خط انتقال مورد اشاره بخشهای قدیمی شهر که دارای سیستم اگوی (سیستم جمع آوری فاضلاب) مختلط آب باران و فاضلاب بود را نیز پوشش نمی داد.
با این حال با جست و جو در سامانه های مربوط به قوانین و بخشنامه ها مشخص می شود که شورای اقتصاد در جلسه مورخ۲۰/۳/۱۳۸۵ بنا به درخواست شماره ۱۰۰/۳۳/۱۵۹۸ مورخ ۱۷/۱/۱۳۸۴ وزارت نیرو با استفاده از تسهیلات بانک جهانی برای اجرای طرح ایجاد تاسیسات آب و فاضلاب شهر انزلی توسط شرکت آب و فاضلاب استان گیلان موافقت نموده است.
بانک جهانی سالها بعد از ادامه همکاری و تامین وام برای پروژه خودداری کرد و از آن زمان تاکنون تصفیه خانه انزلی (غرب شهر) و قسمتی ازشبکه شهر انزلی تحت پوشش قرار گرفت اما قسمتهای دیگری از انزلی و کل بخش غازیان پس از گذشت بیش از هجده سال از تصویب وام بانک جهانی هنوز تکمیل و آماده بهره برداری نشده و مطابق اعلام معاونت توسعه و بهره برداری فاضلاب آبفای گیلان در چهارم اردیبهشت سال جاری پیشرفت تصفیه خانه غازیان (شرق شهر) ۸۶ درصد بوده و علیرغم خطوط انتقال باقیمانده (طول اعلام نشده) اجرای پنج ایستگاه پمپاژ هم باقی مانده است.
حال سوال این است که شهر انزلی که در نیمه ابتدایی دهه هشتاد در کنار مرکز گیلان (رشت)، 2 شهر مازندرانی ساری، بابل و 2 کلانشهر اهواز و شیراز منتخبِ تامین اعتبار از بانک جهانی بودند چه ویژگی یا ویژگی های متمایزی نسبت به دیگر شهرها داشته اند و با کنار کشیدن بانک جهانی به هر دلیل آیا این ویژگی ها از بین رفتهاند؟ اگر از بین نرفته اند چرا اجرای سامانه های فاضلاب انزلی و همچنین رشت (که شوربختانه بخش عمده فاضلاب آن هم از طریق 2 رودخانه گوهر رود و زرجوب و در نهایت پیر بازار روگا به تالاب و دریاچه کاسپین منتهی می شود) دیگر مورد توجه مسئولان برای تامین مناسب، کافی و به موقع اعتبارات نیستند؟
این روزها در خبرها میخوانیم دستگاه زباله سوزی که برای شمال کشور خریداری شده اشتباه بوده و کارکرد ندارد، صدیقه ترابی، معاون سازمان محیط زیست اعلام میکند به دلیل اشتباه در انتخاب نوع دستگاه و رطوبت منطقه، اقدامی که امروز باید به ثمر میرسید به نتیجه نرسیده است.
پسماند در 2 استان گیلان و مازندران دارای شیرابه قابل توجهی است که آلودگی آب و خاک را ایجاد میکند و باید به زودی مدیریت شود.
در همین زمان است که رییس قوه قضاییه حجت الاسلام والمسلمین محسنی اژهای به انزلی میآید تا از نزدیک عمق فاجعه را ببیند و دستور بدهد تا به وضعیت سریعتر رسیدگی شود.
یک بار خبر مرگ کیلکاهاست و مهاجمی که نابودشان کرده، مرتبهای دیگر به آتش کشیدن تالاب و خشکاندن زمین و تصاحب و ساخت و سازش، تالاب هنوز از دست سنبل آبی نفس تازه نکرده که فاضلاب و زبالهها اینبار نفسش را تنگ کرده اند. پسروی خزر و بی توجهی همسایههای شمالی هم جان تالاب را به تنگ آورده است.
و صیادانی که چشمشان به دریاست برای روزیشان در زمستان و گردشگرانی که برای دیدن تالاب میآیند در بهار و تابستان، حالا باید نگران تورهای خالی باشند و تالاب خشکیده و قایقهای به گل نشسته.
این میان ساخت منطقه آزاد که قرار بود کمکی باشد برای شهر و رونق اقتصادی به همراه داشته باشد؛ نشد آنطور که باید و شاید.
در این سالها هم موج شکنی ساخته شد با نخالهها! که بشود اسکلهای برای قایقهای تفریحی و تفرجگاهی که به عقیده برخی کاری غیر اصولی بوده که بر جریان آب تالاب تاثیر داشته است و تسریع در خشکاندن تالاب.
این روزها انزلی درّ یتیمی است در خزر. نه نمایندهای در مجلس شورای اسلامی دارد- نماینده پیشین انزلی جناب آقای دنیا مالی اکنون وزیر ورزش است و انزلی تحت نظر سرپرست یعنی نماینده صومعه سراست- نه شورای شهر کارآمدی دارد که امید در دلها زنده نگه دارد برای روز مبادا.
اما فعالیت سمنها، و فعالان محیط زیست نشان میدهد که آنها امید بستهاند برای نجات شهرشان حتی با دستهای خالی و ندیده شدنها.
با مهدی کهنسال نودهی از کنشگران فعال محیط زیست انزلی به گفت و گو نشستیم. کهنسال دانش آموخته مهندسی مکانیک حرارت و سیلات دانشگاه پلی تکنیک است و از علاقههای او مباحث آب، انرژی خورشیدی و محیط زیست.
فعالیت تخصصی در زمینه تاسیسات شهری بویژه آب از سال ۱۳۷۵ تا کنون را در سابقه فعالیت دارد و فعالیت رسمی در انجمن طرفداران توسعه بندرانزلی و موسسه پایش اقلیم کاسپین را از سال ۹۶ تا کنون به طور پیوسته ادامه میدهد.
تا سال ۸۳ در دولت در وزارتخانه های جهاد سازندگی، جهاد کشاورزی و نیرو _ شرکت آب و فاضلاب روستایی و از سال ۸۳ تا کنون در بخش خصوصی مشغول فعالیت است.
*باتوجه به وضعیت وخیم کنونی تالاب، شما به عنوان یکی از فعالان پیگیر محیط زیستی انزلی از چه سالی این زنگ خطر را به صدا درآوردید؟
فعالیت رسمی من در قالب یک سازمان مردم نهاد از نیمه دوم سال ۹۶ که به انزلی بازگشتم آغاز شد و من از همان ایام درگیر موضوع تالاب به طور جدی شدم اما پیشکسوتان من در انجمن طرفداران توسعه بندرانزلی از سالها پیشتر به موضوع تالاب به عنوان یکی از اصلی ترین نمادهای شهر حساس بوده و به آن پرداخته بودند.
در خصوص انجمن طرفداران توسعه بندرانزلی عرض کنم که تعدادی از شهروندان متعهدی که نگران وضعیت شهر و ظرفیتهای طبیعی و تاریخی شهر بودند در سالهای ابتدایی دهه هشتاد بصورت غیر رسمی گروهی را تشکیل دادند که به موضوعات شهر می پرداختند و گاه از طریق ادارات و مسئولین پیگیر رفع برخی مشکلات نیز بودند که در نهایت با نام «انجمن طرفداران توسعه بندرانزلی» مجوز رسمی فعالیت گرفتند و قریب بیست سال به کنشگری و فعالیت داوطلبانه در سطح شهر مشغول هستند.
فعالیتهای انجمن در سه حوزه فرهنگی و اجتماعی، مدیریت شهری و عمران، محیط زیست و توسعه پایدار انجام شده و پروژه ها و رویدادهای متعدد کوچک و بزرگی را در شهر رقم زدند که بعضی از آنها مثل پروژه ترویج کتاب خوانی " تو هم بخوان " و معرفی چهره های موثر شهر در قالب رویداد " شهروند شایسته" بیشتر از باقی رویدادها مورد توجه قرار گرفته است.
در کنار رویداد شهروند شایسته بزرگداشتهایی برای افراد مختلف صورت پذیرفته که از جمله می توان به بزرگداشت تنی چند از آموزگارانی که سازنده دوران طلایی آموزش در دهه های شصت و هفتاد بودند اشاره کرد.
برخی پروژه های انجام شده هم پروژه های چند وجهی بودند مثلا پروژه تفکیک کاغذ و تشکیل کتابخانه که در واقع هم جنبه محیط زیستی و هم جنبه فرهنگی داشت و در نهایت منجر به ایجاد یک مرکز به نام مرکز «انزلی پژوهی زنده یاد طویلی» شد که علاوه بر اینکه یک کتابخانه است، محلی برای مطالعه و پژوهش در خصوص انزلی و گیلان است، و رویدادهای آموزشی و ترویجی نیز در آن برگزار می شود و در تالاری کوچک به معرفی مشاهیر درگذشتۀ انزلی پرداخته و اتاقی را به یاد زنده یاد عزیز طویلی به لوازم شخصی وی اختصاص داده و به صورت تصویری زندگی ایشان را روایت میکند.
در مورد پروژه تو هم بخوان باید گفت که در کنار ترویج کتاب خوانی به زنده سازی نقاط مهم شهر از موزیک جیگا گرفته تا موج شکن قدیم، پل گرد بلوار، پله عشاق، مناره، تالاب گمشده و ... اقدام شد و حرکتی فرهنگی را با موضوعی مرتبط به مدیریت شهری و شهرسازی گره زد.
از نکات ویژه ای که باید در خصوص فعالیتهای انجمن به آن اشاره کنم چتر حمایتی انجمن برای افراد کنشگر یا گروه های غیر رسمی فعال است. در تمام این سالها انجمن ظرفیتهای مادی و معنوی خود را در اختیار اینگونه افراد گذاشته و کماکان نیز از این موارد حمایت می کند به عنوان نمونه با در اختیار گذاشتن فضاها و امکانات متعلق به انجمن که کمترین همراهی در این زمینه است.
هیات مدیره و اعضای انجمن همچنین در خصوص آزادسازی ورود شهروندان به ساحل در تقاطع خیابان ناصر خسرو و خیابان پاسداران نیز همواره در کنار شهروندان پیگیر رفع مشکل بوده اند.
حمایت از مروجین دوچرخه سواری بویژه بانوان دوچرخه سوار نیز از جمله رخدادهایی بوده که با حمایت انجمن همراه بوده است.
در مجموع در این سالها انجمن تلاش کرده به عنوان حلقه ای مهم زنجیره ارتباط شهروندان با مسئولین را تکمیل کند و همچون یک کنشگر مرزی خواسته های مردم را به گوش مسئولین رسانده و پیگیر به نتیجه رسیدن آنها باشد.
* به عنوان یکی از اعضای انجمن توسعه تاکنون این انجمن به عنوان یک انجمن مردم نهاد برای وضعیت تالاب چه حرکتهایی انجام داده است؟
همانگونه که عرض کردم من سالها در انزلی نبودم و بعد از بازگشت مجدد به انزلی در سال ۹۶ با انجمن آشنا و به عضویت در آن درآمدم. حرکتهای انجام شده در خصوص تالاب به دو دسته سلبی و ایجابی تقسیم می شوند.
در دسته ایجابی فعالیتهای آموزشی و ترویجی توسط انجمن چه مستقیما در رابطه با تالاب و چه بصورت غیر مستقیم در خصوص مباحثی مثل پسماند صورت گرفته که آغاز آن به نیمه دوم دهه هشتاد در سده گذشته خورشیدی بر می گردد و البته تاکنون نیز ادامه پیدا کرده است.
آموزشهایی که در زمینه تفکیک پسماند، تهیه کمپوست خانگی، ترویج استفاده از کیسه های پارچه ای، آموزش تهیه خشکاله (در جهت کاهش شیرابه) و ... در رده های مختلف برای شهروندان و دانش آموزان برگزار شدند از این جمله هستند.
در مواقعی که فضای همکاری در شورا و شهرداری و سایر ارگانها فراهم بوده همکاری های مشترکی هم در این خصوص انجام شده و رویدادهایی برگزار شده است.
پویشهای جمع آوری درب بطری و تفکیک کاغذ و تشکیل کتابخانه نیز برای کمک به بازیافت بخشی از پسماندهای تولیدی بوده که توسط اعضای انجمن و به همت خانم غله زاری به نتایج ارزشمندی رسیده اند و در حال حاضر هم در تلاش یافتن راهی برای مدیریت لباس و پارچه به عنوان یکی از پسماندهای فراموش شده هستند.
اخیرا هم با همراهی نهضت پرنده نگری تالاب انزلی که دوست ارجمندم آلن پطروسیان مدیریت آن را بر عهده دارد نشستها و کارگاه های آموزشی برای شهروندان علاقمند در دفتر انجمن برگزار می شود.
برنامه های گفت و گو محور با شهروندان و با مسئولان و متخصصین نیز چه بصورت خصوصی و چه در قالب جلسات عمومی با اعلام قبلی برگزار شده است.
در خصوص بحث پروژه فاضلاب نیز تا جایی که به خاطر دارم از سال ۹۶ حداقل چهار نشست با مدیران آبفای شهرستان و استان جهت پیگیری امور داشته ایم که بعضا نتایج مثبتی نیز در پی داشته و از جمله ایستگاه پمپاژ جنب پارک پاسداران یکی از درخواستهای مردمی بوده که انجمن نیز پی گیر اجرای آن بود.
* همین جا از گلایه مردم این منطقه به خاطر بوی بد دستگاه پمپاژ باید بپرسم، سرریز فاضلاب در همین منطقه به دریا و اصولا سرریز فاضلاب برخی هتلهای خیابان پاسداران به دریا. درست در مکانی که مسافران در فصل تابستان تن به آب دریا میسپارند. در این خصوص مطالبهای انجام شده است؟
بحث پارک بادی (پارک پاسداران) یا بقیه فاضلابهایی که به دریا میریزند به این دلیل است که پروژه شبکه جمع آوری فاضلاب انزلی تکمیل نشده و کاری که در پارک پاسداران انجام شد کاری موقت به درخواست مردم و برای جداسازی آب باران و فاضلاب بود تا زمانی که لولههای فاضلاب منطقه کامل اجرا و به تصفیه خانه فاضلاب منتقل بشود و در مورد هتلها هم همیشه در بحثها طرح موضوع شده اما اینکه بخواهند برای هر کدام ایستگاه پمپاژ بگذارند و لوله بکشند اصلا به صرفه نیست، اما پارک پاسداران چون حجم زیادی از فاضلاب در آنجا جمع میشد خواسته معقولی بود تا به صورت موقت انجام بشود و انتقال صورت بگیرد. علی ایحال مشکل اصلی این است که فکر اساسی برای تامین بودجه جایگزین وام بانک جهانی انجام بشود تا یک بار برای همیشه مشکل در انزلی و غازیان حل شود. و این تکه پاره کار کردن مشکلی را حل نمیکند.
متاسفانه طرح هایی هم به ارگانهای مسئول از جمله شورای ادوار شهر ارائه شده که مورد استقبال قرار نگرفته و در حد طرح های اولیه خام روی کاغذ باقی مانده اند.
یک سری فعالیتهای سلبی نیز بوده که مهمترین آن بحث بایوجمی بود که انجمن در کنار سایر سمن های شهر و برخی سمن های استانی فعالیت نمود و از اجرایی شدن طرحی آسیب زا جلوگیری نمود.
-*اگر امکان دارد در خصوص بایوجمی توضیح بدهید.
بایوجمی محصولی تولید شرکتی است که مدعی بود به کارگیری این محصول و ریختن آن در جایی که حاوی موادآلی و لجن است، باعث تجزیه مواد آلی میشود و پیشنهاد داشتند برای تالاب انزلی استفاده شود. در این راستا استخرهایی مرکز تحقیقات شیلات را به عنوان پایلوت در نظر گرفتند که در ظاهر موفق بود. اما در بررسیهایی که انجام شد، مشخص گردید کارهایی انجام شده بود که نباید انجام میشد در واقع دوپینگهایی برای گرفتن جواب مثبت صورت گرفته بود.
نکته مهمتر اینکه استخر به عنوان یک اکوسیستم کوچک دستساز انسان با تالاب به عنوان اکوسیستم بزرگ طبیعی که صدها و بلکه هزاران سال قدمت دارد و کلی زیستمند در آن به سر میبرند متفاوت است. با پخش اخبار مربوط به پروژه کنشگران به این موضوع حساس شدند و متوجه شدیم محصولی که استفاده میشود نانو ذراتی است حاوی دی اکسید تیتانیوم و کلرید نقره که آلاینده هستند و اگرچه ممکن است در برخی نقاط باعث تجزیه مواد آلی بشود، اما مواد آلی از محیط حذف نمیشود و وارد بدن گیاهان و جانوران داخل اکوسیستم میشود وعلاوه بر آن نانوذرات که آثار منفی بیشتر بر بدن زیستمندان دارند نیز وارد محیط میشود و در نهایت رسوب آنها در بدن ماهیها که مورد مصرف مردم قرار میگیرند میتواند آسیبزننده باشد و منجر به بیماریهای مختلف از جمله سرطان بشود. از همین رو اقداماتی صورت گرفت و موضوع به اطلاع دادستان وقت انزلی رسید و ایشان اقدامات تکمیلی را با کمک کنشگران و متخصصین در شهرستان و استان و حتی برخی اساتید در سطوح ملی انجام دادند و با کسب اطلاعات جلوی کار را گرفتند.
* نقش انجمن در این فعالیتها به چه صورت بوده است؟
انجمن در کنار سایر کنشگران و بویژه دوستان خوب مان در موسسه موج شکن (که زحمت زیادی برای جلوگیری از انجام این اتفاق کشیدند) فعالیتهایی را به انجام رساند که مهمترین فعالیت صورت گرفته توسط انجمن برگزاری نشستی در یکی از سالنهای اداره ارشاد با حضور مجری طرح، نماینده محیط زیست، نماینده مرکز تحقیقات شیلات و چند تن از اساتید زمینه های مختلف مرتبط با محیط زیست از دانشگاه گیلان و دانشگاه آزاد بود که خروجی آن ناتوانی مجری و کارفرما در پاسخگویی به نقدهای وارده از طرف اساتید را به وضوح نشان داد.
همچنین هرگاه از انجمن برای حضور در جلسات مرتبط با موضوع تالاب و پسماند چه در سطح شهرستان و چه استان دعوت شده نمایندگان انجمن حضور یافته و نسبت به انتقال نظرات کارشناسی و مردمی اقدام نموده اند.
که آخرین مورد آن نشست درخصوص «سنبل آبی» جمع شده در پشت پلهای موقت کنارگذر بود که رییس هیات مدیره انجمن آقای مهندس رسولی که خود از مهندسین با سابقه در زمینه راه، ساختمان و بطور کلی سیویل هستند حضور یافته و نقطه نظرات انجمن را منتقل نمودند.
* یکی از معضلات فعلی که باعث نفسگیر شدن تالاب شده، ساخت موج شکن جدید (به عنوان تفریحگاه) است هنگام ساخت این موج شکن آیا از طرف افراد و موسسات مردم نهاد به مسئولان وقت هشدار و تذکر داده شد؟
اجازه دهید در مورد موج شکن جدید به گزاره شما با نگاه تردید بنگرم. آنچه من به عنوان یک دانش آموخته سیالات و شاغل در زمینه مهندسی آب می فهمم آن گونه که عامه وضع تالاب را به قبل و بعد از اجرای موج شکن جدید تقسیم بندی می کنند صد در صد اشتباه است و ما را از مسیر اصلی دور می کند چرا که وقتی مسئله درست تبیین نشود پاسخ نیز غلط خواهد بود.
البته این نظر به مفهوم بی اثر بودن موج شکن یا تاثیر مثبت آن نیست بلکه به مفهوم غلو بیش از اندازۀ عامه با تاکید بر این سازه است که مانع دیدن معضلات اصلی می شود.
اینکه افراد و موسسات همان موقع هشدار داده اند یا خیر چون من درانزلی حضور نداشتم اطلاع دقیقی ندارم اما آنچه که مشخص است شوربختانه مطالعات محیط زیستی درست وکافی پیش از احداث این سازه انجام نشده است.
در خصوص عوامل موثر بر تالاب به طور مشخص باید بگویم: نخست اینکه آنچه آسیب برای تالابها بر شمرده می شود شوربختانه در طی چند دهه گذشته بر تالاب انزلی وارد آمده و دوم اینکه برای فهم وضعیت امروز تالاب هم باید نگاهمان را از بستر و حریم تالاب خارج کرده و به حوضه آبریز معطوف کنیم و هم به جای توجه به اتفاقات چند سال گذشته حداقل پنج تا شش دهه رفتار مردم ومسئولان شهرستانی، استانی و ملی را مد نظر داشته باشیم.
تنها در این صورت است که میتوان ابتدا مساله را به درستی تعریف کرد و شناخت و سپس برای آن چاره اندیشید.
و نکته مهم دیگر اینکه شوربختانه امروزه درگیر موضوعاتی فراملی هستیم که عبارتند از تغییر اقلیم که از یک سو به تغییر رژیم بارش و از سوی دیگر به افزایش دما و افزایش تبخیر منجر گردیده و همچنینی کاهش حقابه دریاچه کاسپین بویژه از سمت روسیه که هر دو عامل منجر به پس روی شدید کاسپین یا به عبارتی پایین آمدن تراز رقومی آب دریاچه شده اند و طبعا بر تراز آب تالاب انزلی که تالابی ساحلی است تاثیر فراوانی گذاشته و باز هم خواهد گذاشت.
بنابراین در چاره اندیشی برای تالاب بدون در نظر گرفتن وضعیت دریاچه کاسپین هر چاره ای اندیشیده شود قابل دفاع و پذیرفته نیست.
* یکی دیگر از مشکلات تالاب، ورود پسماندها و فاضلابهایی است که مستقیما به دریا و تالاب ریخته می شود، تا کنون از طرف مسئولان چه اقداماتی انجام شده؟
اساسا همه تالابها در همه دنیا میزبان مقادیری آورده از حوضه یا بالا دست هستند که عبارتند از رسوبات، موادآلی ناشی از انواع فاضلابها و شیرابه ها، فضولات دامی و کشاورزی، انواع پسماند.
اما وقتی میزان ورودی از توان پذیرش و خودپالایی تالاب بیشتر شود فرایند نابودی کلید می خورد.
کیمبال ها در مطالعاتی که حدود پنج دهه پیش برای تالاب انزلی انجام داده بودند هشدار دادند که از افزایش تراکم جمعیت در حاشیه تالاب و همچنین حوضه آن جلوگیری شود اما شوربختانه نه تنها گیلان پس از استانهای تهران و البرز بالاترین تراکم جمعیت را دارد بلکه متاسفانه افزایش تراکم جمعیت در حوضه تالاب انزلی دو و نیم برابر بیش از سایر بخشهای استان گیلان است یعنی ما نه تنها به هشدار صادر شده وقعی ننهاده ایم بلکه شتابان در جهت عکس اقدام کرده و کماکان در حال اقدام هستیم.
* با وضعیت کنونی و نفسگیر تالاب که علاوه بر اهمیت زیست محیطی نفس اقتصادی مردم شهر است، آیا لایروبی و اقدامات اخیر می تواند تاثیری داشته باشد یا صرفا مسکنی خواهد بود تا تب بعدی و جان کندن تالاب؟
تالاب علیرغم اینکه یک بوم سازگان یکپارچه است اما به مثابه بدن یک موجود زنده اجزایی به هم پیوسته دارد که هر کدام در عین پیوستگی و وابستگی کارکردی مستقل دارند و همانگونه که راهکار درمان کبد با قلب و ریه متفاوت است راه درمان بخشهای مختلف تالاب نیز متفاوت است.
در پاسخ به ارائه هر راهکاری باید خود را در معرض چند پرسش قرار دهیم :
استفاده از آن راهکار در کدام بخش تالاب؟ در چه زمانی؟ به چه اندازه؟ و چگونه؟
پرسش شما را با یک پرسش پاسخ می دهم. آیا این همه لایروبی که در سالهای گذشته رخ داده تالاب را نجات داده است؟ پاسخ به روشنی خیر است.
پس با این حساب باید بگوییم که لایروبی روشی غلط است؟ پاسخ این پرسش هم خیر است.
نکته اینجا است که وقتی تمام اعضا یا اجزای یک پیکر بیمار هستند تا دست به اقدام درست برای رفع بیماری همه اجزا نزنیم به نتیجه نخواهیم رسید یا بدتر از آن اگر داروی کبد را برای قلب و داروی قلب را برای ریه و داروی ریه را برای روده استفاده کنیم نه تنها درمانی رخ نخواهد داد بلکه بر بیماری خواهیم افزود.
گرچه تاکنون حجم اعتبارات تخصیص یافته برای تالاب و فعالیتهای انجام شده در آن هیچ تناسبی با عمق فاجعه نداشته اما همین اعتبارات کم تخصیص یافته و فعالیت های انجام شده نیز هیچ گاه به درستی ارزیابی نشده است که ببینیم مثلا لایروبی در کدام نقاط مثمر ثمر و در کجا بی فایده بوده است؟!
این معضل مختص به لایروبی نیست. مثلا در خصوص تله های رسوب اجرا شده نیز همین مشکل وجود دارد. هنوز کسی نمی داند که آیا تله های رسوب مثمر ثمر بوده اند؟ اگر بوده اند چرا ادامه نیافته اند؟ اگر مثمر ثمر نبوده اند علت چه بوده؟ آیا از اساس راهکار اشتباهی بوده اند؟ یا منطقه تعیین شده غلط بوده؟ یا مطالعه درست انجام نشده؟ یا اجرا بد صورت گرفته؟ یا بهره برداری درست انجام نشده است؟
با اطمینان می گویم که اگر این سوالات را از مسئولان مرتبط اعم از سازمان محیط زیست یا جهاد کشاورزی (که گویا مجری آن طرح بودند) بپرسید هیچ پاسخ منسجمی نخواهید گرفت چون از پایه بررسی و ارزیابی صورت نگرفته است.
بنابراین اگر بخواهم به پرسش شما پاسخ بدهم باید عرض کنم که به جز فعالیتهایی مانند تکمیل سامانه های فاضلاب شهری و روستایی حوضه، مدیریت پسماند و شیرابه حوضه، انجام فعالیتهای آبخیزداری در بالادست، جلوگیری از جنگل تراشی و نابودی مرتع در بالادست و موارد مشخصی از این دست که باید بصورت مستمر انجام شود، هر حرکت دیگری در بستر و حریم تالاب تا وقتی مساله را درست تبیین نکنیم و تیمی متشکل از متخصصین زمینه های مختلف در خصوص آن نیاندیشند بی فایده بوده و گاه حتی مسکن هم نیست و ممکن است به فرآیند نابودی تالاب شتاب بخشد.
نظرات