به گزارش تجارت نیوز، این هفته، دو ابرقدرت جهان به طور همزمان درباره وضعیت کشور خود سخنرانی کردند. لی چیانگ، نخستوزیر چین، گزارش سالانه خود را در تاریخ پنج مارس به پارلمان چین، یعنی کنگره ملی خلق، ارائه کرد. چند دقیقه بعد، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، سخنرانی پرشور خود را در جلسه مشترک کنگره ایالات متحده آغاز کرد. این دو سخنرانی، تفاوتهای جالبی را برجسته کردند.
تفاوت در سبک و محتوا
سخنرانی ترامپ پر از شور و هیجان بود و با شعارهایی مانند «آمریکا، آمریکا، آمریکا!» و «جنگ، جنگ، جنگ!» همراه شد. حتی یکی از نمایندگان کنگره به دلیل اخلال در نظم جلسه از سالن اخراج شد.
در مقابل، سخنرانی لی چیانگ در تالار بزرگ خلق در پکن با حضور سه هزار نماینده، کاملاً رسمی و منظم بود. نمایندگان چای مینوشیدند و با حفظ آداب، به سخنان او گوش میدادند. اگرچه سخنرانی او عمدتاً کلیشهای و پیشبینیپذیر بود، اما ارقام مالی ارائهشده از سوی او تصویری از ذهنیت دولت چین در مواجهه با چالشهای اقتصادی کنونی ترسیم کرد.
چالشهای اقتصادی چین
اقتصاد چین با مشکلات متعددی دستوپنجه نرم میکند. به دلیل پیشرفت تکنولوژی چین در حوزه ساختمانسازی، قیمت مسکن رو به کاهش است و خریداران نگراناند که ارزش ملکهایشان حفظ نشود یا پروژههایی که پیشپرداخت کردهاند، تکمیل نشوند. سند املاک در رهن بانکها نیز با کاهش ارزش روبهروشده و امنیت مالی بانکها کاهش یافته است.
تورم منفی (Deflation) و کاهش قیمتها باعث کاهش تقاضا و بیاعتمادی مصرفکنندگان شده است.
جنگ تجاری با آمریکا نیز بر چالشهای اقتصادی دامن میزند. ترامپ درست یک روز قبل از سخنرانی لی، تعرفهای 10 درصدی بر کالاهای چینی اعمال کرد. این تعرفهها به همراه تعرفههای قبلی، میانگین تعرفههای آمریکا بر کالاهای چینی را به 34 درصد رسانده است. چین نیز با اعمال تعرفه بر کالاهای آمریکایی مانند مرغ و سویا پاسخ داده و شرکتهای آمریکایی بیشتری را به لیست سیاه خود اضافه کرده است.
پاسخ دولت چین
لی چیانگ در سخنرانی خود برنامههایی برای مقابله با این چالشها ارائه کرد. او هدف رشد اقتصادی این کشور را مانند سال گذشته «حدود پنج درصد» تعیین کرد.
لی فهرستی از ۱۰ وظیفه اصلی برای سال 2025 قرائت کرد که شامل مدرنسازی صنعتی، خودکفایی تکنولوژیک و گسترش تقاضای داخلی میشد. افزایش مصرف داخلی از برنامه سوم در سال گذشته به اولویت سال 2025 ارتقا یافت.
هدف کسری بودجه از سه درصد تولید ناخالص داخلی در سال گذشته به چهار درصد افزایش یافت. این نشاندهنده تمایل دولت چین به کنار گذاشتن محدودیتهای سنتی مالی برای نجات اقتصاد است.
سهمیه اوراق قرضه ویژهای که میتواند منتشر شود، از 3.9 تریلیون یوان در سال گذشته به 4.4 تریلیون یوان افزایش یافت. این اوراق میتوانند برای خرید املاک فروختهنشده و زمینهای بلااستفاده مصرف شوند.
دولت 300 میلیارد یوان به برنامههای تشویقی تعویض لوازم خانگی و خودروهای قدیمی اختصاص داده است.
حقوق کارمندان دولت و یارانههای بیمه درمانی برای افراد روستایی و شهرنشین نیز افزایش یافت. همچنین یک صندوق راهنمایی برای جذب یک تریلیون یوان سرمایهگذاری در فناوریهای نوین ایجاد شد.
بودجه دفاعی چین نیز 7.2 درصد افزایش خواهد یافت.
نقاط ضعف برنامه چین
با وجود اقدامات اعلامشده، برخی از جنبههای برنامه چین نتوانستند انتظارات را برآورده کنند.
اقتصاددانان انتظار داشتند کسری مالی چین به اندازه 2 درصد تولید ناخالص داخلی افزایش یابد، اما میزان واقعی کمتر از این مقدار است. همچنین تنها 25 درصد از بستههای محرک مالی به مصرف داخلی اختصاص یافته است.
چین همچنان به پروژههای زیرساختی بزرگ و روشهای قدیمی برای مقابله با رکود اقتصادی متکی است.
مقایسه با آمریکا
با اینکه چین با احتیاط در پی راهحلهایی برای مقابله با مشکلات اقتصادی خود است، ترامپ در سخنرانیاش از «بازگشت بیسابقه آمریکا» سخن گفت. او با شور و هیجان وعده موفقیتهای بزرگ داد، در حالی که چین با واقعبینی به مشکلات خود اذعان کرد.
هرچند احتیاط چین ممکن است منطقی به نظر برسد، اما این رویکرد میتواند باعث تشدید بدبینی مصرفکنندگان شود. در مقابل، شاید کمی از شور و هیجان ترامپ بتواند به چین در بازگرداندن اعتماد مصرفکنندگان کمک کند.
سخنرانیهای پشت سر هم رهبران چین و آمریکا تفاوتهای عمده در سبک و رویکرد آنها را بازتاب داد. اگرچه هر دو رویکرد نقاط قوت و ضعف خود را دارند، شاید ترکیبی از احتیاط چین و شور و هیجان آمریکا بهترین مسیر برای مقابله با چالشهای اقتصادی باشد.