به گزارش تجارت نیوز، دونالد ترامپ به عنوان بخشی از تلاشهایش برای بهبود چهره خود در صحنه جهانی، به درگیری میان ارمنستان و آذربایجان پایان داد تا چهرهای صلحساز از خود ترسیم کند. در حالی که نمیتوان تمایل ترامپ به صلح را انکار کرد، عناوین اخیر اخبار مرتبط با قفقاز جنوبی تصویری متناقض را ترسیم میکنند. از یک سو، چارچوبی برای توافق صلح که با میانجیگری رئیسجمهور آمریکا بین ارمنستان و آذربایجان منعقد شده، تا حد زیادی نهایی شده است.
از سوی دیگر، امضای نهایی این توافق همچنان در هالهای از ابهام قرار دارد و تنشهای مداوم و بیاعتمادی متقابل، مسیر صلح رسمی را تیره و تار کرده است. این سوءظن با لفاظیهای نگرانکننده الهام علیاف، رئیسجمهور آذربایجان، تشدید شده است. او اخیرا طی ادعایی ارمنستان را بخشی از «سرزمینهای تاریخی» آذربایجان خوانده، ادعایی که تهدیدکننده هر آشتی بالقوهای است.
اهرم خطرناک علیاف
این عبارات ادعایی با الگوی تجدیدنظرطلبی تاریخی علیاف، به ویژه این ادعا که ارمنستان «آذربایجان غربی» است، مطابقت دارد. این روایت در اسناد افشا شده و نشان میدهد که آذربایجان با سازماندهی رویدادها، استخدام مشاوران ارتباطی و تولید مطالب پیامرسان، کمپینی بلندمدت، هماهنگ و تحت حمایت دولت را برای تضعیف حاکمیت ارمنستان طراحی کرده است. در حالی که ابتدا تصور میشد این ادعا تلاش بشردوستانه برای حمایت از بازگشت آذربایجانیهایی است که در جریان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ارمنستان را ترک کرده بودند، اما حقیقت آن است که شاهد استراتژی ارتباطی دولتی با اهداف روشن الحاقگرایانه هستیم.
پس جای تعجب نیست که علیاف با بدبینی از این نوع زبان برای شکل دادن به افکار عمومی در داخل کشور استفاده میکند و مردم خود را از مشکلات اجتماعی و اقتصادی داخلی منحرف میسازد. او از یک کتاب راهنمای استبدادی برای دامن زدن به ملیگرایی افراطی استفاده کرده و روایتی را در سیستم آموزشی آذربایجان جاسازی میکند که به نسلهای آینده میآموزد از ارامنه متنفر باشند و باور کنند که آنها دشمنان تاریخی هستند که سرزمینهای باستانی آذربایجان را اشغال کردهاند.
چنین تبلیغات بیملاحظهای نه تنها خطرناک است، بلکه اساسا روند صلح را بیثبات میکند. این امر اصل به رسمیت شناختن متقابل مرزهای حاکمیتی را که پایه اساسی هر معاهده صلحی است، تضعیف خواهد کرد. علاوه بر این، علیاف وقتی از شهرهایی مانند ایروان یا استان سیونیک ارمنستان به عنوان سرزمینهای تاریخی آذربایجان یاد میکند، پیامی متناقض و در عین حال تهاجمی ارسال میکند، آن هم در شرایطی که صلح واقعی نیازمند تعهد مداوم است، نه تشدید لفاظی.
صلح شکننده
با این حال، این فقط لفاظیهای علیاف نیست که صلح میان آذربایجان و ارمنستان را تهدید میکند، بلکه اقدامات رئیسجمهوری این کشور نیز مهم است. آذربایجان پنج سال گذشته را صرف تلاش برای ریشهکن کردن حضور ارمنیها در قفقاز جنوبی کرده است. این کمپین با جنگ ۲۰۲۰ بر سر قرهباغ کوهستانی آغاز شد. باکو پس از تصرف قرهباغ، یک کمپین سیستماتیک برای پاکسازی فرهنگی با هدف قرار دادن کلیساها، صومعهها و اماکن تاریخی ارمنی آغاز کرد. علاوه بر این، تعهد آذربایجان به صلح با ادامه بازداشت غیرقانونی زندانیان سیاسی ارمنی، از جمله روبن واردانیان، فعال حقوق بشر، که بدون طی مراحل قانونی در حین تلاش برای ترک قرهباغ کوهستانی دستگیر شد، نقض شده است.
حال با وجود نقض آشکار حقوق بشر، آذربایجان همچنان از نفوذ مالی گسترده خود برای تحت تاثیر قرار دادن و جلب رضایت ذینفعان بینالمللی استفاده میکند، زیرا آنها چشم خود را بر جنایات میبندند. نمونه بارزش رابطه نگرانکننده باکو با واتیکان است. در سال گذشته، توافقات جدید شامل بودجه قابل توجهی از سوی آذربایجان برای بازسازی اماکن مقدس در رم و اروپا بود.
در عوض، واتیکان بستری برای کنفرانسها و رویدادهای بحثبرانگیزی که به دنبال محو و سلب مشروعیت ریشههای بومی ارمنیها و به تصویر کشیدن آنها به عنوان بیگانهای نسبت به سرزمینهای اجدادی خود هستند، در اختیار آذربایجان قرار داده است. این نوع «دیپلماسی خاویار» نشاندهنده استراتژی مداوم آذربایجان در استفاده از منابع طبیعی خود برای نفوذ ژئوپلیتیکی و به چالش کشیدن صداقت تعهدات صلح آن است.
طبیعتا چنین رویکردی به عنوان چالش مستقیم برای حاکمیت ارمنستان و مرزهای شناخته شده بینالمللی تلقی خواهد شد و میتواند به ایجاد فضایی از بیاعتمادی و سوءظن کمک کرده و خطر تشدید درگیریها را افزایش دهد. به همین دلیل است که وقتی آذربایجان میگوید به صلح متعهد است، نمیتوان آن را به طور ظاهری پذیرفت. صلح پایدار تنها میتواند بر پایه احترام متقابل و تعهد مشترک به آیندهای که به مردم و مرزها احترام میگذارد، بنا شود. بر اساس سخنان و اعمال علیاف، به نظر نمیرسد که او مردی باشد که خواهان صلح باشد. او ظاهرا مردی است که ارمنستان را میخواهد.