کد مطلب: ۲۶۴۴۳۷

خاموشی در کمین مردم

خاموشی در کمین مردم

در ایران مصرف برق از نیمه خرداد اوج می‌گیرد و تجربه نشان می‌دهد که بعدازظهرهای تابستان و با فاصله چند ساعت، سر شب مصرف بالاتر از حد متوسط است.

تهران بزرگ و استان‌های گرمسیری بیشترین تقاضا برای ساعت‌های اوج مصرف را بر شبکه برق تحمیل می‌کنند. از سوی دیگر تولید برق در ساعت‌های اوج مصرف باید به حداکثر برسد.

به گزارش تجارت‌نیوز ، به نظر می‌رسد تابستان سال جاری تولید و مصرف حوالی 55‌ هزار مگاوات باشد. در تولید برق نیروگاه‌های آبی که نقش پایه‌ای دارند، در تابستان امسال به علت کم‌آبی آمادگی کمتری دارند و ممکن است این پدیده موجب کاستی تولید نسبت به تقاضا در ساعت‌های اوج مصرف شود که سبب پدیده نامیمون بحران قطعی برق می‌شود؛ اما برای جلوگیری از بحران کاستی برق در زمان اوج مصرف تابستان چه باید کرد؟ سیاست‌هایی شایسته باید تنظیم کرد که براساس تجربه عقلای عالم که در دانش اقتصاد انرژی منعکس است، در مدیریت تولید و مدیریت تقاضا باید کارهای جدی کرد.

متاسفانه در مدیریت تقاضا، دخالت‌های پوپولیستی برخی نمایندگان مجلس و بوروکرات‌های دولتی، رابطه بین تقاضا و تولید اقتصادی برق را ضایع کرده است. این سیاست‌ها موجب شده در اغلب موارد مصرف‌کننده تمامی هزینه تمام‌شده برق را نپردازد. نتیجه اینکه گردش مالی بین تولید، توزیع و مصرف برق مختل شده است.

ولی بوروکرات‌ها دنبال وصله‌پیله‌کردن اقتصاد برق از راه بودجه ملی هستند! دخالت این بوروکرات‌ها ناشی از تفکر دولتی در تولید برق است. زمانی هم که خصوصی‌سازی برق مطرح می‌شود کاری می‌کنند که تولید‌کننده ضرر کند!

در هنگام تشویق سرمایه‌گذاری در تولید برق با استقبال خوبی از سوی سرمایه‌گذاران غیردولتی مواجه شد، ولی اکنون که تولید برق خصوصی به حدود یک‌چهارم مصرف کشور رسیده، سازوکار مالی برق را مجلس و دولت درهم ریخته‌اند و تولیدکننده برق خصوصی را به ورشکستگی کشانده‌اند؛ بنابراین جذب سرمایه داخلی و خارجی برای تولید برق غیرممکن شده است، چون کسی در صنعتی که عوامل تولید بازپرداخت نمی‌شوند سرمایه‌گذاری نمی‌کند. می‌دانیم ماهیت صنعت برق در این است که هیچ نوع ذخیره‌ای از تولید تا مصرف برای آن متصور نیست.

همه برقی که تولید می‌شود در همان لحظه مصرف می‌شود؛ بنابراین برق کالایی چندوجهی است. در زمان اوج مصرف کالایی گران و شکننده است، ولی در زمانی که تقاضا به‌طور محسوس پایین‌تر از تولید است، باید دنبال مشتری گشت. برای حل این رویکرد باید قیمت برق فصلی، منطقه‌ای و نقطه‌ای باشد.

پیشنهاد می‌کنم قیمت برق در تهران بزرگ و استان‌های گرمسیری و شرجی‌دار شمالی از نیمه خرداد تا نیمه شهریور که نیاز سرمایشی بالاست، به‌طور محسوس بالاتر از متوسط قیمت سالانه باشد. این تفاوت قیمت باید چنان باشد که تقاضا را اداره کند. به‌طوری‌که حساسیت و گسترش قیمتی مصرف موجب کاهش میل به مصرف و تشویق به صرفه‌جویی شود. البته درباره چنین سیاستی باید توجیه و تبلیغات گسترده و کافی انجام شود.

گام مهم مکمل، مدیریت تولید برق است. خوشبختانه ایران شبکه ملی برق تقریبا کاملی دارد که یک سرمایه ملی است. ابتدا باید به این شبکه توجه ویژه کرد و هزینه آن را از بودجه دولتی جدا کرد و در هزینه- فایده از نقطه تولید تا محل مصرف مخارج سرمایه‌ای و جاری آن را منظور کرد و به‌صورت یک کار اقتصادی که بازگشت سرمایه را تضمین کند برای شبکه منظور کرد. در جمع‌آوری هزینه‌هایی که مصرف‌کنندگان می‌پردازند، سهم شبکه و سهم تولید‌کنندگان باید به‌صورت هم‌زمان با دریافت وجوه مصرف‌کنندگان به حساب آنها واریز شود.

واریز بهای برق به حساب خزانه کار اشتباهی است که متاسفانه بوروکراسی سازمان برنامه از آن دفاع می‌کند؛ بنابراین برداشت از حساب برق برای پرداخت یارانه نقدی مساوی با دعوت برای ایجاد بحران برق است. بحران برق یعنی خاموشی که پیامدهایی به دنبال خواهد داشت.

حتی در آمریکا در زمان خاموشی‌های چند سال پیش به‌ویژه در شهرهای بزرگ مثل لس‌آنجلس و نیویورک پیامدهایی رخ داده است. درصورتی‌که سیاست اقتصاد برق از وضعیت بحران‌زا خارج شود، بورس برق هم می‌تواند واقعی شود، به‌طوری‌که پیش‌فروش برق به جذب سرمایه در تولید برق بینجامد. این روند، لزوم مدیریت اوج‌ مصرف را یادآوری می‌کند.

برای برآوردن تقاضا در ساعات اوج باید سالانه حدود چهار‌ میلیارد دلار به‌اضافه 12 ‌هزار ‌میلیارد تومان در تولید برق سرمایه‌گذاری کرد، زیرا ما در صنایع تولید تجهیزات برق خودکفایی بالایی داریم و این سرمایه‌گذاری موجب رونق کسب‌وکار در صنایع برق می‌شود که اثری شگرف در اشتغال، فناوری و تولید ملی دارد. سرمایه‌گذاری برای تامین تقاضای برق در ساعت‌های اوج مصرف فقط حدود 500 ساعت در سال به کار گرفته می‌شود؛ بنابراین برق آن بسیار گران تمام می‌شود، ازاین‌رو باید کاری کرد که هزینه ساعت‌های اوج با دیگران تقسیم شود.

مدیریت شبکه‌ای برق را باید با همسایگان و شبکه‌های کشورهای دیگر متصل کرد تا در اوج مصرف فصلی و اوج مصرف شبانه‌روزی، فشار از روی شبکه ملی کاهش یابد؛ برای مثال اوج مصرف در روسیه و کشورهای سردسیر شمال اروپا فصل زمستان است. در صورت اتصال شبکه ملی به این کشورها می‌توان در تابستان که آنها از ظرفیت کامل خود استفاده نمی‌کنند، برق وارد کرد و در زمستان به آنها برق فروخت.

در این مبادله حدود 500 ساعت در سال به تولید هر طرف اضافه می‌شود و کاربری سرمایه 10 درصد افزایش می‌یابد. در نتیجه قیمت تمام‌شده واحد برق (کیلووات ساعت) برای هر دو طرف کاهش می‌یابد.

این اتصال شبکه‌ای در نهایت موجب کاهش هزینه هر کیلووات ساعت برای مصرف‌کننده در کشورهای شرکت‌کننده در اتصال شبکه‌ای می‌شود و سرمایه در صنعت برق برای طرفین پربازده‌تر می‌شود که نتیجه آن جاذب‌ترشدن سرمایه‌گذاری در تولید و صنایع برق است.

در صورت اعمال چنین سیاست‌هایی در عرضه و تقاضاست که کشور از بحران قریب‌الوقوع کاستی برق نجات می‌یابد. ایران کشوری با همسایه‌های متعدد است و پل‌زدن برقی بین آسیای مرکزی، کشورهای همسایه غربی، قفقاز، اوکراین و اتحادیه اروپایی یک مزیت جغرافیایی است.

مبادا برق با مجموعه این کشور سالانه 15 تا 20‌میلیارد یورو خریدوفروش برق برای ایران به ارمغان ‌آورد که خونی تازه در صنایع کشور هم جاری می‌کند. درباره برق، رویه‌ای اشتباه وجود دارد که موجب می‌شود سرمایه‌گذاری کافی در برق انجام نشود. در کشوری که پول تولید‌کننده برق، تقدیم یارانه‌نقدی‌بگیرها می‌شود، برق کافی تولید نمی‌شود.

بدیهی است در صنعت برق، این تغابن را مجلس و بوروکرات‌ها می‌آفرینند که دست‌بردن به برق‌بها را مجاز می‌دارند و بر این اشتباه پای می‌فشرند.

منبع: شرق

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.