به گزارش تجارت نیوز، اوضاع آب در تهران وارد مرحلهای بسیار بحرانی شده است. سدهای تهران به حجم مرده خود رسیدهاند و خبری از بارش باران نیست.
آنطور که ایرنا گزارش داده، بهزاد پارسا، مدیرعامل شرکت آبمنطقهای تهران اعلام کرد: «ذخیره فعلی سد امیرکبیر تنها برای تامین آب شرب تهران به مدت کمتر از دو هفته کفایت میکند. ورودی آب به سدهای تهران نسبت به سال آبی گذشته ۴۳ درصد کاهش یافته و در حال حاضر تنها ۱۴ میلیون مترمکعب آب پشت سد امیرکبیر ذخیره شده که معادل هشت درصد ظرفیت این سد است.»
همچنین عباس علی آبادی، وزیر نیرو با اشاره به تکمیل طرح انتقال آب طالقان به تهران گفت: «قرار است آب سد لار نیز برای جبران کمبود بارش به تهران منتقل شود و عملیات زیرساختی در حال انجام است. پاییز خشک در حال گذران است و ما برای شرایط سخت خودمان را آماده میکنیم.»
از سوی دیگر، عیسی بزرگزاده، سخنگوی صنعت آب کشور، اعلام کرد: «طبق ارزیابیها، سدهای کرج، لار و ماملو در مهر ماه به احجام مرده رسیدند و سد لتیان هم در آبان به این نقطه خواهد رسید. این وضعیت به معنی قطع کامل انتقال آب به تهران نیست. زیرا سدها همچنان جریان به هنگام و دبی پایه دارند. با این حال دیگر انتقال آب بیشتر از حجم ذخیره وجود نخواهد داشت و تهرانی ها باید به شدت مراقب مصرف باشند.»
اما باید دید چه عواملی در این وضعیت آخرالزمانی آب در استان تهران نقش داشتهاند و چه اقداماتی باید انجام داد؟
در این زمینه، تجارتنیوز با رضا حاجی کریم، رئیس فدراسیون صنعت آب ایران، گفتوگویی انجام داده است که در ادامه میخوانید.
***
در سال آبی ۱۴۰۳-۱۴۰۴، متوسط آب تجدیدپذیر کشور ۳۵ درصد کاهش داشته است
*وضعیت سدهای کشور بحرانی اعلام شده و وزارت نیرو از «آمادگی برای شرایط سخت» سخن به میان آورده است. علت اصلی این موضوع چیست و وزن و نقش کدام عامل را باید سنگینتر دانست؟
ابتدا باید گفت ورودی سدها بهمراتب کمتر از حد معمول است و بسیاری از آنها بسیار پایینتر از ۵۰ درصد ظرفیت خود قرار دارند. سد کرج کمتر از دو هفته و لتیان بسیار کمتر از آن ذخیره دارد.
ماجرا به این برمیگردد که وقتی از شهر تهران صحبت میکنیم، باید بدانیم که در سالهای نرمال، کل کشور حدود ۱۰۰ میلیارد متر مکعب آب تجدیدپذیر داشته، تهران کمتر از ۶۰ میلیارد متر مکعب آب تجدیدپذیر قابل برداشت در اختیار داشته است. در سال آبی ۱۴۰۳-۱۴۰۴، این عدد برای کل کشور به ۶۵ میلیارد متر مکعب رسیده است. یعنی متوسط آب تجدیدپذیر کشور، ۳۵ درصد کاهش داشته است.
اکنون در حدود چهلمین روز سال آبی جدید هستیم، بارندگی در ۱۶ استان کشور «صفر مطلق» بوده است. دورنمای خوشبینانه هم حداقل تا پایان پاییز به چشم نمیخورد و به نظر نمیرسد تا پایان آذر اتفاق خاصی در بارشها رخ دهد. این شرایط سبب تحمیل وضعیتی بسیار غیرمترقبه به منابع آبی کشور و بهطور خاص به آب تهران شده است.
حدود ۶۵ درصد جمعیت کشور در مناطقی زندگی میکنند که میزان دسترسی آنها به آب کمتر از ۵۰۰ متر مکعب در سال است / در دنیا وضعیت بحرانی به شرایطی گفته میشود که سرانه دسترسی آب برای هر نفر کمتر از 1700 مترمکعب باشد
باید توجه داشت که در کشور، سرانه دسترسی به آب برای هر نفر حدود ۱۳۰۰ متر مکعب است. اگر شمال و جنوب را کنار بگذاریم و فلات مرکزی ایران را در نظر بگیریم، حدود ۶۵ درصد جمعیت کشور در مناطقی زندگی میکنند که میزان دسترسی آنها به آب کمتر از ۵۰۰ متر مکعب در سال است. این سطح از دسترسی، در معیارهای جهانی، وضعیت بسیار ناپایداری محسوب میشود. در دنیا وضعیت بحرانی به شرایطی گفته میشود که سرانه دسترسی آب برای هر نفر کمتر از 1700 مترمکعب باشد.
سرانه دسترسی به آب تجدیدپذیر در تهران 335 میلیون مترمکعب است / تهران از نظر سرانه دسترسی به آب تجدیدپذیر، یکی از ناپایدارترین نقاط ایران است
بهطور خاص، تهران از نظر سرانه دسترسی به آب تجدیدپذیر، یکی از ناپایدارترین نقاط ایران و شاید ناپایدارترین نقطه باشد. سرانه دسترسی به آب تجدیدپذیر در تهران 335 میلیون مترمکعب است. اما موضوع آب، مسئلهای چندوجهی است و نمیتوان با تمرکز بر یک یا دو عامل، درباره آن حکم کلی صادر کرد. مجموعهای از عوامل و اتفاقات در طول سالها تهران را به این نقطه رسانده است.
اولین عامل وضعیت بحرانی آب تهران بارگذاری بیش از حد جمعیت است / بدون توجه به ظرفیت آبی، در غرب و شرق شهر مجوز ساختوساز صادر میشود
اولین عامل، بارگذاری بیشازحد جمعیت در تهران است. تراکم جمعیتی تهران از شهرهایی مانند شانگهای، نیویورک و پکن بیشتر است و این واقعیتی انکارناپذیر است که ما اساسا مجاز به چنین بارگذاری سنگینی نبودیم. با این حال، این روند همچنان ادامه دارد؛ یعنی هنوز هم بدون توجه به ظرفیت آبی، در غرب و شرق شهر مجوز ساختوساز صادر میشود.
در تدوین الگوی توسعه برای تهران و تبیین سیاستهای آبی آن، شکست کامل رخ داده است / آب سدهای ماملو، طالقان، کرج و … اصلا برای تهران نبوده است و با خط لوله به تهران کشیده شدهاند
دوم این که کل مصرف آب شهر تهران در سالهای نرمال، 1.1 میلیارد مترمکعب است. در همین سالهای نرمال، استان تهران حدود ۱.۸ میلیارد متر مکعب آب برای کشاورزی مصرف میکند که بخش قابلتوجهی از آن بهصورت آبیاری سنتی انجام میشود. این اعداد با ما سخن میگویند و نشان میدهند که در تدوین الگوی توسعه برای تهران و تبیین سیاستهای آبی آن، شکست کامل رخ داده است.
منطقهای که از آن صحبت میکنیم، اصلا آبی ندارد. آب سدهای ماملو، طالقان، کرج و … اصلا برای تهران نبوده است و با خط لوله به تهران کشیده شدهاند. مگر این آب برای تهران است؟
اگر قرار است در مورد آب تهران صحبت شود باید گفت شاهد زنجیرهای از تصمیمات غلط و روشهای اشتباهی هستیم که ما را به این نقطه رسانده است.
البته تمرکز صرف بر گذشته هم بهنظر من صحیح نیست؛ مهمتر این است که حالا با این شرایط بحرانی چه باید کرد، چون وضعیت بسیار حساس و پیچیدهای است.
کل آبی که از طالقان به تهران میرسد تنها هشت درصد به منابع آب تهران میافزاید / میزان آب «به حساب نیامده»، تلفات شبکه و برداشت غیرمجاز در تهران حدود ۲۵ درصد است
* اکنون یکی از اقدامات جدی که وزارت نیرو انجام داده، موضوع انتقال آب سد طالقان و سد لار است. اما این طرحهای انتقال آب در شرایطی اجرا میشوند که ما همزمان درباره بارگذاری جمعیتی تهران صحبت میکنیم. آیا این اقدامات باعث ایجاد بحران جمعیتی تازهای در تهران نخواهد شد؟ آیا چنین راهحلی، یعنی طرح انتقال آب در شرایط فعلی، اساسا راهحل درستی است؟
من با شما موافق هستم. اما اجازه دهید کمی به عقب برگردیم. کل آبی که از طالقان به تهران میرسد حدود 80 میلیون مترمکعب در سال است. یعنی تنها هشت درصد به منابع آب تهران افزوده میشود، اما در همین حال، میزان آب «به حساب نیامده»، تلفات شبکه و برداشت غیرمجاز در تهران حدود ۲۵ درصد است.
یعنی از یکسو در جایی دیگر منابع را تخلیه میکنیم و فرونشست در دشت قزوین ایجاد میکنیم، خب چرا موارد بیانشده را درست نمیکنیم؟
ما در دنیا مفهومی داریم به نام شهر اسفنجی یعنی شهری که میتواند آب را در خودش جذب و نگهداری کند. این کار به دو روش بهرهگیری از نزولات جوی و بازچرخانی فاضلاب انجام میشود. در تهران نزولات جوی وضعیت خاصی وجود ندارد، اما بازچرخانی فاضلاب چیزی است که میتوانیم داشته باشیم.
سالانه حدود ۳۰ میلیون متر مکعب آب شرب در تهران صرف فعالیتهای عمرانی، ساختمانی و بنایی میشود / پروژههای انبوهسازی همچنان بدون سیستمهای بازچرخانی آب اجرا میشوند
اگر میگوییم حدود ۸۵ تا ۸۷ میلیون متر مکعب آب از طالقان به تهران میآوریم، باید دقت کنیم که در همان شرایط، سالانه حدود ۳۰ میلیون متر مکعب آب شرب در تهران صرف فعالیتهای عمرانی، ساختمانی و بنایی میشود. آیا واقعا نمیتوان این حجم مصرف را با پساب جایگزین کرد؟
در شرایطی که به دنبال افزودن هفت تا هشت درصد از آب طالقان به منابع تهران هستیم، همزمان پروژههای انبوهسازی ما همچنان بدون سیستمهای بازچرخانی آب حتی برای مصارف سادهای مثل فلاشتانکها، برجهای خنککننده و سایر تجهیزات مصرفی طراحی میشوند.
نمیشود که برای نظام شهری هیچ الزامی در این زمینه در نظر گرفته نشود و در بحث تامین آب، دستی به نظام شهری زده نشود و همچنان نگاه ما فقط متوجه برداشت بیشتر از منابع آبی دیگر مناطق باشد.
آیا به صورت شفاف و صریح به مردم گفتهایم که تهران آب ندارد؟ / انتقال آب طالقان به تهران هم مشکل بحران آب تهران را حل نکرد
مهمتر از همه این است که آیا ما بهصورت شفاف و صریح با مردم صحبت کردهایم و به مردم گفتهایم که تهران آب ندارد؟ هشدار دادن و خواهش کردن برای کاهش مصرف کافی نیست و صرفا با گفتاردرمانی کار شروع نمیشود.
هماکنون بسیاری از مراکز تجاری، مالها و پروژههای بزرگمقیاس در تهران هنوز سیستم بازچرخانی آب یا استفاده مجدد از آب یا پساب را در طراحی خود ندارند. همین مسئلههاست که ما را گرفتار کرده و باعث میشود چشمان ما فقط به انتقال آب از منابع جدید دوخته شود.
از طرف دیگر، همین حالا که در اوج بحران آب تهران هستیم، آب طالقان وارد تهران شده است. در واقع منابع آبی منطقهای دیگر نابود شده و به علاوه برای انتقال آب هزینه شده است، اما همچنان در تهران بحران آب وجود دارد. با توجه به موضوع بیانشده، دیگر نمیتوان به این شیوه ادامه داد.
در حوزه آب به یک تغییر پارادایم و نوع دیگری از اندیشیدن نیاز داریم
*آیا میتوان گفت وزن اصلی بحران آب را مربوط به فرسودگی شبکه، عدم استفاده از پساب و همچنین مالکیت شهرداری بر برخی از چاههای آب شرب دانست؟ آیا انجام اقدامات موثر برای کاهش فرسودگی شبکه و الزام مراکز تجاری و صنایع بر استفاده از پساب و مدیریت چاهها، میتواند نقش مهمتری در بهبود وضعیت نسبت به تمرکز بر تشویق یا تنبیه مشترکان خانگی برای کاهش مصرف آب داشته باشد؟
همه راهها طی شده است. تعرفهها بازبینی شده و الگو مصرف مجاز پایین آورده شده است. اما باز هم بحران آب وجود دارد. ما به یک تغییر پارادایم و نوع دیگری از اندیشیدن نیاز داریم. در این پارادایم جدید، باید ابزارهای تازهای فراهم کنیم.
در رابطه با مشترکان پرمصرف چه کاری میتوان انجام داد؟ آنها را اعدام کنیم؟ آیا فکر میکنید برای کسی که آپارتمان متری 800 میلیون تا یک میلیارد تومانی میخرد، قبض آب عددی برای آنها به حساب میآید؟ یا باید نوع نگاه را تغییر داد و مشارکت این گروهها را در قالب سهیم شدن در سود یا منفعت اجتماعی کاهش مصرف تعریف کرد. مثلا اگر کسی در مصرف آب صرفهجویی کند، منافع اقتصادی برای آنها حاصل شود.
بیش از 100 همت پول نیاز است تا شبکه آب تهران نوسازی شود / کل بودجه آب کشور امسال 60 همت است / 2500 همت پروژه نیمهتمام در بخش آب وجود دارد
در مورد فرسوگی شبکه باید گفت عددی بالای 100 همت پول نیاز است تا شبکه آب تهران نوسازی شود. البته همین 100 همت برای یک سال و نیم پیش است و اکنون این رقم بیشتر است. از سوی دیگر، کل بودجه آب کشور امسال 60 همت است. در کل کشور نیز 2500 همت پروژه نیمهتمام در بخش آب وجود دارد.
با بودجههای فعلی، حدود ۴۰ سال طول میکشد تا همه این پروژهها به پایان برسند. تا 40 سال آینده با این وضعیت آبی، چه چیزی از ما باقی میماند؟
در این وضعیت، به یک سری ابزارها و روشهای نوین برای تامین مالی پروژههای آبی نیاز داریم. وقتی بتوانیم پروژهها را تامین مالی کنیم، همه اقدامات ما چه در حوزه کاهش مصرف، پساب، فرسودگی شبکه و کاهش هدررفت قابل انجام است. اما وقت کل بودجه مملکت برای حوزه آب 600 میلیون دلار است، کاری نمیتوان انجام داد.
هر کاری برای بحران آب قرار باشد انجام شود، ازجمله اقدامات فرهنگی، آموزشی، سازهای یا بهینهسازی، به منابع مالی نیاز دارد. با 60 همت و وضعیت کنونی آب در کشور که کاری نمیتوان انجام داد.
دولت تعهدات مالی سنگینی بابت خرید تضمینی دارد و عملا چیزی برای توسعه باقی نمیماند
باید در نظر گرفت که دولت در حال حاضر تعهدات مالی سنگینی بابت خرید تضمینی دارد و از آن 60 همت باید پول خرید تضمینی را هم پرداخت کند. عملا چیزی برای توسعه باقی نمیماند.
تجربه کیپتاون و سایر شهرهایی که ناگهان با بحران شدید آبی مواجه شدند نشان میدهد که اولین عاملی که به حل بحران کمک کرده، مشارکت مردمی و اجتماعی بوده است
*با توجه به شرایط موجود، چه آیندهای را باید متصور بود و مهمترین اقدامی که باید در این زمینه انجام شود چیست؟
اولین و واجبترین اقدام، چه در سطح وزارت نیرو و چه در سطحی بالاتر از آن از سوی رئیسجمهوری یا هر مقام وجیهالملی دیگری، این است که صریح و اثرگذار با مردم صحبت کنند. در این زمینه میتوان به تجربه کیپتاون اشاره کرد. تجربه سایر شهرهایی که ناگهان با بحران شدید آبی مواجه شدند نشان میدهد که اولین عاملی که به حل بحران کمک کرده، مشارکت مردمی و اجتماعی بوده است. ما باید با مردم گفتوگو کنیم و صادقانه آمار و اطلاعات را در اختیارشان بگذاریم.
وزارت نیرو آمارهای فراوانی در اختیار دارند، اما به دلایل مختلف و با ملاحظاتی این آمارها هنوز در دسترس عموم مردم قرار نگرفته است
من میدانم که همکاران من در وزارت نیرو آمارهای فراوانی در اختیار دارند، اما به دلایل مختلف و با ملاحظاتی این آمارها هنوز در دسترس عموم مردم قرار نگرفته است. در حالیکه مردم هنوز از وضعیت بغرنج منابع آبی تهران اطلاع دقیقی ندارند، ضروری است که این اطلاعات هرچه سریعتر و شفاف در اختیار جامعه قرار گیرد.
به باور من، نخستین اقدام این است که از گفتن واقعیتها نهراسیم؛ مردم، مردمانی آگاه و قابل اعتماد هستند و میتوان با صراحت با آنان سخن گفت. شرایط جوی را همه میدانند، بنابراین باید با مردم صحبت کرد و وضعیت را بیان کرد.
موضوعاتی مانند بارورسازی ابرها، آبهای ژرف، یا انتقال آب از دریای جنوب، بیشتر شبیه به قصه هستند
دومین مساله این است که باید ابزارهای جدید را سریعتر عملیاتی کنیم. موضوعاتی مانند بارورسازی ابرها، آبهای ژرف یا انتقال آب از دریای جنوب، بیشتر به قصه میمانند؛ این قصهها مانند لالایی عمل میکنند، ما را میخوابانند و از موضوعات اصلی غافل میمانیم.
ما به ابزارهایی واقعی و کارآمد نیاز داریم که بتوانند سرمایههای مادی و اجتماعی کشور را پای کار بیاورند. تنها در آن صورت است که میتوانیم اقدامات موثر و متنوعی برای مدیریت بحران آب انجام دهیم.
برای مطالعه بیشتر گزارش رویای پرهزینه بارورسازی ابرها با نتایج نامعلوم! را در تجارتنیوز بخوانید.