موضوعات داغ: # ایران خودرو # قیمت سکه # قیمت طلا # بورس کالای ایران # قیمت دلار # وزارت اقتصاد # فوتبال # پایان بورس
«تجارت‌نیوز» گزارش می‌دهد:

صلح شکننده در غزه؛ توافق یا دور تازه بازی اسرائیل و حماس روی گسل

صلح شکننده در غزه؛ توافق یا دور تازه بازی اسرائیل و حماس روی گسل
ذرهای جنگ بعدی از هم‌اکنون پیداست. میانجی‌ها باید در برابر وسوسهٔ اعلامِ زودهنگامِ پیروزی یا بی‌حوصلگی و رهاکردنِ پرونده مقاومت کنند.صلح در خاورمیانه، آن‌گونه که ترامپ می‌بیند، هنوز دور از دسترس است. ابهامی که پیرامون این طرح وجود دارد به آینده‌ای محتمل اشاره می‌کند که در آن حماس همچنان برپا می‌ماند، اسرائیل همچنان در برابر آن قرار دارد و بازسازی همچنان در پردهٔ تردید است.

به گزارش تجارت نیوز، پس از دو سال هولناک اکنون شانسی پدید آمده که جنگ غزه دست‌کم به‌طور موقت پایان یابد. ممکن است گروگان‌ها به خانه بازگردند، کمک‌ها به غزه روانه شود، تلاش‌های بازسازی شکل بگیرد و جان‌ها و جوامع فرصت ترمیم پیدا کنند.

این فرصت نه به این دلیل است که پیشنهاد ۲۰ ماده‌ای منتشرشده از سوی ایالات متحده در ۲۹ سپتامبر ۲۰۲۵ نمونه‌ای عریان از ظرافت و دقت دیپلماتیک است، بلکه بدان دلیل است که حامی آن، دونالد ترامپ، ظاهرا مصمم است پاسخ «نه» را نپذیرد؛ یعنی حاضر است تقریباً هر پاسخی را فارغ از محتوا یا نیتِ آن، «بله» تفسیر کند. اگر پیش‌تر مذاکره‌کنندگان پیشنهادهای مبهمِ جهت پل‌زن ارائه می‌کردند تا هر دو طرف بتوانند «بله» بگویند، اکنون طرف‌ها پاسخ‌های مبهم «بله، اما» می‌سازند تا دولت آمریکا بتواند ادعای موفقیت کند و چه‌بسا واقعاً هم به موفقیتی برسد: موفقیتی جزیی، به‌هم‌ریخته و تا حدی ریاکارانه، اما با این همه حیاتی برای پایان‌دادن به این دور تاریخی از خشونت.

روایتی از ابهام سازنده در دیپلماسی

ابهامِ سازنده مدت‌هاست در دیپلماسی خاورمیانه جایگاهی ممتاز دارد. برای نمونه، قطعنامه ۲۴۲ شورای امنیت سازمان ملل — قطعنامه «زمین در برابر صلح» پس از جنگ ۱۹۶۷ — چنان طراحی شد که هر طرف بتواند معنای خود را از متن برداشت کند. این قطعنامه از دولت‌های عرب می‌خواست حق اسرائیل را برای «زندگی در صلح» با «احترام به حاکمیت، تمامیت ارضی و استقلال سیاسی » بپذیرند و از اسرائیل می‌خواست از سرزمین‌هایی که اشغال کرده عقب‌نشینی کند.

با این حال، در نسخه انگلیسی، عبارت «از سرزمین‌هایی که در منازعه اخیر اشغال شده» آمده، در حالی که نسخه فرانسوی این عبارت را آورده «از آن سرزمین ها» (des territoires). بدین ترتیب هر طرف می‌توانست خود تصمیم بگیرد که آیا قطعنامه مستلزم عقب‌نشینی کامل است—چنان‌که کشورهای عربی می‌گفتند—یا عقب‌نشینی با دامنه مذاکره‌پذیر—چنان‌که اسرائیل اصرار داشت.

طرح دولت ترامپ برای پایان‌دادن به جنگ اسرائیل و حماس این فرمول را وارونه می‌کند. ۲۰ بند آن گسترده و جسورانه است: همه گروگان‌های اسرائیلی—زنده و مرده—«ظرف ۷۲ ساعت» آزاد می‌شوند، همراه با آزادی ۲۵۰ زندانی فلسطینی که به حبس ابد محکوم شده‌اند. «اعضای حماس که به همزیستی مسالمت‌آمیز و خلع سلاح خود متعهد شوند، مورد عفو قرار می‌گیرند» و دیگران اجازه خواهند داشت از نوار غزه خارج شوند. برای رسیدگی به بحران انسانی، کمک‌ها آزادانه جریان خواهد یافت وهمزمان یک مرجع و نیروی امنیتی بین‌المللی با عقب‌نشینی اسرائیل، غزه را اداره و بازسازی خواهد کرد.

بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل و استادِ «بله، اما»، گفت که طرح را پذیرفته است. با این حال او و تقریباً همه اسرائیلی‌ها انتظار دارند حماس همه سلاح‌هایش را تحویل ندهد و توان ازسرگیری جنگ چریکی را حفظ کند تا برای حمله ای تمام عبار آماده تر باشد. با گنجاندن زبانی که عقب‌نشینی اسرائیل را به مقوله « خلع سلاح» گره می‌زند، نتانیاهو عملاً با توافق کامل درباره گروگان‌ها موافقت می‌کند که احتمالاً زمینه را برای حضور حماس در غزه هموار می‌سازد؛اما نیروهای اسرائیلی نیز می‌مانند تا در صوت لزوم رویاوی حماس قرار گرند. حال می‌توان از پایان این جنگ گفت، بله، اما فقط این دور از تنش‌ها، همین.

دو روایت از یک توافق

حماس نیز طرح را «پذیرفت» و اعلام کرد که تلاش‌های میانجی‌ها، به‌ویژه ترامپ را، «ارزشمند» می‌داند. با این همه، نوع پذیرشش با خود پیشنهاد در تناقض بود: حماس اصرار دارد ذغزه باید توسط «یک اداره مستقل فلسطینی (یک مرجع تکنوکرات)» اداره شود، نه مرجعی بین‌المللی. این امر باید در چارچوب «موضع واحد فلسطینی» باشد؛ یعنی حماس عملاً دارای حق وتو باشد. این خواسته با بند ۱۳ توافق فاصله زیادی دارد که تصریح می‌کند: «حماس و سایر گروه‌ها توافق می‌کنند که در اداره غزه، به‌طور مستقیم، غیرمستقیم یا به هر شکل دیگری نقشی نداشته باشند.» بیانیه حماس هیچ اشاره‌ای به خلع سلاح نکرده؛ موضوعی که محورِ مذاکرات است. واقعیت این است که این گروه به‌سختی حاضر خواهد شد همه انواع سلاح‌های خود را واگذارد؛ حال آن‌که طی دو سالِ گذشته، با وجود پیامدها، از این کار سر باز زده است.

طرح توافق نیز — اگر چه کلی است — بی‌ابهام است؛ پاسخ‌ها اما به‌کلی مبهم‌اند. با این همه همین پاسخ‌ها به ترامپ اجازه داد اعلام کند که موفق شده است.در این میان اسرائیل به یکی از دو هدف اصلی جنگ — بازگشت گروگان‌ها — خواهد رسید، اما شاهد بقای حماس خواهد بود؛ چیزی خلاف هدف اصلی دیگرش. حماس نیز به هدف اصلی خود — بقا — می‌رسد، اما شاید شاهد عقب‌نشینی کامل اسرائیل نباشد. حال این پرسش مطرح است: اگر اکنون می‌شود توافق کرد، پس چرا طی سال‌ها توافق حالص نشد؟

پشت پرده موافقت اسرائیل با توافق ترامپ

از منظر شایستگی و انصاف، چنین توافقی باید ماه‌ها پیش منعقد می‌شد تا دریایی از رنج‌ها کاسته شود. اما از منظر دیپلماتیک، زمان‌بندی تا حدی ناشی از فشار بر اسرائیل از سوی متحدش، آمریکا، و فشار بر حماس از جانب چند بازیگر منطقه‌ای — به‌ویژه حامی عرب آن یعنی قطر — است. پس از حمله اسرائیل به رهبران حماس در خاک قطر، دوحه یک وعده شبه‌رسمی از آمریکا برای حمایت دریافت کرد و همچنین با عذرخواهی نتانیاهو که در کاخ سفید ملایم‌تر شد. اکنون قطر ذی‌نفع است و به دنبال موفقیت. اما این فقط بخشی از داستان است.

در حالی که کارزار اسرائیل در غزه از نظر راهبردی و اخلاقی شکست خورده، این بازیگر در رویارویی‌های گسترده‌تر با حزب‌الله و ایران — رقبای اصلیِ چند دهه‌ای‌اش — توانسته برخی معادلات را تحت تاثیر قرار دهد. اگر جنگ اکنون پایان یابد، نتانیاهو می‌تواند نزد رأی‌دهندگان اسرائیلی ادعا کند که در نبرد بزرگ‌تر موفق بوده است. فراتر از آن، جامعه اسرائیل از طولانی‌ترین جنگ تاریخ خود خسته است و با اکثریتی روشن پایان جنگ را ترجیح می‌دهد و سرنوشت گروگان‌ها را بر وعده نتانیاهو جهت «پیروزی کامل» بر حماس مقدم می‌داند؛ چیزی که در صورت دستیابی به توافق، فضای سیاسی لازم را برای پایان جنگ در اختیار نتانیاهو می‌گذارد.

برای حماس، جنگ دو ساله هزینه‌هایی داشته حتی اگر همچنان در میان جوانان غزه به‌طور گسترده حامیان زیادی داشته باشد. از همین رو شاید تصور کرده اکنون بهترین زمان برای صلحی موقت است.

با این حال چنین محاسباتی شاید گذرا باشد. طرف‌ها وارد فرایندی می‌شوند که به آن ایمان واقعی اندکی دارند. هیچ‌یک به نیت‌های طرف مقابل باور ندارد و نمی‌توان قانع‌شان کرد. در سطح سیاست‌گذاری، خروجیِ محتمل، آتش‌بسی است که ممکن است به نبردی چریکی تبدیل شود؛ بازسازی را متوقف، غیرنظامیان را در معرض تهدید نگه دارد و به حماس اجازه دهد خود را همچنان نیروی محوری سیاست فلسطین — از جمله در کرانه باختری — جلوه دهد. اسرائیل که از ۷ اکتبر به‌شدت ریسک‌گریز شده، احتمالاً به هر نشانه‌ای از تجدید سازمان حماس تهاجمی پاسخ خواهد داد. بذرهای جنگ بعدی از هم‌اکنون پیداست. میانجی‌ها باید در برابر وسوسه اعلامِ زودهنگامِ پیروزی یا بی‌حوصلگی و رهاکردنِ پرونده مقاومت کنند.

صلح در خاورمیانه، آن‌گونه که ترامپ می‌بیند، هنوز دور از دسترس است. ابهامی که پیرامون این طرح وجود دارد به آینده‌ای محتمل اشاره می‌کند که در آن حماس همچنان برپا می‌ماند، اسرائیل همچنان در برابر آن قرار دارد و بازسازی همچنان در پرده تردید است.

نظرات
آخرین اخبار
پربازدیدترین اخبار

وب‌گردی