«یارانهها به حساب سرپرست خانوار واریز شد»
این جمله هرچند کوتاه، اما برای گروهی از مردم بسیار لذتبخش است. هدفمندی یارانهها با هدف واقعی کردن قیمت کالا و خدمات طرحریزی شد و از آذرماه 89 به اجرا درآمد. طبق این طرح، دولت باید قیمت حاملهای انرژی را افزایش میداد و درآمد حاصل از آن را به سه بخش تقسیم میکرد. بخشی را به تولید، بخش دیگری را به سرمایهگذاری و نهایتا بخشی را هم به پرداخت یارانه 45500 اختصاص میداد.
اما آنچه در عمل روی داد این نبود. درآمد حاصل از این افزایش قیمت در حاملهای انرژی، نه به سمت تولید رفت، نه سرمایهگذاری شد و نه یارانهها از طریق آن پرداخت شد. عدم ایجاد زیرساختهای لازم درپرداخت یارانه، دولت را مجبور به استقراض از بانک مرکزی و چاپ بدون پشتوانه پول کرد. در نهایت این طرح، چیزی جز گرانی، تورم و افزایش فاصله طبقاتی در پی نداشت.
یکی از اهداف هدفمندی یارانهها کاهش شکاف طبقاتی بود. اما برخلاف پیشبینیها، بالا رفتن ضریب جینی در کشور (معیاری برای نشاندادن فاصله طبقاتی) نشاندهنده زیاد شدن شکاف طبقاتی بود. طبقه متوسط که قشر مولد در هر کشوری است، رو به انحلال رفت. بعد از اجرای هدفمندی یارانهها، بسیاری از مردمِ با درآمد متوسط در گروه ضعیف جامعه قرار گرفتند. جامعه نسبتا به دو گروه ثروتمند و فقیر تقسیم شد. غنی، غنیتر و فقیر، فقیرتر شد.
تورم 40% همراه با رکود همزمان، اشتغال و قدرت خرید مردم را تحت تاثیر قرار داد و فاصله طبقاتی را زیاد کرد. هیچکس جلودار قطار «فلاکت» مردم نبود و بسیاری از نخبگان و جوانانمان، عطای ماندن را به لقایش بخشیدند و رفتند.
سه سال بعد هم باز یارانه 45500 بود. پرداخت ماهانه رقمی حدود 3000 میلیارد تومان یارانه توسط دولت به «مصیبت عظما»ی وزیر نفت و «عذاب الیم» وزیر اقتصاد تعبیر شد. تورم به 23% کاهش یافت، اما رکود شدیدتر شد و دولت در اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها دچار تردید شد.
فاز دوم این طرح در گرو حذف یارانه دهکهای بالا کشور و افزایش قیمت مجدد حاملهای انرژی بود. با همه عدم شفافیتهای اقتصادی که وجود داشت، یارانه نزدیک به 3 میلیون نفر از دهکهای بالای کشور حذف شد. حاملهای انرژی به امید کم شدن فاصله طبقاتی و رسیدن یارانه آن به دهکهای پایین، مجددا گران شد، اما دهکهای پایین باز هم نصیبی نبردند.
نزدیک به 7 سال از آغاز اجرای طرح هدفمندی یارانهها میگذرد. طرحی که قرار بود به مدت 5 سال دوام داشته باشد و با بهبود وضعیت زندگی مردم به پایان برسد.
هنوز هم یارانه 45500 پرداخت میشود. هنوز هم شب قبل پرداخت یارانه، «مصیبت عظما» و «عذاب الیم» روی میدهد. تورم نزدیک به 10% رسیده است و درحال گذار از دوره رکود هستیم.
هنوز هم جمله «یارانه به حساب سرپرست خانوار واریز شد» جمله جذابی است. اما چرا اینبار «افزایش مبلغ یارانهها به 150 تومان» برای کسی جذاب نبود؟ گرفتن یارانه هرچقدر هم که شیرین باشد، کسی آن را به تلخی تورم و رکود دوباره ترجیح نمیدهد. شاید مردم بسیاری از مفاهیم اقتصاد را درک نکنند، اما طعم یارانه گرفتن را چشیدند و تورم و رکود دنبال آن را لمس کردند. اینبار مردم دانستند که سه برابر کردن یارانه، بدون افزایش قیمت حاملهای انرژی امکانپذیر نیست و این، یعنی تورم مجدد؛ و تورم دوباره، برابر است با تکرار شدیدتر چرخه «فلاکت» در کشور.
نتایج دوازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری ثابت کرد که دیگر وعدههای یارانهای، برگ برنده انتخابات نخواهد بود. مردم حافظه تاریخی پیدا کردهاند..