کد مطلب: ۱۵۵۱۵۱

حذف برچسب قیمت‌ها، نشانه پایان اقتصاد دستوری در ایران

کمربندها را ببندید، آزادسازی اقتصادی در راه است

کمربندها را ببندید، آزادسازی اقتصادی در راه است

حذف برچسب قیمت‌ها از روی برخی کالاها نشانه کلید خوردنِ پایان اقتصاد دستوری در ایران است. این طرح احتمالا در دو سال آینده با آزادسازی قیمت حامل‌های انرژی و تک‌نرخی کردن ارز دنبال خواهد شد.

محمد مهدی حاتمی: طرح حذف برچسب قیمت‌ها در مورد برخی اقلام قرار است به زودی اجرایی شود، طرحی که به گفته یدالله صادقی، معاون امور اقتصادی و بازرگانی وزارت صنعت، معدن و تجارت دو سال در این وزارتخانه چکش کاری شده است. صادقی به ایسنا گفته که این طرح مشکلی برای بازار محصولات اساسی (مثل گوشت، مرغ، برنج و غیره) ایجاد نخواهد کرد، چرا که در مرحله کنونی، تنها برخی کالاها مانند شیرینی‌جات و برخی تنقلات را در بر می‌گیرد.

به گزارش تجارت‌نیوز ، با این همه، اوج گرفتن انتقادات به این موضوع در هفته‌های اخیر موجب شده وزارت صنعت اعلام کند که هنوز خبری از حذف نظارت بر روند قیمت‌گذاری نیست. در واقع وزارت صنعت، معدن و تجارت مدعی است اجرای این طرح مشکلی برای مصرف‌کننده نهایی پیش نخواهد آورد، چرا که نظارت بر قیمت‌ها، همچنان از طریق ساز وکارهای تعزیراتی دنبال می‌شود. اما این موضوع تا چه تبعاتی به دنبال دارد و نشانه کدام رویدادهای احتمالی در آینده است؟

چوبِ الف بر سر تجارت و اقتصاد

اجازه بدهید با یک مرور تاریخی کوتاه شروع کنیم. برخورد تعزیراتی با گران‌فروشی موضوع تازه‌ای در اقتصاد ایران نیست: شاه عباس صفوی که یکی از پرشکوه‌ترین اعصار اقتصاد ایران در دوران او صورت واقع به خود گرفته، ضوابط سفت و سختی بر سر تجارت ابریشم وضع کرد و این محصول برای حدود یک قرن، تقریبا به طور کامل به انحصار دولت درآمد. در این دوره، تولید، توزیع، قیمت‌گذاری و حتی صادرات این محصول در شبکه‌ای کاملا انحصاری و دولتی محدود شده بود.

نتیجه البته حیرت‌آور بود: رودی مته، تاریخ‌نگار آمریکایی می‌گوید ایران در دوره اوج رونق بازار ابریشم در عهد صفوی، سالانه تا 700 تن ابریشم تولید و صادر می‌کرده و همین لقمه چرب و نرم، فرستادگان تجاری اروپا را به ایران کشیده بود و منبع درآمد بی‌نظیری برای دربار صفوی به وجود آورد بود.

«سازمان تعزیرات حکومتی» و «سازمان حمایت مصرف‌کنندگان و تولید‌کنندگان» تنها دو نمونه از نهادهایی هستند که به سرکوب قیمتی در فضای کسب و کار ایران می‌پردازند.

با این همه، این بازارِ دستوری و از بالا به پایین، با افول تدریجی قدرت در دولت مرکزی، خود نیز شاهد افول بود. به فلک بستن هفده نفر از بازرگانانِ قند در دوران قاجار توسط علاءالدوله هم یکی از جرقه‌هایی بود که انبار باروت انقلاب مشروطیت را روشن کرد و یکی از معدود مواردی بود که قدرت بازار را به رخ سیاست کشید.

بازار اکنون دیگر جایگاه گذشته را ندارد اما نگاه‌های تعزیراتی همچنان در اقتصاد ایران حضور دارند و به نوعی در فرهنگِ اقتصادی ایرانیان جا خوش کرده‌اند: «سازمان تعزیرات حکومتی» و «سازمان حمایت مصرف‌کنندگان و تولید‌کنندگان» تنها دو نمونه از نهادهایی هستند که به سرکوب قیمتی در فضای کسب و کار ایران می‌پردازند.

سازمانی برای حمایت از همه!

چند ماه پیش عباس آخوندی، وزیر مسکن و شهرسازی در اظهارنظری که البته حاشیه‌ساز هم شد، خواستار پایان دادن به نگاه‌های سوسیالیستی در اقتصاد ایران شد و از همه خواست کمربندها را برای پایانِ قیمت‌گذاری دستوری ببندند. آخوندی گفته بود وجود نهادهایی مانند سازمان حمایت مصرف‌کنندگان و تولیدکنندگان، در نهایت به ضرر همه است و نهادهایی از این دست باید تعطیل شوند.

حذف برچسب قیمت‌ها

قیمت‌گذاری دستوری یکی از اصلی‌ترین مشکلات اقتصاد ایران است

نکته عجیب این بود که چرا آخوندی و نه (به عنوان مثال) وزیر صنعت، معدن و تجارت باید چنین اظهارنظری می‌کرد. وزارتخانه تحت امرِ آخوندی وزارتخانه‌ای نیست که کالای تولیدی چندانی داشته باشد و عمدتا بر ارائه خدمات استوار است. شاید از همین رو بود که این اظهارنظر آقای وزیر از همه سمت مورد حمله قرار گرفت و برخی آن را به خاستگاه اشرافی‌گرایانه دولت حسن روحانی ربط دادند.

با این همه، این سخنان کار خود را کردند: صدا وسیما تا چند روز در مورد قیمت‌گذاری دستوری گزارش و مناظره پخش می‌کرد و عده‌ای گفتند برخورد تعزیراتی با اقتصاد، سوغات دهه 1360 برای اقتصاد ایران است و امروز دیگر نیازی به تداوم این سیاست وجود ندارد. قدر مسلم این بود که این نخستین تلاش دولت‌مردانِ دولت اعتدال برای آزادسازی قیمت‌ها بود.

طیاره‌سواری با نرخ‌های شناور

با وجود همه مخالف‌ها، دولت یازدهم چراغ شناور‌سازی قیمت‌ها در اقتصاد ایران را روشن کرد. شناورسازی قیمت‌ها در واقع عبارت است از سپردنِ نرخ معامله به بازار و اینکه اجازه بدهیم نیروهای عرضه و تقاضا قیمت‌های تعادلی را تعیین کنند.

تجربه شناورسازی نرخ‌ها در ایران چندان جدید نیست و دولت یازهم این ساز و کار را در مورد برخی نرخ‌ها، مانند نرخ بلیت هواپیما و قطار، چند سال پیش کلید زده است. آنها که مشتری استفاده از هواپیما و قطار هستند می‌دانند که اکنون قیمت ثابتی برای بلیت این وسایل حمل و نقل وجود ندارد و بسته به اینکه سفر چه زمانی از سال و به چه شکلی انجام می‌شود، هزینه سفر هم متفاوت خواهد بود.

بازخوردها از این تغییر رویکرد، علی‌رغم مخالف‌های اولیه، کاملا مثبت بوده و شرکت‌های هواپیمایی و حمل و نقل ریلی، از نظر اقتصادی با این اقدام کنار آمده‌اند. فایده دومی هم اما وجود دارد: سفر به مناطق مختلف کشور از نظر زمانی تا اندازه‌ای توزیع شده و میان بخش‌های مختلف مانند حمل و نقل و هتلداری هم هماهنگی به وجود آمده است.

نوبت به آب، دلار، بنزین و برق می‌رسد؟

به گزارش تجارت‌نیوز ، دولت یازدهم آزادسازی و شناورسازی برخی قیمت‌ها را کلید زد اما قیمت‌های دیگری وجود دارند که آزادسازی آنها بسیار بنیادی‌تر از آزادسازی قیمت بلیت هواپیما و قطار است: حسن روحانی و اعضای مختلف تیم اقتصادی او بارها وعده داده بودند دلار را تک نرخی خواهند کرد، اما این اتفاق همچنان تصمیمی بر روی کاغذ است و بس.

تک‌نرخی شدن دلار عملا به معنی افزایش نرخ دلار است و ممکن است قیمت آن را به چیزی در حدود 5 هزار تومان برساند. با این همه، اگر این اتفاق رخ بدهد احتمالا بخش بزرگی از بار مالی‌ای که بر دوش دولت قرار دارد، کاسته خواهد شد و البته صادرکنندگانِ ایرانی خوشحال‌ترین طرف این ماجرا خواهند بود.

همین که دولت اکنون برای خروج مسافرین از کشور به قمیت مرجع به آنها ارز می‌دهد و ناچار است برای ثابت نگه داشتن نرخ ارز، مدام از خزانه‌اش دلار خرج کند، نشانه‌ای است از اینکه آزادسازی این نرخ تا چه اندازه قیود دولت را کاهش خواهد داد.

وزارت نیرو از یک سو به ازای هر کیلووات ساعت برق تولیدی، حدود 40 درصد به مصرف‌کننده نهایی تخفیف می‌دهد و از دیگر سو، حدود 30 هزار میلیارد تومان بدهی دارد.

آزادسازی نرخ حامل‌های انرژی هم موضوعی است که علی‌رغم گذشت حدود 7 سال از آغاز طرح هدفمندسازی یارانه‌ها، هنوز در حد حرف و حدیث مانده است. مصرف بنزین در کشور به حدود 83 میلیون لیتر در هر روز رسیده و با احتساب واردات 16 میلیون لیتری در هر روز، دولت ناچار است سالانه حدود 5هزار میلیارد تومان برای واردات بنزین هزینه کند.

با این همه، فهرست «باید‌های» آزادسازی تنها محدود به این موارد نیست. آب و برق هم به عنوان دو نمونه از مواردی که دولت سوبسیدهای کلان بر سر آنها پرداخت می‌کند، همچنان مطرح هستند. برخی بررسی‌ها نشان می‌دهند قیمت آب شرب به ازای هر متر مکعب در ایران حدود 450 تومان و درکشور پر آبی مانند دانمارک حدود 27 هزار تومان است. به عبارت‌ساده تر، دولت ایران آب را ارزان می‌فروشد و برای تولید هر متر مکعب آب، ضرر هم می‌دهد.

حذف برچسب قیمت‌ها

یکی از دلایل بروز بحران آب در ایران، قیمت‌گذاری نامناسب (و البته دستوری) آن است

این موضوع در مورد برق هم به همین شکل صدق می‌کند. ایران بر اساس داده‌های گزارش انرژی جهان در سال 2017 که توسط شرکت BP تهیه شده، پانزدهمین تولیدکننده بزرگ برق در جهان است و کشورهایی مانند ترکیه و مالزی، در رتبه‌هایی پایین‌تر از ایران قرار می‌گیرند. با این همه و با وجود اینکه این دو کشور از ایران صنعتی‌تر هستند، این ایران است که در تابستان سال جاری، درگیر خاموشی‌های گسترده شده است.

بررسی علل این موضوع مجالی دیگر می‌طلبد، اما ذکر این نکته کافی است که بدانیم وزارت نیرو از یک سو به ازای هر کیلووات ساعت برق تولیدی، حدود 40 درصد به مصرف‌کننده نهایی تخفیف می‌دهد و از دیگر سو، حدود 30 هزار میلیارد تومان بدهی دارد. نتیجه: آزادسازی قیمت برق در ایران نه فقط به کاهش مصرف آن می‌انجامد، که می‌تواند بدهی‌های کلان دولت را هم کاهش دهد.

بازی یک بام و دو هوا با جیب مصرف‌کنندگان

ادعای مسئولان وزارت صنعت، معدن و تجارت این است که حذف برچسب قیمت‌ها از روی برخی کالاها، در عمل نه فقط به گرانی کالاها نمی‌انجامد و به ضرر مصرف‌کننده نخواهد بود، که به نفع تولید‌کننده هم تمام می‌شود.

یدالله صادقی، معاون امور اقتصادی و بازرگانیِ وزارت صنعت، معدن و تجارت به ایسنا این طور گفته است: «در شرایط کلی، تولید‌کننده موظف است براساس قیمت تمام شده و شرایط رقابتیِ بازار قیمتی برای کالای خود تعیین کرده و آن را روی محصول درج کند.

اما گاه شاهد بودیم اگر تولید‌کننده‌ای قیمت تمام شده خود را پایین‌تر از سایرین عنوان می‌کرد، واحدهای خرده‌فروش خرید از او را در اولویت قرار نداده و برای دستیابی به حاشیه سود بیشتر او را از بازار خود حذف می‌کردند. برهمین اساس تولید‌کنندگان مجبور بودند در فضای رقابتی هیچ‌گاه قیمت خود را پایین نیاورند تا حاشیه سود توزیع‌‌کننده محفوظ بماند.»

حذف برچسب قیمت‌ها

با این همه، می‌توان پرسید چرا مصرف‌کننده نهایی نباید از قیمت تمام شده کالا مطلع شود؟ در شرایط نبود انحصار و در شرایط عملکردِ صحیحِ بازار، برای مصرف‌کننده نهایی فرقی نمی‌کند که چه کسی قیمت یک کالا را تعیین کرده است. مصرف‌کننده با مقایسه قیمت و کیفیت کالاها در مورد اینکه کدام کالا را خریداری کند تصمیم‌گیری خواهد کرد. در این شرایط البته حتما باید مبنایی برای مقایسه وجود داشته باشد و این یعنی باید قیمت‌ها به شکل شفاف به اطلاع مصرف‌کننده برسند.

اما پاس‌کاریِ قیمت‌گذاری میان دولت، تولید‌کننده و توزیع‌کننده، تنها از این جیب به آن جیب کردن مشکل است و دردی از فضای کسب و کار کشور دوا نخواهد کرد. برچسب قیمت باید وجود داشته باشد تا خریدار بداند کالای «الف» بهتر از کالای «ب» است، حال مهم نیست تولید‌کننده این برچسب را روی کالاها درج کند یا توزیع‌کننده.

برچسب بهانه است

اما آیا حذف برچسب قیمت از روی برخی کالاها و واگذاری تعیینِ قیمت مصرف‌کننده به توزیع‌کنندگان دردی را دوا می‌کند؟ پاسخ تا حدی پیش‌گویانه است: نه، چرا که دولت احتمالا فعلا دست به عصا رفتار خواهد کرد.

توضیح اینکه به نظر می‌رسد اقدام برای حذف برچسب قیمت‌ها، آغاز فرآیندی برای آزادسازی قیمت‌گذاری در دولت دوازدهم باشد. این فرآیند احتمالا در دو سال آینده با آزادسازی قیمت حامل‌های انرژی و حتی تک نرخی کردن ارز دنبال خواهد شد. دولت اما فعلا نمی‌خواهد این کار را چندان علنی به انجام برساند و به همین دلیل، از قیمت‌گذاری توسط توزیع‌کنندگان به جای تولید‌کنندگان سخن می‌گوید.

برچسب قیمت باید وجود داشته باشد تا خریدار بداند کالای «الف» بهتر از کالای «ب» است، حال مهم نیست تولید‌کننده این برچسب را روی کالاها درج کند یا توزیع‌کننده.

با این همه، این چندان روشن نیست که چرا نصب برچسب قیمت‌ها توسط تولیدکننده باید متوقف شود و به توزیع‌کننده سپرده شود. هر چه باشد، به نظر می‌رسد خروج از اقتصاد دستوری و سرکوب قیمت‌ها در دولت دوازدهم کلید خورده است. این را البته باید به فال نیک گرفت.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.

  • mahdi

    شما تو بحث قیمت اب ایران رو با دانمارک مقایسه میکنید ولی تو بحث حقوق چی؟دانمارک توی درامد سرانه و رفاه جز کشورهای مرفه حساب میشه و کیفیت زندگی خیلی بالاست.هزینه با دانمارک و درامد با کره ی شمالی مقایسه میشود

    • مهدی حاتمی

      پاسخ نویسنده مطلب) حق با شما است، نمی شود درآمدها پایین باشند و هزینه ها بالا. به عبارت دیگر نمی شود ما به اندازه شهروندان کره شمالی درآمد داشته باشیم و به اندازه شهروندان دانمارک هزینه.
      با این همه، حتی در وضعیت فعلی و در حالت نسبی هم بعضی چیزها در ایران بیش از اندازه ارزان هستند و این موضوع (اگر دقت کنید) به ضرر همه ما است. به عنوان مثال، قیمت یک متر مکعب آب در ایران، همان طور که در گزارش آمده، حدود 450 تومان است. از طرف دیگر، قیمت یک پیتزای معمولی در شهری مانند تهران، کمتر از 22 هزار تومان نیست. به نظر شما این منطقی است؟ آیا این نمی تواند یکی از دلایل بروز بحران آب در ایران باشد؟
      من شخصا موافق هستم که پیتزا ارزان تر باشد تا همه بتوانند آخر هفته ها پیتزا بخورند، اما آیا این منطقی است که دولت به ازای هر یک لیتر آب در کشوری که وضعیت آب در آن بحرانی شده، یارانه بدهد؟
      این یک بحث کاملا اقتصادی است و در همین دانمارک که در مورد آن بحث شد، مالیات بسیار سنگینی برای مصرف دخانیات و نوشابه وجود دارد اما تقریبا تمام مردم از بیمه های درمانی رایگان برخوردار هستند. در واقع دلیلی ندارد با تمام کالاها و خدمات به یک شکل برخورد شود، بلکه دولت باید تنها در جایی هزینه کند و یارانه بدهد که توجیهی برای این کار وجود داشته باشد.
      ممنون از توجه شما.

  • مجید

    جالبه که نرخ همه چیز رو آزاد می کنن اما سود بانکی رو دستوری میکنن

    • مهدی حاتمی

      دیدگاه نویسنده مطلب) ممنونم مجید جان.
      حق با شما است، نرخ سود بانکی هم نباید دستوری باشد. تعیین نرخ سود از قضا شاید مهم‌ترین چیزی باشد که باید به زودی به جریان بازار سپرده شود و به نظر من به اندازه کافی نتیجه دستوری بودن آن برای همه روشن شده است.

  • محمدرضا

    باسلام خلاصه و مفید عرض می کنم در شرایط اقتصادی فعلی حذف برچسب قیمت تنها و تنها سبب سود جوئی دلالان (واسطه گران) و رونق بازار سیاه خواهد شد که نه تولید کننده و نه مصرف کننده هیچکدام نفع نخواهند برد.

    • مهدی حاتمی

      دیدگاه نویسنده مطلب) ممنون از نقطه نظر شما محمدرضا جان.
      باید عرض کنم که این دیدگاه شما هم از همان تلقی‌ای سرچشمه می‌گیرد که متاسفانه دولتمردان ما دارند: اینکه اگر مراقب بازار نباشیم، شیرازه امور از دست‌مان بیرون می‌رود.
      اما آیا تا به حال دقت کرده‌اید که در جایی مثل بازار سهام یا همان بورس (که البته برخی نظارت‌های جزئی هم در آن وجود دارد) قیمت‌ها به چه شکل تعیین می‌شوند؟ واقعیت این است که (تقریبا) به صورت خود به خود. جالب این است که این بازار کار خودش را می‌کند و اتفاقا برای بسیاری سودده هم هست!
      مورد دیگر، تعیین قیمت میوه در کشور خودمان است. قیمت انجیر تابستانه، پیاز، سیب‌زمینی و هندوانه را کسی تعیین نمی‌کند و اتفاقا به همین دلیل است که قیمت این محصولات نوسان دارد. اما آیا این به معنی قحطیِ سیب زمینی است؟ واقعا نه.
      اما کالاهایی که بازار آنها با مجوز دولتی و با قیمت‌گذاری دستوری کنترل می‌شود، برخی اوقات زیر و زبر می‌شوند. به عنوان مثال کافی است به بازار خودروهای وارداتی نگاه کنید که با یک مصوبه به عرش می‌رسد و با مصوبه دوم به فرش بر می‌گردد! بازار تا حد زیادی (البته نه به صورت مطلق) می‌تواند خود به خود قیمت‌ها را به حالت تعادلی، که مناسب همه هم هست برساند.
      ممنونم دوست من.

  • علی

    نظر هارو خوندم ، واقعا متاسفم برای شما که اب رو اومدین با پیتزا مقایسه کردین ، چه ادم هایی هستن تو جنوب شهر خودمون زندگی میکنن که سالیان پیتزا نخوردن ولی اب هم بخواییم برای اونا گرون کنیم خیلی نامردیه ، متاسفانه این دولت کوچک ترین اهمیتی به مردم فقیر نمیده که همین اب رو که بعضی ها نون رو توش تیلیت میکنن میخورن هم میخواین گرون کنیین ، تنها راه اینکه قیمت ها بیاد بالا 1- سرمایه گذاری خراجی جذب بشه ، 2- شغل ایجاد بشه ، 3- سطح درامد ها بیاد بالا و اخرین مرحله ازاد سازی نرخ ها باشه متاسفانه این دوستان وزیر فقط فکر جیب خودشون رو میکنن و این مردم رو به هیچ جاشون حساب نمیکنن ، اینکه شما میایی دانمارک و با ایران مقایسه میکنید جای تاسف داره ، ما مشکلی نداریم دولت بیاد رو نوشابه مالیات سنگین ببنده بیاد رو سیگار مالیات سنگین ببنده از اون درامد بیاد سوبسید اب رو پرداخت کنه منتها این اتفاق نمی افته چون نون خیلی از این اقایون تو همین کاراست الان سیگار کمل پاکتی 3 هزار تومن هست هیچ جای دنیا اینطوری نیست ، بعد بیان نرخ اب رو ازاد کنن ، اونجایی که به نفع خودشون هست میان با دانمارک مقایسه میکنن ، اونجایی هم که اعتراض کنی میان به سوریه افغانستان کره شمالی مقایسه میکنن ، ننگگ بر شما ، ننگ بر کسی که این مطلب رو نوشته که نه فکر دارید نه دلتون واسه مردم سوخته هنوز یادمون نرفته وقتی فاز اول یارانه هارو خواستن پرداخت کنن گفتن سوبسید هارو کمتر پرداخت میکنیم از پولی که میره تو جیب دولت بخشش رو یارانه پرداخت میکنیم بخشیش رو خرج توسعه و ساخت زیر ساخت های کشور میکنیم ، حالا چی شده که هم بنزین گرون شد هم برق هم اب ( نسبت به 10 سال پیش ) بعد الان برای پرداخت یارانه که حق مردم هست میگن نداریم نداریم ، یا کارشناسی هاتون کارشناسی نیست یا اقتصاد دان ندارین تو کابینتون ، یا خیلی دروغگو هستید و مردم رو جیگر فرض کردید ، متاسفانه وقتی ادم درست تو جای درست قرار نگیره همین میشه ، این نسلی که کامل از بین میره تا تو سعی و خطا های این اقایون بی فکر بسوزه ،

    • مهدی حاتمی

      دیدگاه نویسنده مطلب) ممنونم علی آقای عزیز.
      دوست من، بنده حقیر که نماینده دولت نیستم! تجارت‌نیوز هم به هیچ وجه وابستگی‌ای به دولت یا نهاد دیگری ندارد!
      من متوجه انتقادات شما هستم و از آنجایی که خودم هم شهروند همین کشور هستم، همه این مسائل را با گوشت و پوست خودم درک می‌کنم. اما آیا راهی برای برون‌رفت از این وضعیت وجود ندارد؟ قطعا راهی هست!
      راه‌حل‌هایی که شما با شماره‌های 1 تا 3 مشخص کرده اید (با کمال احترامی که برای شما دارم) راه‌حل نیستند، بلکه نتیجه‌ای هستند که همه می‌خواهیم به آن برسیم. پرسش این است که چگونه باید به این نتایج برسیم؟
      دولت چطور باید سرمایه‌ خارجی جذب کند؟ چطور باید شغل ایجاد کند؟ چطور باید درآمدها را بالا ببرد و بعد تازه قیمت‌ها را آزاد کند!؟
      واقعیت این است که دولت ایران امروز فقط می‌تواند حقوق و دستمزد پرسنل خود را بدهد و اگر منبع درآمد جدیدی نداشته باشد، وضع تا ابد همین طور می‌ماند. مگر چقدر می‌شود نفت فروخت؟ کدام کشور (به غیر از کشورهایی که همین امروز مشتری نفت ما هستند) به فهرست خریداران اضافه می‌شوند؟

  • Ali M

    با تشکر از جناب حاتمی بابت مطلب خوبتون. خیلی واقع بینانه و منصفانه به موضوع نگاه شده. دو نکته به نظرم اومد:
    1- در مورد افزایش قیمت گاز و آب و برق کاملا با شما موافقم. فقط اینکه آزادسازی قیمت ها باید حالت تصاعدی داشته باشد تا قشر آسیب پذیر هم با کنترل مصرف توانایی پرداخت داشته باشند. مثل قبض گاز که در سه سطح مشترکین کم مصرف، متعارف و پر مصرف صادر می شود.
    2- به طور خاص در مورد آب ، من هنوز درک نکردم چه نیازی به لوله کشی آب آشامیدنی هست؟ باید زیرساخت هایی فراهم شود تا آب آشامیدنی به طور جداگانه خریداری شود.

    • مهدی حاتمی

      دیدگاه نویسنده مطلب) ممنون از شما که به این مقاله توجه داشته‌اید.
      سعی می‌کنم در حد بضاعتم به نکات مورد اشاره شما پاسخ بدهم:
      1- کاملا درست می‌فرمایید. در مورد مصرف منابعی که به شکل یارانه‌ای در اختیار مصرف‌کنندگان قرار می‌گیرند، باید رعایت حال افراد کم‌مصرف و همین طور شهروندان کم‌درآمد را کرد و از دیگر سو با اعمال نظام هزینه تصاعدی، مصرفِ شهروندان پرمصرف را هم کنترل کرد. اتفاقا (به عنوان نمونه) بخشی از فلسفه وجودی «مالیات بر ارزش افزوده» هم همین است: کسی که بیشتر مصرف می‌کند و کالای گران‌تری هم مصرف می‌کند، باید مالیات بیشری بدهد.
      2- بله، یکی از ایرادات اساسی مدیریت مصرف آب در کشور ما این است که فقط یک سیستم لوله‌کشی در شهرها وجود دارد و آن هم سیستم آب شرب است. البته در سال‌های اخیر برنامه‌ریزی شده که سیستم آب شرب و غیر شرب به تدریج جدا شود اما این به آن معنی نیست که قیمت‌گذاری آب در ایران منطقی است. آب برای ما بسیار حیاتی است (شاید برای برزیلی‌ها این طور نباشد) و با این قیمت‌های نازل، ما به مصرف کننده القا می‌کنیم که تا آنجا که دوست داشته باشد می‌تواند آب مصرف کند. باید هر چه سریع‌تر فکری به حال این موضوع بکنیم.
      ممنون از توجه شما.

  • مسعود سعیدی

    هم اکنون ایران گرانترین بنزین جهان را به نسبت درآمد مردمش در جهان دارد ، تازه میخواهند روش بگذارند ؟ وزرائی که چند صد میلیارد تومان سرمایه دارند که حتما از راه زحمت کشی و عرق ریزی است چه میفهمند حال ملتی که واسه دو میلیون وام مثل اسفند روی آتیش شده اند

    • مهدی حاتمی

      دیدگاه نویسنده مطلب) از توجه شما متشکرم جناب آقای سعیدی
      البته با احترام، باید بگورم در مورد قیمت بنزین، من با شما مخالفم. ایران واقعا یکی از ارزان‌ترین قیمت‌های بنزین را در جهان دارد و حتی اینکه ما دارنده یکی از بزرگ‌ترین ذخائر نفت در جهان هستیم، این را توجیه نمی‌کند. مگر نروژی‌ها نفت ندارند؟ آیا نفت را می‌فروشند و پولش را هم خرج واردات می‌کنند؟
      پاسخ این است که نه، دولت نروژ درآمد حاصل از نفت را در صندوقی ذخیره می‌کند که امروز حدود 1000 میلیارد دلار (چیزی در حدود 3700 تریلیون تومان!) دارایی در آن وجود دارد و برای نسل‌های آینده در این کشور ذخیره شده است. اما در ایران، دولت‌های نهم و دهم مجموعا چیزی در حدود 700 میلیارد دلار درآمد نفتی را هزینه کردند و ما به جایی رسیدیم که امروز در آن قرار داریم!
      قیمت بنزین در ایران (لیتری هزار تومان) حتی از قیمت یک قوطی نوشابه هم ارزان‌تر است. واقعا در کدام یک از کشورهای توسعه یافته (حتی بر مبنای حقوق و دستمزد در خود این کشورها) چنین نسبتی برقرار است؟
      ممنون از توجه شما.

    • مصطفی

      لطفا این رو هم پاسخ بدید که در کدام کشور برای یک خودروی 15 هزار دلاری باید 80 میلیون پول داد؟
      عنایت بفرمایید 15 هزار دلار در یک کشور اروپایی معادل 6 ماه حقوق و در ایران 80 میلیون برابر 40 ماه حقوق یک فرد هست. البته متوسط درآمد رو عرض کردم.
      نمیشه که همیشه سمت خودمون غش کنیم! کمی انصاف هم بد نیست. اگر اینطور باشه که شما می فرمایید پس چطور در سایر کشورها علیرغم هزینه های بالایی که شما ادعا می کنید باز هم سطح رفاه عمومی مردم بسیار بالاتر از ایران هست؟ بنده هم اگر با حقوق 7 میلیون در ماه بنا بود خودروی روز دنیا رو با امکانات رفاهی معقول و مناسب به قیمت 42 میلیون خریداری کنم (یعنی با همون 6 ماه حقوق) حاضر بودم برای بنزین بیشتر از اینها پول بدم.

    • مهدی حاتمی

      ممنون از پیام تون.
      حق با شما است و اتفاقا من فکر می‌کنم ما هم نظر هستیم!
      حرف بنده هم همین هست که شما مجبورید خودروی تولید 20 سال پیش کره‌جنوبی را به قیمت 22 میلیون تومان بخرید، چون قیمت‌گذاری دستوری هست و رقابتی وجود ندارد. اگر رقابت بود به نظر شما خودروسازان داخلی ما در مقابل رقبای خارجی‌شان چقدر دوام می‌آوردند؟
      نکته دیگر هم این است که نمی‌شود حداقل دستمزد 1.2 میلیون تومانی به یک‌باره به 7 میلیون تومان جهش کند و اصولا چینین چیزی در عالم واقع ممکن نیست. بنابراین چطور می‌شود درآمدها را افزایش داد؟
      یک راه ساده این است که دولت‍ها به بخشی از وظیفه ذاتی خودشان عمل کنند: بازتوزیع ثروت. در نظریه «کِینزی» در اقتصاد (البته اگر آن را بپذیریم)، بازتوزیع ثروت موجب می‌شود تقاضای موثر در جامعه افزایش پیدا کند و چرخ‌های اقتصاد به گردش بیفتند. به این ترتیب شما درآمد بیشتری خواهید داشت، بیشتر هم خرج خواهید کرد و رفاه‌تان هم بیشتر خواهد شد. شرط بازتوزیع ثروت هم افزایش درآمد دولت است که یکی از وجوه آن آزادسازی قیمت‌ها است.

  • معلم

    تنها به این دلخوش نباشید که … ایکاش بجای وعده و وعیدها و تنگ نظری ها افراد نالایق به کارهای بزرگ گمارده نمی شدند که لازم هم نبود هیچ قلم کالا و خدماتی مجانی بشود. سوء مدیریت بزرگترین لطمه ای بوده و هست که به پیکره آرمان شهر آمال و آرزوهای ملت ایران وارد آمده و هنوز نیز با گذشت چهار دهه و با پیامدهای بشدت منفی و بحران زای آن باز هم در بر همان پاشنه میچرخد و کسانی در مصدر امور مهم قرار میگیرند که بسیار کمتر از بسیاری نیروهای متخصص زیر دست خود تجربه و علم و توانائی و شایستگی دارند. در ترکیب کابینه جدید باز هم این درد مزمن و کشنده بچشم میخورد. افسوس…

    • مهدی حاتمی

      دیدگاه نویسنده مطلب) ممنون از اینکه مطلب را خوانیده‌اید و نظرتان را با ما به اشتراک گذاشته‌اید.
      موضوع مهمی که مدت‌ها است توسط نظریه‌پردازان اقتصاد آزاد (مانند فردریش فون هایک) به آن اشاره می‌شود، این است که اگر کسی به شما آدرس یک آرمان‌شهر را داد، در صداقتش شک کنید.
      اقتصاد آرمان شهر ندارد و اگر هم داشته باشد، به قول اقتصاددانان، مثل این است که به شما نهار مجانی بدهند و البته «در اقتصاد نهار مجانی وجود ندارد.»
      مدیران اقتصادی ما در نگاه کلان عملکرد خوبی نداشته اند که اگر داشتند حال ما امروز این نبود. اما آیا این به معنی آن است که نباید تصمیم درست را شناسایی و برای محقق کردنش تلاش کرد؟

  • ح

    مگر قبلا آزاد سازی نشده؟ چند بار در طول سال هایی که ما یادمان است ازادسازی قیمت ها انجام شده. به این می گویند گران کردن نه آزاد سازی. قیمت بنزین قرار بود 90 درصد فوب خلیج فارس باشد الان چند ده درصد هم گران تر است. لطفا قیمت ها را واقعی نمایید تا به همان 90 درصد قانونی نزول کند.

    • مهدی حاتمی

      دیدگاه نویسنده مطلب) ممنون دوست عزیز.
      بله آزادسازی قبلا هم انجام شده اما متاسفانه قیمت‌گذاری همچنان دولتی مانده است. اینکه دولت هم 3 سال یک بار قیمت‌ها را تغییر دهد (و به تعبیر شما گران‌تر کند) اسمش آزادسازی قیمت‌ها نیست، بلکه دقیقا همان قیمت‌گذاری دستوری است که در آن، قیمت‌ها هر 3 سال یک بار تنها به روز رسانی می‌شوند!
      در مورد قیمت بنزین هم با شما مخالفم. قیمت بنزین معمولی در سراسر کشور اکنون لیتری هزار تومان است که در واقع، معادلِ حدود 27 سنت است. در واقع به دلیل به هم ریختن نسبت میان ریال و دلار، آزادسازی بنزین و حتی بخش بزرگی از طرح هدفمندسازی یارانه هم شکست خورده است. این قیمت را مقایسه کنید با قیمت بنزین در دوبی یا حتی کراچی در پاکستان که مردم آن فقیرتر از عموم ایرانی‌ها هستند.
      از طرف دیگر، در ترکیه که اقتصادی بسیار مشابه ایران دارد، قیمت بنزین حدود 2 دلار، یا حدود 7000 تومان است (البته در حالت شناور). این باعث می‌شود شهروندان این کشور ترجیح بدهند اتوبوس و مترو سوار شوند و به همین دلیل، بخش خصوصی هم ترغیب می‌شود واگن‌های مترو و اتوبوس بسازد. اما آیا با وجود قیمت کنونی بنزین در کشور ما، شما می‌توانید مردم را ترغیب کنید که برای رفتن به میدان انقلاب در تهران، از BRT یا مترو استفاده کنند؟

  • اميد

    در مورد مقايسه اب در ايران و دانمارك واقعا ممتاسف شدم كه چگونه كارشناساني داريم كه اينقدر بي ربط مقايسه و تحليل ميكنند.سطح دستمزد و حقوق ومزايا و ساير موارد هم بايد مقايسه و بررسي شود اين مقايسه ياد شعر معروف ايرج ميرزا افتادم

    • مهدی حاتمی

      دیدگاه نویسنده مطلب) دوست عزیز سلام. ممنون از اینکه نظرتان را با ما در میان گذاشتید.
      منظور بنده به هیچ عنوان این نبوده که قیمت آب در ایران باید به متر مکعبی 27 هزار تومان برسد (هر چند اگر اندکی صبر کنیم و سخنان عیسی کلانتری، رییس جدید سازمان حفاظت محیط‌زیست را هم جدی بگیریم، 5 سال دیگر احتمالا همه موافق خواهیم بود که کشاورزی در کشور ممنوع اعلام شود و برای هدر دادن آب حبس‌های سنگین در نظر گرفته شود!) منظور بنده این بود که قیمت‌گذاری دستوری (بخوانید بی‌دلیل ارزان ماندن برخی کالاها مثل بنزین، برق و حتی دلار) یکی از دلایل عقب‌ماندگی اقتصاد ما است.
      آیا این منطقی است که دولت به همه کسانی که قصد مسافرت به خارج از کشور را دارند، 2000 دلار (به قیمت دولتی) پرداخت کند و آنها این پول را در بازار آزاد بفروشند و سود کنند؟ این همان اتفاقی است که تا پیش از سال 1391 و شروع بحران ارزی در ایران انجام می‌شد و نسخه امروزی آن، در ابعاد بزرگ‌تری دنبال می‌شود. هنوز هم کسانی در ابعاد گسترده و با ارز دولتی واردات انجام می‌دهند و بعد هم من و شما باید با معادلِ ریالی ارز در بازار آزاد، همان محصولات را خریداری کنیم. خوشحال می‌شوم نظرتان را در این مورد بدانم.

  • مصطفي

    در مورد آب که واقعا قیمتش پایینه تا حدودی موافقم ولی در موارد دیگه به هیچ وجه!
    کارشناس محترم، لازم به ذکره که در آمریکا قیمت هر لیتر بنزین حدود 70 سنته و متوسط دستمزد ماهیانه حدود 2700 دلار یعنی هر فرد در ماه میتونه با حقوقش 3850 لیتر بنزین بخره، در ژاپن قیمت بنزین 1.2 دلار و درآمد ماهیانه 2200 دلار، یعنی میشه 1830 لیتر بنزین، در آلمان 1.5 دلار قمیت بنزین و درآمد 2300 دلار که میشه 1530 لیتر در ماه بنزین خرید، در عربستان 0.13 دلار قیمت هر لیتر بنزین و درآمد 1800 دلار، نسبت میشه 13840 لیتر قدرت خرید هر فرد، در کره جنوبی قیمت بنزین 1.4 لیتر و درآمد 2300 دلار یعنی 1600 لیتر در ماه، اما قیمت بنزین در ایران 0.3 دلار و درآمد متوسط ماهیانه 460 دلار، یعنی هر ایرانی به طور متوسط میتونه در ماه با حقوقش 1500 لیتر بنزین خریداری کنه. البته این آمارها مربوط به حدود دو سال پیش هست و بعیده که تغییر چندانی کرده باشه، چون حقوق پایه کارگر ایرانی در سال 96 هنوز به یک میلیون نرسیده، 929 هزار تومان!!!
    بنابراین بنزین در ایرانی که درآمد کارگرش با اضافه کاری و مزایا به 2 میلیون هم نمیرسه چندان ارزان قیمت نیست!
    برام عجیبه که چرا همیشه در مقایسه هامون، هزینه ها رو بر مبنای کشورهای گران قیمت و درآمدها رو براساس کشورهای کم درآمد می سنجیم؟
    هر وقت خودروی کم مصرف کم استهلاک با قیمت جهانی تولید یا وارد کردیم و در اختیار مردم قرار دادیم می تونیم هزینه ای مثل قیمت سوخت رو با قیمت های جهانی مقایسه کنیم در غیر این صورت این حرفها و نظریات کارشناسی از دید مردم چیزی جز درازگوش فرض کردن اونها نیست.

    • مهدی حاتمی

      آقا مصطفی عزیز ممنون از اینکه مستند و با عدد و رقم صحبت می‌کنید. من یک بررسی اجمالی در مورد قیمت بنزین در آمریکا کردم. قیمت بنزین در آمریکا تقریبا همین چیزی هست که شما می‌فرمایید و البته این استدلال بنده را هم نقض نمی‌کند. ببینید، قیمت 70 سنتی به ازای هر لیتر بنزین یعنی هر لیتر بنزین در این کشور حدود 2600 تومان هست. از طرف دیگر، اینکه هر آمریکایی با درآمد متوسط می‌تواند ماهانه چند لیتر بنزین بخرد، معیار مناسبی برای مقایسه وضعیت اقتصادی آمریکایی‌ها و ایرانی‌ها نیست. برای این موضوع، باید از شاخص PPP (که معمولا به شاخص برابری قدرت خرید ترجمه می‌شود) استفاده کنیم. (لینک: https://en.wikipedia.org/wiki/Purchasing_power_parity)
      حتی در این صورت هم بنده در جایی نگفتهام وضعیت اقتصادی ایرانی‌ها خوب است و یا از آمریکایی‌ها و کره‌ای‌ها بهتر است!
      از طرف دیگر، حتی در همین موردی که شما اشاره فرمودید هم قیمت بنزین در آمریکا هم دستوری تعیین نمی‌شود و شناور است. (به این لینک مراجعه شود. https://www.eia.gov/petroleum/gasdiesel/) به عبارت دیگر، این فرآیند عرضه و تقاضا است که قیمت بنزین را تعیین می‌کند و نه مثلا دونالد ترامپ!