بورس اوراق بهادار با ۹ میلیون سهامدار ایرانی و بیش از ۷۰۰ سهامدار خارجی در وضعیت خوبی قرار ندارد. پس از برجام نیز رشد ۱۲ درصدی اقتصاد و قراردادهای مختلف بهخصوص در صنعت خودرو نمودی در رشد شاخص بهجای نگذاشت. بخشی از مشکلات مربوط به فضای سیاسی و اقتصادی کشور است اما بخش اعظم مسائل بورس داخلی است.
مشکلات ساختاری بورس و مشکل مدیریت که ناشی از شکلگیری گروههای غیر رسمی در بورس است، سهامداران را رنجور و نحیف نموده است. حکایت بورس ما، قیمت سهام خودرویی بعد از برجام و پس از قراردادهای مناسب (۳۰ درصد صادرات و رسیدن به ۷۰ درصد مصرف قطعات داخلی) نصف شده است و یکی از مهمترین دلایل آن موضعگیری بورس و لج و لجبازی آنها است که منجر به بسته شدن نمادها و سختگیریهای خاص علیه این شرکتها شده است.
در عوض سهام برخی شرکتها در اوج عدم شفافیت در حالی که صورتهای مالی آنان در حد یک فروشگاه هم نیست، گاه با چند صد درصد افزایش هیچ تلنگری را از بورس دریافت نمیکنند. نه نمادی بسته میشود و نه اطلاعاتی درخواست میشود. یکی از دهها مورد چنین شرکتهایی کنتورسازی است که گاه و بیگاه شاهد تحصن سهامداران آن هستیم.
گاه تصمیمات بهگونهای است که چنین برداشت میشود دستهایی پشت پرده به راحتی میتواند با دستکاری در قیمتها جهت بازار را به سمت برخی سهام هدایت نمایند بهگونهای که هماهنگی با برخی از حقوقیها نیز مشهود است. حقوقیهایی که گاه صف فروش ایجاد میکند و گاه صف خرید و کسی ناظر و شاکی نیست.
در چنین شرایطی سهامداران خرد که مسیر رشد و تعالی اقتصاد را در سرمایهگذاری و حضور در بورس میدانند روز به روز داراییهای خودرو از دست میدهند و در مقابل آنان که بازار دلالی ارز و طلا یا سکون در سپردهگذاری را پذیرفتهاند، سودهای بیدردسر را نصیب خود میکنند.
در این فضا رفتار سرمایهگذاری در اقتصاد تغییر میکند و زمانی که کشور به سرمایهگذاران ریسکپذیر و جسور نیازمند است فضا را به نفع ریسک گریزان تغییر میکند. با ایجاد چنین فضایی و مهاجرت سهامداران به سایر بازارها، مشارکت در افزایش سرمایه جای خود را به دریافت سود نقدی میدهد و شرکتهای بورسی روزبهروز ضعیفتر و کم توانتر میشوند.
با فشار بر همه ارکان، برخلاف روند ۱۰ ساله سهامدار ۴۰ درصدی را به انعکاس در تلفیق وا میدارند (سهامدار زیر ۵۰ درصد مکلف به انعکاس تاثیر در تلفیق نیست) غافل از اینکه با افزایش سرمایه شرکتهای زیر مجموعه از محل مطالبات، دوباره زیان انباشته به سود تبدیل خواهد شد و فقط در این بین سهام داران خرد از این لج و لجبازیهای معنادار آسیب میبینند. اشخاص حقیقی میتوانند در هر موضوعی، موضعگیری کنند اما اشخاص حقوقی دولتی به هیجوجه مجاز نیستند مصالح ملی و حقوق سهامداران را با لج و لجبازی در معرض خطر قرار دهند.
از دکتر کرباسیان که یکی از مدیران با سابقه، عملیاتی و تحولآفرین است انتظار میرود نور بر تاریکخانه بورس بتاباند تا با تغییر و تحول اساسی در لایههای مختلف مدیریت بورس هم جفای در حق دکتر روحانی و هم ظلم در حق سهامداران خرد و عمده پایان یابد و نویدگر روزهای خوب برای نبض اقتصاد کشور در تناسب با واقعیتهای اقتصادی باشد.