کد مطلب: ۱۸۷۳۱۱

ده چالش اصلی بزرگ در دهه ۲۰۲۰ که از زمین سیاره‌ای جدید می‌سازد

ده چالش اصلی بزرگ در دهه 2020 که از زمین سیاره‌ای جدید می‌سازد

به‌شخصه می‌توانم دهه 1990 را به یاد بیاورم. آن روزها تلفن کارتی یک فناوری عجیب بود. مردم به مخابرات می‌رفتند و برای تلفن‌زدن در صف می‌نشستند. اینترنت شناخته‌شده نبود، کسی تلفن همراه نداشت، تلویزیون‌ها لامپ تصویر داشتند، یخچال سایدبای‌ساید وجود نداشت، اجناس و برندها محدود بودند، ضبط کاست‌خور و کنسول‌های بازی ابتدایی بی‌اندازه هیجان‌انگیز بود.

به‌شخصه می‌توانم دهه 1990 را به یاد بیاورم. آن روزها تلفن کارتی یک فناوری عجیب بود. مردم به مخابرات می‌رفتند و برای تلفن‌زدن در صف می‌نشستند. اینترنت شناخته‌شده نبود، کسی تلفن همراه نداشت، تلویزیون‌ها لامپ تصویر داشتند، یخچال سایدبای‌ساید وجود نداشت، اجناس و برندها محدود بودند، ضبط کاست‌خور و کنسول‌های بازی ابتدایی بی‌اندازه هیجان‌انگیز بود. حالا تقریبا یک‌پنجم قرن بیست‌ویکم را پشت‌سر گذاشتیم. سیمای دنیا در این مدت به‌شدت تغییر کرد. دیگر هیچ­چیز شبیه به آن روزها نیست. حتی مردم هم تغییر کرده‌اند. گویی از یک سیاره به سیاره‌ای دیگر آمدیم. در این سیاره جدید با پاره‌ای چالش‌های نوین مواجه شدیم و برخی از چالش‌های قدیمی را با خود آورده‌ایم. در این مقاله می‌خواهیم نگاهی بیندازیم به ده چالش اصلی بشر در دهه 2020.

اگر این چالش‌های اقتصادی را نادیده بگیریم با خسران مواجه می‌شویم. اما با هوشمندی و توجه می‌توانیم از همین مشکلات فرصت‌هایی تجاری خلق کنیم و در این دنیای نوین سهمی داشته باشیم. با ما همراه شوید تا سفری کنیم به دهه پیش رو.

1- آلودگی‌های زیست‌محیطی

در اواخر قرن بیستم تعداد محدودی از کشور آلودگی زیست‌محیطی تولید می‌کردند. کشورهایی مثل آمریکا، انگلستان، ژاپن و کشورهای عضو اتحادیه اروپا بیشترین سهم را در تولید گاز دی‌اکسید کربن و دیگر آلاینده‌های زیست‌محیطی داشتند. توافق‌های بین‌المللی با هدف محدود کردن این روند و نجات نسل بشر از مدفون شدن در زیر خروارها آلودگی شکل گرفت و تا حد زیادی هم موفق بود.

در اواخر قرن بیستم تعداد محدودی از کشورها آلودگی زیست‌محیطی تولید می‌کردند.

اما حالا یک‌چیز مهم عوض شده است. کشورهای دیگر و در راس آن‌ها چین به خیل تولیدکنندگان آلودگی پیوسته‌اند. به‌این‌ترتیب دیگر توافق‌های قبلی برای مراقبت از زمین کافی نیستند. به‌خصوص وقتی فکر می‌کنیم که کارخانه‌هایی مثل سیمان و فولاد، خودروها و اتوبوس‌ها، سیستم‌ها حمل‌ونقل ریلی و گرمایشی در کشورهای درحال‌توسعه فرسوده‌تر است. اگر کشورهای پیشرفته بخواهد با کاهش آلودگی جا را برای اقتصادهای نوظهور باز کنند، مقدار درآمدشان به شکل چشمگیری کاهش پیدا می‌کند. کم شدن تولید ناخالص جهانی (هرچند به‌طور موقت) می‌تواند بر اقتصاد تمام جهان تاثیر بگذارد. اما آن‌ها نمی‌توانند دست روی دست بگذارند و برای تداوم رشد اقتصاد جهانی محیط‌زیست را به‌طور کامل قربانی کنند. عبور از این دو راهی «درآمد-محیط‌زیست» کار ساده‌ای نخواهد بود.

2- محدودیت در تولید آلودگی

همان‌قدر که تولید آلودگی یک چالش‌ اصلی بشر است، محدودیت در تولید آلودگی هم چالشی است که راه‌حل ساده‌ای ندارد. کشورهای توسعه‌یافته بدون درنظرگرفتن مسائل زیست‌محیطی به رشد و توسعه پرداختند و با سرعتی شتاب‌دار حرکت کردند تا به جایگاه امروزی رسیدند. اما محدودیت‌های عصر حاضر می‌تواند بر سر راه کشورهای درحال‌توسعه، سرعت‌گیر بگذارد و به آن‌ها اجازه رشد و توسعه ندهد.

چالش اصلی بشر

تهدیدها و محدودیت‌های زیست‌محیطی موضوعی جدی و جهانی است!

همین امروز هم کشورهای پیشرفته بیشترین آلودگی‌ها را تولید می‌کنند. اما سعی می‌کنند برای کشورهای دیگر محدودیت وضع کنند. حالا که کشورهای ضعیف‌تری می‌خواهند اولین قدم‌های رشد خود را بردارند، با مشکلاتی مواجه هستند که سرعت رشد آن‌ها را کند می‌کند. توجه یا عدم توجه آن‌ها به محدودیت‌های محیط‌زیستی می‌تواند به تضادهای بین‌المللی منجر شود. به‌خصوص اگر به چالش اول توجه کنیم، با کم شدن سرعت رشد اقتصاد جهان این کشورهای درحال‌توسعه هستند که باید به اقتصاد جان تازه بدهند. کند شدن این روند ما را به سمت یک بحران اقتصادی جهانی خواهد برد.

3- خاورمیانه و آینده مبهم انرژی

خاورمیانه قلب انرژی زمین است. ذخایر فراوان نفت و گاز برای سال‌ها خانه‌های زمین را گرم کرده و وسایل نقلیه را به حرکت درآورده است. اما از ابتدای قرن بیست‌ویکم خاورمیانه با چالش‌هایی روبرو شد. مشکلات پیش‌آمده در افغانستان و عراق به سوریه هم راه پیدا کرد. ناامنی، خطر تجزیه کشورها، پیدایش گروه‌های تندرو مانند داعش، بوکوحرام و القاعده، مقابله برخی کشورها با آمریکا و تنش‌زایی‌های اسرائیل باعث بالا رفتن قیمت جهانی نفت و هزینه‌بر شدن رشد اقتصادی در جهان شد.

خاورمیانه قلب انرژی زمین است. ذخایر فراوان نفت و گاز برای سال‌ها خانه‌های زمین را گرم کرده و وسایل نقلیه را به حرکت درآورده است.

بعید به نظر می‌آید که در دهه 2020 خاورمیانه روزهایی آرام و خوش داشته باشد. به‌خصوص ضعیف شدن حکومت مرکزی در عراق و درگیر شدن سوریه و یمن با جنگ داخلی اوضاع را ناآرام‌تر کرده است. در مقابل کشورهایی مانند قطر، امارات و کویت از فرصت پیش‌آمده استفاده کردند. آن‌ها دیگر تنها فروشندگان نفت نیستند و شرکت‌های بزرگ، تیم‌های فوتبال و حتی شهرهای غربی را می‌خرند. اما آیا آن‌ها در مدیریت دارایی‌های خود به‌اندازه کافی توانا هستند؟

4- اژدهایی به نام چین

همان‌طور که می‌دانید ظهور چین در قرن بیست‌ویکم معادلات اقتصادی جهان را متحول کرد. تمام غول‌های اقتصادی مثل مایکروسافت و اپل به شرکای چینی پناه بردند. نیروی کار ارزان و حضور تعداد زیادی متخصص از مهم‌ترین جذابیت­های چین بود. اما حالا چین دارد به یک سیلیکون‌ولی با جمعیت یک‌ونیم میلیارد نفری تبدیل می‌شود. در این فضا مشخص نیست که بر سر مشاغل موجود در کشورهای غربی چه می‌آید؟ هر روز کارخانه‌ای در آمریکا بسته می‌شود و جای آن را کارخانه‌ای در چین می‌گیرد. اما چینی‌ها حاضر نیستند پول‌هایشان را خرج کنند و نزدیک به نیمی از درآمد این کشور به پس‌انداز یا سرمایه‌گذاری تبدیل می‌شود.

چالش اصلی بشر

وان‌پلاس 5تی بالاتر از آیفون ایکس، ال‌جی وی30 و نوت8 جایگاه بهترین گوشی سال را از آن خود کرد.

در دهه 2020 چین فقط تولیدکننده محصولاتی که در کالیفرنیا طراحی می‌شوند، نخواهد بود. شرکت‌های چینی رشد می‌کنند و برندهای آینده را می‌سازند. برای نمونه هوآوی، شیائومی و وان‌پلاس انحصار سیزده‌ساله اپل و سامسونگ در بازار موبایل را خواهند شکست. در سال 2017 به نظر بسیاری از منتقدین وان‌پلاس 5تی بهترین موبایل سال بود. نه آیفون ایکس و نه سامسونگ نوت 8. شرکت خودروسازی جیلی یکی دیگر از این غول‌های تازه متولد شده است که با همکاری ولوو قلب بازار آمریکا را نشانه می‌رود. البته علی‌بابا را نباید از قلم بیندازیم.

5- آمریکا، این شیر پیر

اگر ایالت‌های آمریکا را استثنا کنیم، برای مردم جهان، آمریکا یکی از مهم‌ترین چالش‌ها در دهه آینده خواهد بود. این کشور هنوز ادعای کدخدایی جهان را دارد و می‌کوشد که شکوه ازدست‌رفته آمریکا را بار دیگر احیا کند. اما ارزهای جدید مثل بیت‌کوین و ارزهای پایدارتر مثل یورو به سلطنت بی‌چون‌وچرای دلار پایان داده‌اند. همچنین چین جایگاه نخست آمریکا را به‌عنوان بزرگ‌ترین اقتصاد جهان تسخیر کرده است. آمریکا درگیر کره شمالی و خاورمیانه است و چین در فکر تصاحب بازار آمریکا.

آمریکا هنوز ادعای کدخدایی جهان را دارد و می‌کوشد که شکوه ازدست‌رفته خود را بار دیگر احیا کند.

از طرف دیگر هیبت سیاسی آمریکا در قرن بیست‌ویکم فرو ریخت. این کشور دیگر کدخدای جهان نیست و نمی‌تواند یک‌طرفه برای دیگر ملت‌ها تصمیم بگیرد. دونالد ترامپ در شکستن این هیبت بی‌نقش نبود و حالا دولت‌های دیگر به‌خصوص چین در مقابل این کشور ایستاده‌اند. کند شدن رشد اقتصاد در آمریکا هم‌زمان با رشد سریع کشورهای درحال‌توسعه، مردم این کشور را به وحشت انداخته است. آمریکا یا باید جایگاه جدید خود در این قرن را بپذیرد، یا به رویای آمریکایی خود ادامه دهد. گزینه اول مشکلات داخلی زیادی به وجود می‌آورد و گزینه دوم به تنشی بین‌المللی ختم می‌شود.

6- فقر جهانی

از قدرت‌ها، سرمایه‌ها و کسب‌وکارهای نوپا که بگذریم، به طبقه‌ای در کف اقتصاد بر می‌خوریم که اوضاعی متفاوت و نگران‌کننده دارند. یک میلیارد فقیر مطلق در سراسر جهان از گرسنگی، فقدان بهداشت، سرمایه انسانی اندک و خشونت رنج می‌کشند. با رشد فناوری ارتباطات مردم جهان خیلی بیشتر از قبل متوجه حضور این طبقه شده‌اند و فقرا نیز بیشتر از هر زمانی دیگر در مورد جهان بیرون اطلاعات کسب می‌کنند. بی‌تردید بخش زیادی از منابع زمین باید خرج رفع فقر جهانی شود. به‌خصوص که اگر نامزدهای انتخاباتی برنامه‌هایی عملی برای مبارزه با فقر نداشته باشند، شانس پیروزی خود را از دست می‌دهند.

چالش اصلی بشر

فقر مردم تمام کشورهای جهان را به چالش کشیده است.

اما در دهه 2020 یک اتفاق دیگر هم می‌افتد. به‌احتمال‌زیاد تعداد فقرا تغییر زیادی نکند. اما اعضای باشگاه فقرا دست‌خوش تغییر شود. برخی از فقرا به لطف فناوری نوین و سیاست‌های حامی فقر از این دام رها می‌شوند و حتی ممکن است به چهره‌هایی تاثیرگذار در کسب‌وکار تبدیل شوند. از طرف دیگر عده زیادی که از تغییرات دنیا غافل بوده‌اند به دام فقر گرفتار خواهند شد. چند قرن پیش از این، فقیرزاده همیشه فقیر می‌ماند و نجیب‌زاده با نجابت از دنیا می‌رفت. اما حالا جایگاه شاهزاده و گدا به‌سرعت تغییر می‌کند. گریز از تله فقر باعث نگرانی بیش از نیمی از جمعیت زمین خواهد شد.

7- بیماری‌های فراگیر

یکی از ویژگی‌های قرن حاضر سهولت جابجایی افراد است. مردم چین به آمریکا می‌روند و آمریکایی‌ها از آفریقا دیدن می‌کنند. مسافرها علاوه بر چمدان‌های خود، ویروس‌ها و باکتری‌ها را هم حمل می‌کنند. تجارت کالا هم در انتقال بیماری بی‌تاثیر نیست. لبنیات آلوده آلپ یا گوشت آلوده برزیل بر سلامت تمام کره زمین تاثیر خواهد گذاشت. بیشتر نگران می‌شویم وقتی فکر می‌کنیم که مردم یک منطقه می‌توانند به یک بیماری مقاوم باشند، اما همین بیماری برای منطقه‌ای دیگر خطرناک باشد.

در چنین شرایطی اگر یک بیماری فراگیر شود، تجارت جهانی به خطر خواهد افتاد. در این صورت کالا و خدماتی که برای بازار جهانی طراحی شده‌اند بدون کاربرد می‌مانند و تمام مردم دنیا از زیان اقتصادی وارده به جهان متاثر خواهند شد. محدودیت‌های مسافرت و مشکلات صادرات کالا، موضوعی نیست که به‌سادگی بتوانیم نادیده بگیریم. جدای از مسائل بهداشتی و امنیت مردم، اقتصاد دنیا باید نگران شیوع بیماری در ابعاد جهانی باشد.

8- تغییرات اقلیمی

آب‌وهوای کره زمین دارد به‌سرعت تغییر می‌کند. این تغییرات اقلیمی آن‌قدر سریع هستند که گونه‌های زیستی و اکوسیستم‌ها فرصت پیدا نمی‌کنند خود را با شرایط جدید تطبیق دهند. موضوع فقط به گرمایش زمین محدود نمی‌شود. الگوی باریدن باران، وزیدن باد، میانگین دما در فصول مختلف در حال تغییر است. وقتی در یک منطقه میزان بارش باران کاهش پیدا کند، رطوبت خاک هم عوض می‌شود و همین موضوع می‌تواند به نشست زمین منتهی شود. پدیده‌ای که خود را به‌صورت گودال‌های بزرگ یا زمین‌لرزه نشان خواهد داد. علاوه بر گونه‌های زیستی، جان میلیون‌ها انسان در خطر است.

چالش اصلی بشر

دلمان برای تهران سفید پوش تنگ خواهد شد.

تغییر در الگوهای آب‌وهوایی و تحول اقلیم تاثیرات اقتصادی بزرگی به همراه داشته باشد. مثلا اگر مردم نتوانند آب‌وهوای زمستان و تابستان خود را تخمین بزنند، با تردید دست به خرید می‌زنند. تردید مشتری‌ها به شرکت‌ها هم نفوذ می‌کند و برنامه تولید و پیش‌بینی درآمد را به عدم‌یقین می‌آلاید. از طرف دیگر منابع زیادی برای تامین آب یا تهویه مطبوع در هنگام تغییرات ناگهانی صرف خواهد شد. این فرایند با تولید گاز گلخانه‌ای همراه است که خود به تغییرات اقلیمی سرعت می‌دهد. اگر بتوانیم از آلودگی، نشست زمین و خشکسالی جان سالم به در ببریم، باز هم زندگی در این شرایط نامشخص ساده نخواهد بود.

9- شرکت‌های فراملیتی

شرکت‌های چندملیتی پدیده جدیدی نیستند. پیش از این هم سرمایه‌گذاران از چند کشور کنار هم جمع شده بودند تا بنای یک شرکت را بگذارند. اما حالا وضعیت دارد تغییر می‌کند. ابعاد این شرکت‌های دارد خیلی بزرگ می‌شود. امروز به‌سختی می‌شود گفت که شرکت نوکیا یا ولوو متعلق به کدام کشور است. حالا وقتی منافع دو کشور در مقابل هم قرار می‌گیرد، شرکتی که مالکیت مشترک دارد، درست مثل فرزند طلاق از این تضاد سیاسی متاثر می‌شود. اما این بار نه فقط یک شرکت یا دو ملت، که تمام جهان می‌تواند از این اتفاق آسیب ببیند. فکر کنید در تضاد بین آمریکا و چین بلایی سر شرکت گوگل بیاید. زندگی ما هم متحول خواهد شد!

وقتی منافع دو کشور در مقابل هم قرار می‌گیرد، شرکتی که مالکیت مشترک دارد، درست مثل فرزند طلاق از این تضاد سیاسی متاثر می‌شود.

علاوه بر مباحث فرهنگی، بحث حقوقی در این شرکت‌ها هم پیچیده خواهد شد. مالیات را بر اساس قوانین کدام کشور محاسبه می‌کنند؟ کدام حکومت حدود ممنوعیت‌ها را مشخص می‌کند؟ حمایت‌های دولت یک کشور به کدام کشور سرازیر می‌شود؟ فرض کنید تولید یک کالا در کره جنوبی ممنوع باشد. چه می‌شود اگر شرکتی کره‌ای، سایت تولیدی خود را فیلیپین تاسیس کند؟ آیا باید مدیران کره‌ای را بازخواست کرد؟ اگر یکی از مدیران آمریکایی باشد و قوانین آمریکا ممنوعیتی در نظر نگرفته باشد، آیا باید با این یک مدیر برخوردی متفاوت داشت؟ چه می‌شود اگر قدرت این شرکت‌ها از توان دولت‌ها و حکومت‌ها بیشتر شود؟

10- پول و باز هم پول!

هر کشور یک (یا چند) واحد پول رسمی دارد. دولت به کمک بانک مرکزی بر حجم و سرعت گردش پول کنترل دارد. آن‌ها می‌توانند حجم پول را تغییر دهند و سیاست‌های انبساطی یا انقباضی پیش بگیرند. در موارد زیادی همین سیاست‌ها از بحران‌های پولی و مالی جلوگیری کردند یا اثر بحران‌های پیش‌آمده را کاهش دادند.

اما چه می‌شود اگر واحدهای پولی به‌وجود بیایند که دولت هیچ کنترلی بر روی آن‌ها ندارد؟ هر کس در هرجایی می‌تواند یک ارز دیجیتال به‌وجود بیاورد و اگر مردم از این ارز استفاده کنند، دنیا مجبور است این واحد پول را بپذیرد. بیت‌کوین و اتریوم تنها دو مثال از لشکر ارزهای نوینی است که هیچ حکومتی بر آن‌ها کنترل ندارد. حالا فرض کنید این ارزها مبنای مبادلات تجاری باشند. در صورت بروز رکود یا چالش اقتصادی بزرگ، دیگر بانک مرکزی‌ای در کار نیست که بخواهد ارز جدید را کنترل کند. برعکس این وضعیت هم ممکن است. مخترع ارز نوین تصمیم بگیرد واحد پول خود را بسط دهد یا از انبساط آن جلوگیری کند. او قدرتی به‌اندازه رئیس فدرال رزرو خواهد داشت، با این تفاوت که کاربران پول‌هایش در کشورهای مختلف پخش هستند.

تا 2020 راه زیادی نمانده

این ده مورد تنها بخشی از چالش‌های اقتصادی جهان بودند. چاپگرهای سه‌بعدی مفهوم کارخانه را عوض می‌کند اگر بتوانید در خانه خود کامپیوتر، خودرو یا حتی خانه‌ای جدید پرینت کنید. چه می‌شود اگر منبع انرژی مجانی کشف شود؟ چه می‌شود اگر هوش‌های مصنوعی درخواست حقوق شهروندی کنند؟ بشر با چالش برابری حقوق انسان و ربات و یا قوانین ضد بهره‌کشی از ربات‌های هوشمند چه برخوردی می‌کند؟

بی‌تردید در دهه آینده مشکلاتی به وجود می‌آید که امروز نمی‌توانیم آن‌ها را پیش‌بینی کنیم یا برایشان راه‌حل ارائه دهیم. اما لازم است بدانیم که آینده آبستن حوادثی است که غفلت از آن‌ها می‌تواند به فروپاشی اقتصادی منجر شود. مردم زیادی بهای این فروپاشی را خواهند داد و شاید آن روز برای جبران خیلی دیر باشد.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.