کد مطلب: ۲۵۲۸۱۷

ثروت اسدالله عسگراولادی از زبان خودش

ثروت اسدالله عسگراولادی از زبان خودش

اسدالله عسگراولادی می‌گوید: در تمام تهران یک انبار دارم، یک دفتر کار دارم و یک خانه. البته قیمتشان بالاست. خانه‌ام خیابان فرشته است. انبارم بزرگ‌ترین انبار تهران است. اینها را دارم اما نمی‌توانم بگویم این افسانه‌سازی‌ها (درباره ثروتم) درست است.

اسدالله عسگراولادی که این روزها فعالیت‌های تشکلی خود را به ریاست اتاق مشترک ایران و چین، هیات مدیره‌ای اتاق بین‌المللی پاریس و عضویت در هیات نمایندگان اتاق‌های تهران و ایران محدود کرده، از رازهای موفقیت خود و برنامه‌های روزانه‌اش سخن می‌گوید.

به گزارش تجارت‌نیوز، این پیشکسوت اتاق بازرگانی راز موفقیت خود را سه مورد عنوان کرده است: یکی اینکه زودتر از دیگران مطلع می‌شود؛ دوم اینکه زودتر از دیگران تصمیم‌گیری می‌کند و سوم هم اینکه وقتی تصمیم می‌گیرد با پشتکار عمل می‌کند.

با این حال اسدالله عسگراولادی در این گفتگوی خود با جمعه‌نامه ضمیمه روزنامه دنیای اقتصاد از وضعیت کسب‌وکار این طور گلایه می‌کند: «اخیرا در آخرین جلسه‌ای که با آقای سیف (رئیس کل بانک مرکزی) داشتم، رئیس‌جمهور هم نشسته بود. به او گفتم من از دستت عصبانی‌ام. گفتم می‌خواهم بروم دماوند یک باغچه بخرم. شلغم بکارم و بفروشم و از این طریق زندگی را اداره کنم تا از شر تو راحت شوم.»

سخنان او درباره ثروتش نیز شنیدنی است: «بعضی‌ها می‌گویند من هفتمین فرد ثروتمند ایران هستم حتی بعضی‌ دیگر می‌گویند چهارمین ثروتمند ایرانی هستم. اما من هفت هزارمین ثروتمند هم نیستم.»

اسدالله عسگراولادی اضافه می‌کند: «من سرمایه‌دار نیستم. ولی سرمایه‌گذار هستم. پول دارم ولی نه به آن اندازه که می‌گویند. غنی هستم، ثروتمند نیستم. ولی محتاج به کسی هم نیستم. در تمام تهران یک انبار دارم، یک دفتر کار دارم و یک خانه. البته قیمتشان بالاست. خانه‌ام خیابان فرشته است. انبارم بزرگ‌ترین انبار تهران است. اینها را دارم اما نمی‌توانم بگویم این افسانه‌سازی‌ها (درباره ثروتم) درست است. هیچ‌وقت هم جلوی قاضی نایستاده‌ام. نه محاکمه شده‌ام نه کسی را پای میز محاکمه کشانده‌ام. اگر طلبکار بودم یا گرفته‌ام یا بخشیده‌ام. به هر حال من تکاثر ثروت ندارم.»

من باغ پسته ندارم، چون پسته را می‌خرم و می‌فروشم. اما پسرم را وارد این کار کردم. پسرم الان صاحب بیش از ۴۰۰ هکتار باغ پسته در یزد است. اما من از او پسته نمی‌خرم.

گزیده‌هایی از سخنان او در این مصاحبه را می‌خوانید:

من ۵۰ تا ۶۰ سال است که نیم ساعت مانده به اذان صبح بیدارم، ساعت ۶ استخر می‌روم و ۷ از خانه بیرون می‌آیم. اصلا نمی‌توانم در خانه بمانم. آفتاب به آفتاب بیرون از خانه هستم. اول به دفتر شخصی ام سر می‌زنم و کارهایم را که انجام دادم به اتاق ایران و چین می‌آیم. جلساتی که دعوت می‌شوم را می‌روم. هر روز هم به چند جلسه دعوت می‌شوم. در گذشته هر ماه ۲ سفر کاری و شغلی به خارج از کشور می‌رفتم.

دکترهای حاذقی در چین و ژاپن به من توصیه کردند سه چیز را رعایت کنم. اول اینکه غذا که می‌خورم سیر نشده از سر سفره بلند شوم، دوم اینکه حرص نخورم اصلا انگار دنیا وجود ندارد. ولی من می‌گویم مگر می‌شود؟ اما آنها اعتقاد دارند اگر می‌خواهید عمر طولانی داشته باشید، باید دنیا را بی‌خیال شوید. سومین توصیه این بود که حتما میان روز نیم ساعت چرت بزنم.

تا الان که اینجا نشسته‌ام هیچ وامی از هیچ بانکی دریافت نکرده‌ام. بدهی به هیچ‌کس هم ندارم. ستون ضرر هم در دفترم ندارم. من به واسطه اطلاعاتی که از بازار کسب می‌کنم و در روزنامه‌ها می‌خوانم و در تلویزیون می‌بینم، می‌توانم زودتر از اتفاقات مطلع شوم. بیکار نمی‌نشینم. دائما در حال کسب اطلاعات هستم. حتی موقع ناهار و در مراسم ختم اطلاعات را از افراد مختلف در حوزه‌های مختلف چه سیاسی و چه اقتصادی کسب می‌کنم. از نمایندگان مجلس از اوضاع آنجا خبردار می‌شوم و از نمایندگان شورای شهر اوضاع شورا را.

شعاری هم دارم که به همه می‌گویم: هیچ وقت به هیچ کس بیش از یک‌هفتم سرمایه‌ام را نسیه نمی‌دهم هرچقدر هم آن فرد معتبر باشد. چراکه اگر آن میزان به خطر افتاد، همه دارایی‌ام را یکجا نبازم. هیچ وقت هم نسیه خرید نمی‌کنم. یا نقد پرداخت می‌کنم یا بر اساس اعتماد دوطرفه خرید می‌کنم. همیشه هم یک برگ چک توی جیبم است. برای اینکه وقتی مجبور شوم در نمانم. اینها شعار من است. در این شعارها هم موفق هستم.

روزگاری ۶۰۰ نفر کارمند داشتم؛ اما امروز ۸۰ نفر برایم کار می‌کنند. البته تعدیل نیرو نکردم؛ خودشان رفتند و به کار دیگر مشغول شدند. من شعبه‌هایی را در مشهد، قم، تهران، سیرجان، کرمان و رفسنجان داشتم که همه را تعطیل کردم. در خارج از کشور هم ۴ شعبه در دبی، لندن، هامبورگ و هنگ کنگ دارم.

من باغ پسته ندارم، چون پسته را می‌خرم و می‌فروشم. اما پسرم را وارد این کار کردم. پسرم الان صاحب بیش از ۴۰۰ هکتار باغ پسته در یزد است. اما من از او پسته نمی‌خرم. او خودش پسته را تولید می‌کند و می‌فروشد و صادر می‌کند. سالانه ۱۰ تا ۱۵ هزار تن پسته صادر می‌کند. من فن کار را به او یاد دادم. باید روی پای خودش بایستد.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.

  • عبداله زارعان

    جمعه ۲۲ شهریور ..ایشون هم رفتند.و سرمایه و پولشان نتوانست جلوی مرگ ناگهانی و سکته ایشان را بگیرد.خدا کند این سرمایه و ثروتی که انباشت و به ورثه رسید از راه حلال بدست آورده باشد.وگرنه از امشب شروع مکافاتش خواهد بود.بهر حال خدا رحمتش کند

  • ناشناس

    خب طبق گفته خودشان هم تو مجلس هم تو شورای شهر هم …. نفر داره لابد اون نفرات هم برای رضای خدا خبرهای دسته اولو بهش میدادن که این آقا تصمیم بگیره
    اما فکر نمیکنم هیچ گربه ای برای رضای خدا موش بگیره

  • ناشناس

    خوب الان گه مردی نوبت به پسرت میرسه، و پسر به نوه و تا اخر

  • ناشناس

    خدابده برکت

  • ناشناس

    من یه جایی بمدت 12 سال کارگری کردم دریغ از یک سال عیدی و مزایا اما تا دلتون بخواد صاحب کارمون هوای مسیولین شهر و داشت واونا رو ساپورت میکرد و ما هر سال شب عید شرمنده زن و بچه میشدیم

  • ناشناس

    س بهتر بود آقای عسکر اولادی که نه وامی گرفته است ونه از کسی بدهکار است شفاف می گفت سرمایه ی اولیه را از کجا آورده است ؟؟؟؟:

    • ناشناس

      از خرید و فروش یک کیسه کنجد شروع کرده اند

  • شهرودی

    با سلام شخصی که از صفر شروع کرد و به اینجا رسیده و بقول خودشان 600 کارمند داشته و غیر مستقیم هم از سفره اش می خوردند هم در این دنیا در بهشت بود هم در آن دنیا جایش بهشت است

  • ناشناس

    آیایارانه هم میگرفته ؟

  • ناشناس

    بحث بحثه ذهنیت ثروتمنده
    اصلا برای ثروتمند شدن نیاز به سرمایه نیس سرمایه بخشی از کاره اما اصل مهم نيست کارگری که داره 24ساعت کارمیکنه حقوقش از کارخونه دار که چهارساعت کارمیکنه کمتره دلیلش اینکه کار درست ودرجهت درست انتخاب نکرده اون انتخاب کرده که کار کنه پول بگیره اما یه آدم ثروتمند تصمیم میگیره کار بزرگی رو به انجام برسونه که دیگهتا آخر عمرش کار نکنه فرقش اینه

  • محمد

    رانت اطلاعات اقتصادی درآمدزایی برای اینگونه اشخاص داره.وگرنه این مسئولین به ما بدبخت بیچاره ها اطلاعات مالی واقتصادی نمیدن.