مقوله تفکیک و ادغام وزارتخانهها از اساس عجولانه، بدون فکر و بیهدف دنبال شده است. طراحان این بحثها فکر میکنند یکیکردن سه وزارتخانه، باعث شده صمت (وزارتخانه صنعت، معدن و تجارت) بزرگ شود تا حدی که وزیر نتواند آن را بهخوبی اداره کند، درحالیکه اینطور نیست.
کوچک یا بزرگشدن یک سازمان به تناسب حجم ماموریتی است که برای سازمان تعریف میکنند. زمانی که ماموریت سازمان همه وظایف بخش خصوصی و تصدیگری را در بر بگیرد، چه آن را تفکیک کنید و چه جمع کنید بازهم بزرگ است.
اگر قصد داریم دولت را سبک کنیم باید ماموریتش را کم کنیم و فقط باید مدیریت را به آن بسپاریم. ماموریت، تصدیگری و اجرا که بخش خصوصی به مراتب با راندمان و بهرهوری بالاتری به آن شکل میدهد و اجرا میکند، نباید به وزارت خانه سپرده شود. وزارتخانه بزرگ هم بهرهوری پایین دارد و هم اداره آن سخت است.
با توجه به شیوه کار ما، شرایط بدتر هم میشود. به طور معمول وزیر میخواهد تمام وزارتخانه را شخصا زیر نظر بگیرد و اداره کند. وزیر از ظرفیت عظیم کارشناسی که وزارت خانه دارد، استفاده نمیکند درنتیجه بار خود را به طور مضاعف سنگین میکند.
این شیوه کار به مشکلات اضافه میکند و درنهایت کار ما میرسد به یافتن یک نابغه. فکر میکنیم حتما باید یک نابغه وزیر شود که وزارتخانه را اداره کند درحالیکه اگر وزارتخانهها را جدا کنیم، بازهم این قصه هست و این مشکلات پابرجاست.
آقای نعمتزاده ظرفیت علمی، دانشی و تجربه بالایی دارد و صمیمانه هم کارکرده است. نعمتزاده مدیر کوچکی نیست. او مدیر نمونهای است اما باید توجه کرد که مشکلات امروز وزارت صمت، به این معنی نیست که نعمت زاده کم آورده است. به دو دلیل، یعنی چاق شدن ماموریت و فربهکردن وزارت خانه، و دوم شیوه کار اشتباه به مشکل برخوردیم.
بدنه کارشناسی درون وزارتخانه میتواند لنگر پایدار برای وزارتخانه باشد و بار وزیر را کم کند اما از آن استفاده نمیشود. ما تقریبا در تمام وزارتخانهها با همین شیوه کار میکنیم. درحالیکه اگر این دو مسئله را تغییر دهیم، دیگر مقوله تفکیک یا ادغام وزارتخانهها مطرح نیست. اگر اولا ماموریت وزارتخانه را کم کنند و ماموریتهای متعدد آن را به بخش خصوصی واگذار کنند، و دوم اینکه شیوه کار را تغییر دهند به نتایج بهتری میرسیم و دیگر بحث تفکیک و ادغام مطرح نیست.
وزیر باید جریان تاریخی کارشناسی وزارتخانهها را مدیریت کند. اگر تغییری در وزارتخانه اتفاق میافتد از یک نظر کارشناسانه منبعث شود نه نظر شخصی وزیر. وزیر باید این فرایند را بهخوبی مدیریت کند. کاهش ماموریتهای وزارتخانه و تغییر شیوه مدیریتی وزرا البته لازم و ملزوم یکدیگر است.
زمانی که از ماموریتهای وزارتخانه کم کنید، در عمل از وظایف وزیر کم شده است. درنتیجه مدیریت وزارتخانه راحتتر است. زمانی که ماموریتها را کم کنید، اندازه سازمان تغییر میکند و همانطور که گفتم اندازه سازمان را دو چیز تعیین میکند؛ یکی ماموریتهایی که برای آن سازمان تعریف میکند و دیگری بهرهوری که در سازمان وجود دارد.
با کاهش ماموریتها و افزایش بهرهوری وزارتخانه کوچک میشود. بنابراین بخش خصوصی نباید در موضع قضاوت درباره تفکیک یا ادغام قرار بگیرد و به نفع یکی از آنها حکم بدهد. بخش خصوصی باید اصلاح جریان حال حاضر در مدیریت و ماموریتهای وزارتخانه را دنبال کند.
منبع: اتاق بازرگانی تهران