حل معمای صادرات در کشور ما نیازمند تغییر در زاویه دید مدیران بخش دولتی و خصوصی به این مسئله مهم است.
حقیقتا ایران در میان 15 کشور واقعشده که حجم واردات این کشورها بالغبر 1300 میلیارد دلار است. دستیابی سالانه به تنها 10 درصد از این بازار بزرگ میتواند باعث ایجاد یکجهت بزرگ در تولید ناخالص داخلی و توسعه اشتغال و نهایتا شکوفایی اقتصاد مقاومتی باشد.
کشورهای همسایه ما در شرایط کنونی نیازمند کالاها و خدمات ایرانی هستند، تجربهها در کشورهای هدف نشان از علاقهمندی مشتریان در این بازارها به کالاها و خدمات ایرانی دارد.
استفاده از مدلهای محلی قطعاً روش مناسبی برای دستیابی به این هدف بزرگ نخواهد بود، روشهای قدیمی، آزموده و نخنما شده جز شکست نتیجهای به همراه نخواهد داشت.
صادرات مرد میدان عمل میخواهد که هیچگاه با نشستن پشت میزها و یا ایجاد میزهای جدید صورت نخواهد گرفت.
ایجاد شناخت مناسب در حوزه بازارهای هدف، ابزار مهمی در حل معمای صادرات محسوب میشود، اینکه بفهمیم بازارهای هدف ما چه کالا و یا خدماتی نیاز دارند، اولین و مهمترین گام در دستیابی به اهداف است.
به جرات میتوان گفت، اکثر قریب بهاتفاق کالاها و خدمات موردنیاز همسایگان ما بهطور مطلوب در کشور ما بهصورت بالقوه و یا بالفعل وجود دارد.
بسیاری از مدیران در بخشهای دولتی و خصوصی از کلمه صادرات واهمه عجیبی دارند، همین ترس باعث شده است که بسیاری از زیرساختهای کشور در حوزه صادرات کالا و خدمات فنی و مهندسی پیشرفت نکند.
لجستیک در بخش بینالمللی عقیم بماند و علیرغم نیازهای فراوان در نزدیکی ما، رقبا گوی سبقت را بدون داشتن مزیتهای رقابتی از ما بربایند.
ترس و واهمه مدیران در بخشهای دولتی و خصوصی موضوع عجیبی نیست، زیرا تاریکی وحشتآور است.
تاریک بودن بازارهای هدف برای اینگونه مدیران ترس و وحشت عجیبی ایجاد کرده است.
اما باید بدانیم از دید ما موضوع صادرات کالا و خدمات فنی و مهندسی بهمراتب از فروش کالا و خدمات در بازارهای داخلی راحتتر و جذابتر است، فقط لازم است به این تاریکیها پایان دهیم.
چراغی که میتواند به این تاریکیها پایان دهد، فقط و فقط آموزش و مطالعه این بازارها، و تنظیم کالا و خدمات تولیدی بر اساس این مطالعات است. مطالعاتی که نهتنها با جستجو در گوگل و تشکیل میزهای مختلف به دست نمیآید، بلکه بر تاریکی آن میافزاید.
باید با استفاده از الگوهای نوین در مطالعات، فضای تاریک بازارهای هدف را روشن نمود، با روشن شدن این بازارها ترس و واهمه مدیران هم از بین خواهد رفت.
مدیران دولتی و خصوصی برای شناخت بازارهای هدف باید از مشاوران زبده و کارآزمودهای که الزامات فنی، فرهنگی، اجتماعی و رقابتی این بازارها را بهخوبی میشناسند کمک بگیرند.