معنای تفکر جدید با یک مثال ساده اقتصادی
1- سالها پیش سیاستمدار دنیا دیدهای در جمع دانشجویی ما تعریف میکرد که: «اصلاحات گورباچف برای شوروی شامل سه برنامه بود: گلاسنوست (فضای باز سیاسی)، پروسترویکا (اصلاحات اقتصادی) و نوو موشلینیه (تفکر جدید یا به زبان روسی Новое мышление )». آن مرحوم معتقد بود که دو برنامه اول به خوبی پیش میرفت، اما کمتوجهی به مفهوم سوم باعث به بن بست رسیدن اصلاحات مدنظر گورباچف در اتحاد جماهیر شوروری شد. همچنین اعتقاد داشت که بیتوجهی به برنامه سوم به حدی بود که حتی در تاریخ سیاسی هم به فراموشی سپرده شده است.
2- به نظر نگارنده هم، علی رغم دانش و تجربه اندکش در حوزه سیاست و اقتصاد، این مفهوم کماکان میتواند در بسیاری از شرایط و در کشورهای مختلف راهگشا باشد. به جز این، در کاربردی بودن آن در شرایط اقتصادی فعلی کشور تردید ندارم.
3- برای مواجهه با مسائلی که امروز اقتصاد ایران با آن درگیر است، مجببوریم که نگاه سیستمی داشته باشیم: در قدم اول برای فهم ماهیت در هم تنیده مشکلات و در گام بعدی برای طراحی راهحلهایی که بتوانند به طور همزمان چند هدف را برآورده نمایند.
4- یک مثال ساده از حوزه بازرگانی که اندک تجربه و تخصصی در آن دارم بزنم. مدتی است که با بهانههای مختلف (از جمله: مبارزه با تجملگرایی) واردات خودروهای لوکس به کشور محدود شده است. عدم تخصیص ارز به این موضوع در سال جاری (که عملاً باعث توقف آنها شده) و جهش چند برابر قیمت ارز طی این مدت باعث شده که قیمت انواع این خودروها در بازار داخل به بیش از دو برابر برسد. از این وضعیت چه کسانی بهره بردهاند:
- دارندگان این خودروها که بدون زحمت اضافی سرمایه آنها دو برابر شده و معاملهکنندگان این خودروها.
- دارندگان نمایندگیهای انحصاری واردات این خودروها، که به مدد سیاستهای وزارت صنعت در دوره وزیر قبلی و اعمال محدودیت در ثبت سفارش در دوره وزیر فعلی از رانت سرشار و بیبدیلی برخوردار شدهاند.
یک نگاه ساده کافی است که متوجه شویم، سیاست مبارزه با تجملگرایی اتفاقاً به نفع تجملگراها عمل کرده است! (بنده شخصاً معتقدم که این سیاست آگاهانه طراحی و اجرا شده، هر چند صحبت درباره آن در این مقال نمیگنجد) و در طرف مقابل دولت از دریافت حقوق گمرکی و عوارض واردات این خودروها محروم مانده و مردم حسرت به دل حسرت به دلتر شدهاند!
5- یک لحظه تصور کنیم که به جای سیاست گذاران فعلی، قرار بود اشخاصی دارای نگاه نو و سیستمی که منافع ملی را به منافع شخصی و گروهی، ترجیح میدانند، در مورد این موضوع سیاستگذاری کنند. به نظر شما چه میکردند؟
6- یک راه حل سیستمی ساده این بود: واردات انواع خودروهای با حجم موتور بالاتر از دو هزار سی سی آزاد میشد، اما دولت ارزی به این موضوع اختصاص نمیداد، علاوه بر این، عوارض واردات این خودروها را هم به طرز چشمگیری افزایش میداد(مثلاً سه برابر). این عوارض اضافی را در حساب جداگانهای نگه میداشت و آن را به یکی از طرحهای ملی در اولویت (مثلاً طرح تحول سلامت) اختصاص میداد. همزمان با اعلام رسمی اجرای این سیاست، محل مصرف منابع حاصل را برای عموم آحاد جامعه تشریح میکرد و ماه به ماه آمار موجودی و عملکرد این درآمدها را برای اطلاع عموم منتشر میکرد و فهرست واردکنندگان را در اختیار سازمان امور مالیاتی برای اخذ مالیاتهای بعدی میگذاشت.
7- حالا بیایید تصور کنیم اگر فرض قبلی محقق میشد، چه کسانی بیشترین نفع را میبرند؟ بیتردید آحاد جامعه علیالخصوص محرومترین اقشار جامعه که استفادهکنندگان از خدماتی نظیر طرح تحول سلامت هستند و در مرتبه دوم دولت که ناتوانیاش از تأمین بودجه این طرح به حدی رسیده که هم طرح را به بن بست نزدیک کرده و هم اقتصاد سلامت اعم از: شرکتهای بیمه، شرکتهای داروسازی، شرکتهای تولیدکننده تجهیزات پزشکی، بیمارستانها و سایر ارکان درگیر با اجرای این طرح را در معرض ورشکستگی قرارداده است، میتواند با دستیابی به درآمدی نزدیک به 20 هزار میلیارد تومان در سال، بخش اعظمی از بودجه مورد نیاز این طرح را تأمین نماید. اما قطعاً اجرای چنین طرحهایی رانتهای عظیم فعلی را هم از بین میبرد.
8- علاوه بر این، مردمی که از مزایای این طرح بهرهمند شوند، هنگامی که در خیابان با مالکان این خودروهای لوکس مواجه شوند، به جای آه حسرت کشیدن یا ابراز تنفر کردن، به اموات آنها فاتحه میفرستند! که ماشینی که آنها سوار شدهاند به توسعه سلامت و بهداشت در جامعه کمک کرده است.
9- علاقهمندم که از شما خواننده محترم بپرسم که واقعاً اجرای چنین طرحی (که چندان سیستمی نیست و صرفاً میان بخشی است)، نشدنی، غیرممکن یا سخت است؟ به نظر من خیر. کمی بهرهگیری از عقل سلیم، اندکی توجه به تجربه جهانیان و ذرهای عدول از نگاههای محدود و بخشینگر میتواند گرهگشای بسیاری از مسائل ریز و درشت اقتصادی جامعه باشد. جامعه ما شدیداً به تفکر جدید (Новое мышление) احتیاج دارد.
نظرات