کد مطلب: ۱۴۶۴۳۸

مقایسه انحصارطلبی در حوزه نفت و فناوری

مقایسه انحصارطلبی در حوزه نفت و فناوری

هرچند داده (Data) جای نفت را به عنوان باارزش‌ترین منبع جهانی گرفته، اما نگرانی‌های موجود برای جلوگیری از انحصارطلبی همچنان به قوت خود باقی است. از این رو نیاز به یک رویکرد جدید برای وضع قوانین رقابتی و مقابله با انحصارطلبی به خوبی حس می‌شود.

الهام میرمحمدی: در علم اقتصاد انحصار زمانی پدید می‌آید که یک شخص ویژه یا یک سرمایه‌گذار کنترل کافی روی تولید کالا و یا خدمتی خاص دارد.

هرچند داده (Data) جای نفت را به عنوان باارزش‌ترین منبع جهانی گرفته، اما نگرانی‌های موجود برای جلوگیری از انحصارطلبی همچنان به قوت خود باقی است.

تا چندی پیش با ظهور کالاها و صنایع پرسود، قانونگذاران پا پیش‌ می‌گذاشتند تا جریان سودآوری آن را به نفع مشتریان محدود کنند. به این قوانین اصطلاحا آنتی‌تراست گفته می‌شود.

قانون آنتی‌تراست (Antitrust) به مجموعه‌ای از قوانین گفته می‌شود که وظیفه قانونگذاری و حفظ رقابت بین شرکت‌های مختلف به نفع مصرف‌کنندگان را بر عهده دارند. این قوانین از این رو به وجود آمده‌اند که از ایجاد اتحاد بین شرکت‌های فعال در یک حوزه برای کنترل قیمت، بالا بردن سود و حتی ادغام شرکت‌های بزرگ برای در اختیار گرفتن بخش بزرگی از بازار جلوگیری کنند و به همین دلیل رقابت را به نفع مشتریان تضمین می‌کنند.

داده که نفتِ عصر امروز محسوب می‌شود، شرکت‌های بزرگی مثل آلفابت (شرکت مادر گوگل)، آمازون، اپل، فیسبوک و مایکروسافت را به باارزش‌ترین شرکت‌های دنیا تبدیل کرده است. سود این شرکت‌ها با سرعتی فزاینده در حال رشد است.

گفتنی است، این پنج شرکت در سه ماهه نخست سال 2017، روی‌هم‌رفته 27 میلیارد دلار سود خالص داشته‌اند. آمازون به طور متوسط نیمی از دلارهای آنلاین خرج‌شده در آمریکا را به خود اختصاص می‌دهد. گوگل و فیسبوک تقریبا تمامی درآمد کسب‌شده از تبلیغات آنلاین را در سال گذشته از آنِ خود کردند.

بالا رفتن نفود و کنترل شرکت‌های فعال در این حوزه باعث شده، برخی تحلیل‌گران لزوم تقسیم این غول‌ها به شرکت‌های کوچک‌تر را تنها راه‌حل ممکن بدانند. صنعت نفت نیز در اوایل قرن بیستم با چنین مسائلی مواجه بود. در اوایل قرن بیستم، دادگاهی در آمریکا حکمی صادر کرد که طی آن، کمپانی Standard Oil به دلیل انحصار در این حوزه به بیش از 30 شرکت مختلف تقسیم شد.

البته برخی دیگر از تحلیل‌گران، تنها افزایش حجم یک شرکت را عاملی موجه برای تقسیم آن شرکت نمی‌دانند. چرا که معتقدند، موفقیت این غول‌های فناوری برای کاربران آنها هم منافع بسیاری به ارمغان آورده است.

این روزها کمتر کسی را می‌توان یافت که بتواند بدون موتور جستجوی گوگل، خدمات ارسال یک‌روزه آمازون و یا فید خبری فیسبوک در فضای آنلاین زندگی کند. از سوی دیگر این شرکت‌ها در قبال خدماتی که ارائه می‌دهند، پولی دریافت نمی‌کنند. در حقیقت هیچ‌یک از این شرکت‌ها در برابر قوانین مقابله با انحصارطلبی که اعمال می‌شود، احساس خطر نمی‌کنند. چرا که عملکرد آنها مغایرتی با این قوانین ندارد.

همچنین، باید به این نکته توجه داشت که همراه با رشد این غول‌های فناوری، شرکت‌های نوظهور و استارت‌آپ‌های دیگری تاسیس می‌شوند. و ظهور شرکت‌هایی نظیر اسنپ‌چت نشان‌دهنده این است که شرکت‌های جدید هنوز در بازار جای دارند و می‌توانند فعالیت کنند.

کنترل اطلاعات و داده‌ها چنان قدرتی به غول‌های فناوری بخشیده که معیارهای قدیمی برای سنجش اقتصاد مبتنی بر اطلاعات، قدیمی شده و نیاز به رویکردی کاملا جدید برای حل مسئله انحصارطلبی حس می‌شود.

اما آنچه شایان توجه است این است که کنترل اطلاعات و داده‌ها چنان قدرتی به غول‌های فناوری بخشیده که معیارهای قدیمی برای سنجش اقتصاد مبتنی بر اطلاعات، قدیمی شده و نیاز به رویکردی کاملا جدید برای حل مسئله انحصارطلبی حس می‌شود.

چه چیزی در عصر حاضر تغییر کرده است؟ موبایل‌های هوشمند و اینترنت کمک بسیاری به وفور اطلاعات و همچنین دسترسی به آن کرده‌اند.

امروزه با استفاده از گجت‌های هوشمند، کوچک‌ترین فعالیت‌های ما از تماشای تلویزیون تا ورزش کردن و قرار گرفتن در ترافیک، داده‌هایی را در اختیار این شرکت‌ها قرار می‌دهد.

همزمان با افزایش تولید اطلاعات، تکنیک‌های هوش مصنوعی هم ارزش بیشتری به این اطلاعات داده است. الگوریتم‌های توسعه‌یافته نیز می‌توانند آمادگی کاربر برای خرید، زمان تعمیر یک موتور جت و یا حتی افزایش ریسک ابتلا به بیماری یک کاربر را پیش‌بینی کنند.

امروزه وفور داده، ماهیت رقابت را به کلی تغییر داده است.

امروزه وفور داده، ماهیت رقابت را به کلی تغییر داده است. غول‌های فناوری از تاثیرات شبکه‌ای بهره بسیاری می‌برند. به عنوان مثال هر چه کاربران بیشتری در فیسبوک ثبت‌نام کنند، این پلت‌فرم برای دیگران جذاب‌تر می‌شود. چرا که اطلاعات بیشتر اثر شبکه‌ای را افزایش می‌دهد. بالا رفتن تعداد اعضا نیز منجر به افزایش میزان اطلاعات کسب‌شده توسط این شبکه اجتماعی می‌شود.

از سوی دیگر، ارتقا و بهبود سرویس‌ها و خدمات، کاربران بیشتری را جذب می‌کند. به عنوان مثال هر چه شرکت تسلا اطلاعات بیشتری از خودروهای بدون راننده خود جمع‌آوری کند، اتومبیل‌های بهتری را تولید خواهد کرد. و دقیقا به همین دلیل است که این شرکت با فروش تنها 25 هزار اتومبیل در فصل نخست سال جاری، ارزشی بیش از جنرال موتورز که 2.3 میلیون اتومبیل در همین مدت زمان فروخته است، دارد.

دسترسی به داده‌ها همچنین شرکت‌ها را در برابر رقبایشان قدرتمندتر می‌کند. شرکت‌هایی نظیر گوگل و فیسبوک به راحتی می‌توانند کاربرانشان را زیر نظر بگیرند و از این طریق برای خود درآمدزایی کنند. این غول‌های بزرگ به سرعت می‌توانند پیش از آنکه محصول یا سرویسی جدید روانه بازار شود، آن را مشاهده کنند و قبل از آنکه این محصول یا فناوری برای آنها به تهدیدی تبدیل شود، به تولید نمونه مشابه بپردازند و یا آن را تصاحب کنند.

شاید به همین دلیل است که در سال 2014، فیسبوک، شرکت واتس‌اپ را که تنها 60 کارمند داشت، خریداری کرد تا رقبای بالقوه خود را از سر راه بردارد.

ماهیت داده به گونه‌ای است که روش‌های گذشته برای مقابله با انحصارطلبی را عملا منفعل می‌کند. تقسیم کردن گوگل به پنج شرکت کوچک‌تر نمی‌تواند تاثیر شبکه‌ای در قبال استفاده از سرویس گوگل و انحصار این شرکت را از بین ببرد. بلکه حتی می‌تواند دسترسی این شرکت‌ها به اطلاعات را بیشتر کند. بر اساس تحلیل‌های صورت‌گرفته، هر یک از این پنج شرکت، این شانس را دارد که خود به غولی بزرگ تبدیل شود. بنابراین این نیاز به خوبی حس می‌شود که بازنگری بنیادین در مورد قوانین گذشته برای مقابله با انحصارطلبی انجام شود.

یکی از اقدامات مهم در این مورد، تغییر تفکر در مورد شرکت‌های فعال در حوزه فناوری و اطلاعات و چشم‌پوشی از شرایط و قوانین حاکم بر قرن بیستم است. در آن زمان قانونگذاران با در نظر گرفتن افزایش حجم یک شرکت اقدام به دخالت می‌کردند. اما امروز دارایی شرکت‌ها با توجه به میزان دسترسی به اطلاعات است که باید مورد ارزیابی قرار گیرد. خریداری یک شرکت توسط شرکت بزرگ‌تر با رقمی نجومی هم می‌تواند نشان‌دهنده بزرگ بودن تهدید باشد. با توجه به این موضوع تمایل فیسبوک و پرداخت هزینه‌ای هنگفت برای خرید شرکت واتس‌اپ قابل توجیه است. این استارت‌آپ درآمد چندانی نداشت، اما اطلاعات آن از کاربران بسیار ارزشمند است.

اقدام دیگر وضع قوانینی برای شفاف‌سازی بیشتر این شرکت‌ها در مورد اطلاعاتشان است. می‌توان قوانینی وضع کرد که این شرکت‌ها را وادار کند تا حجم اطلاعات دریافتی از کاربران و همچنین میزان درآمدشان را در قبال این داده‌ها مشخص کنند.

بازنگری مجدد قوانین مقابله با انحصارطلبی در عصر اطلاعات قطعا آسان نیست و خطرات جدیدی را به همراه خواهد داشت.

در آخر اینکه بازنگری مجدد قوانین مقابله با انحصارطلبی در عصر اطلاعات قطعا آسان نیست و خطرات جدیدی را به همراه خواهد داشت. به عنوان مثال، اشتراک اطلاعات بیشتر، حریم خصوصی را تهدید می‌کند. اما بهتر است دولت‌ها سریع‌تر برای مقابله با این موضوع اقدام کنند.

منبع: اکونومیست

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.