خبرگزاری فرانسه نوشت: مقامهای ایرانی اعلام کردند که در پی موج خشکسالی که از بدترینها در چند دهه اخیر به شمار میرود، اقدام به انجام عملیات «بارورسازی ابرها» کردهاند.
سعید عیسیپور، مدیر دفتر برنامهریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه، وضعیت دریاچه را بحرانیتر از همیشه توصیف کرد و گفت: بر اساس آخرین آمار شرکت آب منطقهای، حجم آب دریاچه کمتر از ۴۰ میلیون مترمکعب است و در سال گذشته نیز حقآبه واقعی آن تخصیص نیافته است.
تازهترین تصاویر ماهوارهای شرکت Planet Labs PBC و مقایسه آنها با تصاویر ثبتشده در زمان مشابه سال گذشته نشان میدهد که سطح آب این دریاچه در طول یک سال بهطور چشمگیری کاهش یافته و تقریباً بهطور کامل خشک شده است.
خشک شدن دریاچه ارومیه و رسیدن آن به نقطه بحرانی سبب شده تا هر دستگاهی، دیگری را مقصر وضعیت ایجاد شده بداند، برخی توسعه کشاورزی را مقصر صد رصدی خشکی این دریاچه می دانند و در مقابل عده ای دیگر عدم نظارت بر حفر چاه های غیرمجاز و بهره برداری بی رویه از منابع آبی را زمینه ساز بروز آن عنوان می کنند.
یک کارشناس منابع آب گفت: سدهای اورمیه به بهانه تامین آب شرب احداث شده در حالی که کل نیاز آب حوضه آبریز دریاچه کمتر از ۴۶۰ میلیون متر مکعب است، اما مجموع سدهای احداث شده در این حوضه بالغ بر ۲.۲ میلیارد متر مکعب حجم مخازن است و این یعنی، مخازن در خدمت توسعه سطح زیر کشت قرار گرفتهاند.
سخنگوی صنعت آب با بیان اینکه " شرط اول احیای دریاچه ارومیه کاهش ۴۰ درصدی مصارف کشاورزی است"، گفت: با تقویت نهاد بازار و بکارگیری ابزارهای اقتصادی میتوان با راهاندازی بازاری با ارزش حدود ۱.۲ میلیارد دلار، شغل جایگزین برای کشاورزان داوطلب ایجاد کرد.
سخنگوی آب کشور به تازگی از صرفهجویی ۴۷۵ میلیون مترمکعبی برای احیای دریاچه ارومیه سخن گفته است. اگرچه دیدگاه به کاهش کشاورزی مثبت است اما با این ارقام حتی نمیتوان کف دریاچهای که زمانی ۳۲ میلیاردمترمکعب آب داشته را نیز مرطوب کرد!
رئیس هیات مدیره فدراسیون صنعت آب با بیان اینکه دریاچه ارومیه به بدبینانهترین حالت خود نزدیک شده گفت: اکنون طوفان نمک دریاچه شروع شده، تخلیه استانهای مجاور ارومیه در حال آغاز شدن است، طوفان نمک و افزایش درجه حرارت به خاطر انعکاس خورشید همه تبعات خشک شدن دریاچه ارومیه است که زندگی و زیستپذیری در منطقه را تحتتاثیر قرار داده و از بین میبرد، این شروع ماجرا است.
خشک شدن دریاچه یک بازخورد طبیعی است و حتی میتواند این بازخورد فراتر برود و گسلهای مهم منطقه ازجمله گسل شمال تبریز را تحریک کند و سبب ایجاد زلزله شود. همچنین فعالیتهای انسان منجر به ایجاد یک منبع جدید برای توفانهای نمک شده است. این توفانها خاکهای حاصلخیز کشاورزی را شور کرده، سلامت میلیونها نفر را تهدید کرده و زیرساختها را تخریب میکنند. این، پیامد طبیعی و غیرقابل اجتناب یک کنش انسانی نادرست است.
معاون محیط زیست انسانی سازمان حفاظت محیط زیست گفت: بیتوجهی به ملاحظات زیستمحیطی میتواند امنیت زیستی کشور را به خطر بیندازد. تجربه تلخ خشک شدن دریاچه ارومیه نشان میدهد که توسعه بدون در نظر گرفتن ظرفیتهای محیط زیستی، خسارتهای جبرانناپذیری به همراه دارد.
علی ارواحی، متخصص مدیریت زیستبومهای تالابی، در مورد خشکشدن دریاچه ارومیه عنوان کرد: در سال آبی جاری بارشها ۴۰ درصد کمتر از بارش معمولی در بلندمدت بوده است. در چنین شرایطی، اگر ۴۰ درصد از حقابه دریاچه ارومیه کاهش یابد، این امر قابل درک و قابل قبول است. اما کسری حقابه دریاچه بهمراتب بیشتر از این میزان بوده است؛ از این موضوع میتوان نتیجه گرفت که مسئله تنها خشکسالی نیست، بلکه حکمرانی آب، شکل توسعه و اولویتبخشی به مصارف دیگر به جای محیطزیست ما را به این سرانجام رسانده است.
جدیدترین عکس ناسا از دریاچه ارومیه نشان میدهد که این دریاچه بهطور کامل خشک شده و دیگر آبی در آن باقی نمانده است. با این که بسیاری از مسئولان تلاش میکنند که علت خشکشدن دریاچه ارومیه را گردن دیگری بیندازند، باید گفت بسیاری از آنها در جریان خشکی این دریاچه دخیل هستند؛ از پیمانکاران احداث سد در حوضه دریاچه ارومیه تا کسانی که در احداث پل میانگذر کلانتری نقش ایفا کردند و نتوانستند در ستاد احیای دریاچه ارومیه اقدامی انجام دهند.
دریاچه ارومیه، روزگاری بزرگترین دریاچه شور غرب آسیا، امروز بیش از هر زمان دیگری در معرض خطر نابودی قرار دارد. در حالی که مسئولان محیط زیست نسبت به آینده این پهنه آبی هشدار میدهند، کارشناسان و اعضای کارگروه ملی نجات دریاچه، هنوز از امکان احیا سخن میگویند.
دبیر پیشین ستاد احیای دریاچه ارومیه میگوید: وضعیت دریاچه ارومیه فاجعهبار است. فقط حدود ۱۰۰ میلیون متر مکعب آب شور در پهنهای نزدیک به ۲۰۰ کیلومتر مربع باقی مانده، یعنی عمق آب به کمتر از نیم متر رسیده. این دریاچه عملاً مرده است. ۱۰ تا ۲۰ روز آینده، همین آب باقیمانده هم تبخیر میشود و بستر نمکی آن به غبارهای سمی تبدیل خواهد شد که برای مردم آذربایجان فاجعهای بهداشتی، زیستمحیطی و حتی ژنتیکی به دنبال خواهد داشت.