اقتصاد امید؛ تاثیر امیدواری در مقابله با فقر
چرا بسیاری از سیاستهای اقتصادی یا مداخلههای کمکی اثرات مثبتی از خود بهجای نمیگذارند؟ آیا ممکن است مفهوم امید در این بحث نقشی داشته باشد؟ حتی امیدوارکنندهترین سیاستهایی مانند اعتبارات خرد، که در مقالات قبلی اقتصاد فقیر به آن پرداختهایم، توانایی ایجاد اثرات مثبتی معنیداری را در جوامع نداشتهاند. شاید سیاستگذاران و محققان اقتصادی عوامل
چرا بسیاری از سیاستهای اقتصادی یا مداخلههای کمکی اثرات مثبتی از خود بهجای نمیگذارند؟ آیا ممکن است مفهوم امید در این بحث نقشی داشته باشد؟
حتی امیدوارکنندهترین سیاستهایی مانند اعتبارات خرد، که در مقالات قبلی اقتصاد فقیر به آن پرداختهایم، توانایی ایجاد اثرات مثبتی معنیداری را در جوامع نداشتهاند. شاید سیاستگذاران و محققان اقتصادی عوامل مهمی را در این مورد نادیده گرفتهاند؛ شاید یکی از عوامل، مسئله امید و انگیزه میان جمعیت فقیر در جوامع باشد.
در این مقاله، تحقیقات و بررسیهای چند تن از محققان مسئله امید را بررسی کرده و با مشاهده مثالهای واقعی در سطح جهان، سعی میکنیم به سوالهای مطرحشده پاسخ دهیم.
تمرکز تنها بر روی معیارهای قابللمس
معمولا توجه سازمانها و نهادهای اقتصادی، مانند برنامههای توسعه سازمان ملل یا سیاستهای بانک جهانی، تنها بر روی محدودیتهای قابللمس فقرا و برطرف کردن آنها صورت میگیرد. برای مثال، راهحلهای ارائهشده برای نرخ پایین تحصیلات در مناطق فقیر، همواره به مواردی مانند ساخت مدارس بیشتر، ارائه رایگان کتابهای درسی یا فراهم کردن معلم برای ساکنان این مناطق خلاصهشده است. یا راهحل کمک به کسبوکارهای کوچک در این مناطق، به ارائه کردن اعتبارات و وامهای خرد خلاصه شد.
در اکثر اوقات، تصمیمگیرندگان اقتصادی سعی بر حل کردن مشکلات سمت عرضه داشته، و تمرکز خود را بر روی مرتفع کردن مشکلات برونزا و خارج از کنترل افراد گذاشتهاند؛ اما شاید بهترین مسیر برای بهبود شرایط، درک و کنترل محدودیتهای درونی افراد در جوامع فقیر باشد.
نتایج ناامیدکننده این نوع نگرش باعث شده است تا اقتصاددانان و محققان، بینش خود را از عوامل برونزا به سمت عوامل کلیتری منعطف کنند؛ و توجه بیشتری به ویژگیهای شخصیتی افراد و ارزشها صورت بگیرد تا از این طریق، محیطها و جوامعی شکل گرفته که به پرورش خودکنترلی، اعتماد، خلاقیت و ذهنیت اقتصادی میان فقرا کمک کند.
اهمیت اقتصادی امید
امید مبحثی است که بروس ویدیک از دانشگاه برکلی و تعدادی از همکاران وی به آن از منظری اقتصادی پرداختهاند. امید مبحثی است که پیش از این بیشتر توسط فیلسوفها، شاعران و نویسندهها موردتوجه قرار میگرفت؛ اما در عین حال، بسیاری از متخصصان توسعه از امید بهعنوان یکی از تاثیرگذارترین نکات موفقیت عوامل اقتصادی نام میبرند. جمله «امید بخشیدن به کودکان» چیزی است که همواره در سازمانهای توسعهگرا میبینیم و در حقیقت، این جمله بهنوعی کلیشه تبدیل شده است.
با تمامی این تفاسیر، وقتی بر اهمیت امید در میان جوامع فقیر بیشتر فکر کنیم، متوجه خواهیم شد که تاثیر این نکته میتواند به چه میزان قابلتوجه باشد.
در زمانهای اخیر تحقیقات زیادی در زمینه اهمیت امید انجام شده است. برای مثال در یک تحقیق، اثرات واریز مبلغ 100 دلار به فقیرترین شهروندان منطقه کلکته هند مورد بررسی قرار گرفت. در ادامه، محققان متوجه شدند که ارسال دعوتنامه به این برنامه (یعنی فقط شانس برنده شدن)، که نیازمند ارائه رسید مالکیت نوعی از دام مانند گاو یا گوسفند بود، باعث رشد 21 درصدی در درآمد و رشدی 15 درصدی در مصرف افراد میشد؛ همچنین میزان کار موثر افراد در طول روز به مقدار یک ساعت افزایش پیدا کرد و سلامتی روانی آنها نیز با بهبود قابلتوجهی مواجه شد.
بهعبارت دیگر، هدف این آزمایش بررسی تغییر وضعیت زندگی افراد فقیر تنها در اثر امیدواری به افزایش درآمد در آینده بود؛ چرا که افراد تصور داشتند تا با شرکت در این برنامه، از یک چک 100 دلاری بهرهمند خواهند شد. نتایج این آزمایش نیز حتی خود محققان را شگفتزده کرد. و نکته جالبتر این است که اثرات ایجادشده توسط این انتظار، حتی از اثرات اقتصادی واریز مبلغ صد دلار (فارغ از اثرات روانی آن) نیز بیشتر شده بود.
این آزمایش بهنوعی امید به آینده را در شرکتکنندگان افزایش میداد، که در ادامه باعث تشویق آنها برای سرمایهگذاری منابع خود، از نیروی کار تا سرمایه کاری، در فعالیتهای اقتصادی میشد.
نقش امید در فرار از فقر
لیبرت و ویدیک در جدیدترین مقاله خود سعی کردند تا چارچوب مشخصی برای بررسی نقش امید در فرار از فقر مشخص کنند. اولین قدم برای این کار، مشخصکردن تعریف از کلمه «امید» بود، چرا که در زندگی روزمره ما از تعاریف مختلفی از امید استفاده میکنیم.
برای مثال به تفاوت میان این دو جمله توجه کنید:
- او امیدوار است تا فردا باران ببارد.
- او امیدوار است تا امسال بخشی از کشت زمین خود را انجام دهد.
در جمله اول، هیچ اثری از کنترل فرد بر شرایط و توانایی تغییر دیده نمیشود؛ در حالی که در جمله دوم، از واژه امید به نحوی استفاده میشود که نشاندهنده ارتباطی میان خوشبینی و کنترل شرایط توسط فرد است.
در اینجا نوع اول امید را به نام «امید آرزویی» و نوع دوم را بهعنوان «امید به عملکرد» میشناسیم.
در این نمودار، ما میتوانیم امید را بهعنوان معیاری از دو شاخص خوشبینی و کنترل شرایط، بررسی کنیم. امید آرزویی را امید 1، و امید به عملکرد را امید 2 نامگذاری کردهایم.
با وجود اینکه امید آرزویی یا امید 1 اثرات بسیار مهمی دارد، اما درنهایت نتایج تحقیقات نشان میدهند که کلید اصلی توسعه از طریق امید، در امید به عملکرد یا امید 2 نهفته است.
همچنین در این نمودار دو نوع از ناامیدی نیز مشخص شده است. اولین نوع از ناامیدی که آن را ناامیدی 1 مینامیم، حالتی است که فرد حس قربانیبودن شرایط را احساس میکند و در نتیجه، حس کنترل وی بر نیروهای تاثیرگذار زندگی او بسیار پایین خواهد بود؛ به عبارتی، ناامیدی فرد از درماندگی وی نشات میگیرد.
در این حالت، اثرات منفی خارجی در زندگی فرد هرگونه حس کنترل و توانایی تغییر در زندگی از وی بازمیدارد، و در اینجا است که تفاوت میان این دو نوع از ناامیدی مشخص میشود. در حالت ناامیدی 2، حتی با وجود تاریک بهنظررسیدن زندگی در آینده، فرد نسبت به زندگی خود حس کنترل داشته و میتواند آیندهای بهتر را برای خود تصور کند؛ مانند کشاورزی که با وجود سخت و فرسایشیبودن فعالیتهای زمین، به امید ثبات شرایط در آینده، به تلاش خود ادامه میدهد.
عاملی که پتانسیل بیشترین تاثیرگذاری در توسعه اقتصادی را در اختیار دارد، امیدواری از نوع دوم یا امید به عملکرد است. وقتی مردم به این صورت امیدوار میشوند، وقت، پول و انرژی خود را در فعالیتهای صرف کرده که طبق باور آنها باعث رشد در آینده خواهد شد. فعالیتهایی مانند: تحصیلات، یادگیری هنرهای فنی، راهاندازی کسبوکارهای کوچک و تمرکز بر روی سلامت خود و خانواده افراد.
عوامل خارجی، مانند سازمانهای خیریه یا دولتها، سعی بر ترویج این نوع فعالیتها در میان جامعه فقیر دارند؛ اما تحقیقات مطرحشده نشان میدهند تا زمانی که امیدواریهای موردنیاز برای افراد فراهم نشود، حتی مثبتترین دخالتهای اقتصادی نیز بیتاثیر خواهند بود.
درک ذهنیت فقرا
تحقیقات مربوط به «روانشناسی مثبت» امید را ناشی از سه عامل میداند:
- اهداف
- کنترل بر محیط
- مسیر آینده
سوال اصلی ما زمانی شکل میگیرد که به چگونگی بهبود این سه عامل در زندگی جوامع فقیر فکر کنیم: اقتصاددانان توسعه تا چه حد امیدواری و جاهطلبیهای فقیران را درک میکنند؟
محققان گزارش توسعه جهانی «ذهن، جامعه و رفتار» در سال 2015 بیان کردند که متخصصان توسعه معمولا در پیشبینی اثرات فقر بر تفکر افراد ماهر نیستند. نظرسنجیهای صورتگرفته از این متخصصان نشان میدهد که از دید آنها، افراد فقیر انسانهایی کممسئولیتتر، ناامیدتر و نادانتر از آن چیزی که هستند به نظر میآیند؛ واقعیتی که حتی خود محققان نیز به آن واقفاند.
این نوع سوءتفاهمها باعث شده تا درک درستی از امیدواری و اهداف فقرا، خصوصا با توجه به محدودیتهایشان، در اختیار نداشته باشیم. شاید درکی کاملتر و دقیق راجع به مسئله امید، توانایی شناخت زندگی این جامعه را به شکل بهتری فراهم کرده و اجازه دهد تا تصور جامعتری از سیاستهای موردنیاز برای بهبود سیاستهای مقابله با فقر بهدقت آوریم.
نظرات