نه دلار و نه سکه؛ بهترین سرمایهگذاری خود شما هستید!
انتخاب بهترین سرمایهگذاری کار سادهای نیست. در مقالات پیشین موارد متنوع سرمایهگذاری را در کنار هم قرار دادیم تا بهترین سرمایهگذاری را انتخاب کنیم. اما یک مورد سرمایهگذاری دیگر وجود دارد که میتواند از تمام موارد ممکن سودآورتر و بهتر باشد. به نظر بیشتر سرمایهگذاران موفق مثل وارن بافت، کاری بهتر از «سرمایهگذاری روی خود»
انتخاب بهترین سرمایهگذاری کار سادهای نیست. در مقالات پیشین موارد متنوع سرمایهگذاری را در کنار هم قرار دادیم تا بهترین سرمایهگذاری را انتخاب کنیم. اما یک مورد سرمایهگذاری دیگر وجود دارد که میتواند از تمام موارد ممکن سودآورتر و بهتر باشد. به نظر بیشتر سرمایهگذاران موفق مثل وارن بافت، کاری بهتر از «سرمایهگذاری روی خود» وجود ندارد.
وارن بافت بهروزی اشاره میکند که به استخدام بنیامین گراهام درآمد. گراهام قهرمان زندگی بافت بود. بهطوریکه حتی امروز هم، کتاب گراهام را بهترین کتابی میداند که در مورد سرمایهگذاری نوشتهشده است. بافت روایت میکند که برای از خواب بیدارشدن و رسیدن به سر کار چه اندازه مشتاق بود. این شغلی بود که وارن بافت جوان حاضر بود برای داشتنش، پول بدهد. برای همین هرگز تنها برای گرفتن یک چک و گذران زندگی نبود که وقت خود را میفروخت. او داشت بر روی خود سرمایهگذاری میکرد.
گوهر درون خود را پیدا کنید
سر کین رابینسون یکی از پیشگامان آموزش مدرن در مورد گوهر درون دو کتاب نوشته و تعداد زیادی سخنرانی ارائه داده است. به باور او گوهر درون جایی است که استعدادها و علاقهها با هم پیوند میخورند.
لازم است مثل وارن بافت شغلی را پیدا کنیم که به بهترین شکل بتواند ما را اغنا کند. برای رسیدن به این مهم، دو شرط لازم است: اول باید کار را دوست داشته باشید و دوم باید در آن کار خوب باشید.
قبل از آن که به این فکر کنید که چه خانهای بخرید، از خود سوال کنید که هر روز برای چه کاری میخواهید از این خانه خارج شوید.
برای کسی که عاشق موسیقی است، نوازندگی، رهبری ارکستر و تهیهکنندگی مناسب است. باوجوداین عشق و علاقه، اگر او صدای خوبی نداشته باشد هرگز نمیتواند خوانندهای موفق شود. اما اگر همین فرد استعداد مالی داشته باشد میتواند در تهیهکنندگی موفق عمل کند.
این اولین سرمایهگذاری است که هرکس باید انجام دهد. قبل از آن که به این فکر کنید که چه خانهای بخرید، از خود سوال کنید که هر روز برای چه کاری میخواهید از این خانه خارج شوید. قبل از کشف ارزش سهام شرکتها، باید هویت اصلی خود را کشف کنید.
بخوانید، اما خوب بخوانید
یکی از سودآورترین سرمایهگذاریهای دنیا، مطالعه است. میتوانید با خواندن یک کتاب 50 هزار تومانی، مهارتی بیاموزید که هر ماه چند میلیون تومان درآمد بیشتر داشته باشید. مثلا یک برنامهنویس با مطالعه یک کتاب، با زبان برنامهنویسی جدیدی آشنا میشود.
تنها یک پروژه 500 هزار تومانی، ده برابر سرمایهگذاری این برنامهنویس را باز میگرداند. از آن به بعد هر بار استفاده از این زبان برنامهنویسی، سود خالص خواهد بود. کدام شرکت میتواند چنین سودی به سهامدارهایش بدهد؟
دانشی که با خواندن کتابها میتوانید به دست آورید، ارزش شما را بسیار بیشتر از هزینه خرید کتابها میکند.
وقتی یک تیشرت 50 هزار تومانی میخرید، شاید چند ماه از این وسیله استفاده کنید. اما وقتی 50 هزار تومان برای خرید یک کتاب میپردازید، یک تجربه چند ماهه نمیخرید. 20 سال بعد هنوز شخصی هستید که کتاب « سرمایهگذاری هوشمند » بنیامین گراهام را خوانده است.
شخصی را تصور کنید که هر روز یک ساعت کتاب میخواند. در این زمان، او میتواند 40 صفحه مطالعه کند، یعنی هر ده روز یک جلد کتاب. بعد از ده سال او بیش از 300 جلد کتاب خوانده است. این شخص برای خرید این کتابها بهطور میانگین 15 میلیون پول میپردازد. اما عنوان دانشمند خیلی بیشتر از این مبلغ ارزش دارد.
P-Eهایی کوچکتر از یک
اگر ده میلیون تومان پول را در بانک بگذارید، در پایان سال 1.5 میلیون تومان سود میگیرید. P-E (قیمت تقسیمبر درآمد) برای این سرمایهگذاری 6.6 است. P-E کوچکتر، یعنی درآمد بیشتر با هزینه کمتر. اگر این عدد برابر یک باشد، یعنی 100% سود.
یک میلیون تومان پول میدهید و یک دوره آموزشی برای طراحی گرافیک میبینید. بعد از آن با حقوق ماهیانه 2 میلیون تومان استخدام یک شرکت میشوید. در طول یک سال 24 میلیون پول میگیرید. یعنی P-E برابر با 0.04 یا تقریبا صفر! هیچ سرمایهگذاریای از این سودآورتر نیست.
هر شغلی که داشته باشید، هر کاری کنید، با یک سرمایهگذاری چند میلیون تومانی میتوانید درآمد خود را افزایش دهید.
این قاعده را میتوانیم برای هر کسی به کار ببندیم. هر شغلی که داشته باشید، هر کاری کنید، با یک سرمایهگذاری چند میلیون تومانی میتوانید درآمد خود را افزایش دهید. شغل دوم پیدا کنید یا افزایش حقوق بگیرید.
تعداد زیادی آدم وجود دارند که زبان چینی بلدند. تعداد فارسیزبانانی که با دنیای IT آشنا هستند هم کم نیست. اما تعداد خیلی کمی هستند که بر دانش IT و زبان چینی تسلط دارند. چنین فردی قادر است بیش از مجموع درآمد کسانی که چینی بلدند و کسانی که IT میدانند، پول در بیاورد.
عقل سالم و بدن سالم
فرض کنید کسی به شما خبر دهد که قیمت طلا تا 10 سال بعد هزار برابر خواهد شد. اگر مطمئن باشید که این خبر درست است، معقول خواهد بود که مقدار زیادی طلا بخرید.
اما یک شرط مهم برای سودآور کردن این سرمایهگذاری، این است که 10 سال بعد زنده باشیم. بیشتر سرمایهگذارها طوری از آینده حرف میزنند که انگار تردید ندارند عمری طولانی خواهند داشت. ولی تعداد کمی از آنها برای داشتن عمری طولانی برنامهریزی و سرمایهگذاری میکنند.
با سرمایهگذاری اندکی روی سلامت خود، میتوانیم از پرداخت هزینههای سرسامآور درمانی ایمن شویم.
هزینه توجه به سلامت آنقدرها زیاد نیست. روزی نیم ساعت ورزش یا ترک کردن سیگار خرج ندارد. این سرمایهگذاری بیاندازه ارزان باعث میشود که از پرداخت هزینههای درمانی سرسامآور ایمن شویم. تنظیمکردن برنامه خواب و بهبود وضعیت تغذیه هم خرج زیادی ندارد، اما بسیار سودآور است.
پولی که در حالت عادی باید بپردازید، اما از آن پرهیز میکنید، سود است. مثلا اگر شرکتی بتواند 5% تخفیف مالیاتی بگیرد، سود نهایی خود را 5% افزایش داده است. 5 درصد سود بیشتر در سال یعنی 338 درصد سود بیشتر در 25 سال.
در خیریه شرکت کنید
شرکت در خیریه منافع زیادی به همراه دارد. بیشتر مردم فکر میکند اعتبار و شهرتی که از کار خیر کسب میشود، سود نهاییِ کار خیر است. اما بهغیراز منافع ریاکارانه نیکوکاری، منافعی سودآورتر هم وجود دارد.
مطالعات نشان میدهد که بخشندگی باعث بهبود شرایط روانی، افزایش خوشحالی و خلاقیت میشود. همچنین بررسیهایی وجود دارد که نشان میدهد شرکت در خیریه باعث میشود افراد بیشتر احساس ثروت کنند.
اگر جهان پیرامون خود را اندکی بهتر کنید، از زندگی بیشتر لذت میبرید.
در چند مطالعه در آمریکا و اروپا، افرادی با درآمد مساوی اما مقدار بخشندگی متفاوت انتخاب شدند. کسی که پول بیشتری به خیریه میدهد بیشتر احساس ثروت و رضایت میکند. همچنین این افراد به آینده خوشبینتر هستند.
از تمام این موارد که بگذریم، اگر جهان پیرامون خود را اندکی بهتر کنید، از زندگی بیشتر لذت میبرید. به همین دلیل است که بیشتر مردم بین «زندگی در آلمان با 10 هزار یورو پول» و «زندگی در سومالی با 1 میلیون دلار پول» گزینه اول را انتخاب میکنند.
شغل دوم داشته باشید
بیشتر ما مخارج زندگی خود را با درآمد خود تنظیم میکنیم. مثلا برای کسی که ماهیانه 1 میلیون تومان حقوق میگیرد، غذای 100 هزار تومانی گران است. کسی که ماهی 5 تومان میگیرد، بهراحتی حاضر نیست برای یک شب اقامت در هتل 1 میلیون بپردازد.
این موضوع که ما در روزهای ابتدایی ماه بیشتر پول خرج میکنیم چندان عجیب نیست. اما یک تحقیق جالب در آمریکا نشان داد که بیشتر مردم، مستقل از عدد درآمد خود، در آخرین روز ماه کمتر از 10 درصد حقوق خود را در حساب بانکی خود دارند.
یک شغل دوم میتواند پول کافی را برای پسانداز فراهم کند.
مثلا فرض کنید حقوق من ماهی 1 میلیون است و در پایان ماه کمتر از 100 هزار تومان پول برایم باقی میماند. اگر حقوقم دو برابر شود، پول باقیمانده در پایان ماه 1 میلیون و 100 هزار تومان نمیشود. بلکه در روز آخر ماه کمتر از 200 هزار تومان پول خواهم داشت!
اما اگر یک کار دیگر داشته باشید که هر حدود ماه 1 میلیون تومان پول به شما اضافه کند، میتوانید زندگی خود را با حقوق ثابت خود تنظیم کنید. بخش زیادی از این پول اضافه را میشود پسانداز کرد. بدون این کار رقم پسانداز شما نزدیک به صفر بود. حالا مهم نیست چقدر پسانداز خود را افزایش دهید، هر عددی تقسیمبر صفر مساوی است با بینهایت درصد.
دوست، سرمایهای باارزش
بسیاری از مردم فکر میکنند دوستها فقط منابع مالی ما را مصرف میکنند و هیچ خیری در « رفیقبازی » نیست. البته که دوستهایی هستند که بیارزش و وقتتلفکن باشند. اما دوستهای خوب، سرمایههایی ارزنده هستند.
مثلا میدانیم که داشتن یک استایلیست که ظاهر شما را بهتر کند، باعث افزایش درآمد شما خواهد شد. اما هزینهای که لازم است به استایلیست بدهید آنقدر زیاد است که به اندکی درآمد بیشتر نمیارزد.
تعداد زیادی دوست متخصص و آگاه باعث میشوند که با خرج کم، به منافع زیاد دست پیدا کنید.
یک دوست باسلیقه میتواند به شما کمک کند که لباسهایی بهتر را با پول کمتر بخرید. معمولا دوستتان از شما پول نمیگیرد یا به شما تخفیف خوبی میدهد. تعداد زیادی دوست متخصص و آگاه باعث میشوند که با خرج کم، به منافع زیاد دست پیدا کنید.
طبیعی است که برای نگهداشتن این دوستها در زندگیتان، باید آنها را در این منفعت شریک کنید. مثلا میتوانید با یک هدیه از آنها تشکر کنید. توجه کنید که بدون او میخواستید پول زیادی برای خرید لباس خرج کنید.
روی خودتان سرمایهگذاری کنید
مهمترین دارایی بیل گیتس، خودش است. اگر تمام پول او را به من بدهید، من در مدتی اندک، تمام پول را از بین میبرم ولی بیل گیتس خیلی زود دوباره به ثروت خودش میرسد. استیو جابز از اپل اخراج شد، اما او هنوز جابز بود. او شرکت نکست و پیکسار را در همان سالهای دور از اپل تاسیس کرد. جابز ماشین خلق ثروت بود. نه به خاطر پولی که در حسابش داشت. به خاطر سرمایه انسانی هنگفتی که در خود ایجاد کرده بود.
نکته جالب این است که هیچکس نمیداند کدام مهارت در کجا به کارش میآید. اما خط خوش، ظاهر مناسب، بدن سالم، سواد موسیقی، دانش اقتصاد، مهارتهای مدیریت و مهارتهای ارتباطی معمولا به درد هر کسی میخورد. کسب مهارتهایی ازایندست، بهترین سرمایهگذاریای است که هر فرد میتواند انجام دهد.
نظرات