کدام را ترجیح میدهید: بنز اس کلاس 2018 (صفر) یا پراید هاچبک مدل 1380 (کاپوت تعویض)؟ کمتر کسی حاضر است بنزش را بدهد و پراید بگیرد. همچنین باید در عقل کسی که حاضر نیست پرایدش را بدهد که بنز بگیرد شک کنیم. میتوانیم ادعا کنیم همه بنز را به پراید ترجیح میدهند. اما بیشتر آدمها وقتی به بازار میروند با پراید برمیگردند نه با بنز. چرا؟
حالا فکر کنید پول خرید بنز را به شما بدهیم. شاید باز هم تمام پول را برای خرید ماشین خرج نکنید و بخواهید بخشی از پول را برای کارهای دیگر نگه دارید. ترجیح اقتصادی (economic preference) شما الزاما همان گزینهای نیست که قلبا ترجیح میدهید.
انسان یا حیوان اقتصادی؟
ترجیح اقتصادی ابزاری بیاندازه قدرتمند در شکلدهی و اصلاح رفتار آدمی است. سیگاریهای زیادی با بالا رفتن قیمت (مثلا بهخاطر افزایش مالیات) سیگار را ترک میکنند. در مقابل با تخصیص ارز دولتی برای واردات سیگار آدمها به مصرف بیشتر سیگار (معادل با خرید ارز دولتی) تشویق میشوند.

افزایش قیمت بیشتر از افزایش آگاهی در ترک سیگار موثر است!
برای کسانی که به دلایل اقتصادی بیشتر یا کمتر سیگار میکشند، ترجیح اقتصادی بر ترجیح فردی و قلبی مقدم میشود. وقت آن است که از خود بپرسیم کدام انتخابهای ما در زندگی دلایل اقتصادی دارند. آیا خانهای که میخریم، ماشینی که سوار میشویم، همسری که برمیگزینیم و غذایی که میخوریم واقعا رجحانهای قلبی ما هستند؟
فرضهای اولیه
قبل از آن که در مورد خانه و ماشین خود بازنگری کنید، بیاید با هم فرضهایی را در نظر بگیریم. فرضهایی که اساس ترجیح اقتصادی ما را تشکیل میدهند.
- وقتی میگوییم a<b یعنی فرد با قطعیت گزینه b را به a ترجیح میدهد. (پرتقال را بیشتر از سیب دوست دارم.)
- وقتی میگوییم a≤b یعنی فرد فقط کمی b را به a ترجیح میدهد. (b را حداقل بهاندازه a دوست دارد. خیار و سیب خیلی برایم فرق ندارد، اما سیب بهتر است.)
- وقتی میگوییم a~b یعنی برای فرد a و b هیچ فرقی با هم ندارند. (چه سیب چه گلابی، هیچ فرقی ندارد.)
با این تعریف برخی مسائل طبیعی و بدیهی به نظر میرسند. اگر فرد b را به a ترجیح بدهد و c را به b پس الزاما c را به a ترجیح میدهد. یعنی اگر کسی سیب را بیشتر از موز دوست دارد و پرتقال را بیشتر از سیب، قطعا بین پرتقال و موز، پرتقال را انتخاب میکند.
همچنین اگر برای فرد a و b یکی هستند و c بر a مقدم است، حتما c به b ترجیح دارد.
دقت کنید فردی که a را به b ترجیح میدهد میتواند هم a و هم b را دوست نداشته باشد. مثل فردی که زندان را به شلاق ترجیح میدهد، اما زندان و شلاق را دوست ندارد.
فردی که a را به b ترجیح میدهد میتواند هر دو گزینه را دوست داشته باشد. مثل فردی که بنز را به بامو ترجیح میدهد. اما هم بنز و هم بیامو را دوست دارد.
ترجیحهای منطقی و غیرمنطقی
بعضی از آدمها انتخابهای منطقی دارند. ممکن است انتخابهای این افراد بد باشد اما از یک منطق مشخص پیروی کند. کسی که همیشه تنبیه را به جایزه ترجیح میدهد شاید بیمار باشد. اما اگر همیشه این منطق را حفظ کند، انتخابگری منطقی خواهد بود.
[imp content=”کسی که همیشه منطق انتخابش را حفظ کند، انتخابگری منطقی است.”]
یک انتخابگر منطقی همواره:
- عدم تقارن: اگر a را به b ترجیح میدهد حتما b را به a ترجیح نمیدهد. (اگر a<b پس ¬(b<a))
- تقارن: اگر برای فرد a و b یکی هستند حتما برای او b و a یکی هستند. (اگر a~b پس b~a)
- اینهمانی: الزاما همیشه برای فرد a و a یکی هستند. (a~a)
- غیررقابتی: اگر a را به b ترجیح میدهد حتما b و a یکی نیستند. (اگر a<b پس ¬(b~a))
آیا ما همیشه منطقی هستیم؟
گفتیم که یک انتخاب منطقی از اصولی مشخص پیروی میکند. اما همین اصول بهظاهر بدیهی همواره رعایت نمیشوند:
- آقای الف بهره 30 درصد را به 20 درصد ترجیح میدهد. باوجود تورم 20 درصد، او دریافت نقدی یکمیلیون تومان امروز را به یکمیلیون و سیصد در سال آینده ترجیح میدهد.
- آقای ب خرید طلا را به خرید دلار ترجیح میدهد، او میخواهد طلاهای همسرش را برای خرید خانه بدهد، اما حاضر نیست با فروش دلارهایی که دارد خانه بخرد.
- خانم ب دوست دارد بجای حق مرخصی 10 درصد بیشتر حقوق بگیرد (پول را به مرخصی ترجیح میدهد). او حاضر میشود در صورت نیاز دو روز مرخصی در ماه را باقیمت 15 درصد حقوقش بخرد. (ترجیح مرخصی به پول).
چرا این افراد منطقی رفتار نمیکنند؟ آقای الف پول امروز را میخواهد چون اسیر نااطمینانی است. آقای ب درک نمیکند که طلایی که از همسرش میگیرد همان طلایی است که خودش برایش میخرد. خانم ج امروز فکر میکند پول برایش از وقت آزاد بیشتر است و فقط وقتی به ارزش وقت آزاد پی میبرد که به آن نیاز داشته باشد.
ترجیحات آنالوگ و انتخابهای دیجیتال
یکی از مهمترین مشکلات بر سر راه ترجیحهای اقتصادی ما، صفر و یکی بودن انتخاب است. شما یا سیب میخرید یا نه. روزلرویس انتخاب میکنید یا نه. خانه را میگیرید یا نه. در موارد زیادی حالت وسط وجود ندارد.
به رستوران میروید و منو را جلوی خود میگذارید. ده انتخاب دارید. تا قبل از سفارش دادن میتوانید بگویید قدری این غذا را دوست دارید و قدری آن را. مثلا جوجه بدک نیست. کباببرگ بهتر است اما قیمش… وقتی انتخاب کردید دیگر پرونده بسته میشود.
به همین دلیل ممکن است انتخاب مردم عجیب به نظر بیاید. امروز چای را به قهوه ترجیح بدهم اما شاید فردا که کمی خستهتر هستم قهوه انتخاب کنم. ماجرا این نیست که نمیتوانم انتخاب درست و محکمی داشته باشم. بلکه ترجیح قلبی من همیشه خطی و روشن نیست. اما چه قهوه را با قطعیت سفارش بدهم و چه با تردید، درنهایت یک فنجان قهوه برایم میآورند. نه کمتر و نه بیشتر.
از طرف دیگر عوامل زیادی میتواند بر ترجیح من تاثیر بگذارد. در روزهای سرد قهوه داغ دلچسب است. در روزهای گرم شربت آبلیمو بیشتر میچسبد. حالا فکر کنید چندین و چند متغیر بر هر ترجیح تاثیر میگذارند؟
ترجیح اقتصادی و تابع مطلوبیت
اقتصاددانها بر این باور هستند که ما همواره انتخابی میکنیم که تابع مطلوبیت خود را حداکثر کنیم. فرض کنید به من سه کوپن میدهند که با آن میتوانم از بین ده جنس، سه کالا انتخاب کنم. اگر بخواهم اجناسی که در مغازه دوست دارم را فهرست کنیم به ترکیب زیر میرسم:
گوشت، بستنی، مالشعیر، پسته، خیارشور، نان، چیپس، روغن سرخکردنی، چسبنواری

دویست گرم آب بهتر است یا 200 گرم طلا؟
طبیعی است که با سه کوپن، فقط سه بسته گوشت خالی بر ندارم بااینکه گوشت را بیشتر دوست دارم. ترکیب گوشت و بستنی و مالشعیر هم خیلی دلچسب نیست. من گوشت، روغن و نان بر میدارم که بتوانم ساندویچ درست کنم. انتخابهای بعدی من خیارشور و ماالشعیر خواهند بود.
بااینکه نان را کمتر از ماالشعیر دوست دارم، اما نان نتیجه انتخابهای نهایی را مطلوبتر میکند. اگر مطلوبیت کالا a برابر باشد با U(a)، در این صورت U(a+b) برابر نمیشود با U(b)+U(a). یعنی لذت خوردن شیر و خوردن پفک برابر نیست با لذت خوردن شیر با پفک. اما باید بدانیم U(b)<U(a) اگر و تنها اگر b<a.
ترجیح اقتصادی و اقتصاد کلان
اقتصاددانها فهرستی از ترجیحهای اقتصادی فراهم کردهاند که با آن میتوانیم ترجیح اقتصادی یک جامعه را بهتر درک کنیم. فرض کنید A تومان از من طلب دارید.
ترجیح اقتصادی در زمان: بین A تومانِ الان و A+a تومانِ سال بعد کدام را ترجیح میدهید؟ a باید چقدر باشد که حاضر باشید پول خود را دیرتر بگیرید؟
ترجیح اقتصادی در ریسک: بین A تومان پول نقد و A+a تومان بلیت بختآزمایی کدام را ترجیح میدهید؟ a باید چقدر باشد که حاضر باشید ریسک کنید؟
ترجیح اقتصادی در جبران: اگر بجای A تومان به شما A+a تومان پس بدهم، a باید چقدر باشد که درصدد جبران محبت من برآیید؟
ترجیح اقتصادی در تلافی: اگر بجای A تومان به شما A-a تومان پس بدهم، a باید چقدر باشد که به فکر تلافی بیفتید؟
ترجیح اقتصادی در اعتماد: اگر a تومان الان بپردازم و قول بدهم بعدها A-a تومان پرداخت کنم، a باید چقدر باشد که به من اعتماد کنید؟
ترجیح اقتصادی در نوعدوستی: اگر بجای A تومان به خودتان، A+a تومان به نام شما به خیریه بدهم، a باید چقدر باشد که پیشنهاد شرکت در خیریه را بپذیرید؟
وضعیت ایران در ترجیح اقتصادی
در سال 2018 در آلمان یک مطالعه جامع توسط محققینی از مونیخ، بن و هاروارد بر روی ترجیح اقتصادی مردم جهان انجام شد. طبق این پژوهش ایرانیها در دستهای قرار میگرفتند که نوعدوست بودند و اعمال خوب دیگران را جبران میکردند. (بالاتر از میانگین جهانی)
در انتقامجویی، اعتماد و ریسکپذیری هم وضعیت ایرانیها از دیگر کشورها بدتر نبود. در این بخشها امتیاز کسبشده ایران به میانگین دنیا نزدیک است.
[imp content=”ما ایرانیها میتوانیم به هم اعتماد کنیم، برای سرمایهگذاری ریسک کنیم، جبران میکنیم و تلافی نه، نوعدوست هستیم اما صبر و شکیبایی نداریم!”]
جالب اینجا است که ایرانیها نمره خوبی در شکیبایی نگرفتند. یعنی ایرانیها میتوانند به هم اعتماد کنند، میتوانند برای سرمایهگذاری ریسک کنند، جبران میکنند و تلافی نه، نوعدوست هستند اما صبر و شکیبایی ندارند.
مردمی اینچنین میخواهند همهچیز خیلی زود به نتیجه برسد. برای آنها بلندمدت یعنی هر چیزی بیشتر از یکسال (نه بیشتر از دهسال). ما میخواهیم الان پول بگذاریم و سال بعد ثروتمند باشیم. ولی حاضر نیستیم الان پولی بدهیم که بعد از بازنشستگی وضعیت مطلوبی داشته باشیم.
چرا انتخاب میکنیم؟
در ابتدای این نوشته در مورد ترجیح اقتصادی و تفاوت آن با ترجیح قلبی حرف زدیم. حالا میدانیم که چرا در مواردی ما پراید را به بنز ترجیح میدهیم. حتی اگر پول خرید بنز داشته باشیم، ماشین تنها نیاز زندگی ما نیست. ما میخواهیم تابع مطلوبیت روزانه خود را ماکزیمم کنیم. بلوغ اقتصادی یعنی ماکزیمم کردن این تابع در دورانی طولانیتر، مثلا برای تمام عمر.
یک کودک خودخواه، ده بسته پفک را به یک بسته ترجیح میدهد، بااینکه نمیتواند ده بسته پفک بخورد. یک بسته امروز را به ده بسته فردا ترجیح میدهد. حاضر نیست ده بسته بگیرد و در مقابل به دوستانش هم پفک بدهد. اگر نصف بسته پفکش را بردارید با گرفتن نیمبسته شما را نمیبخشد. بعید است که بسته پفکش را با دوستانش شریک شود بدون آن که چیزی از آنها پس بگیرد. چنین کودکی بلوغ اقتصادی ندارد. حتما در مورد سن شناسنامهای و تفاوت آن با سن عقلی شنیدهاید. همین ترجیحهای اقتصادی هستند که سن اقتصادی ما را میسازند. شما خودتان را چقدر بالغ میدانید؟