کد مطلب: ۳۱۱۲۵۳

قطع همکاری؛ تلخ به اندازه طلاق؟

قطع همکاری؛ تلخ به اندازه طلاق؟

سایمون سینک در کتاب «با چرا آغاز کنیم» می‌گوید که جلسه کاری از هر نظر شبیه به اولین قرار زوج‌های جوان است. در هر دو حالت به لباس خود اهمیت می‌دهیم، ادکلن می‌زنیم و سعی می‌کنیم تصویری به مراتب بهتر از خود واقعی‌مان را به نمایش بگذاریم. اگر این طور باشد، قطع همکاری شبیه به

سایمون سینک در کتاب «با چرا آغاز کنیم» می‌گوید که جلسه کاری از هر نظر شبیه به اولین قرار زوج‌های جوان است. در هر دو حالت به لباس خود اهمیت می‌دهیم، ادکلن می‌زنیم و سعی می‌کنیم تصویری به مراتب بهتر از خود واقعی‌مان را به نمایش بگذاریم. اگر این طور باشد، قطع همکاری شبیه به طلاق یا به‌هم‌زدن خواهد بود.

گای وینچ، رونشناس آمریکایی معتقد است که «هیچ طلاق خوشایندی وجود ندارد. به‌دنبال آن نباشید، منتظر بهترین زمان نمانید، فقط همان پیشنهادی که دارید را قبول کنید و با آن کنار بیایید.» در مورد قطع همکاری هم وضع به همین شکل است. دست‌کم یک‌نفر از دوطرف اندوهگین خواهند بود و طرف دیگر گاهی دلتنگ می‌شود. اما اگر هیچ روش خوشایندی برای قطع همکاری وجود ندارد، آیا می‌توانیم اندوه این حادثه را حداقل کنیم؟

برای قطع همکاری آماده باشید

از نظریه سازمان می‌دانیم که هر سازمان یک سیستم باز است. یعنی تعداد زیادی ورودی (input) و خرجی (output) دارد. آدم‌ها، کالاها، پستچی و مشتری‌ها به سازمان می‌آیند و از آن بیرون می‌روند.

اگر کارمند یک سازمان هستید باید منتظر روزی باشید که از آن بیرون بروید. اگر کارفرما هستید هم باید منتظر از دست دادن کارمندان باشید. هرقدر که این اتفاق تلخ باشد بالاخره رخ می‌دهد.

اجازه ندهید جبر معاش برای شما شغل انتخاب کند.

به‌عنوان کارمند باید به‌قدری پس‌انداز داشته باشید که در صورت قطع همکاری بتوانید چندماه (حداقل یکسال) بدون حقوق سر کنید. در این صورت می‌توانید دنبال شغلی ایده‌آل بگردید که به مراتب از شغل قبلی بهتر باشد. اجازه ندهید جبر معاش برای شما شغل انتخاب کند.

به عنوان کارفرما باید برای طراحی سیستم وقت بگذارید. سیستمی که از نقاط قوت کارمندان خود نهایت استفاده را می‌برد، اما در غیاب آن‌ها به بهترین شکل کار می‌کند. شرکت اپل را در نظر بگیرید که در غیاب استیو جابز چطور دارد به کار خود ادامه می‌دهد.

برای تغییر مقاومت نکنید

اگر کارفرما هستید و کارمند شما به هر دلیلی می‌خواهد کار را ترک کند، به هیچ عنوان مقاومت یا اصرار نکنید. هر نوع مقاومتی برای نگه‌داشتن او، تصمیم برای رفتن را قطعی‌تر می‌کند. به او بگویید که بودنش ارزشمند است و از این که با او همکار بوده‌اید خوشحال هستید. اما بگذارید تصمیم خودش را بگیرد.

برعکس این ماجرا هم صادق است. اگر کارفرما از شما می‌خواهد که کار را ترک کنید، بهتر است خیلی سریع بپذیرید. اگر با اصرار سر کار بمانید، روزهای خوشی در انتظارتان نخواهد بود.

قطع همکاری اخراج شدن

اخراج‌شدن اتفاق خوشایندی نیست. اما راهی جز پذیرش آن وجود ندارد.

در هر طرف داستان که هستید، بگذارید پایان همکاری با کم‌ترین تلخی ممکن برگزار شود. تمام پل‌ها را پشت سر خود خراب نکنید. عصبانی نشوید. کاری کنید که امکان همکاری مجدد وجود داشته باشد.

یک مدیر می‌شناختم که سعی می‌کرد بهترین فضای کار ممکن را ایجاد کند. کارمندانی که او استخدام می‌کرد، بیشتر از ده‌سال در سازمان او می‌ماندند. اما اگر کسی به هر دلیلی می‌گفت که می‌خواهد برود، بدون تردید به همکاری پایان می‌داد. او باور داشت کارمندی که به بهترین محیط کار ممکن شک دارد، نباید در مجموعه باقی بماند.

در ذهن خود داستان نسازید

خیلی‌ها وقتی یک موقعیت کاری را از دست می‌دهند، طوری در مورد آن حرف می‌زنند که انگار بهترین شغل جهان را داشته‌اند و محال است بتوانند موقعیتی مشابه پیدا کنند.

دوستی داشتم که در پارک فناوری کار می‌کرد و حقوق خوبی می‌گرفت. اما شرکت دچار مشکل شد و نیروهای خود را تعدیل کرد. او نمی‌دانست که چرا با وجود این همه سخت‌کوشی قدرش را ندانسته‌اند و فکر می‌کرد دیگر هیچ شغلی نمی‌تواند به آن اندازه برایش خوشایند باشد.

اما روزهایی که سر کار می‌رفت متفاوت بود. مسیر دور، برخوردهای ناشایست مدیر و ساعت کار طولانی برای او آزاردهنده بود. اما بعد از قطع همکاری او بجای آن که احساس آزادی کند، سوگوار بود و تا چند ماه بعد نمی‌توانست هیچ موقعیت شغلی‌ای را قبول کند.

یک فهرست از تمام بدی‌های محیط کار قبلی تهیه کنید. به‌دنبال شغلی بگردید که این ایرادات را ندارد. مثلا شغلی در نزدیکی محل زندگیتان که فشار کاری خیلی کم‌تر دارد، حتی با وجود حقوق کم‌تر شغلی مناسب‌تر است.

دل خود را خالی نکنید

همه ما از محیط کار، از همکاران و از مدیران دلخوری‌هایی داریم. وقتی به سابقه همکاری خود فکر می‌کنیم، تصویری سیاه‌وسفید از خاطرات خوب‌وبد به‌یاد می‌آوریم.

بعضی‌ها موقع قطع همکاری تمام دلخوری‌های خود را مطرح می‌کنند و با این کار سعی می‌کنند به طرف مقابل بفهمانند که تا امروز چقدر رنج را تحمل کرده‌اند.

راستش را بخواهید برای مطرح کردن دلخوری‌ها خیلی دیر است. بهتر بود این حرف‌ها را یکسال پیش می‌زدید و در نهایت ادب می‌خواستید که شرایط بهبود پیدا کند.

الان مطرح کردن آن‌ها کاملا بی‌فایده است. حتی اگر واقعا حق با شما باشد، گله و شکایت در این موقعیت هیچ سودی ندارد. درددل‌هایتان را برای خودتان نگه‌دارید. اگر می‌خواهید از گذشته حرفی بزنید (که بهتر است نزنید) به موارد خوب و خوشایند اشاره کنید.

قدرتمند باشید

هیچ‌چیز آزاردهنده‌تر از تماشای یک فرد ضعیف نیست. اگر کارفرما از شما بخواهد که کار را ترک کنید و شما به گریه بیفتید و التماس کنید، او مصمم می‌شود که تصمیمش درست بوده است.

بجای این کار می‌توانید خود را قدرتمند نشان دهید. انگار که از این تصمیم خیلی خوشحال شده‌اید. حالا با خیال راحت می‌توانید به پیشنهاد شغلی بهتری که دارید جواب مثبت بدهید.

یک قدم فراتر بروید. ادای یک انسان قدرتمند را در نیاورید، بلکه واقعا قدرتمند باشید. در طول خدمت مهارت‌های خود را آن‌قدر تقویت کنید که بتوانید در مدتی کوتاه کاری بهتر از قبل بیابید.

داشتن یک ردپای دیجیتال و هویت مجازی بسیار راهگشا است. در زمانی که کار می‌کنید، تا جای ممکن مصاحبه کنید و بگذارید نامتان در رسانه‌ها دیده شود. داشتن چند لینک به رسانه‌های معتبر هویت مجازی شما را تقویت خواهد کرد.

به حال خود آگاه باشید

در بسیاری از موارد، کارمندهای سخت‌کوش از این که اخراج شوند حس بدی پیدا می‌کنند. برای آن‌ها پایان همکاری، شروع فرصتی جدید نیست. بلکه آغاز یک دوران سخت و غمگین است.

در این صورت توقع نداشته باشید بعد از دو روز همه‌چیز به شرایط عادی برگردد. معمولا پیدا کردن یک شغل جدید همه‌چیز را درست می‌کند. اما اگر مدت زیادی سر کار بوده‌اید، حدود شش ماه طول می‌کشد تا به شرایط جدید به طور کامل عادت کنید.

قطع همکاری اخراج شدن

در بدترین موقعیت‌ها، امید وجود دارد.

در طول این شش ماه ممکن است حسابی غمگین شوید. سر کار قبلی با همکاران دوست بودید، رئیس برایتان احترام قائل بود. رستوران‌های اطراف را می‌شناختید. به مسیر رفت‌وآمد عادت داشتید. حالا همه چیز تغییر کرده است.

توجه کنید که تمام این موارد به این معنی نیستند که تا ابد اذیت خواهید شد. فقط باید مدتی بگذرد تا دوباره به همه‌چیز عادت کنید. طبیعتا محیط جدید، مزایایی خواهد داشت که به مرور آن‌ها را هم کشف می‌کنید.

بجای اطراف، به جلو نگاه کنید

بعد از آن که از کار اخراج می‌شوید، وقتی دوستان خود را می‌بینید مدام در مورد کار صحبت می‌کنید. این که چقدر خوب بوده‌اید و چقدر زحمت کشیده‌اید و آن‌ها چقدر قدر نشناس بوده‌اند. فرض کنیم تمام حرف‌های شما درست باشد. این‌ها دلایلی است که چرا باید از قطع همکاری خوشحال باشید!

بجای آن که مدام در مورد گذشته و سختی‌های امروز حرف بزنید، به آینده فکر کنید. به دوستانتان بگویید که به‌خاطر قطع همکاری حالا فرصت دارید کارهای بهتری انجام دهید. از آن‌ها در مورد آینده نظر بخواهید نه گذشته.

ایرادی ندارد که دوباره اشتباه کنید. اما هرگز نباید اشتباهات قبلی خود را دوباره تکرار کنید.

یک فهرست از نقاط قوت و نقاط ضعف خود درست کنید. حالا که فرصت دارید به خودتان فکر کنید، یکبار دیگر نقاط قوتی که باید تقویت شوند و نقاط ضعفی که باید برطرف شوند فکر کنید.

قطعا در شغل قبلی خود اشتباه‌هایی کرده‌اید. ایرادی ندارد که دوباره اشتباه کنید. اما هرگز نباید اشتباهات قبلی خود را دوباره تکرار کنید.

موضوع قطع همکاری است نه ارزش شما

چرا با دوستان خود از گذشته حرف می‌زنید؟ فرض کنید دوستانتان قانع شوند که اخراج شما بزرگ‌ترین اشتباه تاریخ سازمان بوده، چه چیزی تغییر می‌کند؟ آیا دوباره به کار بر می‌گردید و این بار حقوق بیشتری می‌گیرید؟

شما با دوستانتان حرف می‌زنید چون فکر می‌کنید اخراج شدن به معنای بی‌ارزش شدن است. فکر می‌کنید آن‌ها چون شما را نخواسته‌اند بیرونتان کرده‌اند. حالا می‌خواهید نه به دوستان، بلکه به خودتان یاد‌آوری کنید که فردی ارزشمند هستید.

در این مورد بحثی وجود ندارد. شما ارزشمند هستید. اگر نبودید تا همین امروز حقوق دریافت نمی‌کردید. می‌توانید از این هم ارزشمندتر باشید. مسیر شغلی خود را رو به جلو و با پیشرفت ببینید.

تهیه فهرست نقاط ضعف و قوت و شناسایی تهدید‌ها و فرصت‌ها ( SWOT ) به شما کمک می‌کند که ارزش خود را باور کنید.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.

  • ناشناس

    عزیزه دله برادر،اینا ماله همون کتابهاست،برا کشوره ما صدق نمیکنه،اونایی که بیکارن حاضر به انجامه هر کاری هستن،جبر به معاش چیه،واقعا چی پیشه خودتون فکر کردین و این مطلب و گذاشتین؟

    • فرزاد فخری‌زاده

      درست می‌فرمایید. مازاد نیروی کار و کمبود تقاضا واقعا باعث شده که خیلی‌ها نتونن به شغل رویاهاشون فکر کنن. با این حال باور داریم که تقویت مهارت‌های حرفه‌ای می‌تونه یک تمایز در ما به وجود بیاره و ما رو از هر کس دیگه متمایز کنه. به شخصه هرگز حاضر نیستم به جبر معاش هر کاری رو انجام بدم.

    • ناشناس

      ممکنه برای شما صدق نکنه ولی لطفا جمع نبندید ممکنه این مقاله برای بعضی افراد مفید واقع بشه، بنابراین قرار دادن این مقاله تو سایت بهتر از قرار ندادنشه

  • ناشناس

    نفستون از جای گرم در میاد آقای نویسنده!!!