نروژ، کشور نفتی که سالمون میفروشد
اگر کشوری دارای منابع طبیعی غنی، زمینهای حاصلخیز، آبوهوای مناسب و موقعیت جغرافیایی ایدهآل باشد، انتظار میرود شهروندانش زندگی راحت و توام با آرامشی را تجربه کنند؛ اما در دنیا مثالهای زیادی از اقتصادهای مختلف وجود دارد که نشان میدهد داشتن ثروتِ خدادادی، لزوما امر مبارکی نیست. بهطوریکه حتی ممکن است، مردم یک کشور دعا
اگر کشوری دارای منابع طبیعی غنی، زمینهای حاصلخیز، آبوهوای مناسب و موقعیت جغرافیایی ایدهآل باشد، انتظار میرود شهروندانش زندگی راحت و توام با آرامشی را تجربه کنند؛ اما در دنیا مثالهای زیادی از اقتصادهای مختلف وجود دارد که نشان میدهد داشتن ثروتِ خدادادی، لزوما امر مبارکی نیست. بهطوریکه حتی ممکن است، مردم یک کشور دعا کنند که ایکاش این موهبت الهی نصیبشان نمیشد.
شاید آنها با فقدان این منابع طبیعی، زندگی بهتر و راحتتری را تجربه میکردند. اینکه منابع طبیعی از نعمتی خدادادی تبدیل به بلای خانمانسوز میشوند و بهجای بهبود شرایط آن را روزبهروز بدتر و وخیمتر میکنند، در ادبیات اقتصادی به نفرین منابع شهرت دارد اما در این میان، هستند کشورهایی که باوجود دارا بودن منابع عظیم خدادادی، با نفرین نفت غریبهاند.
شکست طلسم شوم
همانطور که گفتیم، در عین اینکه منابع طبیعی برای برخی کشورها بلا هستند، برای برخی دیگر، این منابع سوخت موشکهای توسعهشان شده و وضعیتشان را بهبود بخشیده است. منابع طبیعی شاید طلسم شومی در کشورهای درحالتوسعه باشند که کشورهای توسعهیافته با وردی جادویی آن را درهمشکستهاند.
استنباط اولیه این است که منابع طبیعی دارای تاثیری دوجانبه بر اقتصاد هستند. از یکسو وجود چنین منابعی بر رشد اقتصادی، رشد متغیرهای کلان و شاخصهای اجتماعیِ برخی کشورها اثر مثبتی داشته است. از سوی دیگر در گروهی از کشورها، این آثار مثبت به منفی تبدیلشده و باعث عقبگرد آنها شده است.
کشور نروژ ازجمله معدود کشورهای نفتی است که توانسته نفرین نفت را درهم بکشند و تبدیل به یکی از اقتصادهای برتر دنیا شود.
در همین راستا کشور نروژ ازجمله معدود کشورهای نفتی است که توانسته نفرین نفت را درهم بکشند و تبدیل به یکی از اقتصادهای برتر دنیا شود. اینکه نروژ چگونه نروژ شد و چه سازوکاری برایش نفت را حقیقتا تبدیل به طلای سیاه کرد و اقتصاد نروژ را اینگونه به جلو برد، موضوعی است که در این مقاله میخواهیم به آن بپردازیم و از زوایای مختلف آن را رصد کنیم.
نروژ چگونه نروژ شد؟
شاید بتوان سال 1960 را بهمثابه نقطه عطفی برای کشور نروژ دانست. در این سال نفت و گاز در آبهای کشور نروژ کشف شد. این اتفاق درعینحال که مبارک است، میتوانست رویدادی شوم نیز باشد. رویدادی که بعدها تاریخ آن سال را بهجای عنوان « دوران طلایی »، دورانی سیاه و تاریک بنامد.
اما برای نروژ این کشف منجر به رشد و توسعه بالای اقتصادی شد و دوران درخشانی بعدازآن در انتظار این کشور نفتی بود. کشف نفت و گاز در سواحل جنوبی اقتصاد نروژ را ازاینرو به آن رو کرد. چاههای نفت اکتشافی حاوی مرغوبترین نفت دنیا بود و هست. از زمان اکتشاف تا به امروز، بخش اعظمی از صادرات نروژ از این چاههای نفت تامین میشود.
نروژ روزانه بالغبر ۲ میلیون بشکه نفت خام صادر میکند. بااینکه نروژ جزء غولهای صنعت نفت و گاز است؛ اما عضو اوپک نیست.
نروژ روزانه بالغبر 2 میلیون بشکه نفت خام صادر میکند. بااینکه نروژ جز غولهای صنعت نفت و گاز است؛ اما عضو اوپک نیست. نروژ علاوه بر نفت از صادرکنندگان بزرگ گاز طبیعی در غرب اروپا نیز بهحساب میآید. بیشتر صادرات گاز نروژ به کشورهای انگلستان، آلمان و فرانسه است؛ اما این کشور روی دیگری نیز دارد و نفت پاشنه آشیل اقتصاد نروژ نیست.
اقتصاد نباید پاشنه آشیل داشته باشد
اقتصادی که وابسته به یک محصول باشد، خواه این محصول نفت، خواه پسته و یا گندم، اقتصادی پر ریسک خواهد بود. چراکه همواره خطر نوسانات قیمت و اتفاقات غیرقابلپیشبینی فروش و عرضه آن را تهدید میکند. بهطورکلی همانطور که در مدیریت ریسک نیز بر آن تاکید میشود، برای اینکه ریسک یک اتفاق و یا رویداد را کاهش دهیم، باید تمام تخممرغهایمان را در یک سبد قرار ندهیم.
اقتصاد کشورها نیز به همین شکل است. اگر با این فرض که درآمد هنگفت نفتی نیازهای ما را برطرف میکند، به آلترناتیوهای دیگر فکر نکنیم و به حیات خود ادامه دهیم و دید درست و اصولی به آینده نداشته باشیم، با مشکل مواجه خواهیم شد. چراکه نفت منبعی تجدیدناپذیر است.
نروژ دقیقا به این نکته پی برده و آن را درک کرده است. به همین دلیل، تمرکز خود را از روی نفت برداشته و به نقاط قوت دیگر خود توجه کرده است.
البته به عقیده بسیاری از اقتصاددانان تمرکز صِرف بر روی منابع، حتی از نوع تجدیدپذیر نیز کار عقلایی نیست، چراکه ممکن است با کساد شدنِ بازار این منابع و یا هر اتفاق دیگری، اقتصاد یک کشور به دلیل وابستگی شدید به آن منبع، بهطور کامل از بین برود. بالاخره دنیا پر از نا اطمینانی است.
نروژ دقیقا به این نکته پی برده و آن را درک کرده است. به همین دلیل، تمرکز خود را از روی نفت برداشته و به نقاط قوت دیگر خود توجه کرده است.
کشور نفتی که سالمون میفروشد
شاید برایتان جالب باشد که بدانید یکی دیگر از منابع عمدهی درآمدی پس از نفت در کشور نروژ، صنعت آبزیپروری است. کشوری که دارای منابع مرغوب و عظیم نفتی است، میتواند از نفت خود استفاده کند و با فروش ثروت، چرخهای زندگی مردم و اقتصادش را به حرکت درآورد؛ اما نروژ چنین کاری نکرده و این دقیقا رویکردی درست برای یک اقتصاد است.
با توجه به نا اطمینانی حاکم برعرضه نفت در دنیا و مسائل محیطزیستی، نروژ سر بزنگاه متوجه این نکته شد که شاید نفت برای توسعه لازم باشد، اما برای حرکتی مداوم و امن کافی نیست.
تفاوت اقتصاد نروژ با سایر کشورهای نفتی همین است که بهجای تمرکز بر منابع عظیم نفتی، به دیگر نقاط قوت خود توجه کرده و آن را پرورش داده است.
صادرات ماهی سالمون و انواع ماهیها و غذاهای دریایی، یکی از منابع عمده درآمدی نروژ است
صادرات ماهی سالمون و انواع ماهیها و غذاهای دریایی، یکی از منابع عمده درآمدی نروژ است. در سالهای اخیر با توجه به نگرانیهای پیشآمده درباره گرم شدن کره زمین و مشکلات زیستمحیطی، بسیاری از کشورها سیاستهای خود را در راستای استفاده کمتر از سوختهای فسیلی تنظیم کردهاند. کشور نروژ نیز در همین راستا تمام تلاش خود را برای کاهش جایگاه نفت در اقتصادش و جایگزین کردن آن با صنعت آبزیپروری انجام داده است.
بهجز صنعت آبزیپروری، نروژ در صنعت کشتیسازی و بیمه نیز از کشورهای بزرگ جهان بهحساب میآید و در عرصه جهانی حرفهای زیادی برای گفتن دارد. نروژ در صادرات نفت و گاز از مخازن فراساحلی و فلات قاره، پرورش و صید آبزیان دریایی و صنعت کشتیسازی و کشتیرانی دارای مزیت است؛ اما در کنار اینها گوشت گاو، شیر و سایر فرآوردههای دامی را نیز صادر میکند.
واکسینه شدن اقتصاد نروژ در برابر بیماری هلندی
همانطور که پیشتر نیز به آن پرداختهایم، بیماری هلندی یکی از چالشهای زمانِ فراوانی ثروت برای اقتصادها است. به دیگر سخن هر زمان که درآمد هنگفتی نصیب یک کشور شود، این نگرانی پیش میآید که بیماری هلندی دامنگیر اقتصاد شود.
نروژ با کشف مخازن نفتی، درآمد زیادی به دست آورد و همین موضوع اقتصاددانان نروژی را نگران کرد که اقتصاد نروژ بیمار شود. اقتصاددانان میدانستند که اگر این درآمد وارد کانال مصرف شود، باعث افزایش مصرف و هزینههای داخلی میشود؛ زیرا با افزایش تقاضای داخلی، تقاضا برای کالاهای قابل تجارت و غیرقابل تجارت افزایش پیدا میکند.
نروژ سر بزنگاه متوجه این نکته شد که شاید نفت برای توسعه لازم باشد، اما برای حرکتی مداوم و امن کافی نیست.
کالاهای قابل تجارت را میتوان از کشورهای دیگر خریداری کرد اما کالاهای غیرقابل تجارت قیمتشان شروع به افزایش میکند. بهطور مثال؛ مسکن قیمتش زیاد میشود. همچنین نرخ ارز نیز به دنبال این بیماری افزایش پیدا میکند. بااینحال نروژیها توانستند خود را در برابر ابتلا به این بیماری واکسینه کنند.
نروژ، شادترین کشور دنیا
قطعا اتفاقی که در اقتصاد نروژ رخداده، بسیار بزرگ است و نیاز به بررسی دقیق و موشکافانه دارد. اگر به وضعیت اقتصادی کشورهایی که دارای منابع طبیعی غنی مخصوصا نفت هستند، نگاهی بیندازیم، به وضعیت نابسامان آنها پی خواهیم برد.
نروژ در میان کشورهای اروپایی دارای جایگاه دوم در تولید ناخالص داخلی سرانه بعد از لوکزامبورگ است.
طبق آمار، نروژ در میان کشورهای اروپایی دارای جایگاه دوم در تولید ناخالص داخلی سرانه بعد از لوکزامبورگ است. همچنین در میان کشورهای دنیا نیز دارای رتبه ششم است. نروژ از سال 2001 تا 2006 دارای بالاترین رتبه در شاخص توسعه انسانی (HDI) بوده و سپس دوباره از سال 2009 تا 2011 این مقام نخست را به دست آورده است. این اتفاقهای خوب همگی در سایه سیاستگذاریهای درست و اصولی شکلگرفته است.
نفت به آیندگان نیز تعلق دارد
همانطور که میدانید فروش نفت بهمنزله درآمدی است که ما از فروش ثروتمان به دست میآوریم. چراکه نفت یک منبع تجدیدناپذیر است و استفاده نسل امروز به معنی محروم کردن نسل بعدی از داشتن این ثروت خدادادی است.
نروژ با سیاستگذاریهای درست توانسته این ثروت را برای نسلهای آتی نیز حفظ کند. در کشورهایی که گرفتار نفرین منابع میشوند، روند به این شکل است که درآمد حاصل از فروش ثروتشان را که همان منابع طبیعی است، به اقتصاد تزریق میکنند.
در این حالت این درآمد به دلیل ساختارهای ضعیف و مسائل دیگر وارد بخش خانوار میشود. درنهایت درآمد حاصل از فروش منبع طبیعی مصرفشده و از بین میرود؛ اما در این کشور درآمد نفتی وارد اقتصاد نروژ نمیشود.
نکته پررنگی که در مدیریت منابع طبیعی نروژ به چشم میخورد، این است که آنها در سیاستگذاریهایشان به این نکته توجه میکنند که این منبع متعلق به نسلهای بعدی نیز هست.
صندوق ذخیره ارزی و صندوق بازنشستگی جایی است که درآمدهای نفتی به آنجا سرازیر میشوند و بهاینترتیب درآمدهای بخش نفت مدیریت میشوند. نکته پررنگی که در مدیریت منابع طبیعی نروژ به چشم میخورد، این است که آنها در سیاستگذاریهایشان به این نکته توجه میکنند که این منبع متعلق به نسلهای بعدی نیز هست.
در سال 1972 سیاستهای نفتی نروژ بر پایه 10 اصل مهم تدوین شد و در مجلس نروژ نیز این 10 اصل به تصویب رسید.
ده فرمان نفتی نروژ
- باید بر تمام عملیات فلات قاره نروژ، کنترل و نظارت ملی وجود داشته باشد.
- اکتشافات نفتی باید بتواند تا میزان بالایی نروژ را برای تامین نفت خام از دیگران بینیاز کند.
- صنعت جدیدی بر اساس نفت باید ایجادشده و توسعه داده شود.
- اگر صنعت نفت توسعه پیدا میکند، باید حفاظت از منابع طبیعی و زیستمحیطی در این توسعه در نظر گرفته شود.
- گازهای همراه نفت تنها در دوره کوتاه آزمایش باید سوزانده شوند.
- نفت فلات قاره باید به نروژ منتقل شود، مگر اینکه با توجه به شرایط اجتماعی و سیاسی روش دیگری در نظر گرفته شود.
- دولت نروژ باید نقش پررنگی در مدیریت نفت داشته باشد و منافع نروژ را با سیاستهای نفتی همسو کند.
- شرکت نفتی دولتی تاسیس شود و از منافع تجاری دولت حفاظت کند.
- الگویی که برای مدار 63 درجه شمالی انتخاب میشود، باید شرایط اجتماعی و سیاسی موجود را در نظر بگیرد.
- اکتشافات جدید میتوانند سیاستهای نروژ را تغییر دهند و تکالیف جدیدی برای آن ایجاد کند.
کسب درآمد از بخش نفت
دولت نروژ به روشهای مختلفی از بخش نفت درآمد کسب میکند. مهمترین آنها، درآمدی است که از طریق سازوکار مالیاتیِ طراحیشده، نصیب دولت میشود. اساس این سیستم مالیاتی مبنی بر سود بالای بخش نفت است.
دولت نروژ علاوه بر 28 درصد مالیاتی که بر سود تمامی بنگاهها وضع میکند، بنگاههای بخش نفت را موظف به پرداخت 50 درصد از سودشان میکند. درنتیجه درمجموع، 78 درصد از سود شرکتهای نفتی به دولت تعلق میگیرد، البته اگر از مالیات بر کربن و زمین چشمپوشی کنیم.
به علت محدود بودن نفت برخی مخازن، شرکتهای نفتی اقدام به استخراج این مخازن نمیکنند. دولت نروژ با در نظر گرفتن طرحهای جبران خسارت استخراج، بنگاههای دیگر را برای ورود به این بازار و استخراج مخازن محدود تشویق میکند.
ردپای سیاه درآمدهای نفتی
در سال 1983 گروهی دولتی در این کشور تشکیل شد و پیشنهاد داد که درآمدهای نفتی را وارد صندوقی کنند تا دولت نتواند آنها را وارد اقتصاد نروژ کند و هزینهها را افزایش دهد. این گروه تاکید کرد که نباید به درآمد نفتی به دید درآمدی معمولی نگاه کرد؛ بلکه باید آن را بهصورت ثروت ازدسترفتهای که باید تبدیل به ثروت مالی شود و از بین نرود، نگریست.
در سال 1990 صندوق نفتی در نروژ رسما تاسیس و خالص تمام درآمدهای نفتی نروژ به آن منتقل شد. همچنین مسئولیت مدیریت صندوق، بر عهدهی بانک مرکزی نروژ قرار گرفت.
از مجموع صادرات نروژ، سهم بخش کشاورزی 1.8 درصد، صنعت 34.7 و خدمات 63.5 درصد بوده است.
درآمد نفتی که وارد این صندوق میشد، طبق توافقی که صورت گرفته بود، باید بسته به شرایط کلی بازار ترکیبی از داراییهایی با درآمد ثابت و سهام باشد.
در حال حاضر ۵۰ تا ۷۰ درصد داراییها بهصورت سهام، ۳۰ تا ۵۰ درصد بهصورت داراییهای با درآمد ثابت و صفر تا ۵ درصد در املاک سرمایهگذاری میشود.
نگاهی اجمالی به آمار
تولید ناخالص داخلی کشور نروژ در سال 2016 برابر با 388 میلیارد دلار که برار با تولید ناخالص داخلی سرانه 75 هزار دلار در این سال برای هر شهروند نروژی بود.
در همین سال سهم مصرف خانگی از تولید ناخالص داخلی نروژ 44 درصد بود درحالیکه همین سهم برای مصارف دولتی میزان 24.3 درصد را به خود اختصاص داد.
میزان 1061.1 میلیارد کرون آن درآمدهای غیرنفتی و 163.8 میلیارد کرون آن درآمدهای ناشی از صادرات نفت بوده است.
تراز تجاری نروژ در سال 2016 با صادرات 36.1 درصدی و واردات 33.1 درصدی، مثبت بود. نکته جالبتوجه این است که از این صادرات، سهم بخش کشاورزی 1.8 درصد، صنعت 34.7 و خدمات 63.5 درصد بوده است. این نشان میدهد بیشترین وزنه صادرات در اقتصاد نروژ بر دوش بخش خدمات است.
کشور نروژ ماشینآلات و تجهیزات صنعتی، مواد شیمیایی، فلزات و مواد غذایی وارد میکند و جالب است که این کشور همزمان ماشینآلات صنعتی نیز صادر میکند. همانطور که گفتیم عمده صادرات نروژ نفت و گاز، ماهی و کشتی است.
تاریخ تکرار میشود
مجموع درآمدهای نروژ در سال 2017 برابر با 131 میلیارد یورو (1179.9 میلیارد کرون) که بخش بزرگتر این درآمد حاصل فعالیتهای غیرنفتی بود. به عبارتی اقتصاد نروژ در سال 2017 میزان 1061.1 میلیارد کرون درآمدهای غیرنفتی و 163.8 میلیارد کرون درآمدهای ناشی از صادرات نفت داشته است. نکته مهم نحوه برخورد نروژیها با درآمدهای نفتی است. همانطور که گفتیم، دولت اجازه استفاده از این درآمدها بهصورت مستقیم را ندارد و این درآمدها وارد صندوق ذخیره ملی میشوند.
وقت عبرت است
در این مقاله سعی کردیم اقتصاد نروژ را بهصورت اجمالی و فراگیر بررسی کنیم. نقاط قوت و ضعف آن موردتوجه قرار دهیم و در یک نگاهی کلی، سازوکار حاکم بر این اقتصاد را بیان کنیم. اطلاع داشتن از اقتصاد کشورهای مختلف و سیاستهای کلان آنها به برای پیشرفت و توسعه کشور ما نیز مهم است. دانستن آن همانند دانستن تاریخ ضروری است.
همانطور که با خواندن تاریخ از تکرار دوباره چالشهای آن جلوگیری میکنیم، آشنایی با اقتصادهای مختلف نیز این کمک را به ما میکند که از بروز بحرانهای مشابه جلوگیری کنیم. یا در صورت بروز مشکلی مشابه در اقتصاد، از تجربه کشورهای دیگر برای حل و گذر از آن بهره ببریم.
نظرات