کد مطلب: ۱۵۷۳۹۶

بازار رقابت کامل؛ مبادله بین محبت و رقابت

بازار رقابت کامل؛ مبادله بین محبت و رقابت

نمی‌دانم فلسفه این که حد غایی و اعلای هرچیزی در جهان واقعی وجود خارجی ندارد چیست؟ سرچشمه علت این نبودن‌ها در کجا است؟ چرا تمامی آرمان‌شهرها، فقط آرمان‌شهرند؟ آرمان‌شهر اقتصاد شاید بازار آزاد و بالاخص بازار رقابت کامل باشد. آنگاه که هیچ نیرویی توانایی دخالت در سازوکار اقتصاد را نداشته باشد. در تنظیم مسائل اقتصادی

نمی‌دانم فلسفه این که حد غایی و اعلای هرچیزی در جهان واقعی وجود خارجی ندارد چیست؟ سرچشمه علت این نبودن‌ها در کجا است؟ چرا تمامی آرمان‌شهرها، فقط آرمان‌شهرند؟ آرمان‌شهر اقتصاد شاید بازار آزاد و بالاخص بازار رقابت کامل باشد. آنگاه که هیچ نیرویی توانایی دخالت در سازوکار اقتصاد را نداشته باشد. در تنظیم مسائل اقتصادی هیچ‌چیزی خارج از چارچوب اقتصاد وارد نشود و اقتصاد مانند طفلی رها شود تا خودش پیش برود، زمین بخورد اما خودش برخیزد، اشتباه کند اما خودش اصلاح‌گر عرصه باشد، بزرگ شود، رشد کند و به هماهنگی و نظم دست یابد.

حسرت این آرمان‌شهر

البته خبر مایوس کننده این است که هیچ‌گاه چنین اقتصادی وجود نخواهد داشت. دلیل شکست چنین بازاری در نفس این بازار نهفته است. شاید در نظریه‌پردازی چنین بازاری ایده‌آل‌ترین شرایط را فراهم کند، اما وجود نارسایی‌های ذاتی این نظام و همچنین وجود اهداف و ارزش‌های غیراقتصادی برای جامعه، باعث می‌شود هیچ‌وقت نظام بازار آزاد و بازار رقابت کامل به معنای واقعی وجود نداشته باشد.

برای درک بهتر آنچه تا به اینجا گفته شد، ابتدایی‌ترین گام، آشنایی با تعاریف درستِ واژگان اقتصادی است. چراکه یکی از چالش‌های اساسی، ندانستن تعاریف به طرز صحیح است. در ادامه به تعریف واژگانی می‌پردازیم که در این مقاله قصد داریم کالبدشکافی‌‌شان کنیم.

بازار رقابت کامل میوه

بازار میوه نزدیک‌ترین بازار به رقابت کامل است.

فرد

تمامی تعاریف در اقتصاد حول فرد می‌گردد. فرد یک واحد اقتصادی است که با توجه به شروطی که بر رفتار و امکاناتش حاکم است، تصمیم می‌گیرد. آن چیزی که در ادبیات اقتصادی اهمیت دارد واحد تصمیم‌گیرنده است. حال این واحد تصمیم‌گیرنده می‌تواند یک فرد، یک خانوار، یک بنگاه یا یک هیئت دولت باشد.

بازار

بازار از واژگانی است که حقیقتا مورد ظلم قرار گرفته است. آیا بازار برای یک کالا، یک ناحیه و یا خریداران به کار می‌رود؟ منظور اقتصاددانان از بازار هر بازار و یا بازارچه‌ای نیست، بلکه منظور جایی است که در آن عرضه‌کنندگان و تقاضاکنندگان می‌توانند آزادانه و به راحتی مبادله کنند.

اقتصاددانان مختلف، تعاریف متفاوتی برای بازار ارائه کرده‌اند؛ اما هر کدام از آن‌ها به مفهوم خاصی از بازار تکیه دارند: مجموعه افراد، وضعیت، مبادله، مکان، موقعیت و محل؛ بنابراین فارغ از آن که بخواهیم تعریف خاصی ارائه دهیم، صرفا به تعریف چهار مفهوم کلیدی در زبانِ بازار می‌پردازیم. واژه بازار (مخصوصا در زبان فارسی) برای بیان یکی از مفاهیم زیر استفاده می‌شود:

1- مکان خریدوفروش کالاها (market place)

معمولا واژه بازار اولین تصویری که در ذهن مخاطب می‌سازد، مکانی برای خریدوفروش است که مفاهیم ایستا دارد مانند دور، نزدیک، شلوغ، خلوت، سرد، گرم و…

2- شرایط حاکم بر مبادله یک کالا (market)

تمامی شرایطی که مرتبط با مبادله یک کالا است مانند وضعیت و شرایط عرضه‌کنندگان و متقاضیان، محدوده جغرافیایی، قیمت و… بازار را تشکیل می‌دهند. مفهوم پویایی پشت این تعریف نهفته است، مفاهیمی چون رونق، کساد، نوسان، ریسک، نااطمینانی، کمبود، مازاد، رقابتی، انحصاری و…

3- فرآیندها و مکانیزم های درونی بازار (market mechanism)

منظور از این فرآیندهای درونی بازار، همان مکانیزم‌های هماهنگ‌کننده‌ای است که تک‌تک بازارها و نهایتا کل اقتصاد را به تعادل می‌رساند. صفاتی که در این بخش وجود دارد، اغلب یا مفاهیم پویایی را که زمان‌بر هستند دربردارند، مثل ضعیف، شدید، کند، سریع و…، یا بر کیفیتی که حاصل یک فرآیند پویا بوده است دلالت می‌کنند، مانند کامل، ناقص و…

4- نظام اقتصادی بازار (market system)

نظام بازار شامل مجموعه‌ای از نهادها و مکانیزم هاست و بیشتر بعد ارزشی پیدا دارد. صفاتی که معمولا استفاده می‌شود: عادلانه، کارا، غیر‌انسانی و…

5- رقابت/ انحصار/ بازار

یکی از مهم­ترین نکات، شناخت طیف بازارها و تمایز قائل شدن میان بازار و رقابت است چراکه متاسفانه در بسیاری از موارد شاهد این هستیم که برای بازار واژه رقابت به کار برده می‌شود و یا برعکس. همچنین معمولا مفهوم رقابت را با رقابت کامل هم‌تراز می‌دانند و از این نیز فراتر، گاهی بازار و انحصار دو مفهوم کاملا متضاد تلقی می‌شوند؛ بنابراین باید ابتدای امر به صورت کامل مشخص کرد هرکدام از این واژه‌ها چه معنایی دارند.

خودخواهی‌های کوتاه‌بینانه

هر بازار دارای ساختار متفاوتی است که رقابت یکی از آن‌ها است. رقابت طیف گسترده و وسیعی دارد. یک‌سوی این طیف رقابت کامل و سوی دیگر آن انحصار قرار می‌گیرد. بنابراین انحصار سدی در برابر بازار نیست، بلکه جزیی از آن با ساختار متفاوت است. جالب است بدانید رقابت، انحصار را به وجود می‌آورد. یکی از کلیشه‌های نادرست درباره بحث اقتصاد بازار، گره خوردن این واژه با عواطف و احساسات است.

از زمانی که مارکس سرمایه‌داری را به‌عنوان نظام بهره‌کشی معرفی کرد، واژه استثمار با سرمایه‌­داری گره خورد. در ایران نیز این واژه همچنان بار عاطفیِ این‌چنینی را به دوش می‌کشد. به سرمایه­‌داری با دید احساسی و به چشم استعمار، بی‌عدالتی، ظلم و استثمار نگاه می‌شود.

در ایران به سرمایه­‌داری با دید احساسی و به چشم استعمار، بی‌عدالتی، ظلم و استثمار نگاه می‌شود.

به همین دلیل است که فریدمن معتقد است برداشت چنین تنگ‌نظرانه از بازار اقتصادی از نفع شخصی منجر شده است. در چارچوب این برداشت نفع شخصی به معنای خودخواهی کوتاه‌بینانه است. اقتصاد بازار به هرگونه اقتصادی که بخش اعظم ابزارِ ثروت‌های تولیدی آن در دست بخش خصوصی باشد، گفته می‌شود.

به عبارتی مکانیزمی که هماهنگی ایجاد می‌کند بازار است. در چنین اقتصادی رقابت هست، انحصار هم هست چون مفهوم بازار مد نظر ماست؛ اما زمانی که به اقتصاد لِسِه فِر یا کاملا آزاد اشاره می‌کنیم اصطلاح اقتصاد بازاری محض را به کار می‌بریم.

مفهوم تازه‌ای از رقابت

هم‌اکنون که این مقاله را می‌خوانید، با رسیدن به کلمه رقابت شاید مفهومی چون مسابقه شخصی به ذهنتان خطور کند، مانند رقابت‌های ورزشی که نهایتا حاصلش برد یک تیم یا یک شخص است.

اما آشنایی با مفهوم اقتصادی رقابت شاید برایتان جالب باشد. در اقتصاد هر چه رقابت شدیدتر باشد، مشارکت‌کنندگان کمتر رقیب هم هستند. یعنی در اینجا، رقابتی به معنای مسابقه وجود ندارد.

بگذارید با مثالی بحث را پیش ببریم. زمانی که تعداد زیادی تولیدکننده اتومبیل در بازار به فعالیت می‌پردازند به معنای آن است که رقابت شدید است، هیچ تولیدکننده‌ای احساس نمی‌کند که از رقابت تولیدکنندگان دیگر تحت‌فشار است. درچنین شرایطی جنگ قیمتی (و مباحث این‌چنین که در تئوری بازی‌ها وجود دارد) پیش نخواهد آمد.

حال همین بازار را با دو تولیدکننده در نظر بگیرید، در این حالت هر تولیدکننده خود را تحت فشار زیادی از جانب رقیب می‌بیند و همواره تلاش می‌کند با ترفندهای مختلف سهم بیشتری از بازار را نصیب خود کند. همان‌طور که مشاهده کردید رقابت معنای متفاوتی در ادبیات اقتصادی پیدا می‌کند. حد اعلای رقابت، رقابت کامل است.

محبت چون تمام افتد، رقابت از میان خیزد

همان‌طور که از ابتدای مقاله گفته شد، بازار رقابت کامل ایده‌آل‌ترین حالتی است که در آن نیروهای عرضه و تقاضا با یکدیگر در تعادل هستند و اضافه رفاه اجتماعی در بالاترین حد خود است.

(مفهوم اضافه رفاه اجتماعی در مقاله تجارت‌بین‌الملل توضیح داده شده است.)

آنچه اقتصاددانان از رقابت منظورشان است با چیزی که در دنیای کسب‌وکار و کوچه و بازار وجود دارد متفاوت است. ساختار رقابت کامل به وضعیتی گفته می‌شود که آن‌قدر تعداد تولیدکنندگان و مصرف­کنندگان در بازار زیاد است که هیچ‌کدام قدرت تغییر قیمت را ندارند به عبارتی قیمت پذیر هستند نه قیمت‌گذار.

به طور مثال اگر یکی از بنگاه‌ها تصمیم بگیرد قیمت بالاتری را برای کالایی که عرضه می‌کند در نظر بگیرد، به طور خودکار از چرخه بازار خارج می‌شود، چراکه قدرت تغییر قیمت تثبیت‌شده در بازار را ندارد.

در اقتصاد هر چه رقابت شدیدتر باشد، مشارکت‌کنندگان کمتر رقیب هم هستند.

این داستان برای خریداران نیز صادق است. خریداران قدرت تاثیرگذاری بر روی قیمت‌ها را ندارند. در چارچوب زمانی بلندمدت و کوتاه‌مدت هر بنگاه فردی تنها تعدیل‌کننده مقدار است.

یکی از نکات جالب‌توجه در بازار رقابت کامل که باز هم مفهوم کلیشه‌ای رقابت را در ذهنتان قلقلک می‌دهد، این است که در این بازار تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان بدون در نظر گرفتن رفتار سایر عوامل اقتصادی، تنها از طریق بهینه‌یابی تصمیم‌گیری می‌کنند. چیزی که در این بازار نقش کلیدی را بازی می‌کند بازار و علامت‌های آن است.

رقابت کامل در گرو چهار شرط

شروطی که بر رقابت کامل حاکم است باعث می‌شود که تحقق آن دور از باور شود. اقتصاددانانِ زیادی به نقد این بازار پرداخته‌اند و نظریه‌های جدید بازار شرایط متفاوتی را برای آن در نظر گرفته است.

چیزی که در تمامی علوم به عقیده من نقش کلیدی را ایفا می‌کند، مطالعه روند تاریخی و سیر تکامل آن علم است. شما بدون دانستن نظریه کلاسیک‌ها، کینزین‌ها، مانتریسم‌ها و… نمی‌توانید به نقد آن‌ها بپردازید، به نظریاتشان حمله کنید و نظریه جدیدی ارائه کنید، لذا لازم می‌دانم شروط حاکم بر بازار رقابت کامل را بیان کنم.

شرط اول

تمامی محصولات بنگاه‌ها و فروشندگان باید همگن باشند. این شرط به ما اطمینان می‌دهد که تا وقتی قیمت محصول یکسان است، خریدار انگیزه‌ای برای تبعیض قائل شدن و خرید از یک بنگاه خاص ندارد؛ یعنی شما باید تعاریف عام مبنی بر چشم‌و‌هم‌چشمی و رقابت بین بنگاه‌ها را کنار بگذارید. در این بازار بنگاه‌ها سعی نمی‌کنند که با تبلیغات، بسته‌بندی، سبک، مد و سایر ترفندها مشتریان را از یک بنگاه روگردان و به سمت بنگاه خود بکشند.

شرط دوم‌

در رقابت کامل فروشندگان و خریداران نسبت به کل بازار کوچک هستند. این شرط مربوط به همان قیمت‌پذیر بودن خریداران و فروشندگان می‌شود. البته نکته‌ای که وجود دارد، این است که اگر همه بنگاه‌ها به یک‌باره اقدام به تغییر قیمت کنند، قطعا قیمت بازار تغییر خواهد کرد؛ اما تلاش آن‌ها به تنهایی موفقیت‌آمیز نخواهد بود. نتیجه تنها حذف آن بنگاه و یا بازگشتش به قیمت قبلی است.

بازار رقابت کامل

در بازار رقابت کامل فروشنده قیمت را تعیین نمی‌کند.

شرط سوم

منابع کاملا قابل انتقال هستند و هیچ مانعی برای ورود و خروج به صنعت و بازار وجود ندارد. این به آن معناست که به طور مثال نیروی کار به راحتی بتواند از منطقه­ای به منطقه دیگر برود و یا شغلش را به راحتی تغییر دهد. مواد اولیه نباید در انحصار کسی باشد و انحصارگر توانایی اعمال قدرت در بازار را داشته باشد. ورودوخروج آزادانه به صنعت نهایتا بازار رقابت کامل را به نقطه سود صفر سوق می‌دهد.

شرط آخر

مصرف‌کنندگان، عرضه‌کنندگان و صاحبان منابع، به طور کلی هر نیروی اقتصادی که در این بازار ایفا نقش می‌کند، اطلاعات کامل از آمارهای اقتصادی و تکنولوژیکی دارد. این شاید در دنیای امروز، دور از دسترس‌ترین شرط باشد، چرا که همواره شاهد ریسک و حتی نا اطمینانی در اقتصادهای مختلف هستیم. تحقق این شرط منوط به این است که تصمیم‌سازان اقتصادی اطلاعات کاملی از همه قیمت‌ها در اختیارشان باشد، همچنین باید دانش دقیقی از آینده و گذشته و حال داشته باشند.

رقابت کامل در بلندمدت

هر چه که یک بازار از این شروط فاصله بگیرد. قاعدتا از فضای حاکم بر یک بازار رقابت کامل دور می‌شود. یکی از پرسش‌های متداول این است که تعداد بنگاه‌ها چقدر باید باشد که بگوییم بازار رقابت کامل است؟ عدد مشخصی را نمی‌توان گفت. اما نکته محوری این است که رقابت مجال اعمال قدرت شخصی را به هیچ‌کدام از عوامل بازار ندهد.

البته اثبات‌شده است که هرچه کشش عرضه و تقاضای صنعت در مورد یک کالا بیشتر باشد، شرط رقابت غیرشخصی با حضور تعداد کمتری بنگاه محقق می‌شود. در رقابت کامل بنگاه­ها تا جایی تولید می‌کنند که سودشان حداکثر شود. به عبارتی تولید تا جایی پیش می‌رود که درآمدِ آخرین واحدِ اضافیِ تولید با هزینه مربوط به آن واحد برابر شود. (p = mc)

بازار رقابت کامل

در بازار رقابت کامل محصولات هیچ فرقی با هم ندارند.

همچنین در نقطه بهینه منحنی هزینه نهایی بلندمدت باید صعودی باشد. قیمت تعادلی نباید از حداقل منحنی هزینه متوسط بلندمدت کمتر باشد (p > minLAC)، به عبارتی سود اقتصادی در افق بلندمدت بنگاه باید نامنفی باشد.

البته لازم به ذکر است در چارچوب بلندمدت صنعت، به علت ورود و خروج آزاد، سود اقتصادی بنگاه‌ها به سمت صفر میل می‌کند. تمامی این شرایط به‌وسیله نمودارها و روابط ریاضی قابل‌اثبات است.

رقابت کامل زیر تیغ جراحی

بازار رقابت کامل به دلایل مختلفی که تا به اینجا متوجه آن‌ها شده‌اید، مورد انتقاد قرار گرفت. شومپیتر از جمله کسانی بود که به رقابت کامل ایراداتی گرفت. به طور کلی شومپیتر معتقد بود که برای داشتن تحلیل واقع بینانه از رقابت باید تمرکز از این مسئله که اقتصاد چگونه منابع را به طور کارا تخصیص می‌دهد، برداشته‌شده و معطوف مسئله تخریب خلاق (اقتصاد چگونه منابع را خلق و تخریب می‌کند) شود.

نظریه ژومپیتر بسیار آوانگارد بود و تعاریف را دستخوش تغییراتی کرد که مطالعه درباره آن خالی از لطف نیست. مکتب اتریشی نیز از جراحان موجود در کنارِ میزِ جراحی رقابت کامل بود و آن را به تیغ نقد کشید. نظریه‌های جدید بازار به‌خودی‌خود مطالب گسترده‌ای هستند که باید جداگانه بررسی و تحلیل شوند؛ اما تمامی این‌ها دلیلی بر مطالعه نکردن بازار رقابت کامل نمی‌شود. چرا که در بسیاری از موارد نظریات این بازار بسیار کارگشا و کاربردی خواهد بود.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.

  • ناشناس

    اگر برای بازار رقابت کامل مثال هم میزدید خیلی بهتر بود