کد مطلب: ۶۳۷۶۸۶

«شورش نان» نزدیک است؟/ روسیه اقتصاد جهان را به کدام سمت می‌برد؟

«شورش نان» نزدیک است؟/ روسیه اقتصاد جهان را به کدام سمت می‌برد؟

تبعات جنگ اوکراین به دیگر نقاط جهان هم رسیده است. اما این تبعات (مثلا شورش‌های نان) در کدام کشورها رخ می‌دهند؟ جنگ در اوکراین از همین حالا فرسایشی شده و نشانه‌های این فرسایش هم قابل مشاهده هستند: روس‌ها به بمبارانِ کور اهداف غیرنظامی (نظیر بیمارستان‌ها) روی آورده‌اند؛ خبری از پیشروی قوای روس در خاک اوکراین

تبعات جنگ اوکراین به دیگر نقاط جهان هم رسیده است. اما این تبعات (مثلا شورش‌های نان) در کدام کشورها رخ می‌دهند؟ جنگ در اوکراین از همین حالا فرسایشی شده و نشانه‌های این فرسایش هم قابل مشاهده هستند: روس‌ها به بمبارانِ کور اهداف غیرنظامی (نظیر بیمارستان‌ها) روی آورده‌اند؛ خبری از پیشروی قوای روس در خاک اوکراین مخابره نمی‌شود و درخواست‌های مصالحه دیپلماتیک از سوی روسیه و اوکراین بالا گرفته است.

به گزارش تجارت‌نیوز ، اگر هر یک از طرفین پیشرفتی می‌داشت، بعید بود حرف از مذاکره و مصالحه به میان بیاید. مذاکره زمانی رخ می‌دهد که در میدان نبردِ نظامی نتوان کاری کرد. از طرفی، آمریکا و «ناتو» فعلا ارسال جنگنده نظامی به اوکراین را رد کرده‌اند و درخواست پذیرشِ اوکراین در اتحادیه اروپا هم رد شده است. اگر اوضاع خراب بود، این دو روند دقیقا برعکس طی می‌شدند.

اما در مورد روزهای آینده و اتفاقاتی که ممکن است در راه باشند چه می‌دانیم؟ پیش‌بینی کردن کار دشواری است و عمده پیش‌بینی‌هایی که محقق نمی‌شوند، بعدها سوژه تمسخر خواهند بود. با این همه، مشابهت‌سازی‌های تاریخی و استفاده از اعداد و ارقام، دست‌مان را برای گمانه‌زنی تا حدی باز می‌گذارند. پیش‌بینی‌های زیر هم بر این مدار هستند.
اقتصاد جهانی در بحران: انقلاب‌ها در راه هستند.

فارغ از هزینه تاسف‌بارِ انسانی و بشری، تا همین‌جا هم هزینه جنگ برای اقتصاد جهانی ورای تصور بوده است. قیمت گندم در سراسر جهان بالا رفته و مثلا در ترکیه (که همین حالا درگیر بحران اقتصادی است) پیش‌بینی شده قیمت نان از حدود ۳ لیر به ۲۰ تا ۳۰ لیر برسد.

آخرین باری که جهان چنین افزایش قیمتی در مورد مواد غذایی را شاهد بود، «بهار عربی» به وقوع پیوست که ثمره‌اش تغییر حکومت‌ها در تونس و مصر، جنگ داخلی در سوریه و یمن و بروز آشوب در عربستان و بحرین بود. پیش‌بینی می‌شود این بار هم اتفاقاتی مشابه، به ویژه در کشورهای آفریقایی و شاید لبنان، عراق، باز هم در مصر و حتی در ترکیه به وقوع بپیوندد.

در ایران چنین اتفاقاتی بعید است، هرچند افزایش قیمت مواد غذایی محسوس خواهد بود. دلیل هم این است که دست دولت سیزدهم با افزایش درآمدها، برای هزینه‌کردن و یارانه‌دادن (چه به صنایع و چه به مردم) بازتر شده است.

اروپاا

روسیه تهدید کرده بود که اگر تحریم نفتی شود، گاز را به رویِ آلمان می‌بندد

اروپایی‌ها از سرما یخ می‌زنند؟

در حوزه انرژی هم وضعیت در همین حد ناگوار است، اما دست‌کم صحبت از گرسنه‌ماندن مردم در میان نیست. آمریکا و بریتانیا واردات نفت و گاز از روسیه را تحریم کردند و البته کشورهای اروپایی به آنها نپیوستند. این دو، در مجموع کمتر از ۲۰ درصد از نفت صادراتیِ روسیه را می‌خریدند. بنابراین، همین ضربه هم به پیکره صنعت انرژی روسیه بسیار سنگین بوده است.

روسیه تهدید کرده بود که اگر تحریم نفتی شود، گاز را به رویِ آلمان می‌بندد، اما تاکنون که تصمیمش را اجرایی نکرده است. از طرفی، خروجِ دسته‌جمعی شرکت‌های نفتی از بازار روسیه، آینده صادرات انرژی روسیه را از امروزش تیره‌تر می‌کند.

یک دو جین شرکت نفتی و گازی (از «شل» و «بی‌پی» گرفته تا «انی» و «اکسون‌موبیل») بازار روسیه را ترک کرده ‌ند. قیمت نفت هم هر روز رکورد می‌شکند و صحبت (یا تهدید) نفت ۳۰۰ دلاری از سوی روس‌ها هم به میان آمده است.

اروپایی‌ها قربانی اصلی هستند و اگر روسیه شیر گاز را ببندد، دست‌کم ۷۰ میلیارد مترمکعب در سال، گاز کم می‌آورند. البته دودِ ماجرا به چشم چین، هند، ژاپن، کره‌جنوبی و حتی ترکیه هم می‌رود، چرا که همگی واردکننده انرژی هستند. بنابراین، انتظار می‌رود اقتصاد کشورهای مورد اشاره در بالا، در کنار اقتصاد روسیه و اقتصاد کشورهای اروپایی، با کاهش رشد مواجه شود.

برندگانِ تحریم انرژی: ورقی که برگشت

کشورهایی مانند ایران، ونزوئلا، آذربایجان و اقتصادهای نفتی حاشیه خلیج فارس هم برندگان اصلی افزایش قیمت انرژی هستند. در مورد ایران، دولت و مجلس اصولگرا تا همین‌جا آن‌قدر اعتماد به نفس پیدا کرده‌اند که حداقل حقوق کارگران برای سال آینده را نزدیک به ۵۷ درصد افزایش داده‌اند. (اقدامی که قطعا تورم‌زا است.)

آمریکا هم برنده بعدی است و از قضا شاید برنده اصلی در بحران انرژی باشد. آمریکایی‌ها بزرگ‌ترین تولیدکننده کنونی نفت در جهان هستند و حالا می‌خواهند به اروپایی‌ها گاز مایع (LNG) هم صادر کنند. حجم درآمد مازاد آمریکا از این روند، می‌تواند ده‌ها میلیارد دلار باشد.

آیا «ناتو» ناچار به مداخله می‌شود؟

اما در جبهه‌های نبرد در خاک اوکراین هم وضعیت به همین اندازه نامشخص است. روس‌ها به طور مشخص توان پیش‌روی در خاک اوکراین را ندارند و سیل تسلیحات ضدزره و ورود حدود ۲۰ هزار جنگجوی خارجی به جبهه اوکراین هم دست اوکراینی‌ها را نسبت به قبل بازترکرده است.

در این میان، خبرهایی به گوش می‌رسد که شاید روس‌ها (اگر در اوکراین پیروز شوند) در آنجا متوقف نشوند. هدف بعدی ممکن است «مولداوی» باشد که عضو «ناتو» یا «اتحادیه» اروپا نیست. «ترانس‌نیستریا» (Transnistria)، کشوری با ۳۵۰ هزار نفر جمعیت که تقریبا هیچ‌کس آن را به رسمیت نمی‌شناسد هم در مسیر پیش‌رویِ روس‌ها قرار دارد.

اگر روسیه در اوکراین متوقف نشود، احتمال مداخله «ناتو» بالا می‌گیرد و می‌توان به گزینه‌های بعیدی مانند حمله «ناتو» به «بلاروس»، متحد روسیه هم فکر کرد. اما این سناریوها واقعا آخرالزمانی هستند و اگر کار آنجا برسد، آتش جنگ می‌تواند تمام جهان را در بر بگیرد.

آیا چین هم به «پوتین» پشت می‌کند؟

اما یکی دیگر از مهم‌ترین متغیرهایی که شاید بتواند ورق بازی در اوکراین را برگرداند، واکنش‌های محتمل از سوی چین است. چین تا اینجا موضعی نامشخص گرفته، اما واضح است که از اقدامات روسیه خشنود هم نیست. (روزنامه‌های آمریکایی گزارش داده بودند که «شی جی پینگ» از «ولادیمیر پوتین» خواسته بود تا پایان بازی‌های المپیک زمستانی در چین، به اوکراین حمله نکند.)

چین نمی‌تواند واردات انرژی از روسیه را قطع کند، به خصوص که دقیقا پیش از آغاز جنگ، یک قرارداد جدید واردات گاز از روسیه را هم امضا کرده است. با این همه، موجِ سنگین تحریم‌ها علیه اقتصاد روسیه، جدا از دولت‌ها به شرکت‌ها هم رسیده و این کار را برای چینی‌ها هم دشوار خواهد کرد.

و روسیه

چین نمی‌تواند واردات انرژی از روسیه را قطع کند، به خصوص که یک قرارداد جدید واردات گاز از روسیه را امضا کرده

سلاح «تحریم اقتصادی» به روزرسانی می‌شود؟

همین چند روز پیش، کارزارهای اینترنتی برای تحریم شرکت‌هایی مانند «کوکاکولا» (که هنوز از بازار روسیه خارج نشده بودند) به راه افتاد و این شرکت در نهایت اعلام کرد که روسیه را تحریم می‌کند.

این روند، یک بدعت تقریبا بی‌سابقه است. در مورد ایران، شرکت‌های خارجیِ زیادی در بازار ایران حضور نداشتند که خروج آنها سر و صدایی به پا کند، اما مثلا «مک‌دونالد» حدود ۸۵۰ شعبه در روسیه داشته و تعطیلی این شعبه‌ها یعنی بیکاری چند هزار نفر.

این روند (یا مشابه آن) می‌تواند گریبان چین را هم بگیرد و به همین دلیل، احتمالا چینی‌ها حمله به «تایوان» را سنجیده‌تر از قبل بررسی خواهند کرد. علاوه بر این، زمانی که گرد و غبار تحریم‌های کنونی علیه روسیه بخوابد، آمریکا ممکن است به مرحله «تحریم‌های ثانویه» برسد، یعنی همان کاری که با ایران کرد.

منظور از «تحریم‌های ثانویه»، تحریم‌کردنِ کشورها یا شرکت‌هایی است که با کشور تحریم‌شده همکاری می‌کنند. در اینجا، آمریکا و اروپا می‌توانند شرکت‌های چینی (مثلا «هوآوی») را به دلیل عدم قطع همکاری با روسیه، تحریم کنند.

شرکتی که به دنبال مشتری و درآمد باشد، نمی‌تواند بازار آمریکا و اروپا (و احتمالا ژاپن، استرالیا، کانادا و کره‌جنوبی) را نادیده بگیرد و ناچار به تبعیت از این «تحریم‌های ثانویه» خواهد بود. بنابراین، برخلاف بسیاری از پیش‌بینی‌ها، سلاح تحریم‌های اقتصادی احتمالا پس از این برنده‌تر خواهد شد.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.

  • ناشناس

    «حداقل حقوق کارگران برای سال آینده را نزدیک به ۵۷ درصد افزایش داده‌اند. (اقدامی که قطعا تورم‌زا است.)»
    بیان مکرر این جملات از سوی نظریه پردازان ( شکم سیر) که افزایش حقوق کارگران تورم زا ست!!!! به نوعی دل آدمی را بدرد می آورد ، از اینکه می بیند به اصطااح روشنفکران ، باسوادان! و نظریه پردازان ، با چنین دانشی جامعه را به کدامین سمت و سو راهنمایی می کنند ؟ قابل عرض به این نظریه پرداز اینکه ، برادر با سواد ، مگر غیر این است که این افزایش حقوق تنها کفاف خورد و خوراک و تا حدودی پوشاک و بهداشت را می دهد؟ آیا در کتب دانشگاهی جنابعالی نوشته سیر کردن شکم تورم زاست؟ یا صرف ثروت های بادآورده که تقاضای انواع و اقسام مواد اولیه و تولیدات ، از خانه گرفته تا اتومبیل و انواع پوشاک و جواهرات و…. ؟ شاید شما متوقع هستید برای مقابله با تورم کارگران و حقوق بگیران که کمترین انباشت پولی را دارند ، روی یک وعده غذا خورده و با البسه پاره و پای برهنه به خیابان بیایند ، تا که خدای ناکرده تورم نشود و انواع کالاهای لوکس و تجملی و اعیان نشینی دچار گرانی نشود؟ آنچه جنابعالی در میان کتاب ها و نظریه پردازی ها آموخته اید ، قشر حقوق بگیر در تجربه و عمل آموخته و به چشم دیده اند ، آیا بهتر نیست با یافتن استادی با سواد و آگاه کمی سعی در آموختن کنید؟ شاید با دانستن معنای پول و صفات ذاتی آن ، در زمان اختراع بتوان به علل تورم تا حدودی دست یافت ، بیشینه پول و تولید کننده آن کیست؟ ما که نه پول تولید می کنیم و نه حساب هایمان از آن لبریز است که به کمک آن تعادل عرضه و تقاضا را برهم بزنیم , آیا یکی از دلایل تورم عدم تناسب عرضه و تقاضا نیست؟ آیا قدرت متمرکز پولی عاملی از تورم نیست؟ آیا عدم ارتباطات مروادات اقتصادی عاملی دیگر از عدم تعادل عرضه و تقاضا نیست؟ و هزاران مورد دیگر ، انگاری حاصل همه تحصیل دانش جنابعالی و امثالهم فقط یک چیز است ، افزایش حقوق و دستمزد عامل تورم است!! کاهش ارزش پول ملی در مقابل سایر ارزها ، تورم زا نیست؟ انگاری در جهان ضعیف کشی باب شده و این موضوع به نظریات به ظاهر علمی هم سرایت کرده ، که همه مشکلات را در دستمزد و حقوق می دانید! نه ، اینگونه نیست که جنابعالی می گویید ، کمی مطالعه و تامل و تفکر بد نیست ،

    • ناشناس

      احسنت به شما، بله متاسفانه اکثریت وقتی نمی توانند مسئله را حل کنند صورت مسئله را پاک می کنند. مسئله اصلی در بروز تورمی کمرشکن در 3 سال گذشته شاهد آن بوده ایم کاهش ارزش ریال در مقابل ارزهای خارجی مثل دلار بوده است، چه بسا اینکه افزایش حقوق کارگران و کارمندان طی این سال ها کمترین میزان خود در سال های گذشته را تجربه کرده است؛ پس باید به جناب نویسنده و امثالهم گوشزد کرد که افزایش قیمت مواد اولیه کارخانه ها به دنبال افزایش قیمت دلار عامل تورم بوده است نه افزایش ناچیز حقوق کارگرانی که سهم حقوق آنها در هزینه های تولید تنها 8 درصد است!!!!!

  • ناشناس

    قطعا اگر بحران غذا اتفاق بیوفته شاهد سیل مهاجرت خواهیم بود به سمت اروپا و آمریکا که این خودش میتونه زمینه ساز بحران های دیگه و بیشتر بشه .