ساده و مُسری: دو راز ساده برای وایرال شدن
در حال حاضر ما از بسیاری کالاها استفاده میکنیم که میدانیم لزوما بهترین گزینهها نیستند، فقط در دسترس هستند و از طرف دیگران توصیهشدهاند. چه چیزی باعث میشود تا فیلمی مانند “تگزاس 2” فروش بیشتری از فیلمی مثل “سرخپوست” داشته باشد؟ شاید از لحاظ کیفی نتوانیم تعیین کنیم که کدام فیلم بهتر از دیگری است،
در حال حاضر ما از بسیاری کالاها استفاده میکنیم که میدانیم لزوما بهترین گزینهها نیستند، فقط در دسترس هستند و از طرف دیگران توصیهشدهاند. چه چیزی باعث میشود تا فیلمی مانند "تگزاس 2" فروش بیشتری از فیلمی مثل "سرخپوست" داشته باشد؟ شاید از لحاظ کیفی نتوانیم تعیین کنیم که کدام فیلم بهتر از دیگری است، اما یک فیلم در یک بازار مشابه و یک زمان مشخص به فروش 22 میلیارد تومانی میرسد و دیگری نمیتواند فروش 13 میلیاردی را پشت سر بگذارد.
لزوما کیفیت موفقیت را تضمین نمیکند . عوامل دیگری نیز بر موفقیت با عدم موفقیت یک محصول تاثیر گذارند. در ادامه این مقاله با بررسی چند نمونه موفق، عاملهای تاثیرگذار بر شناخته شدن و بهاصطلاح "وایرال" شدن را شناسایی خواهیم کرد.
آنهایی که وایرال شدهاند
در قدم اول دو سوال اساسی در رابطه با وایرال شدن مطرح میشود:
- راز ساخت محصولاتی که مردم دوست دارند چیست؟ یعنی چگونه باید یک کتاب یا فیلم یا مقالهای را بسازیم که مردم به سمت آن جذب شوند؟
- چرا تعداد زیادی از محصولات در یک بازار شکست میخورند؛ اما کالایی مشابه بهطور ناگهانی محبوب میشود و بازخوردهای زیادی دریافت میکند؟
این دو سوال باوجود مرتبط بودن، متفاوتاند. کالاها و مدهای هر دوره در طول زمان تغییر میکند، اما ساختار ذهن انسان همواره ثابت میماند. در چنین شرایطی تنها بررسی خود محصول یا محتوا کافی نیست تا علت موفقیت آن را درک کنیم. زیرا همانطور که اشاره شد، اکثر اوقات محبوبترین محصولات لزوما از دیدگاه همه بهترین شناخته نمیشوند. آنها در همهجا محبوبترین هستند چون به معنای واقعی کلمه در دسترس همه قرار دارند.
دو مثالی که در ادامه برای شما توضیح خواهیم داد از لحاظ زمانی و حتی از لحاظ کاربردی با یکدیگر متفاوتاند، اما مفاهیم اصلی که باعث محبوبیت و شناخته شدن آنها شده یکسان است.
مثال اول :چرا اینستاگرام؟
همه ما اینستاگرام را میشناسیم، اما شاید داستان شروع آن را نشنیده باشید. اینستاگرام، مانند بسیاری از نرمافزارهای موجود، این امکان را برای کاربرانش فراهم میکرد تا بتوانند بر روی عکسهای خود فیلتر اعمال کنند و عکسهای خودشان رو به اشتراک بگذارند. در زمان شروع به کار اینستاگرام و حتی بعدازآن هزاران برنامه منتشر شدند که تمام این قابلیتها را برای کاربران فراهم میکردند، تعدادی از آنها حتی امکانات بیشتری نسبت به اینستاگرام ارائه میدادند.
پس چرا اینستاگرام جایگزین تمامی اپلیکیشنهای مشابه خود شد؟ این اتفاق دو دلیل داشت. دلیل اول را شاید خودتان متوجه شده باشید: طراحی اپلیکیشن در نوع خود عالی بود. استفاده از آن برای همه ساده بود و مردم عادی بدون نیاز به دانستن کوچکترین اطلاعاتی از ویرایش عکس، میتوانستند بر روی عکسهای خود فیلتر گذاشته و آنها را به اشتراک بگذارند.
اولین نسخه اینستاگرام بسیار ساده و قابل فهم بود
اما دلیل دوم (و احتمالا اصلی) موفقیت و وایرال شدن اینستاگرام را کمتر کسی میداند. موفقیت اینستاگرام به نحوه ی انتشارش نیز وابسته بود. قبل از اینکه در اکتبر 2010 اینستاگرام به طور رسمی در دسترس عموم قرار بگیرد، سازندگان نسخههای اولیه اپلیکیشن را به افراد مهم و تاثیر گذار سیلیکون ولی معرفی کردند.
برای مثال جک دورسی، یکی از موسسان توییتر، عکسهای خود را با اینستاگرام ویرایش کرده و با میلیونها دنبال کننده خود در توییتر به اشتراک گذاشت. این سیاست هوشمندانه باعث شد تا اینستاگرام تنها در روز انتشار خود 25 هزار بار دانلود شود و لیست محبوبترینهای اپاستور (App Store) را فتح کند.
مثال دوم: محبوبترین آهنگ قرن 19
میلیونها خانواده در سرتاسر دنیا نسخهای از لالایی یوهان برامس به نام "Wiegenlied" را برای کودکان خود زمزمه کردهاند. این آهنگ یکی از معروفترین ملودیهایی است که در نیمکره غربی دنیا وجود دارد. ازآنجاییکه یک لالایی معمولا هر شب توسط والدین برای کودکان خوانده میشود، بسیار محتمل است که لالایی برامس یکی از مشهورترین و شنیدهشدهترین موسیقیهای دنیا باشد.
بسیار محتمل است که لالایی برامس یکی از مشهورترین و شنیدهشدهترین موسیقیهای دنیا باشد.
در قرن نوزدهم، موسیقی تنها در سالنهای کنسرت شنیده میشد. برای اینکه تصور بهتری از آن زمان داشته باشید یک مثال میزنم: سمفونی نهم بتهوون برای اولین بار در سال 1824 در وین اجرا شد، اما اولین اجرا در نیویورک در سال 1846 صورت گرفت و ساکنان شهر بوستون نیز برای شنیدن سمفونی نهم بتهوون برای اولین بار باید 9 سال دیگر صبر میکردند. چنین وضعیتی مثل این میماند که شما تازه میتوانستید در سال 2019 فیلم تایتانیک را برای اولین بار ببینید!
پس دلیل شهرت و گستردگی موسیقی برامس در چنین شرایطی چه بود؟ مانند مثال قبلی چنین موفقیتی دو دلیل داشت.
- دلیل اول: ساده و آشنا بودن
برامس برای خلق آثار خود از ترکیب کردن ژانرهای مختلف موسیقی استفاده میکرد. علاوه بر آن ازآنجاییکه او تمام قاره اروپا را سفر کرده بود، از موسیقیهای محلی کشورهای مختلف الهام میگرفت و مجموع این عوامل سبب شد تا ملودی برامس برای تمام کسانی که آن را برای اولین بار میشنیدند حس آشنا بودن را در عین تازگی ایجاد کند.
در گذشته موسیقی تنها به سالنهای کنسرت محدود میشد.
- دلیل دوم: مهاجرت آلمانها به ایالاتمتحده
در سالهای 1870 تا 1880، هنگامی که برامس در نقطه اوج حرفهای خود بود، اروپای مرکزی دچار جنگ و بینظمی شد. در این هنگام مهاجرت آلمانیها به آمریکا به حداکثر خود رسیده بود. در بین سالهای 1870 تا 1890 آمریکا بیشتر از کل دوران قرن بیستم، از آلمان مهاجر پذیرفت. و در این حین لالایی برامس به یک فرصت فوقالعاده دست پیدا کرد تا از میان اروپا عبور کرده و به گوش آمریکاییها برسد.
چه درسهایی از این دو مثال برای وایرال کردن محتواهای خود میتوانیم بگیریم؟
درس اول: محتوا باید برای مخاطب آشنایی داشته باشد
اگر کمی به هر دو مثال دقت کنیم، متوجه میشویم که شرط اول و لازم برای گسترش پیدا کردن، سادگی و آشنایی است. مخاطب باید بتواند در برخورد اول با محصول یا محتوای ما ارتباط برقرار کند. لالایی برامس یک اثر جدید بود، اما درعینحال به طرز شگفتآوری برای شنوندگانش آشنا به نظر میرسید. اینستاگرام، خصوصا در ابتدای کار خود، اپلیکیشن بسیار سادهای داشت و هرکسی بهراحتی نحوه کار با آن را متوجه میشد.
جنگ ستارگان، اونجرز و فیلمهای دنیای سینمایی مارول همگی دنباله فیلمهای قبلی هستند و در نتیجه، آشنا برای مخاطبانشان.
یک مثال دیگر میتواند پرفروشترین فیلمهای هالیوود باشد، جنگ ستارگان، اونجرز و فیلمهای دنیای سینمایی مارول همگی دنباله فیلمهای قبلی هستند و در نتیجه، آشنا برای مخاطبانشان.
شما اگر فوقالعادهترین و پیشرفتهترین محصول را هم عرضه کنید، اگر کاربران شما نحوه کار با آن را متوجه نشوند و یا با آن ارتباط برقرار نکنند، هیچگاه محصول شما را به دیگران معرفی نخواهند کرد.
درس دوم: محتوا باید قابلیت انتقال داشته باشد
در اینجا منظور از قابلیت انتقال، ایجاد زمینه شناخته شدن و گسترش پیدا کردن است. در مثال اینستاگرام، موسسان آن توانستند با بهرهگیری از ارتباطات ارزشمند خود که در سیلیکون ولی به دست آورده بودند، سرویس خود را به همه نشان بدهند. مطمئنا اگر جک دورسی توییت عکس اینستاگرام را منتشر نمیکرد، هیچکسی از این اپلیکیشن در روز انتشار آن با خبر نمیشد و قطعا به تعداد 25 هزار دانلود دست پیدا نمیکرد.
یا در مثال لالایی برامس، اگر جنگ و درگیریهای مرکز اروپا هیچگاه رخ نمیداد، مهاجرتی از آلمان به ایالاتمتحده صورت نمیگرفت، و موسیقی برامس در بهترین حالت تبدیل به یک موسیقی مخصوص به فرهنگ آلمانها میشد.
بسیاری اوقات محصولات و محتواهای خوب در میان شلوغیها و سردرگمیهای امروزه نادیده گرفته میشوند. تنها به دلیل اینکه در توجه اکثریت قرار نمیگیرند. این نکته نشان میدهد که هرچقدر هم محصول شما کاربردی و حتی استفاده از آن آسان باشد، اگر شما آن را در معرض دید قرار ندهید، همواره با خطر شکست مواجه هستید.
دستورالعمل وایرال شدن یا راهنمای پیشگیری از سقوط؟
اگر بخواهیم نگاه کلی داشته باشیم، متوجه میشویم که در دنیای فعلی توجه جوامع در حال منعطف شدن از محتواها و محصولات کم تعداد، بزرگ و مرکزی (مانند سینما رفتن میلیونها مردم در هر هفته) به محتواهای پرتکرار، کوچک و اجتماعی (میلیاردها نفر که هرروزه وقت خود را صرف شبکههای اجتماعی در گوشیهای خود میکنند) است. اما تاریخ نشان داده است دو اصلی که قبلا به آن اشاره کردیم همواره ثابت مانده و در خصوص محتواهای وایرال و محبوب صدق میکند.
پس رعایت این دو نکته لزوما محصول یا محتوای شما را وایرال نمیکند، اما دقت در این نکات میتواند به شما کمک کند تا در مسیر شناختهشدن یا وایرالشدن قرار بگیرید.
نظرات