مالی رفتاری در رفتارهای مالی
مالی رفتاری حوزهای از تحقیقات مالی است که به بررسی تأثیرات روانی بر تصمیمات سرمایهگذاران میپردازد. تصمیمگیری فرایندی پیچیده است که به تجزیهوتحلیل عوامل مختلف وابسته است. این عوامل به عوامل فردی و فنی تقسیم میشوند. در مواردی تصمیمات احساسی ما میتواند منجر به ضرر بشوند. اهمیت این موضوع تا جایی است که بسیاری از
مالی رفتاری حوزهای از تحقیقات مالی است که به بررسی تأثیرات روانی بر تصمیمات سرمایهگذاران میپردازد. تصمیمگیری فرایندی پیچیده است که به تجزیهوتحلیل عوامل مختلف وابسته است. این عوامل به عوامل فردی و فنی تقسیم میشوند. در مواردی تصمیمات احساسی ما میتواند منجر به ضرر بشوند. اهمیت این موضوع تا جایی است که بسیاری از متخصصان سرمایهگذاری توصیه میکنند که براساس شایعات موجود در بازار معامله نکنید. بلکه یک معامله درست و منطقی زمانی میسر میشود که با مطالعه دقیق و در نظر گرفتن سایر عوامل کلیدی همراه شود.
مدلهای سرمایهگذاری
تصمیمهای سرمایهگذاران تصمیمهایی فردی است و به سن، تحصیلات، درآمد، سبد سرمایهگذاری و غیره بستگی دارد. به طور همزمان تصمیمات سرمایهگذاری، بر اساس مدلهای پیچیدۀ مالی و مدل قیمتگذاری داراییهای مبتنی بر ریسک مانند CAPM یا Capital Asset Pricing Model به دست میآید.
در تئوریهای سنتی تأکید داشتند که سرمایهگذار به هنگام کاهش قیمت، تا جایی که مطلوبیتش حداکثر شود خرید کند و در زمان افزایش قیمت، بفروشد تا به حداکثر سود برسد. اما تصمیمگیری هرگز نباید با تاکید بر منابع شخصیتی و مدلهای پیچیده مالی بدون در نظر گرفتن عوامل محیطی و موقعیتی سرمایهگذار صورت گیرد.
در تئوریهای سنتی تأکید داشتند که سرمایهگذار به هنگام کاهش قیمت، تا جایی که مطلوبیتش حداکثر شود خرید کند و در زمان افزایش قیمت، بفروشد.
شناخت تعصبات روانی و خطاهای ذهنی مربوط به فرایند تصمیمگیری موجب سرمایهگذاری بهتر میشود. درک این مسائل برای طراحی یک استراتژی سرمایهگذاری مطلوب و رسیدن به اهداف سرمایهگذاری، ضروری است.
مالی رفتاری: میعادگاه علوم مالی و روانشناسی
ریسکپذیر و ریسکگریز بودن سرمایهگذاران تأثیر بسزایی در میزان و نحوه سرمایهگذاری آنها دارد. در این میان تفسیرهای غلط منجر به واکنشهای بیش از حد و یا کمتر از حد میشود.
مالی رفتاری به مطالعه چگونگی اشتباهات ذهنی و احساسی میپردازد. هدف مالی رفتاری دستیابی به بیشترین سود نسبت به سایر سرمایهگذاران است.
در تئوری مالی سنتی، استراتژیهای سرمایهگذاری بر اساس بازده و ریسک ارزیابی میشود. در مدل سنتی فرض میشود که تمام سرمایهگذاران عقلایی تصمیم میگیرند و فعالان بازار تفکر یکسان دارند. اما یک سرمایهگذار باید بداند که ریسک نه تنها با قیمت و بازده سرمایهگذاری در ارتباط است، بلکه به عوامل فردی نیز بستگی دارد. این عوامل میتواند در مسیر تفسیر و در برخی مواقع تفسیر غلط اطلاعات یک سرمایهگذار منعکس شود. بنابراین فرد با تصور این که از دیگران باهوشتر است، به نوسانات بازار واکنش نشان میدهد.
رفتار بازار تابع رفتار تعداد زیادی کنشگر است.
اطلاعاتی که به اشتباه تفسیر شوند بدون استفاده هستند. سرمایهگذاران به قضاوتهای خود تکیه میکنند و این قضاوتها باعث ایجاد نوسان در احساساتشان میشود. حاصل چیزی بیشتر از پشیمانی نیست.
انسانها لزوما منطقی تصمیمگیری نمیکنند. تصحیح الگوهای رفتار عقلایی پیشنیازِ موفقیت در بازار سهام است. اما باید این مطلب را نیز مد نظر قرار داد که این تئوریها براساس بازارهای کارا بنا شدهاند. درحالیکه میدانیم بازارها همیشه کارا نیستند. بنابراین نباید به هنگام سرمایهگذاری بیش از حد بر این تئوریها تکیه کرد.
درک ریسک سرمایهگذاری
درک ریسک توسط هر سرمایهگذار با سایر سرمایهگذاران متفاوت است. به طور کلی گفته میشود که مهمترین درجه ریسک مورد استفاده در ریسک و بازده تجارت، واریانس سرمایهگذاری است.
از دست دادن سرمایه ( Capital Loss )
برای تعدادی از سرمایهگذاران ریسک یعنی از دست دادن سرمایه یا کاهش ارزش پرتفو. طبیعی است که سرمایهگذارها از زیان بترسند.
پشیمانی ( Regret )
حسرت و پشیمانی یکی دیگر از ریسکهای درک شده توسط سرمایهگذاران است. پشیمانی، یعنی احساس ناامیدی نسبت به یک تصمیم بد. پشیمانی در زمینه سرمایهگذاری به واکنش احساسی سرمایهگذار در یک تصمیمگیری اشتباه اشاره دارد. در مقابلِ حسرت، سربلندی و خشنودی از یک انتخاب درست قرار میگیرد. احساس خوب ناشی از سربلندی و درد ناشی از پشیمانی برای درک تاثیرات رفتاری بر تصمیمهای سرمایهگذاری مهم است. ممکن است پشیمانی یک سرمایهگذار مربوط به شرایط زیر باشد:
- فروش سریع یک دارایی و مشاهده افزایش قیمتها و بالا ماندن آن بعد از فروش
- خرید خیلی دیر یک دارایی و افت شدید ارزش دارایی بعد از خرید
- افزایش ارزش داراییهایی که قبلا شخص مالک آنها بوده است اما امروز مالک آنها نیست.
جریان نقدی ( Cash Flow )
سرمایهگذاران به وجوه نقد به دست آمده از سرمایهگذاری به شکل بهره یا سود تقسیمشده نیاز دارند. کمبود جریان وجوه نقد حاصلشده از سرمایهگذاری ممکن است به دلیل کاهش سودآوری شرکت، یا کاهش سطح بهره موثر باشد. این عامل نیز به عنوان ریسک سرمایهگذاری شناخته میشود.
کسر از هدف ( Goal shortfall )
صاحبان سرمایه اهداف مالی خود را از طریق سرمایهگذاری به دست میآورند. این اهداف ممکن است کوتاهمدت، میانمدت و یا بلندمدت باشد. سرمایهگذار ممکن است علیرغم مثبت بودن بازده جریان وجوه نقدی قادر به رسیدن به اهداف خود نباشد. مثلا در بازار طلا سود کند، اما به دلیل رشد بازار مسکن، نتواند خانه مورد نظر خود را بخرد. این درک دیگری از ریسک از طرف سرمایهگذاران است.
ریسک عملکرد ( Performance risk )
بعید است که یک سرمایهگذار بتواند از یک الگوی سرمایهگذاری یکسان (که پیشتر نتیجه مثبت به همراه داشته است) به طور پیدرپی استفاده کند. بسیاری از سرمایهگذاران بر اساس عملکردشان در گذشته تصمیم میگیرند و اگر این عملکرد به خوبی گذشته نباشد ناامید میشوند.
چرخه زندگی سرمایهگذاران
جمعکردن
سالهای اولیه زندگی سرمایهگذاران صرف جمع کردن ثروت میشود. در این مرحله ارزش خالص داراییهای فرد در مقایسه با بدهیهای فرد معمولا کوچک است. او میتواند ریسک بالایی را به امید بازده بالا بپذیرد. به عبارتی سرمایهگذار در این سالها ریسکپذیرتر است. سرمایهگذار به سرمایهگذاریهای جسورانه (VC) علاقه نشان میدهد.
نگهداشتن
در طول مدت این دوره، معمولا سرمایهگذار شاغل است و درآمدش بیش از هزینههای او است. در اینجا او مایل است تا بین ریسک و رشد موجود در سبد سرمایهگذاری خود تعادل ایجاد کند. سرمایهگذار در این مرحله به سبدی متنوع با ریسک کم و بازدهی بالا (مثلا بر مبنای نظریه مدرن سبدگردانی MPT) علاقه دارد.
خرجکردن
در طول این مرحله سرمایهگذار به لحاظ مالی مستقل میشود و دیگر نیازی به حقوق و مستمری ندارد. او هزینههای زندگی خود را از طریق داراییهای انباشتهشده پوشش میدهد. به همین دلیل ممکن است به سرمایهگذاری در اوراق با درآمد ثابت یا ETFها جذب شود. اما گاهی سرمایهگذاران مسن تمایل دارند که با پذیرش ریسک، سبد سرمایهگذاری خود را برای درآمد بیشتر بازسازی کند. بخشیدن دارایی به فرزندان، دوستان یا موسسههای خیریه بخشی از رفتار سرمایهگذار در این سن است.
استراتژی مناسب با سن
هر مرحله از چرخه عمر سرمایهگذاران نقش حیاتی در انتخاب مورد مناسب سرمایهگذاری و تعیین استراتژی مناسب، با توجه به نیازها، اهداف و محدودیتهای خود دارد. برای مثال یک مرد جوان در 25 سالگی ممکن است بخواهد برای اهداف بلندمدت خود در سن بازنشستگی پول کافی ذخیره کند. یا اینکه در همان زمان برای اهداف کوتاهمدت خود مثلا خرید خانه یا خرید خودرو، پول جمع کند.
تصمیمگیری برای سرمایهگذاری
تصمیمگیری تحت ریسک مستقیما با نگرش تصمیمگیرنده (سرمایهگذار) نسبت به ریسک در ارتباط است. تصمیمگیرها با توجه به تمایلشان به ریسک و بازده و میزان آنها اقدام به معامله میکنند. یک تصمیم براساس یک ترکیب خاص از استراتژی و وضعیت غالب دولت در آن زمان اتخاذ میشود، خواه منجر به سود یا زیان شود.
تصمیمگیری تحت ریسک مستقیما با نگرش تصمیمگیرنده (سرمایهگذار) نسبت به ریسک در ارتباط است.
سرمایهگذار به عنوان تصمیمگیر هیچ کنترلی بر ماهیت غلبه دولت ندارد. یک تصمیمگیری به سطح دانش تصمیمگیرنده و همچنین ارزیابی نحوه تأثیرگذاری وضعیت آیند دولت بر هر استراتژی خاصی وابسته است.
عوامل موثر بر فرایند تصمیمگیری
الف) تصمیمگیری کلاسیک
تئوری مالی سنتی بیان میکند که سرمایهگذاران، عقلایی و منطقی تصمیم میگیرند. برخی از متخصصان بر این باورند که تصمیمگیری تحت ریسک و عدم اطمینان شامل سه فرض یعنی، ادغام داراییها، ریسکگریزی، و انتظارات منطقی است.
شرایط ریسکگریزی ( Risk aversion )
سرمایهگذار ریسکگریز کسی است که بین موقعیت کمریسک با بازده کمتر را به موقعیت پرریسک با بازده بیشتر ترجیح میدهد. اگر بازده دو مورد سرمایهگذاری برابر باشد، تمام مردم موقعیت کمریسکتر را انتخاب میکنند.
انتظارات عقلایی ( Rational expectations )
این فرض بر این استوار است که تمام انتظارات سرمایهگذاران منطقی تصور میشود و به درستی منعکسکننده تمام اطلاعاتی است که به طور یکنواخت در اختیار عموم قرار دارد. به عبارتی فرض میشود که اطلاعات تمام سرمایهگذاران از بازار یکسان است.
رفتار سرمایهگذاران با بالارفتن سن تغییر میکند.
از آنجایی که سرمایهگذاران در تئوری تصمیمگیری کلاسیک، منطقی و ریسکگریز درنظر گرفته میشوند، بنابراین سبد سهامی را انتخاب میکنند که حداقل ریسک را به همراه داشته باشد. این سبد سرمایهگذاری به عنوان سبد سرمایهگذاری که در مرز کارآمدی قرار دارد در نظر گرفته میشود. اما در سناریو واقعی همه چیز کاملا متفاوت است. این تئوری از بازده بازارها و تصمیمگیری منطقی مردم برای حداکثرکردن سودشان صحبت میکند. فرض میشود بازارها کارآمد هستند و هیچکس نمیتواند از نوسانات بازار استفاده کند و انسانها منطقی هستند و مایلند منافع خود را حداکثر کنند. درحالیکه نظریهپردازان رفتاری بر این باورند که بازارها ناکارآمد هستند و انسانها منطقی نیستند.
ب) تصمیمگیری رفتاری
فرآیند تصمیمگیری منوط به چندین خطای شناختی و روانشناسی است. سرمایهگذاران باید تلاش کنند که به یک تصویر واضح و روشن از خطاهای شناختی و احساسی دست پیدا کنند. این همان چیزی است که برخی از اقتصاددانان آن را عقلانیت محدود نامیدهاند.
حرص و ترس
وارن بافت سرمایهگذار مشهور در سال 1986 در گزارش سالانه برکشیر هاتوی (Berkshire Hathaway) اظهار داشت زمانی که گروهی از سرمایهگذاران عقبنشینی میکنند و میترسند، گروه دیگری حریص میشوند. ترس و طمع بخش مهمی از تصمیمگیری سرمایهگذاران است. طمع باعث میشود که سرمایهگذار برای دستیابی به ثروت بیشتر در یک مدت زمان کوتاه بیش از اندازه فعالیت کند.
زمانی که گروهی از سرمایهگذاران عقبنشینی میکنند و میترسند، گروه دیگری حریص میشوند.
به طور مشابه ترس باعث خریدوفروش لحظهای بدون فکر میشود. هردو این شرایط باعث میشوند که سرمایهگذار به اهداف خود دست نیابد.
تصمیمگیری سریع
فرایند تصمیمگیری سریع، انتخاب گزینهای مناسب در میان سایر گزینهها است که با استفاده از اطلاعات موجود اتخاذ میشود. برای یک تصمیمگیری سریع باید مهارتهایی همچون توانایی پذیریش انتقاد و اعتماد به نفس در تصمیمگیرنده تقویت شود. تصمیمگیری سریع مراحلی دارد که به کارگیری آنها نقش مؤثری در بالا بردن سرعت تصمیمگیری دارد؛ که عبارتند از:
- داشتن شناخت کافی نسبت به موضوعی که قرار است برای آن تصمیمی اتخاذ کنیم.
شفافیت موضوع و کسب اطلاعات لازم در رابطه با مشکل به ما کمک میکند تا سریع تصمیم بگیریم.
- مداخله نکردن احساسات در تصمیمگیری
تصمیمهایی که هنگام نگرانی و ناامیدی اتخاذ میشوند اغلب تصمیمات صحیحی نیستند و پشیمانی به بار میآورند.
جمعبندی و نتیجهگیری
سرمایهگذاران به طور فردی از تعصبات روانی و احساسی متعدد رنج میبرند. این تعصبات نقش اساسی در تصمیم سرمایهگذاران ایفا میکنند و باعث میشوند که تصمیمها همیشه عقلایی نباشد.
با هدف ایجاد اعتماد به نفس سرمایهگذاران در بازار سهام، مسائل رفتاری جدیدترین مواردی است که باید برای تدوین استراتژی سرمایهگذاری در نظر گرفته شود. مشاوران سرمایهگذاری و متخصصان امور مالی باید مسائل رفتاری را در تدوین استراتژیهای سرمایهگذاری مورد استفاده قرار دهند تا از نگرانیهای تصمیمگیران بکاهند و از تصمیمگیریهای اشتباه و زیانبخش جلوگیری کنند.
نظرات