۱۰ ویژگی یک پولدار تقلبی
همه ما کسانی را میشناسیم که دوست دارند پولدار بهنظر برسند. آنها مدام از روش ثروتمندشدن خود میگویند و وعده میدهند که دوستی و ارتباط با آنها بر آیندهمان تاثیر مثبتی دارد. شاید خود را به عنوان سرمایهگذار معرفی کنند یا بخواهند با استفاده از این اعتبار جعلی، خرید نسیه کنند یا پرداخت بدهی را
همه ما کسانی را میشناسیم که دوست دارند پولدار بهنظر برسند. آنها مدام از روش ثروتمندشدن خود میگویند و وعده میدهند که دوستی و ارتباط با آنها بر آیندهمان تاثیر مثبتی دارد. شاید خود را به عنوان سرمایهگذار معرفی کنند یا بخواهند با استفاده از این اعتبار جعلی، خرید نسیه کنند یا پرداخت بدهی را به تعویق بیندازند. این جماعت، پولدار تقلبی یا Fake Rich هستند.
قدرت تشخیص پولدار تقلبی توانایی مفیدی است. مثلا متوجه میشویم که نباید بیش از اندازه به آنها وام بدهیم یا بدهیهایشان را به تعویق بیندازیم. از آن مهمتر، خوب است که نشانههای پولداری مصنوعی را در خود از بین ببریم و نگذاریم شبیه این کلاهبردارها بهنظر بیاییم.
1- برندپرستی تا سر حد مرگ
پولدار تقلبی به برند بیشتر از نیاز فردی خود اهمیت میدهد. مثلا بین یک کتانی اوریجینال ونس و نسخه تقلبی یک برند لوکس مثل برلوتی، گزینه دوم را ترجیح میدهد.
شاید حتی واقعا خود را به آب و آتش بزند و یک جفت برلوتی اورجینال (ولو دستدوم) ابتیاع کند. اما کار همینجا تمام نمیشود. برایش مهم است که دیگران متوجه برند کفش باشند و شاید در یکی از مثالهایش قیمت آن را هم به مستمعین گوشزد کند.
پولدار تقلبی بین یک کتانی اوریجینال و نسخه تقلبی یک برند لوکس، گزینه دوم را ترجیح میدهد.
ثروتمندان واقعی گزینهای را انتخاب میکنند که با آن راحتتر باشند. اگر برند گرانقیمتی بخرند، تلاشی برای افشا شدن برند یا قیمت آن نخواهند داشت.
مثلا تصور کنید یک پولدار تقلبی و واقعی، هر دو کیف هرمس خریدهاند. اگر بخواهید از آنها عکس بگیرید، پولدار تقلبی طوری میایستد که کیفش در عکس واضح باشد.
2- ناهار با علی دایی
پولدار تقلبی مدام از ناهار خوردنش با آدمهای پولدار و معروف حرف میزند. از آنها خاطره میگوید و برای خطابکردن آنها از اسم کوچک استفاده میکند.
صفحه اینستاگرام این افراد پر است از عکسهایی که با چهرههای مشهور انداختهاند. شاید علی دایی را اتفاقی در خیابان دیده باشند، اما طوری نشان میدهند که انگار هفتهای یکبار با علی آقا ملاقات دارند. «من و علی آقای گل، میریم کلهپزی!»
برای برخی، عکس گرفتن با پولدارها محل درآمد و کسبوکار است.
برای یک پولدار واقعی، ملاقات با چهرههای سرشناس آنقدر اتفاق مهمی نیست. چون این جلسات و دیدارها بخشی عادی از روزمره او است.
3- هشتگ: لاکچری
کسی که شغل مهمی دارد و پول زیادی درمیآورد شاید اصلا اینستاگرام نداشته باشد. اما اگر هم به عضویت شبکههای اجتماعی در بیاید، خیلی بعید است که مدام از ماشین، خانه، ناهار لوکس و عطر گرانش عکس بگیرد.
برای پولدار واقعی، ناهار لوکس یک غذای عادی و روزمره به حساب میآید و چیزی نیست که از آن عکس بگیرد و به اشتراک بگذارد.
اما پولدار تقلبی همیشه سعی میکند عکسهایی بگیرد که بوی پول میدهد. مهمانیهای آنچنانی، سفرهای خارجی، سفرههای بهظاهر رنگین و رستورانهای اعیانی.
در تمام عکسها واضح است که سفر خارجی بخش طبیعی از برنامه زندگی او نیست. حادثهای است که او را به هیجان آورده. شاید حتی دوست داشته باشد که پروفایل پیکچرش حتما کنار برج ایفل باشد.
4- برچسب قیمت، همهچیز است
پولدار تقلبی شهامت ندارد بگوید که از بوی یک عطر ارزان خوشش میآید یا یک گزینه گرانقیمت برایش جالب نیست.
عطر کلایو کریستین برای او ایدهآل است، فقط چون «سه میلیون پولش را داده» و محال است از برندی مثل کرون استفاده کند، فقط چون ارزان است.
آنها نمیگویند این کفش را نخر، چون راحت نیست و دوام ندارند. میگویند «همه میدانند ارزان است. دستکم یک برند گمنام بخر که قیمتش معلوم نباشد.»
پولدار واقعی بجای آنکه مدام از عدد قیمت و پول حرف بزند، در مورد ایدههای خلاق برای افزایش جریان نقدی حرف میزند. روشهایی که از اخلاق و دانش عبور میکنند، نه از رانت و ابتذال.
5- برنامهریزی برای برنامههای آتی
پولدار تقلبی همیشه در فکر راهاندازی یک کسبوکار برای آینده است. شرکتی که قرار است وضع او را دهبرابر بهتر کند و پول را از پارویشان بالا ببرد.
اگر کسی در مقابل آنها از کسبوکارش بگوید، همیشه خدا میگویند که این مورد را هم تجربه کردهاند و البته این ایدهها در ایران قطعا شکست خواهد خورد.
آنها مدام درحال برنامهریزی هستند. همیشه یک کاری را دست میگیرند و چندماهی با آن ور میروند و به محض این که با اولین مشکلات روبرو شوند، کار را رها میکنند و سراغ یک ایده «میلیاردی» دیگر میروند.
برخی از آنها کار را فراتر میبرند و میگویند فلان شرکت موفق، ایدهاش را از من دزدیده!
6- عنوان شغلی عجیب و دهنپرکن
زرگر، نجار، معمار، طراح و نویسنده. اینها عنواین شغلیای هستند که اسمشان را میشناسیم و میتوانیم معنایشان را درک کنیم.
پولدارهای واقعی عناوین شغلی ساده و قابل درکی دارند. استاد دانشگاه (یک دانشگاه واقعی و معتبر) هستند یا مدیرعامل یک شرکت معروف. در مواردی آنها فروتنی بهخرج میدهند و بجای آنکه بگویند بنیانگذار و مدیرعامل بزرگترین رسانه خصوصی هستند، خود را با عنوان روزنامهنگار معرفی میکنند.
پولدارهای تقلبی سعی میکنند برای شغل خود اسامی دهنپرکن پیدا کنند. شاید به کمک گوگل ترنزلیت شغلشان را به زبان فرانسه ترجمه کنند یا عنوانی اختراع کنند که هیچکس اسم آن را نشنیده باشد.
یک مورد دیگر هم «مدیرعامل شرکت خود» است. یک شرکت که سرمایه ثبتی زیادی ندارد، چیزی تولید نمیکند و یک کارمند هم به استخدام آن در نیامده است.
7- بدهی بیشتر از دارایی
تعریف رسمی ثروت، جمع داراییها منهای بدهیها است. اگر من صد میلیارد دارایی داشته باشم و دویست میلیارد بدهی، از کسی که یک ریال هم ندارد فقیرتر هستم.
اگر یک وام 200 میلیون تومانی با بهره بگیرم، عددی مثل 240 میلیون بدهی ایجاد کردهام. حالا با این پول یک خودروی دویست میلیونی میخرم. به مرور قیمت آن (با تورمزدایی) کم میشود و مثلا به 180 میلیون میرسد. حالا 60 میلیون تومان فقیرتر از حالتی هستم که ماشین را نداشتم. هرچند پولدارتر بهنظر برسم.
پولدارها هم وام میگیرند. اما با ایجاد 2 میلیارد بدهی، داراییای میخرند که سالانه برایشان سود تولید کند، یا دستکم ارزشش بالاتر برود. آنها با وام دستگاهی میخرند که سالانه 400 میلیون نصیبشان کند.
پولدارهای واقعی هم بدهکار میشوند، اما دو برابر بدهی جاری خود دارایی جاری دارند. هرگز ترازشان منفی نمیشود و هرگز در پرداخت بدهیها با دشواری مواجه نمیشوند.
اگر معادل تمام داراییهای جاری (نقدشونده در 12 ماه پیش رو) وام بگیرید، نسبت دارایی به بدهی شما 2 به یک میشود که عدد خوبی است. البته مهم است که دارایی خریداری شده ارزش کاهنده نداشته نباشد: یا قیمتش بیشتر شود یا درآمد ایجاد کند.
8- ارزانترین غذا در گرانترین رستوران شهر
همانطور که گفتیم برای پولدار تقلبی، اسم و عنوان خیلی مهم است. برای همین ارزانترین غذای یک رستوران اعیانی را به غذای دلخواه خود در رستوران معمولی ترجیح میدهد. او ارزانترین مدل از یک برند گران را میخرد، بجای آن که از راحتترین و بهترین گزینه از برندی معتبر استفاده کند.
در حضور دیگران اما برعکس رفتار میکنند. یک پولدار واقعی خجالت نمیکشد که بگوید چندان گرسنه نیست و غذا را با دوستش شریک میشود. اما برای یک پولدار تقلبی حفظ ظاهر از هرچیزی مهمتر است.
برای یک پولدار تقلبی حفظ ظاهر از هرچیزی مهمتر است.
پولدار تقلبی میخواهد شیک بهنظر برسد. حتی اگر تمام بودجه ماهش را در یک وعده خرج کند تا جلوی دیگران شیکتر باشد.
ملاک آنها برای انتخاب غذا چیزهایی مثل سلامت، تازگی، طعم و مقدار کالری نیست، بلکه عدد قیمت است که ناهار آنها را انتخاب میکند.
9- ماشین لوکس در کلبه درویشی
یک قاعده کلی برای تعیین قیمت خودروی شما در قیاس با خانه وجود دارد که میگوید «ماشین نباید از 20 درصد قیمت خانه گرانتر باشد».
مثلا فرض کنید که یک خانه 800 میلیون تومانی دارید. خودروی 80 میلیونی برای شما مناسب است اما هرگز نباید بیشتر از 160 میلیون پول ماشین بدهید.
پولدار تقلبی از برندهای رنگارنگ هیجانزده میشود.
برای اجاره نشینها این سقف برابر دو سال اجارهای است که میپردازند. مثلا کسی که 33 تومان پیش و ماهی 2 میلیون اجاره میدهد (مجموع 3 میلیون اجاره)، نباید بیشتر از 72 میلیون پول ماشین بدهد. اگر پول بیشتری دارد بهتر است اول محل زندگیاش را بهتر کند. (گاهی 20% از ارزش روزِ لوازم منزل را هم در این محاسبات وارد میکنند.)
پولدار تقلبی در خانهای کهنه و ناراحت در یک محله بد زندگی میکند، اما در پارکینگ خود یک بیامو پارک کرده است. حالا یا ماشین را با وام و اقساط خریده، یا یک ماشین ارزان و قدیمی پیدا کرده که فقط ظاهر لوکسی دارد.
10- پولدار تقلبی شبیه پولدارها است!
لباسهای رنگارنگ و درخشان، لباس برند، بستن ساعتی که توی چشم باشد، علامت تجاری روی لباس که از دور پیدا است، سویچ ماشین روی میز و در معرض دید، آخرین مدل آیفون و هر چیزی که به نظر «گران» بیاید.
پولدارهای واقعی چندان بهدنبال نمایش داراییهای خود نیستند. شاید آخرین مدل آیفون را خریده باشند. اما این خرید، بخش کوچکی از هزینههای روزانه آنها است. همانطور که خرید یک خودکار برای ما عادی است و آن را در معرض دید نمیگذاریم.
اگر کسی بهنظر پولدار میآید و ثروتش را به رخ میکشد، در مورد او تردید کنید. حتی شاید حساب بانکی این آدم واقعا پر باشد. اما باز هم این حساب بانکی مشکوک است.
فقط اتفاقهای جدید است که ما را به هیجان میآورد. کسی که از پول زیادی که دارد هیجانزده است، حتی اگر واقعا مبلغ زیادی داشته باشد، به احتمال زیاد به تازگی دستش به این سفره رسیده است.
نظرات