زیبا یزدانی، دبیر انجمن سنگ ایران، در چهارمین قسمت تجارتخانه:

تجارتخانه| ۶۰ درصد معادن سنگ ایران تعطیل شده‌اند/ اتباع جای معدن‌چیان ایرانی را گرفته‌اند

صنعت سنگ ایران، با وجود قدمت تاریخی و ظرفیت‌های بی‌نظیری که در دل خود دارد، امروز به بحرانی درونی دچار شده است. چالشی که در آن، نه‌تنها معادن و کارخانه‌ها، بلکه آینده یک صنعت ریشه‌دار به خطر افتاده است. زیبا یزدانی، دبیر انجمن سنگ ایران، در چهارمین قسمت از تجارتخانه به پرسش‌های مطرح در این زمینه پاسخ داده است.

به گزارش تجارت نیوز،

در قسمت چهارم برنامه «تجارتخانه»، به بررسی چالش‌های عمیق و پیچیده‌ای می‌پردازیم که بخش خصوصی صنعت سنگ با آن روبه‌روست. در این قسمت، در گفت‌وگو با زیبا یزدانی، دبیر انجمن سنگ ایران، به مشکلات اساسی این صنعت پرداخته‌ایم؛ از بی‌توجهی به نیازهای خاص معادن سنگ گرفته تا مسائل مالیاتی، واردات ماشین‌آلات، و محدودیت‌های صادراتی که دست و پای این بخش را بسته است.

************

جایگاه ایران در بازار جهانی سنگ

*در حال حاضر جایگاه ایران در صنعت سنگ جهان کجاست؟

کشور ایران از لحاظ تنوع سنگ‌های ساختمانی در جهان بی‌نظیر است و از نظر ظرفیت و ذخایر، چهارمین یا پنجمین کشور جهان به شمار می‌آید. اما متأسفانه، سهمی از بازارهای جهانی ندارد.

بازارهای جهانی صنعت سنگ حدود ۴۰ میلیارد دلار گردش مالی دارند، ولی سهم ایران زیر نیم درصد است. این مسئله همیشه برای من سوال بزرگی بوده و به همین دلیل به این سمت رفتم و پژوهش‌های خود را در این زمینه انجام دادم.

*در پژوهش‌های خود به چه پاسخی دست یافته‌اید؟ چرا ایران نتوانسته است جایگاه خودش را در بازارهای جهانی پیدا کند؟

در رساله‌ام به این نتیجه رسیدم که یکی از دلایل اصلی عدم توانایی ایران در یافتن جایگاه مناسب در بازارهای جهانی، نبود یک نگاه سیستمی به کل صنعت است. این نگاه سیستمی باید در کل صنعت حاکم شود و همچنین در سطح دولت و سیاست‌گذاران نیز وجود داشته باشد تا بتوانند با هم همکاری کرده و حرکتی رو به رشد ایجاد کنند.

ما در این تحقیق به جنبه‌های مختلفی از منابع انسانی پرداختیم، از جمله اینکه چگونه می‌توانیم از تکنولوژی‌های جدید بهره‌برداری کنیم و ذهنیت استفاده بهتر را در بازارسازی و بازاریابی پرورش دهیم. این موضوع فقط به منابع انسانی محدود نمی‌شود، بلکه ابعاد زیادی دارد.

در کل، برای کسب جایگاه مناسب، اولین و مهم‌ترین قدم داشتن یک دیدگاه کلی و یکپارچه به صنعت است. ظرفیت‌های بزرگی در ایران وجود دارد، اما متأسفانه این ظرفیت‌ها تا حد زیادی مغفول مانده‌اند و نیاز به توجه بیشتری دارند.

*به حوزه تکنولوژی اشاره کردید. اکنون بسیاری از کشورهای جهان به‌ویژه در حوزه معادن به سمت استفاده  تکنولوژی حرکت کرده‌اند. آیا در ایران نیز چنین اتفاقی افتاده است؟ اگر خیر، دلایل عقب‌ماندگی در این زمینه را توضیح دهید؟

نه، متاسفانه صنعت ما خیلی عقب‌مانده است؛ نه از نظر صنعت عقب‌مانده‌ای، بلکه از تکنولوژی جهان عقب مانده است. به دلایل مختلف، صنعت سنگ در تمام حوزه‌هایش، یعنی حوزه معدن، بهره‌بردارهای محترم و حوزه فراوری، افراد بسیار نجیبانه این صنعت را سرپا نگه داشته‌اند. با وجود تمام موانع، مشکلات و دردسرهایی که وجود دارد، واقعاً تمام توانشان را به کار می‌برند که این صنعت سرپا بماند.

وقتی می‌گوییم عقب‌افتادگی وجود دارد، باید این عقب‌افتادگی‌ها از یک سند بالادستی و از یک نگاه بالاتر شناسایی و برطرف شوند. باید آموزش داده شود، زمینه‌ها و ابزارهای لازم فراهم شود، یعنی کارشان تسهیل شود. متاسفانه در این بخش عملکرد بسیار ضعیفی داشته‌ایم و این باعث شده که پتانسیل‌ها همگی بلااستفاده باقی بمانند.

در واقع می‌توان گفت که در سیاست‌گذاری، سیاست‌گذار اصلی بخش معادن ایران دولت است و مشخصاً وزارت صنعت، معدن و تجارت بیشترین نقش را در این مورد دارد. 

*آیا دولت نقش خود را به‌عنوان سیاست‌گذار به‌درستی ایفا می‌کند؟ با دولت‌مردان که صحبت می‌کنیم معمولاً به موضوع تحریم اشاره می‌کنند. الان برای تولیدکنندگان بخش خصوصی مانع اصلی تحریم است یا سیاست‌های دولت؟

نمی‌توانیم تحریم را نادیده بگیریم؛ تحریم وجود دارد و محدودکننده است، اما بازدارنده نیست. اگر سیاست‌ها حداقل همسو و تاثیرگذار باشند، می‌توان اثرات منفی تحریم را کاهش داد. متاسفانه، تصمیم‌گیری‌های خلق‌الساعه و بدون آشنایی کافی با بدنه این صنعت، چه در حوزه معدن، چه در حوزه فراوری و حتی تجارت سنگ، باعث شده است که اثرات منفی آن اکنون دیده شود.

این اثرات ناشی از تصمیم‌گیری‌های نادرست و ناشناسا به‌طور فوری و در همان لحظه یا ماه دیده نمی‌شوند، اما تصمیم‌گیری‌های مداوم و پی‌درپی باعث شده که وضعیت بازار و صنعت سنگ ایران نگران‌کننده شود.

در زمینه تولید سنگ، ظرفیت‌های تولید ایران چقدر است و این ظرفیت‌ها تا چه حد فعال هستند؟

اگر بخواهم عدد دقیقی ارائه دهم، متاسفانه در صنعت سنگ آمار منسجم و قابل اعتمادی در دسترس نیست و پراکندگی زیادی وجود دارد.

به نوعی گفته می‌شود که حدود ۶۰۰۰ واحد فرآوری در سطح کشور فعالیت دارند. البته باید توجه داشت که صدور پروانه‌های فراوری از مبادی مختلفی انجام می‌شود و فقط از طرف وزارت صنعت، معدن و تجارت نیست. در برخی مقاطع، وزارت کشاورزی نیز پروانه‌های فرآوری را در برخی شهرک‌ها صادر کرده است که این پراکندگی باعث می‌شود نتوانیم آمار دقیقی بگیریم.

به صورت کیفی، می‌توان گفت که ظرفیت مناسبی برای تولید مشاهده می‌شود و تعداد زیادی کارخانه وجود دارد، اما بسیاری از این کارخانه‌ها اکنون فعال نیستند. با یک نگاه تجربی و مشاهده‌ای، نه با نگاه آماری دقیق، می‌توان گفت که در حال حاضر عدد قابل استنادی از یک مرجع معتبر وجود ندارد. من حداقل دسترسی به چنین آماری نداشته‌ام که بتوانم به شما اعلام کنم.

خطوط تولید سنگ مستهلک شده‌اند

اما کارخانه‌های فرآوری سنگ با تمام ظرفیت خود کار نمی‌کنند. مشکلاتی که وجود دارد شامل این است که اکثر خطوط تولید مستهلک شده‌اند و ماشین‌آلات دیگر توان کار با ظرفیت کامل را ندارند.

مسئله دیگر این است که بازار تعیین می‌کند که شما چگونه و کجا می‌توانید سنگ را به سودآوری برسانید و ارزش افزوده ایجاد کنید. توان مالی در این صنعت به اندازه‌ای نیست که بتوان به صورت گسترده از ماشین‌آلات مدرن استفاده کرد.

بنابراین، ظرفیت‌ها مغفول مانده و ما مجبور هستیم بخشی از تولیدات معادن را به صورت بلاک صادر کنیم.

ما اعتقاد داریم که در صنعت سنگ، ماده خام نداریم و حداقل آن چیزی که از معدن استخراج می‌شود و قابل ارائه به بازار است، حداقل نیمه‌فرآوری‌شده است. اگر زنجیره تولید را از خام تا محصول نهایی با مراحل صفر، یک، دو، سه و چهار تعیین کنیم، آن بلاک سنگی که به کارخانه می‌رسد در مرحله سه قرار دارد. مجبور هستیم این سنگ را به صورت نیمه‌فرآوری صادر کنیم، زیرا نمی‌توانیم آن را نگه داریم؛ ممکن است بازارش تمام شود و دیگر دنیا آن را نخواهد.

چقدر در این صنعت ظرفیت و قدرت ایجاد اشتغال وجود دارد؟

این سوال بسیار درست و مهمی است. ممکن است این صنعت در معادلات مالی دولت یا کشور نتواند به اندازه معادن فلزی و فولاد حرفی برای گفتن داشته باشد، اما در مسئله اشتغال بسیار اهمیت دارد.

با یک حساب سرانگشتی می‌توان گفت که میلیون‌ها نفر در این صنعت قابلیت کار کردن دارند؛ از سطح متخصص تا سطح کارگر. این شامل تکنسین‌ها، کاردان‌ها و کارشناسان در بخش‌های مختلف زنجیره ارزش، از معادن تا کارخانه‌ها و بخش بازرگانی است.

اما متاسفانه، آموزش‌های لازم در این حوزه به درستی انجام نشده و بسیاری از این پتانسیل‌ها مغفول مانده‌اند.

ظرفیت ۵ میلیارد دلاری صنعت سنگ

*در بحث درآمدزایی، این صنعت چقدر می‌تواند در تولید ناخالص داخلی یا درآمد ملی سهم ایفا کند؟

باید گفت که این صنعت پتانسیل بسیار بالایی دارد. پیش‌بینی می‌شود که اگر برنامه‌ها به درستی اجرا شوند، این صنعت توانایی ایجاد پنج میلیارد دلار ارزآوری را داشته باشد.

اگر پیش‌زمینه‌ها آماده شوند، پروژه‌های بزرگ تعریف شوند و سیستم‌های لازم شکل بگیرند، این پتانسیل وجود دارد. در حال حاضر، درآمد این صنعت خیلی کم و زیر ۲۰۰ میلیون دلار است. اما با برنامه‌ریزی مناسب و در یک بازه ۱۰ساله، با جمع‌آوری تمام امکانات و رفع مشکلات، این صنعت می‌تواند به ارزآوری قابل توجهی دست یابد.

*ایران چقدر صادرات سنگ دارد و مهم‌ترین مشتریانش کدام کشورها هستند؟

بر اساس آمار سال 2022، ما حدود 198 میلیون دلار صادرات داشته‌ایم که این مقدار زیر نیم درصد از بازار جهانی را تشکیل می‌دهد. بزرگ‌ترین بازار صادراتی ما چین است که حدود ۴۳ درصد از صادرات ما به این کشور انجام می‌شود.

برندسازی کشورها با سنگ ایرانی

*آیا صادرکنندگان کشورهای دیگر، سنگ ایران را برندسازی کرده و با نام کشور خودشان در بازارهای جهانی عرضه می‌کنند؟

اجتناب‌ناپذیر است که وقتی با مسئله تحریم‌ها مواجه هستیم، این اتفاق هم افتاده است. سنگ ایران به نام یک برند کشور دیگر وارد بازار می‌شود و در آن بازار مصرف می‌شود. این یک مسئله سود کوتاه‌مدت است؛ در کوتاه‌مدت، تاجران ما سهمی از این سود خواهند داشت.

اما مسئله اصلی، سود بلندمدت و نگاه کشوری و هویتی است. اگر سنگ‌های ایرانی به نام خود ایران و با هویت ایرانی مطرح شوند، مسلماً ارزش افزوده طولانی‌مدت بیشتری برای صنعت سنگ ایران خواهد داشت. این امر باعث می‌شود که بازار جهانی به دنبال سنگ‌های ایرانی دیگر و پترن‌های متنوع‌تر بیاید و اصالت و هویتی به محصولات ایرانی بدهد.

متاسفانه، وقتی بازار با بداخلاقی پیش می‌رود، همه ما می‌دانیم که تجارت مثل مبارزه است. مبارزه نیاز به تفکر، برنامه‌ریزی و استراتژی دارد. رقبا و کشورهای دیگر نیز برنامه‌ریزی‌ها و استراتژی‌های خود را دارند و نمی‌نشینند تا با مهربانی اقتصاد را پیش ببرند.

اگر بخواهیم در این بازار و این مبارزه سهمی داشته باشیم و حداقل پیروز شویم، باید استراتژی و برنامه‌ریزی درستی داشته باشیم و نگاهمان پیش‌کنشی باشد تا واکنشی.

*آیا سنگی در بازارهای جهانی وجود دارد که آن سنگ را با نام ایران بشناسند؟

بله، سنگ‌های زیادی از ایران در بازارهای جهانی مشهور هستند. به عنوان مثال، تراورتن‌های ایران در دنیا مشهورند، مانند تراورتن عباس‌آباد و تراورتن آتشکوه. همچنین، سنگ لاشتر ایران که در اصفهان تولید می‌شود، به‌خوبی شناخته شده است.

مرمرهای بسیار زیبای ایران و گرانیت سبز از خراسان نیز نمونه‌های دیگری از سنگ‌های باکیفیت ایرانی هستند. کشور ما از لحاظ تنوع سنگ‌ها، مانند رنگین‌کمان بی‌نظیر است.

پدیده مهاجرت به فعالان معادن سنگ رسید

*در حوزه اشتغال اشاره کردید که ظرفیت زیادی داریم، اما مشاهده می‌شود بسیاری از معدن‌کاران و کارگران معدن مهاجرت می‌کنند. آیا در معادن سنگ هم این پدیده وجود دارد؟

بله، متاسفانه این پدیده هم در معادن سنگ و هم در کارخانه‌های فراوری دیده می‌شود. کارخانه‌های ما مجبور هستند که از اتباع خارجی استفاده کنند، زیرا نیروی انسانی داخلی کافی نیست یا اگر هست، به درستی به کار گرفته نشده‌اند. بسیاری از جوانان و نیروی کار داخلی بیکار هستند و توانایی کار ندارند.

این باعث می‌شود که مجبور شویم اتباع خارجی را به کار بگیریم و با بحران منابع انسانی مواجه شویم. بسیاری از کارخانه‌های ما با این بحران دست و پنجه نرم می‌کنند.

*آیا امکان جذب نیروی انسانی در این مقطع زمانی مؤثر و ممکن است؟

در بلندمدت، این امر باید اتفاق بیفتد. اما در کوتاه‌مدت، منابع کافی وجود ندارد. کسی که کار معدن بلد باشد یا کار کارخانه انجام دهد، هم نیاز به آموزش دارد و هم به یک سیستم منسجم که این نیروها را جمع کند. پتانسیل بسیار زیادی در این زمینه وجود دارد.

*اقتصاد کشور ما بر محور نفت است، آیا این ظرفیت برای معدن و صنعت سنگ وجود دارد که اقتصاد بر محور آنها تنظیم شود؟

با اما و اگرهایی که خدمتتان عرض کردم، بله، در بخشی از آن، برنامه‌ای که بخواهد معدن جایگزین نفت شود، در طولانی‌مدت این ظرفیت وجود دارد. همه کارشناسان به این موضوع اذعان می‌کنند. صنعت سنگ نیز می‌تواند حلقه‌ای از این مسیر باشد.

*برای اینکه این ظرفیت بالقوه به حالت بالفعل در بیاید چه پیشنهاد و راهکاری دارید؟

برنامه‌ریزی کلان راهبردی بلندمدت؛ ابتدا باید ظرفیت‌های موجود به‌طور دقیق و کمی شناسایی شوند. برای این کار، شبیه‌سازی‌هایی انجام شود تا از تجربیات کشورهای دیگر مانند ترکیه استفاده کنیم. ترکیه در گذشته با بحران مشابهی روبه‌رو بود و با یک استراتژی منظم به یکی از صادرکنندگان برتر جهان در حوزه معدن و به‌ویژه سنگ تبدیل شد. در حالی که ایران در گروه سنگ‌های آهکی مزیت رقابتی بیشتری نسبت به ترکیه دارد.

تغییرات تکنولوژیک و تغییر ذهنیت افراد؛ با تغییر تکنولوژی، افراد کمتر به سمت کارهای یدی می‌روند و جامعه بیشتر به سوی ماشین‌محوری حرکت کرده است. افراد تمایل دارند تا بیشتر به تفکر درباره هدایت ماشین‌ها بپردازند. نبود این رویکرد می‌تواند به نقصان در برخی حوزه‌ها منجر شود.

*سخت‌گیری در واردات ماشین‌آلات چقدر اثر منفی بر عملکرد معادن سنگ یا بازار سنگ دارد؟

قطعاً این سخت‌گیری‌ها می‌تواند تاثیرات منفی زیادی بر عملکرد معادن و بازار سنگ بگذارد. وقتی ماشین‌آلات فرسوده هستند و نمی‌توان از تجهیزات جدید و با تکنولوژی بالا استفاده کرد، بهره‌وری کاهش می‌یابد و هزینه‌ها بالا می‌رود. این موضوع نه‌تنها منجر به کاهش کیفیت تولید می‌شود بلکه بر قیمت تمام‌شده محصولات هم تاثیر منفی دارد و توان رقابتی در بازارهای جهانی را کاهش می‌دهد.

به علاوه، زمانی که ماشین‌آلات به‌روز نیستند، میزان استخراج و فرآوری سنگ کاهش می‌یابد و این می‌تواند موجب کاهش درآمدها و آسیب به صنعت شود.

همچنین، عدم دسترسی به ماشین‌آلات پیشرفته می‌تواند باعث کندی در فرآیندهای تولید و کاهش سرعت در پاسخ به تغییرات بازار شود. در این صورت، معادن و کارخانه‌ها نمی‌توانند به سرعت و به صورت مؤثر به تقاضاهای بازار پاسخ دهند، که در نهایت این امر باعث از دست دادن فرصت‌های تجاری و بازارهای صادراتی خواهد شد.

با توجه به این مسائل، منطقی به نظر می‌رسد که در شرایط کنونی، واردات ماشین‌آلات پیشرفته که کیفیت بالاتری دارند، می‌تواند بهتر از تولید ماشین‌آلات داخلی باشد، البته به شرطی که این واردات به‌طور هوشمندانه و با برنامه‌ریزی مناسب صورت گیرد. به‌ویژه زمانی که ماشین‌آلات داخلی قادر به برآورده کردن نیازهای صنعتی با تکنولوژی‌های جدید نیستند و امکان استفاده از ظرفیت‌های موجود به حداقل می‌رسد، واردات ماشین‌آلات با کیفیت بالاتر و مطابق با استانداردهای جهانی می‌تواند گامی به جلو باشد.

البته این به معنای این نیست که تولید داخلی نباید تقویت شود. در واقع، هم‌زمان با واردات ماشین‌آلات پیشرفته، باید زیرساخت‌های داخلی را تقویت کرده و به تولید ماشین‌آلات و تجهیزات با کیفیت داخلی توجه بیشتری داشته باشند.

برای این منظور، حمایت از بخش تحقیق و توسعه، شرکت‌های دانش‌بنیان و تولیدکنندگان داخلی می‌تواند در بلندمدت به استقلال بیشتر و کاهش وابستگی به واردات منجر شود.

در زمینه تولیدات داخلی ماشین‌آلات، ما مراکز پژوهشی بسیار گسترده و مراکز علمی خوبی در کشور داریم، از جمله مرکز پژوهش‌های مجلس و دانشگاه‌ها. یکی از مشکلات موجود، بحران جدایی بین دانشگاه و صنعت است. این مشکل باعث شده که نتوانیم از پتانسیل‌های علمی و پژوهشی به‌خوبی بهره‌برداری کنیم.

اگر دانشگاه‌ها و مراکز پژوهشی با دیدگاهی واقعی و عملیاتی وارد میدان شوند و نیازهای صنایع را بررسی کنند، می‌توانند در حل مشکلات و بهبود کارآیی کمک کنند. به عنوان مثال، اگر در صنعت سنگ، نیاز به قطعات یا تکنولوژی‌های خاصی وجود دارد، باید مشخص شود که چه بخشی از این نیازها را می‌توان در داخل کشور تولید کرد و چه بخشی را باید وارد کرد.

این همکاری می‌تواند به بهبود شرایط بهره‌برداری و تولید بهینه کمک کند. کارخانه‌داران و بهره‌برداران نباید به‌تنهایی با تمام مشکلات دست و پنجه نرم کنند؛ چنین رویکردی نه‌تنها به توسعه صنعت کمک می‌کند بلکه از فشارهای اضافی بر تولیدکنندگان نیز می‌کاهد. در نهایت، کسانی که در این شرایط دشوار همچنان فعالیت می‌کنند، واقعاً شایسته تقدیر هستند.

بیشتر ماشین‌آلات معادن تقریباً به‌طور کامل از کار افتاده‌اند. واردات ماشین‌آلات جدید نیز، حتی با تسهیلاتی که برای واردات ماشین‌آلات با سال ساخت قدیمی‌تر مثلاً پنج یا ده سال فراهم شده، مشکل را حل نکرده است. در این روند، تفاوت‌های تخصصی معادن مختلف به‌ویژه معادن سنگ و معادن فلزی نادیده گرفته شده‌اند. میزان ساعت مصرفی ماشین‌آلات در این معادن بسیار متفاوت است. در معادن سنگ، از لحظه آغاز استخراج، از ابزارهای مختلفی مانند سیم برش استفاده می‌شود تا بلاک‌های سنگ جدا شوند و سپس این بلاک‌ها نیاز به حمل از پای کوه دارند که برای این کار به ماشین‌آلات خاصی نیاز است.

سال ساخت ماشین‌آلات در معادن سنگ اهمیت کمتری دارد. برای مثال، می‌توان برای معادن سنگ استثنائاتی قائل شد و حتی ماشین‌آلاتی با عمر بیش از ده یا ۲۰ سال نیز قابل استفاده هستند، چراکه برخی از این ماشین‌آلات که وارد می‌شوند بازسازی شده‌اند و همچنان کارایی بالایی دارند.

یکی از چالش‌های اصلی، استفاده از سوخت ماشین‌آلات جدید است. این سوخت‌ها معمولاً بسیار گران هستند و با زیرساخت‌های موجود در کشور سازگار نیستند. علاوه بر این، قطعات یدکی این ماشین‌آلات نیز بسیار گران‌قیمت بوده و در صورت خرابی یک قطعه، هزینه‌های بالایی به بهره‌برداران تحمیل می‌شود. این مسائل، بهره‌برداران را خسته کرده و تمرکز آن‌ها را از تولید بهینه و بهره‌برداری منحرف می‌کند.

*از تعداد ۶۰۰۰ کارخانه‌ای که اشاره کردید چه میزان فعال هستند و چه میزان مجبور شده‌اند کار را تعطیل کنند؟

بسیاری از این کارخانه‌ها غیرفعال شده‌اند و مشکلات زیادی، به‌ویژه در سال‌های اخیر، این وضعیت را بدتر کرده است. یکی از مشکلات اصلی که کارخانه‌های سنگ با آن مواجه هستند، مسئله قطعی برق در تابستان و قطع گاز در زمستان است. این مشکل انرژی به بحران تبدیل شده و بسیاری از کارخانه‌ها را مجبور به تعطیلی کرده است.

علاوه بر این، انباشت سنگ‌های تولیدشده در کارخانه‌ها نیز به دلیل ناتوانی در عرضه به بازار مشکل دیگری است. برخی معتقدند که سنگ، برخلاف محصولات فاسدشدنی مانند تخم‌مرغ، در طول زمان خراب نمی‌شود. اما در واقعیت، زمانی که سنگ از دل کوه خارج  و برش داده می‌شود، در معرض فرسایش و عوامل جوی قرار می‌گیرد که باعث کاهش کیفیت آن می‌شود. سنگ‌هایی که یک یا دو سال زیر آفتاب در دپوها می‌مانند، کیفیت خود را از دست می‌دهند و مشتریان نیز تمایلی به خرید آن‌ها ندارند، که این موضوع باعث کاهش شدید قیمت می‌شود.

مشکلات زیادی که این صنعت با آن‌ها دست به گریبان است، یکی پس از دیگری یادآوری می‌شوند. از چالش‌های انرژی گرفته تا مسائل بازار و کیفیت محصول، بهره‌برداران با صبر و شکیبایی فوق‌العاده‌ای در حال کار هستند و عاشقانه تلاش می‌کنند تا این صنعت را سر پا نگه دارند. این تلاش‌ها واقعاً قابل تحسین هستند.

معدن یک ظرفیت بهره‌برداری دارد که توسط دولت تعریف می‌شود. دولت برای هر ظرفیت بهره‌برداری، حقوق دولتی مشخصی دریافت می‌کند. طبق قوانین و مقررات، اگر معادن کمتر از میزان تعیین‌شده بهره‌برداری کنند، باید حقوق دولتی مربوطه را پرداخت کنند. فرقی نمی‌کند که در سال یک تن برداشت شود یا کل ظرفیت پروانه برداشت شود، حقوق دولتی باید پرداخت شود.

اگر بهره‌برداری بیشتر از ظرفیت باشد، حقوق بیشتری هم پرداخت می‌شود.

دولت می‌تواند تسهیلاتی برای معادن در نظر بگیرد و هر معدن را بر اساس مشخصات و شاخصه‌های خود ارزیابی کند. برای مثال، اگر معدنی در یک سال کمتر از ظرفیتش برداشت کرده باشد، به دلایلی مانند رکود بازار سنگ، عدم کارایی ماشین‌آلات، بیماری بهره‌بردار و غیره، دولت می‌تواند درصدی از حقوق دولتی را برای آن معدن بپذیرد و تخفیف قائل شود. این تسهیلات می‌تواند از لحاظ مدیریتی نیز کمک‌کننده باشد.

۶۰ درصد معادن سنگ غیرفعال شده‌اند

آماری وجود دارد که هر سه روز دو معدن تعطیل می‌شود. این آمار توسط محمدرضا پورابراهیمی، رئیس سابق کمیسیون اقتصادی مجلس، ارائه شده است. آیا این نسبت در معادن سنگ هم وجود دارد؟

از ۲۰۰۰ معدن دارای پروانه بهره‌برداری که وزارت صنعت، معدن و تجارت آمار آن را دارد، در حال حاضر حدود ۸۰۰ معدن فعال هستند. این تعداد همچنان در حال کاهش است.

صنعت سنگ جزو معادن کوچک‌مقیاس محسوب می‌شود. یکی از مشکلات این است که سنگ با ویژگی‌های خاص خودش دیده نمی‌شود و در کنار معادن فلزی با همان قوانین و مقررات قرار می‌گیرد. مثلاً بحث عوارض صادرات.

رئیس انجمن سنگ، آقای دکتر شکوری، که رئیس کمیسیون صنایع و معادن اتاق بازرگانی هم هستند، اشراف کامل به همه معادن دارند. با تلاش‌های انجمن، عوارض صادراتی برای صنایع سنگ کمتر از معادن فلزی شده است، اما همین مقدار ناچیز هم برای صنعت سنگ آسیب‌زاست.

همان‌طور که عرض کردم، سنگ یک کالای استراتژیک نیست که بهره‌بردار هر وقت دلش خواست بتواند آن را به بازار عرضه کند. زمانی که بازار در پیک تقاضا قرار دارد، باید بتواند عرضه کند. اگر ما عوارض وضع کنیم، با توجه به هزینه‌های حمل و نقل که اخیراً ۳۰ درصد افزایش یافته است و مشکلاتی نظیر نبود کشتی و مسائلی که در گمرک وجود دارد، مشکلات بسیاری ایجاد می‌شود.

یکی از مسائل بازدارنده، بحث آزمایش هویت سنگ در گمرک است. اگر شما به‌عنوان صادرکننده ۱۰ کانتینر سنگ داشته باشید، در گمرک بندرعباس از هر ۱۰ کانتینر یک نوع سنگ باید به آزمایش برود تا هویتش تشخیص داده شود که آیا مرمر است یا تراورتن. این آزمایش خودش هزینه‌بر است و زمانی که سنگ در گمرک باقی می‌ماند نیز باید هزینه دیرکرد را پرداخت کنید. این تأخیر می‌تواند باعث شود که نتوانید به موقع به مشتری خود در پروژه برسید و اعتماد مشتری را از دست بدهید. تمامی این‌ها با یک تصمیم اشتباه می‌تواند خراب شود.

یک صادرکننده باید زحمت زیادی بکشد تا بازار بسازد و با یک تصمیم نادرست تمام زحمات او می‌تواند از بین برود.

*این بازار به چه میزان در دست بخش خصوصی است؟ سهم بخش دولتی یا خصولتی از آن چقدر است؟

بازار سنگ بیشتر خصوصی است به عبارتی کل بخش خصوصی در حال فعالیت در بازار سنگ است.

خواسته بخش خصوصی در حوزه سنگ از دولت چیست؟ وقتی در گفت‌وگو با تولیدکنندگان این سوال مطرح می‌شود، آنها می‌گویند که دیگر انتظار ندارند دولت عوارض را اصلاح کند، سوخت را درست کند یا مجوز واردات صادر کند. بلکه می‌خواهند دولت کلاً با آنها کاری نداشته باشد.

فعالان ما هم همین صحبت را دارند و می‌گویند: "تو رو خدا دیگه با ما کاری نداشته باشید." آنها می‌خواهند که دولت حداقل بگذارد آنها در یک بازه مشخص، بدون مواجهه با تصمیمات ناگهانی، کار خود را انجام دهند.

*آینده بازار سنگ به نظر شما مثبت خواهد بود یا این که تولید، صادرات و تجارت ایران به سمت کاهش پیش خواهد رفت؟ آیا با تغییر دولت، این سیاست‌های کنونی بهتر است ادامه پیدا کند یا باید منتظر تغییرات جدیدی باشیم؟

اگر بازار جهانی سنگ و ترن‌های آن نشان‌دهنده سهم کم ما است، این به معنای آن است که روش کار ما درست نبوده و باید تغییر کند. باید بررسی کنیم که آیا باید تغییرات اساسی ایجاد کنیم یا تسهیلگری‌هایی برای رشد بازار انجام دهیم.

در بازار سنگ و تجارت به طور کلی، حلقه‌های مختلفی وجود دارد. سازمان توسعه تجارت که زیرمجموعه وزارت صمت است، باید به بدنه نزدیک‌تر شود و از طریق انجمن‌ها با فعالان اقتصادی ارتباط برقرار کند. این ارتباط باید باعث شکل‌گیری اعتماد شود.

یکی از معضلات بزرگ این است که فعالان اقتصادی حتی به انجمن‌ها هم واکنشی ندارند. این مشکل به عملکرد ناصحیح مقامات بالادستی برمی‌گردد که نتوانسته‌اند صدای فعالان را به درستی بشنوند. به همین دلیل، توقعات برطرف نمی‌شود و انجمن‌ها نمی‌توانند خواسته‌ها را به گوش مقامات برسانند.

من به فعالان اقتصادی حق می‌دهم که با نجابت تمام بار کسب و کارشان را به دوش می‌کشند.

برای فعالان اقتصادی، به ویژه در صنعت سنگ، چه مقدار تسهیلات و وام وجود دارد؟

در حال حاضر، بسیاری از فعالان صنعت سنگ از تسهیلات و وامی استفاده نکرده‌اند. پیشنهاد می‌شود که درصدی از حقوق دولتی که این فعالان پرداخت می‌کنند، به آبادانی همان منطقه برگردد و حداقل در همان منطقه مورد استفاده قرار گیرد.

البته باید توجه داشت که توقعات زیادی وجود دارد و باید اقدامات بیشتری انجام شود. فعالان اقتصادی به درستی می‌گویند که حرکت‌های کافی در این زمینه صورت نگرفته است.

*مهم‌ترین تقاضای فعالان صنعت سنگ چیست؟ آیا این است که واردات ماشین‌آلات تسهیل شود؟

بله، یکی از تقاضاهای اصلی فعالان صنعت سنگ، واردات آزاد ماشین‌آلات و تکنولوژی‌های مدرن است. این ماشین‌آلات در حوزه‌های معدنی و فرآوری مورد نیازند تا ابزار کار راحت‌تر و بهره‌وری افزایش یابد.

برای جذب جوانان به این صنعت، ضروری است که با تکنولوژی‌های جدید و پیشرفته کار کنند. جوانان امروزی تمایل دارند از فکری و نوآورانه استفاده کنند و به جای کار با ماشین‌آلات قدیمی، با تکنولوژی‌های جدید و مدرن فعالیت کنند.

همچنین، نسل فعلی رانندگان ماشین‌آلات معدنی در حال تمام شدن است و جوانان جدید به سختی تمایل دارند با ماشین‌آلات قدیمی کار کنند. به همین دلیل، فراهم کردن ابزارهای مدرن و تکنولوژی‌های جدید برای جذب نیروی جوان و افزایش بهره‌وری اهمیت زیادی دارد.

*برجام که در سال 94 شکل گرفت، آیا برای صنعت سنگ گشایشی داشت؟

از شروع دهه 90 تا سال 95، ما شاهد رشد و رونق در صنعت سنگ بودیم. اما پس از آن، رشد بازار کاهش یافت و از سال 96 به بعد، صنعت سنگ به شدت افت کرد. دلیل این کاهش عمدتاً به دلیل عدم تمرکز کافی بر بازار صادرات و مشکلاتی که در این حوزه وجود داشت، و همچنین خوابیدن و نزولی شدن بازار مسکن داخلی بود. بخش زیادی از تولیدات صنعت سنگ به بازار داخلی مصرف می‌شد و افت بازار مسکن تأثیر منفی بر صنعت سنگ گذاشت.

بازار سنگ مافیا دارد؟

*آیا بازار سنگ در ایران مافیا دارد؟

در بازار سنگ ایران، مانند بسیاری از صنایع دیگر، ممکن است گروه‌هایی وجود داشته باشند که تلاش می‌کنند انحصار بازار را در دست داشته باشند. برخی افراد با سابقه طولانی در این حوزه، ممکن است تمایل داشته باشند که کنترل بیشتری بر بازار داشته باشند و از این طریق منافع خود را تأمین کنند. این موضوع می‌تواند به ایجاد مافیا و انحصار در بازار سنگ منجر شود.

*آیا این گروه از شرایط تحریم و محدودیت‌های واردات نفع و سود می‌برند؟

گروه‌هایی که در بازار سنگ به دنبال انحصار هستند، ممکن است از شرایط تحریم و محدودیت‌های واردات سود ببرند. این شرایط می‌تواند فرصت‌هایی برای آنها ایجاد کند تا کنترل بیشتری بر بازار داشته باشند و از کمبود رقابت بهره‌برداری کنند.

دغدغه اصلی بخش بدنه صنعت این است که توان لابی‌گری و امکانات مالی لازم برای مقابله با این وضعیت را ندارند. بسیاری از فعالان این بخش برای تأمین ماشین‌آلات و ابزار مورد نیاز خود با مشکلات زیادی مواجه هستند و به دلیل مشکلات در تأمین، ممکن است نتوانند به درستی به فعالیت بپردازند.

این گپ‌ها و مشکلات در فرآیند تأمین ماشین‌آلات و تجهیزات می‌تواند باعث شکل‌گیری مافیا و انحصار در بازار شود.

*آیا معادن و صنایع سنگ همانند سایر صنایع از نوسانات ارزی آسیب می بینند؟

تاجران ما کاملاً آسیب دیده‌اند زیرا به تعهد ارزی که دارند پایبند هستند.

همان‌طور که خدمتتان عرض کردم، تاجری که کارش تجارت سنگ است، تنها فروش سنگ را بلد است و توانایی واردات کالای دیگر را ندارد. این مسئله که برخی می‌گویند باید در ازای صادرات، واردات داشته باشی، باعث می‌شود تا تاجران در یک حلقه گیر کنند و ندانند چه کاری انجام دهند. تاجران کار خود را بلد هستند اما توانایی انجام کارهای دیگران را ندارند. این تعهد ارزی برای آن‌ها مشکلاتی ایجاد کرده که دیگر نمی‌توانند تجارت کنند، چون به تعهداتشان پایبند هستند. تا جایی پیش می‌روند اما کارت‌هایشان باطل می‌شود و تمدید نمی‌شوند. تفاوت قیمتی که در بازار آزاد بین ارز و کالایی که فروخته می‌شود وجود دارد بسیار زیاد است. این مسئله باعث می‌شود که تمام سرمایه فرد به یکباره از بین برود و همه این مشکلات همچنان پابرجا بماند.

*آیا می‌توانیم نوسانات قیمت سنگ‌های طبیعی و ساختمانی را به‌عنوان یک تاثیر منفی برای صنعت ساخت و سازمان تلقی کنیم؟

خیر، چون صنعت ساختمان مجبور نیست حتماً از سنگ استفاده کند. اگر ما ورود سنگ را به بازار مسکن محدود کنیم، منابع سنگی کشور را برای آیندگان حفظ می‌کنیم. در این شرایط، صنایع جایگزین وارد عمل می‌شوند. اگر صنعت ساختمان متوجه شود که نمی‌تواند از سنگ استفاده کند، به سراغ سرامیک، سنگ مصنوعی، کامپوزیت و مواد جایگزین دیگر می‌رود که ممکن است حتی قیمت بالاتری هم داشته باشند.

*آیا در صنعت سنگ فضایی برای سوداگری یا سفته‌بازی وجود دارد؟

در واقع، نمی‌توان به وضوح گفت که سفته‌بازی در این صنعت چگونه انجام می‌شود، اما می‌توانم توضیح دهم که چه اتفاقی رخ می‌دهد و خودتان نتیجه‌گیری کنید. بخش عظیمی از بازار فروش سنگ به صورت چکی انجام می‌شود. افراد وارد بازار می‌شوند و سنگ‌ها را خریداری می‌کنند، اما پول نقد پرداخت نمی‌کنند. به جای آن، چک‌های چهار یا پنج ساله می‌دهند. سپس این سنگ‌ها را به صورت نقد، حتی به یک چهارم قیمت اصلی، در جای دیگری می‌فروشند. این روش باعث گردش نقدینگی می‌شود، اما در نهایت ممکن است مثل موریانه کسب‌وکارشان را از داخل نابود کند.

*اگر یک سرمایه‌گذار قصد سرمایه‌گذاری در بازار سنگ ایران را داشته باشد، آیا توصیه می‌کنید وارد این بازار شود، چه در حوزه بهره‌برداری و چه در حوزه فروش؟

خیر، این کار بسیار تخصصی است و نیازمند دانش و تجربه زیاد حتی در بخش بازرگانی است.

*آیا در تهاتر، ملزم به واردات کالای خاصی هستید یا امکان واردات هر کالایی وجود دارد؟

اصولاً ملزم به واردات کالای خاصی نیستند، اما مسئله این است که بسیاری از افراد اصلاً واردات را بلد نیستند. به طور کلی، در رده اول، می‌توانند در ازای صادرات سنگ، خدمات یا مواد اولیه مورد نیاز را وارد کنند. اما بسیاری از صادرکنندگان ما کارخانه‌ای ندارند که نیاز به مواد مصرفی داشته باشند.

*اما اگر ناگفته‌ای مانده است؟

صنعت سنگ، صنعت بزرگ و اصیلی است که از گذشتگان به ما به ارث رسیده است. نسل جدیدی از افراد آگاه در حال ورود به این صنعت هستند. این افراد بسیار آگاه و دنیا دیده‌اند و از سرمایه شخصی پدرانشان بهره می‌برند. همچنین به کارشان علاقه‌مند هستند و با جدیت و علاقه فعالیت می‌کنند.

 

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.

اینفوگرافی