تجارتنیوز گزارش میدهد:
اخراج اساتید دانشگاه بخشی از انقلاب فرهنگی دوم/ کودتا علیه نظام علم
دهها استاد دانشگاه از اوایل دولت سیزدهم اخراج یا تعلیق شدهاند. در ماههای گذشته اما سرعت اخراج اساتید شدت گرفته است. در همین حال زمزمههایی از جذب 1500 عضو هیأت علمی سهمیهای شنیده میشود. محسن رنانی، عضو هیأت علمی گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان آن را انقلاب فرهنگی دوم و کودتا علیه نظام علم میداند.
به گزارش تجارتنیوز ، موج اخراج اساتید دانشگاه در روزهای اخیر، حواشی حذف برخی از رشتهها، تغییر ظرفیت پذیرش برخی از رشتهها و… همه نشان از یک تغییر اساسی در ساحت آموزش عالی و دانشگاههای کشور میدهد. قطعات پازلی که وقتی کنار هم قرار میگیرند نیتهای پشت پرده این ماجراها را فاش میکند. برخی آن را خالصسازی دانشگاهها نام نهادهاند. محسن رنانی، استاد گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان آن را انقلاب فرهنگی دوم و کودتا علیه نظام علم میداند.
لیست اساتید اخراجی و تعلیقی دانشگاههای کشور هر روز طولانیتر میشود. اساتیدی که برخی از آنها ماهها بود حقوق آنها قطع شده بود یا تعلیق بودند و حالا حکم نهایی اخراج خود را دریافت کردهاند. برخی را کتبی و برخی را تلفنی از کار بیکار کردند؛ از آذین موحد و مهدی خویی گرفته تا شریفی زارچی، مرتضی مردیها و… .
همزمان با زنجیره حذف اساتید منتقد از دانشگاهها، علی شریفی زارچی استاد سابق دانشگاه صنعتی شریف خبر داد که دولت رئیسی مخفیانه فرایند جذب 1500 عضو هیأت علمی همسو را به صورت سهمیهای، فوری و خارج از چارچوب علمی موجود در دانشگاهها آغاز کرده است. او همچنین نوشت که این فاجعه یعنی مثلا تزریق 100 نفر به دانشگاه علوم پزشکی.
جذب اساتید سهمیهای اتفاق تازهای نیست. پیش از این هم با سهمیههای مختلف ورود اساتید به هیأت علمی دانشگاهها فیلتر میشد. حالا اما دولت رئیسی با سرعت بسیاری در حال خالصسازی دانشگاههاست.
کودتا علیه نظام علم
محسن رنانی، اقتصاددان و عضو هیأت علمی گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان در نامهای خطاب به وزیر علوم با اشاره به نامه منتشرشده در فضای مجازی که مربوط به دیماه سال گذشته است، از عملکرد وزارت علوم انتقاد کرد.
او در نامهای که در تارنمای رسمی خود منتشر کرده، نوشت وزارت علوم یا دانشگاه خودشان نظام علم نیستند، آنها سازمانهای حاکمیتی هستند که به عنوان نماینده حکومت برای ساماندهی و نظارت بر فرایندهای حرفهای نظام علم تاسیس شدهاند. چنین سازمانهایی حق ندارند سازوکارهای درونی و حرفهای نظام علم را مختل کنند.
او در ادامه نوشت که اگر این نامه درست باشد، به معنی کودتا از سوی بخش امنیت سیاسی علیه نظام علم است. در این صورت همانگونه که در حوزه سیاست، کودتا موجب سلب مشروعیت نهاد دولت میشود و از آن پس اعمال حاکمیت جز با زور خشونت و سرنیزه مقدور نیست، در حوزه علم نیز کودتا موجب سلب مشروعیت از سازمانهای بالادستی ناظر در نظام علم میشود. آنگاه دیگر مدیریت در نظام علم جز با اعمال زور عریان و خشونت امکانپذیر نخواهد بود و این به منزله درهمریزی نظام علم است.
شلیک نهایی به مغز نظام علم
رنانی در ادامه نامه خود به وزارت علوم نوشت که نظام علم باوجود این همه مداخله دولتی در 40 سال گذشته همچنان تا حد قابل قبولی و نه البته مطلوب، پویایی خود را حفظ کرده است. (گرچه درجه زنده بودن نظام علم در ایران در مقایسه با نظام علم جهانی بسیار پایین آمده است.)
در ادامه این نامه آمده اکنون چنین حرکتی به منزله شلیک نهایی به مغز نظام علم است و نظام علم فروخواهد ریخت. تزریق 15 هزار هیأت علمی به دانشگاهها در فرایندی خارج از فرایند حرفهای تعریف شده موجود، مثل این است که وزارت اقتصاد 380 هزار کسبوکار و شرکت و بنگاه اقتصادی به صورت جعلی و خارج از فرایند حرفهای بازار، وارد اقتصاد کند. آیا چنین اقدامی موجب فروریختن اقتصاد نخواهد شد؟
جبهه پایداری پشت پرده خالصسازی دانشگاهها
روزنامه اعتماد در گزارشی به پشت پرده پروژه خالصسازی در دولت پرداخته است. در این گزارش آمده که مشخص شد که پشت پرده خالصسازی در دانشگاهها تیم جبهه پایداری قرار دارد. به همین دلیل است که بلافاصله پس از اخراج اساتید برجسته دانشگاه شریف، اعضای جبهه پایداری یا برخی اساتید دانشگاه امام صادق جایگزین آنها شدهاند.
در ادامه این گزارش و بررسی فرضیه خالصسازی دانشگاهها آمده که قرار است در فاز بعدی هم روند تصفیه دانشجویان را دربربگیرد. جبهه پایداری به دنبال آن است که سازمان سنجش را از ذیل وزارت علوم خارج کرده و به عنوان زیرمجموعه شورای عالی انقلاب فرهنگی معرفی کند. در شورای عالی انقلاب فرهنگی هم تیمی قرار دارند که ریلگذاری تقنینی را برای جایگزینی دانشجویان مستقل با گروههای سمپات پایداری و انقلابی و برنامهریزی میکنند.
اعتماد در گزارش دیگری تعداد اساتید اخراجی از ابتدای دولت سیزدهم تاکنون را 58 نفر عنوان کرد. اخراجهایی که دامن دانشگاههای شهرهایی چون تهران، کرج، کرمان و اصفهان را گرفته و تمامی ندارد. گویی پروژهای است که در همه شهرها اجرا میشود.
در کنار اخراج اساتید دانشگاه، جذب دو مجری صداوسیما یعنی امیرحسین ثابتی و عباس موزون در دانشگاهها به حواشی روزهای اخیر دامن زد. موضوعی که برخی از کاربران فضای مجازی به آن اشاره کردند و گفتند دانشگاهها را از اساتید باتجربه خالی و به جای آن افراد همسو را از سازمانها و نهادهای دیگر جذب میکنند.
تعلیق دانشجویان تا تغییرات کنکور امسال
همزمان با اخراج اساتید دانشگاهها، اخیرا نیز اخباری از تعلیقهای یک تا دو ترمه دانشجویان منتشر شد. تعلیقهایی که بیم آن میرود به اخراج آنها هم کشیده شود.
پس از انتشار دفترچه انتخاب رشته کنکور، مشخص شد که دو رشته سینما و مجسمهسازی از این دفترچه حذف شدهاند. این ماجرا واکنشهای زیادی از سوی منتقدان و اهالی هنر داشت. پس از آن سعید سیداحمدی، معاون آموزشی دانشگاه هنر اعلام کرد که حذف این رشتهها اشتباه سیستمی از سوی سازمان سنجش بود و بار دیگر به لیست دفترچه انتخاب رشته کنکور اضافه شد. نکته دیگر در دفترچه انتخاب رشته امسال، کاهش ظرفیت برخی از رشتههای هنری از جمله همین رشته مجسمهسازی بود.
حواشی دانشگاهها به اینجا ختم نمیشود. یکی دیگر از تغییرات امسال به دانشگاه سوره رسید که قرار است از این به بعد دانشجویان این دانشگاه از فیلتر گزینش رد شوند. اوایل مردادماه بود که محمد حسین ساعی، رئیس دانشگاه سوره به خبرگزاری مهر گفت که امسال مرحله گزینش صلاحیتهای علمی و عمومی در مراحل قبلی اضافه شده است.
انقلاب فرهنگی دوم شروع شده است
حالا قطعات پازل کنار هم چیده شده است. پازلی که نشان میدهد نظام علم در حال یک تغییر اساسی است. تغییراتی که محسن رنانی آن را انقلاب فرهنگی دوم نام مینهد.
او با اشاره به همان نامه جذب مخفی 1500 عضو هیأت علمی همسو در دانشگاهها نوشت که اگر این نامه صحت داشته باشد، به نظر میرسد نوعی انقلاب فرهنگی دوم از سال 1401 علیه نظام علم شروع شده است و اکنون وارد مراحل عملیاتی تهاجمیتر و و آشکار خودش میشود. اما فراموش نمیکنیم که که مثل همه پدیدههای دیگر تاریخ، انقلاب فرهنگی اول، نوعی تراژدی بود و این دومی قطعا کمدی خواهد بود. چرا کمدی؟ چون این شیوه تسخیر دانشگاهها، یا پیشاپیش شکست میخورد یا اگر هم موفق شود، دانشگاه را به بهشت کوتولهها تبدیل میکند. آنگاه دانشگاه مرجعیت علمی خود را از دست میدهد.
انقلاب فرهنگی اول به سالهای ابتدایی انقلاب 57 برمیگردد. زمانی که با برخی از اساتید قطع همکاری شد و فیلترهای جدیدی برای جذب اساتید معرفی شد. حالا به نظر میرسد به شکل دیگری حذف و اضافه اساتید و دانشجویان در حال اجراست.
نظرات