موضوعات داغ: # ترامپ # نوبل # ترافیک # آب و هواشناسی # تیم فوتبال # آب # ورزش # اینترنت
رحمان قهرمانپور، تحلیلگر مسائل بین‌الملل، در گفت‌وگو با «تجارت‌نیوز»:

ایران را به صحنه زورآزمایی چین و آمریکا تبدیل نکنیم

ایران را به صحنه زورآزمایی چین و آمریکا تبدیل نکنیم
تحلیلگر مسائل بین‌الملل معتقد است: اقدام نظامی احتمالی بعدی اسرائیل بیشتر از آنکه ناشی از احساس تهدید از جانب ایران باشد ناشی از فرصتی است که آنها احساس می‌کنند که باید از آن استفاده کنند والا از دست می‌رود. هم روسیه در حمله به اوکراین و هم اسرائیل در حمله به ایران عنوان کردند که این حملات به نوعی حملات پیش‌دستانه بوده‌اند. یعنی کشورهای مهاجم فکر می‌کردند اگر این کار را انجام ندهند فرصت انجام آن را از دست می‌دهند. اگر فضای حاکم بر اسرائیل نگاه از پنجره فرصت باشد آنها ممکن است بخواهند از این فرصت استفاده کنند چرا که اگر ایران بخواهد توان پدافندی خود را تقویت کرده و اقدامات دیگری را هم در راستای بهبود وضعیت دفاعی خود انجام دهد فرصت لازم از اسرائیل‌ها گرفته خواهد شد.

به گزارش تجارت نیوز، «قدرت‌های نوظهوری چون برزیل، ترکیه، آفریقای جنوبی، اندونزی و حتی هند نقش بی‌بدیلی در رقابت‌های میان چین و آمریکا دارند و هر یک از دو بازیگر اصلی جهان جدید یعنی واشنگتن و پکن اگر بتواند تعداد بیشتری از این قدرت‌های نوظهور را با خود همراه کند دست برتر را در معادلات نظام بین‌الملل خواهد داشت.» رحمان قهرمانپور، تحلیلگر مسائل بین‌الملل با بیان این مطلب، در مورد جایگاه ایران در این معادله جدید قدرت اظهار می‌دارد: «موقعیت ایران در خاورمیانه به صورتی است که هر دو قدرت بزرگ جهان یعنی چین و آمریکا نگران رفتن تهران به سمت قدرت دیگر هستند و در این شرایط معتقدم که ایران باید سیاست قدرت‌های متوسط و نوظهور را در پیش بگیرد.»

او ادامه می‌دهد: «ایران در عین حال که یک قدرت منطقه‌ای است باید تلاش کند در سطح بین‌المللی هم نوعی استقلال سیاست خارجی داشته باشد و با هر دو طرف کار کند و اجازه ندهد هیچ یک از این قدرت‌ها گمان کند ما در جبهه مقابل او هستیم چرا که این موضوع سبب خواهد شد رقابت‌های این کشورهای قدرتمند مانند جنگ‌های جهانی اول و دوم به خاک ایران هم کشیده شود و این خطر جدی است.» متن گفت‌وگوی تجارت‌نیوز با این کارشناس حوزه روابط بین‌الملل را در ادامه می‌خوانید.

***

چین نمی‌خواهد به سرنوشت شوروی دچار شود / چین و ایالات متحده در حال رقابت با یکدیگر هستند اما رقابت تمام‌عیاری میان آنها در جریان نیست

*بحثی این روزها در گفتمان نظام بین‌الملل مطرح است مبنی بر این‌که ما در حال تجربه دورانی مشابه جنگ سرد هستیم با یک تفاوت ویژه در رابطه با همکاری‌های گسترده اقتصادی میان دو قطب اصلی این جنگ یعنی آمریکا و چین. ما شاهد هستیم همین حالا چینی‌ها دارای بیشترین روابط تجاری با غرب هستند و در طیف عظیمی از صنایع و حوزه‌های اقتصادی و تجاری کشورهای اروپایی و حتی آمریکا و کانادا سرمایه‌گذاری کرده‌اند.

مناسبت‌ترین مفهومی که در مورد نظم نوین در حال ظهور استفاده می‌شود همان مفهوم Great Power Politics یا همان «سیاست قدرت‌های بزرگ» است. به این معنا که قدرت‌های بزرگ تلاش می‌کنند تا یک حوزه نفوذ جغرافیایی برای خود ایجاد و از آن در راستای سیاست‌های‌شان سود جویند. مثلا روسیه در اوراسیا، چین در آسیا پاسفیک و آمریکا در نیم‌کره غربی این سیاست را پیاده‌سازی کرده‌اند. البته می‌دانیم که در این بازی نوظهور کشوری مانند روسیه در  سطح کشورهای چین و آمریکا نیست. یعنی در شرایط حاضر رقابت اصلی میان پکن و واشنگتن در جریان است. در این شرایط چین نمی‌خواهد به سرنوشت شوروی دچار شود بنابراین به دنبال دو قطبی‌سازی فضا نیست. این موضوع حیاتی و مهمی است که باید به آن توجه داشت. یعنی در  شرایط فعلی در عین حال که چین و ایالات متحده در حال رقابت با یکدیگر هستند اما رقابت تمام‌عیاری میان آنها در جریان نیست. کما این‌که همین حالا هم می‌بینیم که واشنگتن و پکن دارای تعاملات تجاری گسترده‌ای با یکدیگر هستند و حداقل تا الان سعی کرده‌اند از تقابل نظامی آشکار خودداری کنند.

خوب است بدانید که چین در کشور پرو و در نزدیکی آمریکا یک بندر بسیار مهم را افتتاح کرده است؛ در پاناما حضور دارد؛ دارای گسترده‌ترین روابط تجاری و اقتصادی با برزیل است و در عین حال در منطقه خاورمیانه که به صورت سنتی محل حضور نیروهای آمریکایی است، مسئولیت انتقال نفت از خلیج فارس را بر عهده دارد. لذا با وجود رقابت فزاینده‌ای که میان آمریکا و چین وجود دارد در عین حال این دو کشور به دنبال تقابل همه جانبه ایدئولوژیک، اقتصادی و نظامی نیستند.

مجددا تاکید می‌کنم که این موضوع تاکنون برقرار بوده است و شاید در آینده شرایط به گونه دیگری پیش رود. ارزیابی آمریکایی‌ها این است که افزایش قدرت نظامی چین می‌تواند شرایط و معادله را تغییر دهد. از سوی دیگر ما در این فضا شاهد حضور تعدادی از قدرت‌های نوظهور بین‌المللی و کشورهایی چون برزیل، اندونزی، آفریقای جنوبی، ترکیه و حتی عربستان هستیم که با هر دو سوی این جریان یعنی آمریکا و چین همکاری دارند. هند را هم شاید بتوان در این دسته‌بندی لحاظ کرد. کشورهای فوق بیشتر به دنبال استقلال استراتژیک در سیاست خارجی‌شان هستند و تمایلی ندارند در بازی تقابلی آمریکا و چین قرار بگیرند.

قدرت کشورهای نوظهور نقشی اساسی در چینش آینده نظام بین‌الملل خواهد داشت

*روسیه و کشورهای اروپایی در کجای این معادله قرار دارند؟

روسیه با حمله به اوکراین تلاش داشت تا حوزه نفوذ خود را در اوراسیا هم تثبیت کند اما با این حمله تاکنون به خواسته خود نرسیده و در عین حال در آسیای مرکزی و قفقاز که مناطق سنتی تحت نفوذ مسکو هستند هم در حال از دست دادن قابلیت‌های نفوذی خود است.

کشورهای اروپایی را نیز باید در این نظم جدید مورد بررسی قرار دهیم که دیگر نمی‌توانند زیر سایه حمایت نظامی آمریکا قرار داشته باشند. اروپا به دنبال استقلال دفاعی است و اینکه بتواند از خود در برابر تهدیداتی که ممکن است امنیت آن را مورد حمله قرار دهد – به صورت مشخص روسیه – دفاع کند. اعضای اتحادیه اروپا قراردادهای زیادی را در حوزه ساخت تسلیحات منعقد کرده‌اند، آلمان بودجه نظامی‌اش را افزایش داده است و فرانسه اعلام آمادگی کرده تا چتر  هسته‌ای خود را به تمام کشورهای اروپایی گسترش دهد. اینها بخشی از تلاش‌های دفاعی اروپا در دوران جدید هستند.

اگر بخواهم جمع‌بندی برای پاسخ به سوال شما داشته باشم در جهان نوظهور آمریکا و چین در راس هستند و کشورهای اروپایی و روسیه وضعیت رو به افولی دارند و نسبت به گذشته قدرت آنها در حال کاسته شدن است. اما در عین حال کشورهای نوظهور دیگری در حال پدیدار شدن هستند که شاید مانند کشورهای عضو جنبش عدم تعهد در زمان جنگ سرد عمل می‌کنند، هر چند مانند آنها نیستند. کشورهایی که آنها را قدرت‌های متوسط نوظهور بین‌المللی می‌نامیم.

نقش این کشورها در زمان رقابت میان آمریکا و چین مهم ارزیابی می‌شود. یعنی هر یک از دو بازیگر اصلی جهان جدید که بتواند تعداد بیشتری از این قدرت‌های نوظهور را با خود همراه کند دست برتر را خواهد داشت. لذا می‌بینیم که ترامپ با مکزیک مدارا می‌کند، از برزیل به واسطه همکاری اقتصادی با چین انتقاد می‌کند، اما این انتقادات را در همین سطح حفظ و تلاش می‌کند ترکیه را در محور غرب نگه دارد و یا ممارست به خرج می‌دهد که هند به محور روسیه و چین نزدیک نشود. بنابراین قدرت کشورهای نوظهور نیز نقشی اساسی در چینش آینده نظام بین‌الملل خواهد داشت.

موقعیت ایران در خاورمیانه به صورتی است که چین و آمریکا نگران رفتن ایران به سمت قدرت دیگر هستند / ایران باید سیاست قدرت‌های متوسط و نوظهور را در پیش بگیرد

*جایگاه ایران در این معادله قدرت کجاست؟ ایرانی که از 26 مهرماه شاهد لغو تحریم‌های سازمان ملل نخواهد بود.

هشدار مهمی که باید به آن توجه کنیم این است که ما تجربه خوبی از قرار گرفتن در محور رقابتی قدرت‌های بزرگ نداریم. موقعیت ایران در خاورمیانه به صورتی است که هر دو قدرت بزرگ جهان یعنی چین و آمریکا نگران رفتن ایران به سمت قدرت دیگر هستند. در این شرایط معتقدم که ایران هم باید سیاست قدرت‌های متوسط و نوظهور را در پیش بگیرد و مانند هند، اندونزی و برزیل عمل کند. یعنی در عین حال که یک قدرت منطقه‌ای است، تلاش کند در سطح بین‌المللی هم نوعی استقلال سیاست خارجی داشته باشد و با هر دو طرف کار کند. به صورتی که هیچ یک گمان نکند ما در جبهه مقابل او هستیم چرا که این موضوع سبب خواهد شد که رقابت‌های کشورهای قدرتمند مانند جنگ‌های جهانی اول و دوم به خاک ایران نیز کشیده شود؛ این خطر جدی است.

روسیه به سرعت در حال تضعیف شدن است / ایران در بازی‌سازی‌های روسیه نقش مهمی در اختیار دارد

از سوی دیگر مساله روسیه نیز برای ایران بسیار تعیین‌کننده است چرا که روسیه در رقابت میان آمریکا و چین عقب مانده است و تلاش می‌کند تا این‌گونه نشان دهد که جهان آینده جهان سه قطبی است. این در حالی است که روسیه به سرعت در حال تضعیف شدن است. جنگ اوکراین نیز این وضعیت را تشدید کرده است.

بر همین اساس هم معتقدم روسیه به دنبال یارگیری بیشتر است. مثلا سلاح‌های هسته‌ای خود را در کشور بلاروس مستقر می‌کند و یا به کشورهایی مانند هند نزدیک می‌شود. در بازی‌سازی‌های روسیه، ایران نقش مهمی را در اختیار دارد. اگر ایران در بازی روسیه حضور داشته باشد به گسترش حوزه نفوذ جغرافیایی و ژئواستراتژیک روس‌ها کمک شایان توجهی کرده است. این سیاست می‌تواند ایران را از غرب هم جدا کند و یا در بدترین سناریو، روسیه از ایران علیه غرب استفاده ابزاری داشته باشد. روس‌ها می‌دانند که تنش‌شان با اروپا یک تنش بلندمدت است بنابراین تلاش می‌کنند تا میان اروپا و آمریکا اختلاف ایجاد کنند. لذا ما در این شرایط باید تلاش کنیم علاوه بر اینکه در تنش میان امریکا و چین گرفتار نشویم استقلال خودمان را هم حفظ کنیم و در بازی‌سازی‌های روسیه هم گرفتار نشویم.

آمریکا و اسرائیل به دنبال آن هستند تا این باور را جا بیاندازند که فعال شدن مکانیسم ماشه و آغاز غنی‌سازی در ایران به معنای ساخت سلاح هسته‌ای است

*با وجود اینکه طرح خروج ایران از NPT در مجلس رای نیاورد اما در عین حال وزیر خارجه کشورمان اعلام کرده است که مفاد توافق قاهره با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی که در مورد امکان بازرسی‌ها و نظارت‌های آژانس بود از درجه اعتبار ساقط شده است و وضعیت مذاکرات ایران و آمریکا نیز در هاله‌ای از ابهام باقی مانده است.

آمریکا و تا حدی اسرائیل به دنبال آن هستند تا این باور را جا بیاندازند که فعال شدن مکانیسم ماشه و آغاز غنی‌سازی در ایران به معنای ساخت سلاح هسته‌ای است و از این طریق به نوعی حمله مجدد به ایران را توجیه کنند. به نظر من سیاست ایران در واکنش به این فضاسازی بین‌المللی باید مانند آنچه تاکنون تاکید کرده، باشد؛ یعنی اینکه تاکید کند به دنبال ساخت سلاح هسته‌ای نیست تا این بهانه از غرب دریغ شود.

هنوز هم شانس بسیار کوچکی برای دیپلماسی وجود دارد اما با شرایط دشوارتر

*آیا در صورت انجام مذاکره (میان ایران و آمریکا) می‌توان به آینده آن امیدی داشت؟

معتقدم هنوز هم شانس بسیار کوچکی برای دیپلماسی وجود دارد اما شرایط به مراتب بسیار سخت‌تر از گذشته و حتی دو ماه پیش است چرا که تلقی غرب و اسرائیل این است که با فعال شدن مکانیسم ماشه قدرت چانه‌زنی ایران بسیار کاهش پیدا کرده و از سوی دیگر دیپلماسی اجماع علیه تهران در حال تقویت شدن است.

اما ما در عین حال باید توجه داشته باشیم که حتی در این شرایط شانس توافق صفر نیست؛ البته توافقی جامع. ما دیگر توافق محدود و تک موضوعی نخواهیم داشت. براساس گفته‌های دبیر شورای عالی امنیت ملی، آمریکایی‌ها نیز به دنبال توافق جامع هستند. این موضوع کار را سخت‌تر هم می‌کند. به همین دلیل است که می‌گویم هنوز شانسی برای دیپلماسی وجود دارد اما با شرایط دشوارتر. هر چند باید دید که طی هفته‌ها و ماه‌های آینده فضا به سمت دیپلماسی میل پیدا می‌کند یا تقابل نظامی؟

اسرائیل حمله مجدد به ایران را از پنجره فرصت می‌بیند

*امکان تقابل نظامی تا چه اندازه جدی است؟ هنوز این باور مطرح می‌شود که امکان حمله مجدد اسرائیل وجود دارد و تا حدودی غرب نیز با این خواسته همراه است.

اقدام نظامی احتمالی بعدی اسرائیل بیشتر از آنکه ناشی از احساس تهدید از جانب ایران باشد ناشی از فرصتی است که آنها احساس می‌کنند باید از آن استفاده کنند والا از دست می‌رود. هم روسیه در حمله به اوکراین و هم اسرائیل در حمله به ایران عنوان کردند که این حملات به نوعی حملات پیش‌دستانه بوده‌اند. یعنی کشورهای مهاجم فکر می‌کردند اگر این کار را انجام ندهند فرصت انجام آن را از دست می‌دهند. اگر فضای حاکم بر اسرائیل نگاه از پنجره فرصت باشد آنها ممکن است بخواهند از این فرصت استفاده کنند چرا که اگر ایران بخواهد توان پدافندی خود را تقویت کرده و اقدامات دیگری را هم در راستای بهبود وضعیت دفاعی خود انجام دهد، فرصت لازم از اسرائیلی‌ها گرفته خواهد شد.

نظرات
آخرین اخبار
پربازدیدترین اخبار

وب‌گردی