کد مطلب: ۳۴۷۵۵۵

اکونومیست پاسخ می‌دهد:

روند تجارت جهانی چه تغییراتی کرده است؟

روند تجارت جهانی چه تغییراتی کرده است؟

اکونومیست در شماره منتشرشده در 26 ژانویه، سال‌های 1990 تا 2010 را به عنوان دوران طلایی جهانی‌سازی معرفی می‌کند که در نتیجه کاهش هزینه حمل کالا و تعرفه‌ها رخ داد. این روند اما با در پیش گرفتن سیاست‌های حمایت‌گرایانه از سوی کشورهای مختلف به ویژه آمریکا در حال تغییر است و قوانین تجارت جهانی در سراسر جهان در حال بازنویسی هستند. این روند چه معایبی دارد و چه در انتظار تجارت جهانی است؟

با شروع ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ و اجرای سیاست‌های حمایت‌گرایانه او در قبال صنایع داخلی آمریکا طی دو سال گذشته، همواره اقتصاددانان هشدارهایی در مورد بازگشت اتفاقات بد دهه 1930 داده‎اند.

به گزارش تجارت‌نیوز به نقل از اکونومیست ، اگرچه چنین پیش‌بینی‌هایی در حال حاضر چندان صحیح به نظر نمی‌رسد، اما باید این واقعیت را پذیرفت که رشد اقتصادی چین آهسته شده، شرکت‌های غربی به شدت تحت تاثیر بازار چین هستند و کمپانی‌هایی نظیر اپل، ناچارند با رقبای چینی خود دست‌وپنجه نرم کنند.

گزارش‌ها اما نشان می‌دهد که در سال 2018، جهان از رشد اقتصادی مناسبی برخوردار بود. بیکاری کاهش یافت و سود شرکت‌ها افزایش یافت. در ماه نوامبر، دونالد ترامپ پس از دو سال تنش، در نهایت یک قرارداد تجاری با مکزیک و کانادا امضا کرد. اگر مذاکرات تجاری ایالات متحده آمریکا با چین نیز در ماه‌های آینده به سرانجام برسد، بازارها به آرامش نسبی می‌رسند و قطعا این نتیجه را خواهند گرفت که جنگ تجاری تنها یک تئاتر سیاسی بوده که در آن هدف رئیس‌جمهور آمریکا از میان بردن تجارت جهانی نیست، بلکه دریافت امتیازهای بیشتر از چین است.

به عقیده نویسنده اما این خشنودی و رضایت بازارها کاملا اشتباه است. تنش‌های تجاری امروز، با تغییراتی که از بحران مالی سال‌های 2008 و 2009 شکل گرفت، آمیخته است. همچنین، سرمایه‌گذاری‌های بین‌المللی، تجارت، وام‌های بانکی و زنجیره عرضه در مقایسه با تولید ناخالص داخلی جهانی یا کاهش یافته یا دچار رکود شده است. به عبارت دیگر، کُندی و رخوت جایگزین جهانی‌سازی شده است.

دوران طلایی جهانی‌سازی

سال‌های 1990 تا 2010 را می‌توان دوران طلایی جهانی‌ شدن نامید. طی این سال‌ها، با کاهش هزینه‌های مربوط به حمل کالا، تجارت جهانی افزایش یافت. هزینه تماس‌های تلفنی ارزان شد، تعرفه‌ها کاهش یافتند و سیستم مالی لیبرال‌سازی شد. همچنین، شرکت‌ها دفاتر خود را در سراسر جهان تاسیس کردند که به دنبال آن فعالیت‌های بین‌المللی افزایش قابل توجهی یافت. به این ترتیب، مصرف‌کنندکان انتخاب‌های بیشتری برای خرید کالاهای مورد نیاز خود از جمله در سوپرمارکت‌ها داشتند.

عمدتا شرکت‌ها تمایل دارند که هزینه‌های ناشی از افزایش تعرفه‌ها را با بالا بردن قیمت نهایی کالا به مشتریان خود تحمیل کنند.

به دلایل مختلف اما جهانی شدن از دهه گذشته تاکنون از سرعت نور به سرعت حلزون رسیده است. روند کاهش هزینه حمل کالاها متوقف شده، شرکت‌های چندملیتی به این نتیجه رسیده‌اند که پراکنده شدن آنها در سراسر جهان، سود کمتری برای‌شان به دنبال دارد و رقبای محلی در این کشورها به راحتی آنها را می‌بلعند. همچنین، فعالیت‌های اقتصادی به سوی خدمات سوق داده شده و عمدتا فروش خدمات در دیگر کشورها کاری دشوار است. به عبارت دیگر، شاید بتوان قیچی را صادر کرد اما صادرات آرایشگر تقریبا امکان‌پذیر نیست. تولیدات چین به خودکفایی بیشتری رسیده و این کشور دیگر چندان به واردات قطعات نیاز ندارد. به باور نویسنده، اصلی‌ترین دلیل راه‌اندازی جنگ تجاری از سوی ترامپ همین است. در حال حاضر، تعرفه‌ها بیشترین توجه را به خود جلب کرده‌اند.

اگر آمریکا تهدیدهایش را عملی کند و پس از ماه مارس و حل نشدن اختلافات تجاری، تعرفه‌ کالاهای وارداتی از چین را از 10 درصد به 25 درصد افزایش دهد، متوسط تعرفه بر کالاهای وارداتی از آمریکا به 3.4 درصد می‌رسد که این بالاترین نرخ طی 40 سال گذشته محسوب می‌شود. عمدتا شرکت‌ها تمایل دارند که چنین هزینه‌هایی را با افزایش قیمت نهایی کالا به مشتریان خود تحمیل کنند.

نکته مهم دیگر این است که قوانین تجارت جهانی در سراسر جهان در حال بازنویسی هستند. به عبارت دیگر، این اصل که بدون توجه به ملیت، باید با سرمایه‌گذاران و شرکت‌ها رفتار یکسانی داشت، تا حد قابل توجهی از میان رفته است.

آمریکا با راه‌اندازی سیستم‌های پرداخت دلاری و جهانی کردن آن، به قدرت خود افزوده و از این طریق، شرکت‌های خارجی نظیر هواوی را مجازات می‌کند.

شواهد آن هم در همه جای جهان قابل لمس است. رقابت‌های ژئوپولتیک صنعت تکنولوژی را که حدود 20 درصد از سهام جهان را تشکیل می‌دهد، با چالش بزرگی مواجه کرده است. قوانین مربوط به حریم خصوصی، داده‌ها و جاسوسی از میان رفته است. سیستم‌های مالیاتی به اهداف و تمایلات میهن‌پرستانه روی آورده‌اند؛ به‌گونه‌ای که در آمریکا شرکت‌های تجاری تشویق می‌شوند تا سرمایه‌ها را به داخل باز گردانند و در اروپا هم قانون‌گذاران سیلیکون‌ولی، مرکز تکنولوژی در ایالات متحده را هدف قرار می‌دهند. آمریکا و اتحادیه اروپا هر دو سیستم‌های جدیدی را برای بررسی سرمایه‌های خارجی‌ راه‌اندازی کرده‌اند و چین برخلاف آنها تمایلی ندارد که شرکت‌های خارجی را به میدان بازی راه بدهد.

آمریکا با راه‌اندازی سیستم‌های پرداخت دلاری و جهانی کردن آن، به قدرت خود افزوده و از این طریق، شرکت‌های خارجی نظیر هواوی را مجازات می‌کند. حتی حوزه‌های مهمی نظیر حسابداری‎‌ها و آنتی‌تراست‌ها، که با هدف مبارزه با انحصار و کارتل‌ها به وجود آمده بودند، در حال فروپاشی هستند.

این در حالی است که شرکت‌ها به دلیل نگرانی از افزایش تعرفه‌ها، به استفاده از موجودی کالاهایی که انبار کرده‌اند، روی آورده‌اند. این مسئله خود تجارت را دچار مشکل کرده است.

ارزش سرمایه‌گذاری‌های بین‌المللی توسط شرکت‌های چندملیتی در سال 2018 حدود 20 درصد کاهش یافت.

نویسنده معتقد است که این روند در سال 2019 بیشتر هم می‌شود. اما آنچه واقعا حائز اهمیت است، برنامه‌های بلندمدت شرکت‌ها برای سرمایه‌گذاری است. این شرکت‌ها عمدتا سعی می‌کنند با صنایعی که از ریسک‌های ژئوپولتیک بالا و قوانین ناپایدار برخوردارند، کمتر در ارتباط باشند.

سرمایه‌گذاری‌ چینی‌ها در اروپا و آمریکا در سال 2018 به میزان 73 درصد کاهش یافت. همچنین ارزش سرمایه‌گذاری‌های بین‌المللی توسط شرکت‌های چندملیتی در همین سال حدود 20 درصد کاهش یافت.

افزایش تجارت درون‌منطقه‌ای

با این حال، نشانه‌هایی مبنی بر ایجاد سازگاری جدید دیده می‌شود. در دنیای جدید، فعالیت‌های تجاری به شکل دیگری اتفاق می‌افتند.

روند آهسته شدن جهانی‎سازی در دنیای جدید، منجر به ارتباطات عمیق‌ترین میان بلوک‌های منطقه‌ای شده است. زنجیره عرضه در آمریکای شمالی، اروپا و آسیا از طریق منابع و کشورهای نزدیک‌تر تامین می‌شود.

در آسیا و اروپا بخش بزرگی از تجارت درون قاره‌ها انجام می‌شود و سهم تجارت درون‌منطقه‌ای از سال 2001 به بعد افزایش یافته است. گزارش‌ها نشان می‌دهد، در سال 2017، شرکت‌های آسیایی فروش خارجی خود را در داخل همین قاره انجام داده‌اند.

همان طور که قوانین جهانی تجارت در حال فروپاشی هستند، اروپا از طریق افزایش قدرت در زمینه‌های بانکی، فناوری و سرمایه‎گذاری خارجی هویت خود را تعیین می‌کند. چین، اگرچه شرکت‌های فناوری‌اش در سراسر آسیا گسترش یافته‌، امیدوار است که در سال جاری، قراراداد تجاری منطقه‌ای امضا کند.

با این حال، نویسنده معتقد است که این روند را نباید یک فاجعه در زمینه استانداردهای زندگی تلقی کرد؛ چرا که بازارهای منطقه‌ای و قاره‌ای به قدری بزرگ هستند که بتوانند به شکوفایی و رونق برسند. از سال 1990 تاکنون نزدیک به 1.2 میلیارد نفر از فقر شدید بیرون آمده‌اند و دلیلی وجود ندارد که گمان کنیم، قرار است بار دیگر نسبت فقر به جمعیت جهان افزایش یابد. مصرف‎کنندگان غربی همچنان از مزایای تجارت بهره خواهند برد. در برخی موارد، ادغام شرکت‌ها در سطح منطقه‌ای می‌تواند همچون ادغام آنها در سطح جهانی عمل کند.

نرخ بهره در آمریکا تقریبا همه کشورها را تحت تاثیر قرار می‌دهد؛ حتی اگر الگوی تجاری این کشورها چندان با ایالات متحده در ارتباط نباشد.

اما این روند جدید که شامل کند شدن رشد جهانی‌سازی است، دو عیب بزرگ را به همراه دارد.

اول آنکه آهسته شدن رشد جهانی مشکلات جدیدی را ایجاد می‌کند. در سال‌های 1990 تا 2010، بیشتر اقتصادهای نوظهور موفق شدند تا حد قابل توجهی شکاف‌های خود با کشورهای توسعه‌یافته را پُر کنند. در حال حاضر، تغییر در مدل تجارت شکاف جدیدی را به وجود خواهد آورد که برای از میان بردن آن باید تلاش کرد. مشکلی که وجود دارد این است که الگوی تجاری منطقه‌ای باید با سیستم مالی جهانی که در آن وال‌استریت و فدرال‌رزرو ضربان بازارها را تعیین می‌کند، هماهنگ باشد.

نرخ بهره در آمریکا همه کشورها را تحت تاثیر قرار می‌دهد؛ حتی اگر الگوی تجاری این کشورها چندان با ایالات متحده در ارتباط نباشد.

جهانی‌سازی دنیا را به جای بهتری تبدیل کرد؛ با این حال، اقدامات بسیار کمی در جهت کاهش هزینه‌های آن انجام شد.

دوم آنکه، روند جدید نمی‌تواند مشکلاتی را که جهانی شدن ایجاد کرده، حل کند. به عنوان مثال، اتوماسیون، تحولی در زمینه نیروی کار ایجاد نمی‌کند و شرکت‌ها نیروی‌های غیرماهر را در ارزان‌ترین نقاط جهان استخدام می‌کنند. تغییرات اقلیمی، مهاجرت و فرارهای مالیاتی قطعا غیرقابل حل‌تر از گذشته خواهند بود.

در پایان باید نتیجه گرفت که به طور کلی، جهانی‌سازی دنیا را به جای بهتری تبدیل کرد؛ با این حال، اقدامات بسیار کمی در جهت کاهش هزینه‌های آن انجام شد. مشکلات جهانی‌سازی بیش از گذشته نادیده گرفته می‎شود؛ تا جایی که منافع نظم جهانی به راحتی در حال فراموش شدن است.

نویسنده اما معتقد است که به هیچ‌وجه یک راه حل کلی وجود ندارد؛ چرا که روند جدید هم در مقایسه با روندهای قبلی از جمله جهانی‌سازی کمتر پایدار خواهد بود و در نهایت تنها بر نارضایتی‌ها خواهد افزود.

جدیدترین مطالب این نشریه انگلیسی را می‌توانید در سلسله گزارش‌های اکونومیست ملاحظه کنید.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.